arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۲۲۸۹۹
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۰۵ - ۰۸ مرداد ۱۳۹۲

آرزوی عزت نفس برای اهل سیاست

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ما در طول تاریخ، جمهوریت را نمی دانسته و نمی خواسته ایم و فقط صد سالی است که به این هوا افتاده ایم و حدود سی و چند سال است که جمهوری می ورزیم و هنوز مانده است، دیری، تا آن را درست فراگیریم...

نخست چند مقدمه بدیهی:


مقدمه اول: سیاست، صنعت است؛ بنا بر این، مثل هر صنعت دیگری می بایست آن را آموخت؛

مقدمه دوم: آموختن، ترکیبی است از نظر و عمل؛

مقدمه سوم: آموختن، تخته بند زمان و مکان است ( یعنی در متن زمان و مکان صورت می پذیرد)؛

مقدمه چهارم: جغرافیایی (یعنی مکانی) که ما در آن زاده و بر بالیده ایم، آنچه که دارد که به ما بیاموزد سیاست-ورزی پادشاهی است ( از قبل از جمهوری اسلامی تا هر جا که ایران تاریخ دارد، آنچه پیداست، سلسله های پادشاهی است)؛

از تا اینجا می خواهم این نتیجه ساده را بگیرم که ما برای وضعیت جدید سیاسی و نوع جدید سیاست-ورزی پشتوانه قابل اعتنایی نداریم. تمامت سنت ما در چارچوب ساختار پادشاهی شکل گرفته و مراجعه به این سنت نمی تواند اکنون از ما دست بگیرد.

اما وضعیت جدید سیاسی چیست؟ پاسخ مختصر این است که: جمهوری. و جمهوریت از اساس با پادشاهی متفاوت است؛ متفاوت در فهم از انسان و روابط ایشان در اجتماع. این فهم متفاوت اما در خود متوقف نمی ماند، بلکه بر همه عرصه های حیات معتقدان به آن، آن چنان تاثیری می گدارد که به کل آنها را مردمانی متفاوت می سازد.

در واقع، جمهوریت ابزای غیر فعال و شکل پذیر نیست که ملتی آن را بردارد و با حفظ همه ارکان و اجزای سنت خود آن را به کار بندد؛ بلکه بخشی از یک سنت است. و این سنت، لزوما با هر سنتی سر سازگاری ندارد. کمترین کار این است که اهل سنتی که می خواهند از جمهوریت سود ببرند، گذشته خود را به اندیشه بگیرند و بازش بیافرینند... و یا این که از تمنای جمهوریت دست بردارند و در چارچوب سنت مألوف خود به کار سیاست بپردازند.

چه بخواهیم و چه نخواهیم، جمهوریت اکنون محبوب ترین شکل سیاست-ورزی است؛ پس بهتر است: آن را به رسمیت بشناسیم و به جدش بیاموزیم. تا آن زمان البته باکی نیست از این که هر کدام از ما از هر جا چیزی در باب جمهوریت می آموزیم به دیگران هم بیاموزانیم. و نیز باکی نیست اگر نتوانیم با تراز این روش سیاست بورزیم و یا مرتکب خطا شویم.

آنچه که این اندک گمان می کند از رفتار سیاست مداران معتقد به جمهوریت، مختصری در یافته  یکی هم ضرورت «سکوت شکست خوردگان» است!

راستش، سیاست ورزی جمهوری-خواهانه هم مثل دیگر اشکال سیاست-ورزی، اخلاق ویژه خود را آفریده و دارد. و یکی از ارکان این اخلاق، پای بندی به اصول اخلاقی شکست و پیروزی است. و یکی از آموزه های اخلاقی این نوع سیاست ورزی، سکوت شکست خوردگان است.

این روزها مصاحبه ها، یادداشت ها، مقالات بسیاری از سوی شکست خوردگان در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری می بینیم که یا به نصیحت فرد برنده می پردازند یا برای او دستورالعمل صادر می کنند و گاه حتی طلب سهم می نمایند! و این در حالی است که معمولا شکست خوردگان در انتخابات، در کشورهای صاحب جمهوری، فقط سکوت می کنند. فقط سکوت؛ آن هم به هزار دلیل. و یکی از این دلایل، عزت نفس است. عزت نفس، عزیزان شکست خورده!

شاید در دالان کاخ ها و خلوت اندرونی پادشاهان، عزت نفس اولویت اول سیاست-کاران نباشد؛ اما در تالارهای شیشه ای جمهوریت، عزت نفس اول است. و یادمان باشد که در بازی جمهوریت، کاپ قهرمانی دایما دست به دست می شود و همیشه در دست یک تیم نمی ماند؛ پس، به هر دلیلی، اگر عشقی به این گاپ داریم، برای حفظ شأن خود هم که شده شکست را بپذیریم و به جای هر کاری با نگاه به آینده خود را نقد و بازسازی کنیم. بدین نحو، هم می توان سرمایه اجتماعی- سیاسی خود را حفظ کرد و هم برای ارتقا آن راهی جست و هم مجددا به قدرت دست یافت.

دوستان، در جهان جمهوریت آن کمپینی که در انتخابات ریاست جمهوری 47 درصد رأی آورده، حتما، حرف های اساسی بسیاری دارد که به کمپین برنده 53 درصدی بگوید؛ اما فقط سکوت می کند. فقط سکوت!

* اسکندر صالحی



منبع: خبرآنلاین
نظرات بینندگان