من، مرحوم دکتر حسن حبیبی (۱۳۹۱- ۱۳۱۵) را در دوره اقامتش در اروپا ندیدم. اما از سال ۱۳۴۱ ـ که برای ادامه تحصیل ابتدا به آلمان رفتم ـ در حاشیه جلسات قرآن مرحوم مهندس اسدالله خالدی در شهر گیسن، زمینههای شکلگیری انجمنهای اسلامی دانشجویان را فراهم کردم. در سالهای بعد، پس از توقف فعالیتی که همراه با برخی از دوستان نهضتی در خاورمیانه داشتیم و بازگشتم به آلمان برای ادامه تحصیلات دکترا، فکر اولیه انجمنهای اسلامی سامان پیدا کرده بود. علاوه بر شهر گیسن، در شهرهای برانشوایگ، برلین، کرفلد و وورتسبورگ نیز هستههای انجمن اسلامی دانشجویان شکل گرفته بود. با حضور در دو نشست انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا، در سالهای ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶ و شکلگیری اساسنامه و برنامههای گروه فارسی زبان اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا (UMSO) و انتشار اولین شماره «مکتب مبارز» در سال ۱۳۴۶، به ایران مراجعت کردم. از اینرو، همواره فعالیتهای خارج از کشور در اروپا و آمریکا را دنبال میکردم و از جمله، در جریان تلاشهای فرهنگی و اجتماعی دکتر حبیبی در فرانسه بودم.
دکتر حبیبی در سالهای قبل از انقلاب ۵۷ همکاری نزدیکی با گروه فارسیزبان اتحادیه یاد شده داشت و مقالات و آثار قلمی او در نشریات درج میشد. مرحوم دکتر حبیبی و صادق قطبزاده در نشست پنجم اتحادیه، در سال ۱۳۴۸، به عنوان ناظر و مشاوران سیاسی انتخاب شدند و به سمینارهای فرهنگـی و نشستهای اتحادیه دعـوت میشدند. به همت آقای دکتر حبیبی، نشریه «مجموعه کرامه» - که اخبار و رویدادهای نهضت فلسطین را منعکس میکردـ به طور ادواری به وسیله اتحادیه منتشر میشد و این کار تا پیروزی انقلاب ادامه داشت. در نشست ششم اتحادیه، مرحوم دکتر سید محمد بهشتی، که در آن زمان سرپرستی مرکز اسلامی هامبورگ را برعهده داشتند، در سخنرانیشان به خصوصیات شخصی دکتر حبیبی اشـاره کرده و گفتند: «من با اجازه ایشان میگویم، این آقای حبیبی عزیز ما، ایشان هشت سال است که گوشت نمیخورند... ولی ماشاءالله یک آقایی هستند خیلی سالم، آب و رنگدار، شوخ و شنگ و یک انسانی که انسان از انس با او لذت میبرد. چه عیب دارد به اینکه ما هم در انجمنهامان.... بتواند افراد این جوری داشته باشد. التزام به امور مذهبی، التزام به اجتناب از محرمات، التزام به ادای واجبات و...» ۲
این مقدمه را از اینرو آوردم تا اشارهای به سجایای اخلاقی، فرهنگی و علمی دکتر حبیبی و جایگاه ایشـان در همکاریهای فرهنگی و سیاسی انجمنهای اسلامی دانشجویان و نهضت آزادی خارج از کشور داشته باشم. در سال ۱۳۴۸، با رشد فعالیتهای فرهنگی انجمنهای اسلامی دانشجویان، اعضای انجمنهای اسلامی به لحاظ فکری و تشکیلاتی احساس هویت و قدرت بیشتری یافتند و نیاز به مشارکت در فعالیتهای سیاسی در سطح انجمنها عمیقا به چشم میخورد، به طوری که اعضای انجمن علاقهمند بودند که در مسایل سیاسی مشارکت و موضعگیری کنند. ولی، با توجه به اینکه درگیر شدن انجمنها در مسایل سیاسی بر خلاف خط مشی انجمنهای اسلامی و مانع حفظ انسجام آنها بود، در کنار نشست اتحادیه در سال ۱۳۴۸، هسته جدید تشکیلات نهضت آزادی ایران در اروپا، مستقل از اتحادیه، شکل گرفت. اعضای اولیه این هسته صادق قطبزاده، دکتر حسن حبیبی و چند تن دیگر بودند. آقای دکتر حبیبی، که در شهر استراسبورگ فرانسه اقامت داشت، مسوولیت بخش اعتقادی و فرهنگی نهضت آزادی ایران ـ بخش اروپا را نیز برعهده داشت. لازم به یادآوری است که شاخه اولیه نهضت آزادی ایران در خارج از کشور در سال ۱۳۴۱ قبلا تشکیل شده بود.
در سال ۱۳۵۷، در مدت ۱۱۸ روز اقامت رهبر فقید انقلاب در پاریس، آقایان دکتر حسن حبیبی، دکتر ابراهیم یزدی و موسوی خوئینیها مسوولیت پاسخگویی به سوالات خبرنگاران را از طرف ایشان برعهده داشتند. همچنین، به درخواست آیتالله خمینی در پاریس، آقای دکتر حبیبی اولین پیشنویس قانون اساسی را با استفاده از قوانین اساسی فرانسه و بلژیک و اضافه کردن برخی از اصول و مفاهیم اسلامی تهیه کرد. در ایران، با همکاری آقایان دکتر جعفری لنگرودی و دکتر ناصر کاتوزیان، ویرایش دوم قانون اساسی تهیه شد و در دولت موقت شادروان مهندس بازرگان زیر نظر مرحوم دکتر یدالله سحابی، وزیر مشاور در طرحهای انقلاب، و بررسی کارشناسی گستردهتر، ویرایش نهایی تهیه گردید و پس از تصویب در شورای انقلاب برای بررسی در اختیار مجلس بررسی پیشنویس قانون اساسی ـ که نامش بعدا به مجلس خبرگان قانون اساسی تغییر یافت ـ قرار گرفت. در آنجا، اصل ولایت فقیه به متن پیشنهادی دولت موقت اضافه شد. به علاوه، در پیشنویس مذکور، شورای نگهبان شامل ۱۱ عضو (۵ مجتهد و ۶ حقوقدان)، که توسط نمایندگان مجلس شورای ملی انتخاب میشدند، پیشبینی شده بود.
از خدمات فرهنگی دیگر دکتر حبیبی ترجمه کتابهای علوم اجتماعی و گردآوری، تنظیم و تدوین ۸ جلد اول مجموعه آثار دکتر علی شریعتی (با همکاری دوستان نهضت آزادی و هماهنگی با همسر ایشان، خانم دکتر شریعت رضوی، و مدیریت حسینیه ارشاد) در خارج از کشور بود که با جلد روشن چاپ شد. در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، دکتر حبیبی و تعدادی از دوستان انجمن اسلامی دانشجویان و نهضت آزادی ایران، مانند آقایان دکتر ابراهیم یزدی، صادق قطبزاده، دکتر صادق طباطبایی و... همراه با رهبر فقید انقلاب به ایران آمدند. در ظهر روز ۱۵ بهمن ۵۷، مهندس بازرگان، دکتر حبیبی و جمعی از دوستان نهضت آزادی را برای دیدار و صرف ناهار به منزلش دعوت کرد. مرحوم آیتالله طالقانی نیز مهندس عزتالله سحابی، دکتر حسن حبیبی و دکتر محمد مهدی جعفری، از اعضای نهضت آزادی ایران، را به عنوان مشاوران خود انتخاب کرد تا در مسایل سیاسی با آنان مشورت کند. در دولت موقت مهندس بازرگان نیز، پس از استعفای آقای دکتر علی شریعتمداری و به پیشنهاد آقای دکتر ابراهیم یزدی، آقای دکتر حسن حبیبی به سمت وزیر علوم و آموزش عالی انتخاب شد. در دولت شورای انقلاب، آقای دکتر حبیبی با حفظ سمت در وزارت علوم و آموزش عالی، عضو شورای انقلاب و سخنگوی این شورا نیز بود.
فعالیت نهضت آزادی ایران پس از انقلاب
با پذیرش مسوولیت دولت موقت انقلاب به وسیله شادروان مهندس بازرگان و جلب همکاری جمعی از فعالان نهضت آزادی در دولت موقت (در حدود یک سوم اعضای دولت)، جمعی از اعضای نهضت که در دولت مسوولیت نداشتند، از جمله مرحوم مهندس عزتالله سحابی، تصدی فعالیتهای نهضت آزادی ایران را برعهده گرفتند. افراد این جمع بیشتر تحت تاثیر دیدگاههای مهندس سحابی، که پس از هفت سال از زندان آزاد شده بود، قرار داشتند. پس از آزادی آن زندهیاد از زندان، در دو جلسه مشورتی که با حضور جمعی از اعضای قدیم نهضت به ویژه مهندس بازرگان، دکتر سحابی و آیتالله طالقانی، در روستای سینک (در شمال شرق تهران) برگزار شد، مهندس سحابی بر دیدگاهها و تحلیلهای سیاسی خود اصرار ورزید و در نتیجه، با نظرات راهبردی سران نهضت آزادی ایران، به ویژه مهندس بازرگان، تفاهم و توافق حاصل نشد. محور اصلی اختلاف دیدگاهها تاکید نیروهای چپ بر مبارزه علیه استعمار و امپریالیسم بود. در ادبیات آنان «آزادی» جای مهمی نداشت و آنان مخالفانشان را با برچسب «لیبرال» سرزنش میکردند، در حالی که مهندس بازرگان، ضمن عنایت به مشکل استیلای بیگانگان، مشکل اصلی جامعه ایران را، با توجه به سابقه ۲۵۰۰ ساله استبداد دیرین تاریخی، استبداد میدانستند که بر تار و پود فرهنگ ما سایه افکنده اسـت.
تجـربه تاریخ ۲۰۰ ساله اخیر کشور ما نیز نشان داده است که دست استعمار یا استیلای بیگانگان همواره از آستین استبداد بیرون آمده است. بر این پایه، متن اسناد نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۵۸ - که در قالب مجموعه اسناد نهضت منتشر شده است - در پارهای موارد با نظرات رهبران و مصوبات کنگرههای نهضت آزادی تفاوتهایی دارد. به عنوان نمونه، در حالی که دولت موقت با اشغال سفارت سابق آمریکا، که تعهدات بینالمللی دولت ایران را نقض میکرد، مخالف بود و مهندس بازرگان مخالفت اصولیاش را با این اقدام صریحا ابراز کرده بود، نهضت آزادی ایران در اطلاعیهای به تاریخ ۱۵ آبان ۵۸ از «اقدام انقلابی دانشجویان پیرو خط امام»، با تاکید بر خصلت ضد استعماری آن، حمایت کرد.۳ این تفاوت دیدگاهها زمینهساز استعفای مهندس سحابی، دکتر حبیبی و ۱۲ تن دیگر از اعضای مهم نهضت آزادی ایران در سال ۵۸ و اشتباه تاریخی نهضت آزادی در نامزد کردن دکتر حسن حبیبی برای اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود که برای حفظ و ثبت سوابق تاریخی، به رغم میل باطنیام، این یادداشت را تهیه میکنم. به امید آنکه بررسی این تجربه تاریخی بتواند برای نسل امروز و نسلهای آینده جامعه آموزنده و موجب عبرت باشد.
موضوع استعفا
متن استعفای ۱۴ تن از اعضای قدیم نهضت آزادی ایران در جلد دوم کتاب «همگام با آزادی»، حاوی خاطرات شفاهی آقای دکتر سید محمد مهدی جعفری، که در سال۱۳۸۹ منتشر شد، درج شده است. در متن این استعفانامه زمینهها و ریشههای تفاوت دیدگاه مهندس سحابی و دوستان ایشان، از جمله دکتر حبیبی، با رهبران نهضت آزادی ایران به ویژه مهندس بازرگان دیده میشود که به اختصار میتوان به آنها اشاره کرد.
۱- متن استعفانامه نسبتا مفصل بر این نکته پای میفشارد که تحلیل و گفتمان «مدیران و پیشگامان نهضت آزادی ایران» جدا از واقعیتهای سیر تحولات سیاسی و اجتماعی سالهای اخیر ایران است و تحت تأثیر سیاست «حقوق بشر» غرب قرار گرفتهاند و این اشتباه را ناشی از امر تاکتیکی یا ناشی از نقایص سازمانی ندانسته، بلکه آن را ناشی از اشتباهات بینشی و تاریخی تلقی میکردند.
۲- اعتراض به مهندس بازرگان و نهضت آزادی از این نظر که آنان مشکل اصلی جامعه ما را استبداد دانستهاند و به نقش استعمار و امپریالیسم توجهی ندارند و بیان اینکه این خطای استراتژیک عامل اصلی عقبماندگی نهضت آزادی از انقلاب و انقلابیون شده است.
۳- «ایمان به رهبری امام خمینی از این واقعیت سرچشمه میگیرد که امام را تبلور کامل آرمانهای ضد استعماری، ضد استبدادی و ضد استثماری تودههای قیام کرده و شهید داده ملت ایران دانسته و بدین دلیل رابطه طبیعی امامت امت بین ایشان و این ملت هدفدار برقرار است و لذا هرگونه مقابله و مخالفت با ایشان و مواضع اساسی ایشان را در حقیقت مقابله با امت و انقلاب امت، تلقی میکنیم».
در متن استعفانامه، ضمن تأکید بر «قدرشناسی و تکریم شخصی خود نسبت به رهبران نهضت آزادی ایران، به خصوص پیشگامان و معلمان ایدئولوژیک و اسلامی خود مهندس بازرگان و دکتر سحابی و دیگر برادران خویش که هر یک به نوبه خود سهمی و حقی در جنبش عظیم اسلامی ملت ما دارند» رعایت اخلاق را کرده بودند و در سالهای بعد نیز، با حفظ روابط دوستانه و همکاری با دوستان نهضت آزادی، تجربه آموزندهای را برجای گذاردند.
مهندس عزتالله سحابی در سالهای بعد، با صداقت ویژهای که داشتند، در مصاحبهها و یادداشتهایشان تصریح کردند که در مواردی که با مرحوم مهندس بازرگان اختلافنظر داشتند حق با مهندس بوده است. اما، دکتر حسن حبیبی نهتنها در این مورد بلکه در مورد زندانی کردن و اقدامات خلاف قانون و اخلاق (مانند برنامه هویت در سیمای جمهوری اسلامی) که درباره دوستان دیرین ایشان و در عرصه جامعه، در طول سه دهه گذشته انجام یافت، «سکوت» اختیار کرد، اظهارنظری نکرد. با این وصف، برخی از همکاران دولت موقت، در مراسم تشییع و ترحیم آن مرحوم شرکت کردند و درگذشت ایشان را به خاطر خدمات گذشته و «همدلیهای سال اول انقلاب» در یک آگهی تسلیت در شماره ۱۵ بهمن ماه روزنامه اطلاعات به خانواده محترمشان تسلیت گفتند و برای ایشان از درگاه حضرت حق رحمت و آمرزش مسئلت کردند.
نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری
پس از برگزاری همهپرسی قانون اساسی در پنجم آذر ماه ۵۸، تصویب قانون اساسی در روز ۱۲ آذرماه رسما اعلام شد و بر اساس آن مقرر گردید که انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری در روز پنجم بهمن ماه ۵۸ برگزار شود. در شرایط آن زمان، موضوع گزینش نامزد نهضت آزادی برای انتخابات در جمع دوستان نهضت مطرح بود. از یک سو، همفکران مهندس سحابی علاقهمند بودند که دکتر حبیبی ـ که به لحاظ مواضع اقتصادی و سیاسی با آنان نزدیکتر بود ـ نامزد شود. از سوی دیگر، مهندس بازرگان با نامزد شدن دکتر حبیبی موافق نبودند. در آن شرایط، دکتر سحابی با رهبر فقید انقلاب دیداری داشتند و در خصوص نامزد شدن اعضای برجسته نهضت برای انتخابات ریاست جمهوری نظر ایشان را جویا شدند. ایشان فرمودند: «آقای مهندس و شما در این انتخابات شرکت نکنید، بروید به مجلس». در جلسه شورای مرکزی نهضت آزادی ایران، دو نظر از دو دیدگاه کاملا متفاوت در این خصوص مطرح بود. مهندس سحابی و همفکرانشان، به دلایلی که گفته شد، با نامزد شدن مهندس بازرگان موافق نبودند. برخی از موافقان مهندس بازرگان نیز دلیل عاطفی برای عدم حمایت از نامزدی مهندس بازرگان داشتند. با توجه به پیامدهای افشاگریهای دانشجویان پیرو خط امام، آنان نگران تشدید اسائه ادب و برخوردهای غیراخلاقی مخالفان، در صورت نامزد شدن مهندس بازرگان، بودند. در نتیجه، نامزدی مهندس بازرگان رای لازم را نیاورد.
در آن شرایط ویژه، پیشنهاد مهندس بازرگان ـ که بسیار ناراحت به نظر میرسیدند ـ این بود که خود آقای مهندس سحابی نامزد شوند. اما مهندس سحابی، که به دلیل مسایل شخصی آمادگی نداشتند، دکتر حبیبی را پیشنهاد کردند. با توجه به اینکه موضوع استعفای مهندس سحابی و جمعی دیگر از اعضای نهضت آزادی از آذر ماه به طور خصوصی مطرح شده بود، مهندس بازرگان با پیشنهاد مهندس سحابی به شرطی موافقت کردند که ایشان و دوستانشان از نهضت خارج نشوند. پس از پذیرش این شرط از سوی آنان، شورای مرکزی با اکثریتی ضعیف به انتخاب دکتر حبیبی به عنوان نامزد نهضت آزادی در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری رای داد. در پایان آن جلسه، مهندس بازرگان گفت: «این تلخترین شب زندگی من بود.» در پی تصمیم بالا، ستاد انتخاباتی دکتر حبیبی تشکیل شد. آقای مهندس هاشم صباغیان مسوول ستاد و آقایان دکتر محمدحسین بنیاسدی، دکتر علی اسپهبدی و... عضو آن ستاد بودند. برنامه انتخاباتی دکتر حبیبی به طور فشرده در ۲۰ صفحه تهیه و ارائه شد. پس از افشاگری دو تن از دانشجویان پیرو خط امام در سیمای جمهوری اسلامی (شب ۵۸.۱۰.۴)، دکتر حبیبی در مصاحبه با روزنامه کیهان ۲۵ و ۲۶ دی ماه، از آن اقدام دانشجویان حمایت کرد. این در حالی بود که رهبران نهضت آزادی ایران علیه دانشجویان مذکور اعلام جرم کرده بودند (۵۸.۱۰.۵) و نهضت آزادی نیز در بیانیهای اقدام دانشجویان و سیمای جمهوری اسلامی را تقبیح کرده بود (۵۸.۱۰.۵).۴ این امر موجب اعتراض و ناراحتی شدید مهندس بازرگان و بسیاری از اعضای نهضت شد و آقایان مهندس صباغیان و دکتر بنیاسدی از ستاد دکتر حبیبی خارج شدند. در چنین شرایطی، آقای دکتر حبیبی در مصاحبههای انتخاباتی، خود را نامزد منفرد ریاست جمهوری معرفی کرد.۵ در نخستین انتخابات ریاست جمهوری، که در روز پنجم بهمن ماه ۵۸ با شرکت ۶۸ درصد واجدان شرایط برگزار شد، دکتر حبیبی با ۶۷۶ هزار رأی (در حدود ۵ درصد کل آرا) نفر سوم شد، در حالی که نفر اول، یعنی ابوالحسن بنیصدر، در حدود ۱۱ میلیون رأی (۷۶ درصد کل آرا) داشت. تصمیم شورای مرکزی نهضت آزادی در نامزد کردن دکتر حبیبی را میتوان یک اشتباه بزرگ تاریخی ارزیابی کرد. زیرا در صورت نامزد شدن مهندس بازرگان، ایشان به احتمال زیاد میتوانست رأی اول یا دست کم رای بسیار سنگینی را کسب کند، همان گونه که در انتخابات دوره اول مجلس، در اسفند ماه ۵۸ در حدود ۷۰ درصد مردم، به رغم جوسازیهای رسانهای، به او رأی دادند. انتخاب مهندس بازرگان به عنوان نخستین رئیسجمهور میتوانست روند تحولات سیاسی دهه شصت را به کلی دگرگون سازد. پس از اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، اعضای مستعفی ارتباط تشکیلاتی خود را با نهضت آزادی ایران قطع کردند اما، به استثنای دکتر حبیبی، عموما ارتباط دوستانه و همکاریهای اجتماعی آنان با دوستان نهضت ادامه پیدا کرد.۶
سخن بازرگان و مردم در رسانهها
بازتاب اخبار مسایل این دوره از فعالیت نهضت آزادی ایران، پس از اشغال سفارت سابق آمریکا تا انتخابات اولین دوره ریاستجمهوری، در روزنامهها بسیار آموزنده است. در اینجا فقط چهار نمونه را که به تحلیل رخدادهای این دوره کمک میکند اضافه میکنم:
۱- مهندس بازرگان طی گفتوگویی اظهار داشت: «بنده فکر میکنم که چون از من میخواهند و ابراز میکنند و خواستهاند، وجدانا مشکل است که من شانه خالی کنم.» او در بخش دیگر از سخنانش گفت: «این است که یک چنین چیزی را شانه خالی کردن و استنکافش را مشکل میدانم ولی اعلام رسمی آن یک قدری محتاج تأمل است و شـاید تا چند روز دیگر باید صبر کرد.» (کیهان ۵۸.۷.۲)
۲- مهندس بازرگان امروز در یک گفتوگوی کوتاه با یکی از خبرنگاران کیهان درباره اظهارنظر یکی از نزدیکانش که اعلام کرده بود وی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نمیکند، گفت: «هنوز تصمیم قطعی خود را نگرفتهام ولی ضمن مشورت با دوستان نظر نهایی خود را تا دو، سه روز آینده اعلام خواهم کرد. (کیهان ۵۸.۱۰.۴)
۳- «مهندس بنیاسدی معاون نخستوزیر سابق که داماد او نیز هست اعلام داشت که بازرگان کاندیدای ریاست جمهوری نیست و به این ترتیب یکی دیگر از کسانی که احتمال موفقیت او میرفت از گردونه خارج شد». (کیهان ۵۸.۱۰.۵)
۴- جمعی از طرفداران مهندس بازرگان احساس خود را پس از اعلام انصراف ایشان طی اطلاعیهای به این شرح ابراز کردند: «قدردانی و سپاس از بازرگان دفاع از حقیقت ساکتی است که علیوار، خار در چشم و استخوان در گلو، به خاطر وحدت به صبر و شکیبایی نشسته است و علیرغم تلخیها، نه آسوده و برکنار، بلکه در متن یاری و مشورت قرار گرفته است... دفاع از بازرگان هشداری است به کسانی که بجای «طریق الوسطی» جاده را «الیمین و الشمال مضله» (چپ و راست) گرفتهاند. دفاع از بازرگان فریادی است که در گلو شکسته است و ما در این آستانه انتخابات به تو امیدها داشتیم. اما اکنون که حاضر نشدی نامزد این رسالت باشی با تمام وجود مراتب امتنان و تشکر خود را به خاطر یک عمر تلاش خستگیناپذیرت در راه خدا و به خاطر خلق به عنوان آراء واقعی خود به تو تقدیم میداریم.» (اطلاعات ۵۸.۱۱.۱ ـ صفحه ۱۲)
مایلم که این یادداشت را با آموزه قرآنی زیر پایان دهم: قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَی شَاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَی سَبِیلا (اسراء -۸۴) «بگـو: هر کس طبق پایبندیهای خویش عمل میکند، و پروردگار شما به وضع هر که راه یافتهتر است آگاهتر است.» با دعای رحمت و آمرزش الهی برای همه گذشتگان و به امید عبرتآموزی از تجربیات گذشته و پیشگیری از تجربیات تلخ و ناصواب گذشته.
پانوشتها:
۱- توضیح لازم: نوشتن این بخش از خاطراتم درباره مرحوم دکتر حسن حبیبی برای بنده بسیار سنگین است. اما به خاطر تاکید خبرنگار مهرنامه بر اینکه واقعیات تاریخی باید برای آگاهی مردم ثبت شود به این کار رضایت دادم.
۲- تاریخچه مبارزات اسلامی دانشجویان ایرانی در خارج از کشور، اتحادیه انجمنهای اسـلامی دانشجویان در اروپا (۱۳۶۰ – ۱۳۴۴)، انتشارات اطلاعات – ۱۳۸۶، صفحه ۳۰۱
۳- در بخشی از بیانیه نهضت آزادی به مناسبت اشغال سفارت آمریکا آمده است: «دانشجویان انقلابی مسلمان با تصرف سفارت آمریکا، با وضوح تمام خصلت ضد استعماری انقلاب اسلامی ایران را اعلام کردهاند و مردم مبارز ایران با تائید خود نشان دادهاند که به خوبی راهی را که باید در پیش داشت تشخیص میدهند. غرض ما از صدور این بیانیه دوباره کاری و تأیید نیست. غرض ما آنست که از این برداشت ضد استعماری انقلابی درس بیاموزیم و نتیجهگیری کنیم.»
۴- پس از افشاگری تلویزیونی خلاف قانون و اخلاق دانشجویان مذکور، در صبح روز بعد، اعضای نهضت آزادی، اعم از مستعفی و غیرمستعفی، در ساختمان نهضت (خیابان قرنی) جمع شدند و یک بیانیه دفاعی تهیه و منتشر کردند که از صدا و سیما نیز پخش شد. اعضای نهضت در این بیانیه آورده بودند: «ما آماده هرگونه مناظره و مبارزه سیاسی هستیم و اگر تاکنون را به سکوت و تحمل گذراندهایم به خاطر احساس مسوولیت عمیق و دقیقمان نسبت به سرنوشت انقلاب اسلامی ایران است.
۵- آقای دکتر حبیبی در یک مصاحبه اختصاصی با روزنامه کیهان، در روزهای ۲۵ و ۲۶ دی ماه ۱۳۵۸، به تفصیل در مورد دیدگاههای خود اظهارنظر کردهاند. در مورد اقدام دانشجویان پیرو خط امام گفتند: «دانشجویان پیرو خط امام یک موضعگیری دارند که این موضعگیریها مورد تایید شخص من است به این اعتبار که خط امام عبارت است از یک خط ضد امپریالیستی و همه حرف در این است که آیا در این برهه از زمان که ما هستیم آیا استعمار را به عنوان محور اصلی مبارزه میشناسیم. مبارزه ضد اسلامی را به عنوان یک اهرم واقعـی تلقـی میکنیم یا نمیکنیم. در تحلیلات سیاسی و اجتماعیمان در تحلیل مجموعه جامعه ایران و جهان آیا استعمار را به عنوان یک عنصر و عامل اصلی بدبختیهای سراسر جهان میدانیم یا نمیدانیم... استعمار اصل است... و بقیه مسایل از قبیل استبـداد هم فرع بـر ایـن استعمـار میشود... اینها (دانشجویان) از این جهت مورد تایید قاطبه مردم قرار گرفتهاند برای اینکه یک مطلب اصیل و اصولی را فهمیدند و پایش هم ایستادهاند و زنده باد هم که پایش ایستادهاند.» متن کامل مصاحبه پیوست است.
۶- آقای دکتر حبیبی در گفتوگوی ویژه با آقای محمدجواد مظفر و جمعی دیگر از جوانان دبیرخانه شورای انقلاب در ۲۹ دی ماه ۵۸ که در کتاب «اولین رئیسجمهور در سال ۱۳۷۸» توسط انتشارات کویر منتشر شد به رغم امضای استعفانامه مذکور گفتند: «من در واقع هیچ وقت عضو نهضت آزادی نبودم.» (صفحه ۱۹۴)
* ماهنامه مهرنامه
او پاک زیست...
دروغ نگفت....
بازرگان به نظر من از نظر کردار بیشترین شباهت به حضرت علی را دارد