تاييد حكم اعدام پسري كه پدرش را كشت

پسر جوان كه پس از قتل پدرش جسد او را در باغچه خانه دفن كرده بود، با تاييد حكم اعدامش در يك قدمي چوبه ‌دار قرار گرفت.

شهريور ماه سال 81 زني با مراجعه به كلانتري نازي آباد از ناپديد شدن همسرش به نام حسين خبر داد. در ادامه تحقيقات براي شناسايي سرنوشت حسين اما به نتيجه نرسيد. 9 سال پس از اين ماجرا يكي از پسران حسين با مراجعه به اداره آگاهي مدعي شد پدرشان از سوي برادر كوچك‌تر خود به نام امير به قتل رسيده است. با اين ادعا امير دستگير و به اداره آگاهي منتقل شد.

او در ابتدا منكر قتل شد اما در ادامه لب به اعتراف گشود و گفت: پدرم مرد بد اخلاقي بود و مدام ما را با كابل كتك مي‌زد. دو روز قبل از اين حادثه او با من دعوا كرد و من را از خانه بيرون انداخت. زماني كه براي برداشتن لباس‌هايم به خانه بازگشتم با او روبه‌رو شده و با هم درگير شديم. من هم در يك لحظه با چاقو ضربه‌يي به سينه‌اش زدم كه باعث مرگش شد. بعد از قتل جسد را در باغچه خانه دفن كردم.

يك سال پس از جنايت متوجه شدم مادرم قصد دارد خانه را بفروشد به همين خاطر يك‌روز كه كسي درخانه نبود بقاياي جسد را از باغچه خارج كرده و داخل يكي ار قنات‌هاي تهران انداختم. با اين اعترافات ماموران راهي قنات مورد نظر شده و بعد از جست‌وجوهاي گسترده موفق شدند بخشي از بقاياي جسد را كشف كنند.

در ادامه پرونده براي محاكمه به دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. در جلسه محاكمه كه به رياست قاضي نورالله عزيرمحمدي برگزار شد فرزندان مقتول رضايت خود را اعلام كردند اما مادر مقتول درخواست قصاص كرد.

متهم نيز پس از حضور در جايگاه گفت: پدرم سيم‌هاي رنگي داشت و به خاطر هر اشتباه ما را با يك رنگ مي‌زد. روز حادثه نيز نمي‌خواستم او را بكشم اما در يك لحظه با هم درگيرشديم. وقتي به خودم آمدن چاقو را در سينه پدرم فرو كرده بودم.

پس از آخرين دفاعيات متهم قضات دادگاه براي صدور حكم وارد شور شده و پسر 28 ساله را به قصاص محكوم كردند.

با اعتراض متهم به حكم مجازاتش پرونده براي رسيدگي به ديوان عالي كشور فرستاده شد كه قضات ديوان عالي كشور حكم قصاص پسر جنايتكار را تاييد كردند.