پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : امروز، همه از کابینه دولت اعتدال میگویند، برخی اصولگرایان هم شمشیررا از
رو بستهاند و برای آقای روحانی خط و نشان میکشند که چه کسی را وزیر کند و
چه کسانی را وارد کابینه نکند. حتی حجتالاسلام صدیقی خطیب موقت نماز جمعه
تهران درباره وزارت علوم سریعا سخن میگوید و به آقای روحانی توصیه میکند
که در این وزارت چه کسی را بر مسند بنشاند. البته علی مطهری در نطق روز
دوشنبه خود تاکید کرد که نباید اصولگرایان تحت فشار کسی را به آقای روحانی
تحمیل کنند. هنوز کابینه معرفی نشده، برخی قضاوت میکنند و درباره اشخاص
نظرهایی میدهند که چندان واقعی نیست.
در این زمینه صادق زیباکلام معتقد است: دکتر روحانی باید با تدبیر و درایت کابینه خود را بچیند و تحت تاثیر فشارها قرار نگیرد.
وی
میگوید: آقای روحانی رای مردم را دارد و رای 24 خرداد هم پیام خاص خود
را، لذا باید کابینه مطابق با رای و خواسته مردم انتخاب شود نه یک گروه خاص
سیاسی. متن گفتوگوی آرمان با وی را بخوانید
همانطور
که در جریان هستید، فشارهایی بر آقای روحانی درخصوص انتخاب اعضای
کابینهشان وارد میشود. عمده این فشارها هم از ناحیه برخی اصولگرایان است
که مخالف انتخاب چهرههای اصلاحطلب هستند. مثلا امام جمعه موقت تهران به
ایشان هشدار داد که مبادا برای وزارت علوم یک شخصیت سکولار انتخاب شود.
پرسش مشخص من این است که اگر آقای روحانی تسلیم فشارهای اصولگرایان شوند،
آیا ایشان اساسا شانسی برای موفقیت خواهند داشت؟
بله بنده هم
متوجه فشارهای اصولگرایان بر آقای روحانی هستم. در ابتدا اصولگرایان
میگفتند که آقای روحانی بهتر است از عناصر معتدل و میانهرو استفاده کنند.
بعد یک گام جلوتر آمدند و گفتند که ایشان نباید از «اصلاحطلبان» در دولت
استفاده کند. بعد هم یک گام جلوتر آمدند و گفتند که ایشان حق ندارند از
«ساکتین» هم استفاده کنند. هر روز بیش از روز پیش اصولگرایان دارند آقای
روحانی را زیر فشار بیشتری برای انتخاب اعضای کابینه قرار میدهند.
آیا این احتمال وجود ندارد، که ایشان تسلیم این فشارها شود.
من
چند نکته را خدمتتان عرض کنم. اول اینکه بالاخره آقای روحانی سوپرمن
نیستند و ممکن است اینجا و آنجا تسلیم فشارهای برخی اصولگرایان بشوند. و
فیالمثل فردی را که برای وزارت ارشاد یا اطلاعات یا کشور یا خارجه در نظر
گرفتهاند را به واسطه این فشارها کنار بگذارند و فردی را که بیشتر مورد
توافق اصولگرایان است جایگزین آن فردی که آقای روحانی و مشاورینشان در نظر
داشتهاند بنمایند.
واقعا چنین امکانی وجود دارد؟
من
نمیخواهم بگویم که حتما این اتفاق میافتد یا افتاده، بلکه دارم میگویم
که طبیعی است که اگر اصولگرایان فشار زیادی بر روحانی وارد کنند او
عقبنشینی کند و تسلیم خواستههای آنان شود.
پس شما هم نگران تسلیم شدن روحانی هستید؟
بله من نگران فشارهای اصولگرایان روی آقای روحانی هستم.
فکر نمیکنید اگر در اول کار و آغاز راه این اتفاق بیفتد امیدی به ادامه راه در چهار سال آینده نباشد؟
ببینید
من از اول کار هم دقیقا متوجه این مساله شده بودم. به همین خاطر توصیهام
برای ریاستجمهوری فردی مثل آقای ناطق نوری بود که اولا اصولگرایان نتوانند
ایشان را به راحتی تحت فشار قرار دهند، ثانیا اینکه ایشان هم به این
آسانیها تسلیم نمیشدند.
یعنی فکر میکنید که آقای روحانی به آسانی و سهولت تسلیم فشار میشوند؟
نه
به هیچ وجه مقصودم این نیست که آب پاکی را روی دستان شما بریزم. میخواستم
عرض کنم که اگر به جای آقای روحانی، فیالمثل آقای ناطق نوری میبود، خیال
من و شما امروز میتوانست خیلی جمع تر باشد. یا اگر به جای آقای ناطق نوری
آقایهاشمیرفسنجانی میبود، خیال من و شما حتی بیشتر هم جمع میبود و
نگرانیمان خیلی خیلی کمتر میشد از بابت اینکه اصولگرایان بتوانند اراده
خودشان را برای وزارتخانههای کلیدی به ایشان تحمیل کنند. معنی حرفم این
نیست که درخصوص آقای روحانی اطمینان خاطر ندارم. چرا در مورد ایشان هم
امیدوار هستم که برای وزارتخانههای کلیدی با درایت عمل میکند. منتها ما
داریم در دنیای واقعی زندگی میکنیم نه دنیایی که آرمانی و مطلوبمان باشد.
آن
چیزی که آرمانی و مطلوب است آن است که اصولگرایان قاعده بازی دموکراسی را
بپذیرند. بپذیرند که نامزد آنها در جریان انتخابات شکست خورد و جریانی که
در انتخابات بیشترین رای را آورده است، حالا باید زمام امور اجرایی کشور را
برای 4 سال آینده در دست داشته باشد. آرمان و ایدهآل این میشد که
اصولگرایان میپذیرفتند در 24 خرداد چه اتفاقی افتاد. مگر اصولگرایان در
سال 84 یا 88نظر آقایهاشمیرفسنجانی، خاتمی یا اصلاحطلبان را در تعیین
اعضای دولتشان جویا شده بودند که حالا امروز انتظار دارند که آقای روحانی
نه تنها با آنها به رایزنی پرداخته بلکه نظراتشان را هم اعمال نمایند؟ نه
تنها اصولگرایان در سال 84 یا 88 مطلقا نظر آقایهاشمی و اصلاحطلبان را
لحاظ نکردند و نپرسیدند بلکه همه مسئولانی را هم که در 16 سال قبلش یعنی در
دوران آقایهاشمیرفسنجانی و خاتمی مسئولیت داشتند را کنار گذاشتند.
آیا
در دولتهای قبلی وزرای علوم سکولار بودند که امروز برخی به روحانی هشدار
میدهند مبادا سکولارها وزیر علوم و دانشگاههاسکولار شوند؟
نه
در زمان آقایهاشمی و نه در زمان آقای خاتمی، وزرای علوم به هیچ روی نه
سکولار بودند، نه لیبرال، نه غرب زده و نه هیچ یک از صفاتی که آقای صدیقی
به آنان نسبت دادهاند. فقط یک نکته است، آنان مثل وزرای علوم اصولگرای
مورد تصدیق آقای صدیقی، مثل برگ خزان اساتید و دانشجویان را از دانشگاهها
کنار نگذارده و یا ستارهدار نمیکردند. متوجه بودند که اینجا دانشگاه است و
محل تولید فکر و اندیشه. متوجه بودند که دانشگاه سرباز خانه نیست که همه
مثل هم فکر کنند، همه مثل هم رژه بروند، همه مثل هم سر یک ساعت بخوابند و
سر یک ساعت بیدار شوند و همه مثل هم لباس بپوشند. اساتیدی را که مثل آنها
نمیاندیشیدند، و هر چه را که مسئولان میگفتند درست است را تایید
نمیکردند، با بازنشستگی زودرس به ارمغانشان میرفتند و اجازه نمیدادند که
در یک دانشگاهی مثل دانشگاه علامه طباطبایی که گل سر سبد علوم انسانی ما
بود، اساتیدی را که منتقد بودند، ممنوع التدریس کنند.
چه تضمینی هست آقای روحانی در برابر این فشارها تسلیم نشده و باز همان جو 8 سال گذشته را به دانشگاهها برنگرداند؟
آقای
روحانی باید قرص و محکم و باتدبیر مسائل را رصد کرده و تصمیم بگیرد. باید
مرتبا به اصولگرایان یادآوری کند که سیاستهای آنان ظرف 8 سال گذشته کشور
را به چه صورتی درآورده بوده. باید مرتبا به اصولگرایان یادآوری کند که اگر
مردم موافق سیاستهای شما میبودند به آقای جلیلی یا آقای دکتر ولایتی رای
میدادند.
و اگر این یادآوریها ثمری نبخشید؟
آقای
روحانی باید از رسانهها و مطبوعات کمک بگیرد. اما در عین حال هم با شما
هم عقیده هستم که اگر ایشان در ابتدا کارشان تحت تاثیر فشارهای غیرمنطقی
قرار گیرد واجازه دهد اصولگرایان به ایشان دیکته کنند، خیلی امیدی برای
چهار سال آینده باقی نمیماند.