آرمان نوشت: انتخابات ریاستجمهوری 92 تمام شد؛ نه ائتلاف1+2 اصولگرایان به حالشان تاثیرگذار بود و نه رابطه مریدی و مرادی دردرون احزاب قدیمیشان . تشکیل حزب فراگیر توسط اصولگرایان چیزی است که در ایران شاید بتوان گفت در طی صد سال اخیر غریب باشد؛ برخی که تفکراتشان همیشه برخلاف تحزب و حزبگرایی بوده است و حزبگرایی را نوعی غربیگرایی و وابستهگرایی میدانستند، امروز صحبت از تشکیل حزب آنهم حزب فراگیر میکنند. سر اصولگرایان این روزها شلوغ است چراکه علاوه بر تشکیل حزب فراگیر، برخی از آنها مشغول خط و نشان کشیدن برای روحانی در چینش کابینه هستند و بهنوعی میخواهند شکست دیگری را تجربه نکنند چراکه به اعتقاد آنها استفاده از نیروهای باتجربه اصلاحطلب شکست دیگری برای آنهاست. در همین زمینه گفتوگویی را با حجتالاسلام والمسلمین قدرتا... علیخانی انجام دادهایم تا نظرات وی را درباره تشکیل حزب فراگیر در ایران جویا شویم.
درروزهای اخیر صحبت از تشکیل حزب فراگیر توسط اصولگرایان مطرح میشود چنانکه باهنر یکی از چهرههای شاخص اصولگرا صحبت از تشکیل حزب فراگیر کرده است. چطور شده که اصولگرایان که اعتقادی به تشکیل حزب نداشتند، اکنون صحبت از حزب فراگیر اصولگرایی میکنند؟
در رابطه با تشکیل حزب، شرایط کشور به شکلی است که زمینه فعالیت احزاب بهصورت حرفهای آنچنان که تعریف واقعی حزب است وجود ندارد. حال چه حزب و تشکل کوچک باشد و چه حزب فراگیر باهنر یا حزب فراگیر شخص دیگری. تشکیل حزب در ایران سازوکار علمی و مشخصی ندارد و نوعا گروههای سیاسی که شکست میخورند یا توفیقی برای جلب رای و نظر مردم پیدا نمیکنند و مردم به آنها روی خوش نشان نمیدهند، میگویند که میخواهیم حزب تشکیل دهیم تا به نوعی شکست سیاسی خود را جبران کنند. این حرفها در ایران معمولا برای عبور از شکست است. در ایران اشخاص هستند که محور گروههای سیاسی محسوب میشوند و اشخاص هستند که تصمیمگیر و جریانساز در مسائل سیاسی هستند. این وضعیت در اصلاحطلبان هم وجود دارد، اصلاحطلبان هم چهرههای مشخص و تاثیرگذاری دارند که شخص آقای خاتمی یکی از آنهاست. اگر سیدمحمد خاتمی همراه جریانی در بین اصلاحات نباشد، آن جریان کامیابی و اقبال عمومی پیدا نمیکند؛ باید گفت که در بین اصلاحطلبان و اعتدالگرایان چهرههایی محترمتر و عزیزتر از سیدمحمد خاتمی و آیتا...هاشمی ثبت نشده است. اکنون همگان، اصلاحات را با نام خاتمی میشناسند. ایشان تابلوی اصلاحطلبی در کشور هستند. در واقع سیاست ایران را اشخاص و حرکتهای سیاسی اشخاص است که تعیین میکند به عبارتی شخص است که رفتار و برخوردش تاثیرگذار است. این افراد هستند که اثرگذار میباشند نه احزاب؛ حالا حزب باشد جریان باشد یا هر چیز دیگری هنوز در جامعه ایرانی جا نیافتاده است. حزب فراگیر هم همین حالت را پیدا میکند، احزابی که الان وجود دارند حالت دفتر کار برای اشخاص را پیدا کردهاند. علتش این است که اولا فرهنگ حزبی در جامعه سیاسی ایران جا نیفتاده است اما درمورد تشکیل حزب فراگیر اصولگرایی آقای باهنر، اولا به خاطر تفکر بسیاری از اصولگرایان که قائل به فکر و تصمیم جمعی نیستند، بعید است که قادر به تشکیل حزب فراگیر به آن معنی باشند. جریان اصولگرا در کشور نه حزب دارد و نه برای این جریان، حزبگرایی در کشور از اولویت برخوردار بوده به نحوی که اگر همین چند تشکل و حزب نیمبند اصولگرایی را نگاه کنید، متوجه خواهید شد منظور آقایان از حزبگرایی و حزب فراگیر چیست. در این بین یک حزب قدیمی به نام موتلفه وجود دارد که میبینید آقای ترقی به یک نحو اظهارنظر میکند و آقای بادامچیان به نحو دیگر و آقای عسگراولادی به طریق دیگر درمورد سیاستهای کلی اظهارنظر میکنند.
یعنی اصولگرایان توان تشکیل حزب را به خاطر عقیده سیاسیشان ندارند؟
بخش اعظم جریان اصولگرایی به دنبال رابطه مریدی و مرادی است نه حزب که منظور شماست که از آن به عنوان حزب مدرن یاد میکنید. خود آقای باهنر هم، اکنون تشکل مورد نظر خود را دارند که همان جامعه اسلامی مهندسین است. باید به سوابق تاریخی وسیاسی جریانها هم نگاه کرد و آن را مورد توجه قرار داد.
نقش آیتا... هاشمی و آقای خاتمی را در پیروزی آقای روحانی چطور ارزیابی میکنید؟ اگر حول محور این دو فرد تشکل و جبههای شکل بگیرد، موفق خواهد بود؟
بدون شک بدون حمایتهای آیتا... هاشمی و سیدمحمد خاتمی این جریان پشتسر آقای دکتر حسن روحانی شکل نمیگرفت. در واقع همان مطلبی که قبلا اشاره کردم یعنی در ایران، اشخاص جریانساز و اثرگذار هستند. شما نگاه کنید چند سال است که چهرهای مثل آیتا...هاشمی را تخریب کردند که با صبر و تحمل و تدبیرخودشان به خاطر منافع مردم و نظام سکوت کردند. این سکوت وصبر و تحمل باعث شد روزی حقیقت روشن شود. همه دیدند که مردم چقدر از حضورشان استقبال کردند و چقدر تدبیرشان در این انقلاب و وقایع اخیر مثل انتخابات تاثیرگذار بود. تدبیر و حرکت آیتا... هاشمی بود که مردم پای صندوقهای رای بیایند و به نماینده اعتدال در جامعه رای دهند. آقای هاشمی یک چهره فراجناحی و ملی است، هر حزبی هم اگر بخواهد نام اصلاحطلبی را یدک بکشد، بدون حضور خاتمی و تایید وی در جامعه جا نمیافتد. بسیار تلاش کردند که بدون حضور خاتمی حزب و جریانی موازی اصلاحات تشکیل دهند که شکست خوردند. درحال حاضر تشکیل حزب فراگیر، زود است باید قوانینی وضع و تعریف شود.
برخی اصولگرایان تندرو در رسانههای خود میگویند ما برنده انتخابات شدیم و اصلاحطلبان پیروز انتخابات نبودند. نظر شما چیست؟
باید دید اینها این حرفها را از کجا آوردهاند و چطور فکر میکنند. آن مردمی که از آقای روحانی حمایت کردند و در ستادهایشان حاضر بودند، از جامعه اصلاحطلبی محسوب میشوند. حمایتهای آقای خاتمی که نماد جریان اصلاحطلبی و آیت ا...هاشمی که چهره محبوب و ملی است، باعث شد که مردم و تمام جریانهای اصلاحطلب به پای صندوقهای رای بیایند و از نامزد منتخب این جریان که آقای روحانی بود، حمایت کردند؛ چیزی غیر از این نبود.
چیزی حدود دو سال دیگر شاید کمی بیشتر، نوبت انتخابات مجلس است. نقشآفرینی اصلاحطلبان در آن انتخابات را چگونه ارزیابی میکنید؟
پاسخ این سوال بسته به شرایط سیاسی آن روز ایران دارد و هنوز زمان زیادی به انتخابات مجلس مانده است لذا گمانهزنی در این مورد بسیار سخت است چون بیش از دوسال به برگزاری آن، زمان باقی است. اگر فرض کنیم شرایط مانند زمان انتخابات شوراها باشد، امکان عدم احراز صلاحیت اصلاحطلبان برای مجلس آینده وجود دارد مگر اینکه تغییراتی در دیدگاهها صورت گیرد که آن هم بستگی به شرایط آن روز ایران دارد. البته نباید امداد خدا را فراموش کرد همان طوری که هیچکس و هیچ تحلیلگری فکر نمیکرد و حتی خود اصولگرایان هم فکر نمیکردند، آقای روحانی که نماینده آنها نبود، رای آورد. با توجه به شرایط اجتماعی اکنون ایران، اصلاحطلبان اکثریت مجلس را در شرایط برابر با اصولگرایان کسب خواهند کرد. البته زمان زیادی تا انتخابات مجلس باقی مانده که نمیشود گمانهزنی وتخمین زد چون شرایط سیاسی ایرا ن متغییر است.
در بعضی از تریبونها ورسانههای اصولگرایان تندرو، آقای روحانی را توصیه میکنند که از اصلاحطلبان در کابینه استفاده نکند؟ این نوع لحن صحبت هم به برخی نمایندگان اصولگرای مجلس کشیده شده است. نظر شما چیست؟
در رادیو هم که گوش میکردم و میشنیدم که متاسفانه برخی از نمایندگان تمام تلاششان این شده که آقای روحانی از اصلاحطلبان استفاده نکند، اولا باید گفت که هنوز دولت روحانی روی کار نیامده یا به قول معروف نه به دار است ونه به بار که اینگونه در رسانهها و تریبونها برای آقای روحانی خط ونشان میکشند. هنوز هیچ خبری نیست. دوستان، انتخابات را باختهاند که اینگونه فشار میآورند. هنوز زود است که ما برای روحانی خط و نشان بکشیم که اگر آنطور که میخواهیم نشود، برخورد خواهیم کرد. الان دولت دهم مشغول واگذاریهای سوالبرانگیزی است و دوستان ساکتند؛ از نمایشگاه بینالمللی گرفته تا کارخانههایی را که میخواهند بفروشند یا راجع به بدهکاری مالی دولت باید حساسیت نشان دهند که نمیدهند، در مقابل برای آقای روحانی که هنوز نیامده برخی از عزیزان و نمایندگان محترم ملت راجع به اینکه آقای روحانی از وزرای جوان و چابک استفاده کند، توصیه میکنند. اولا بگذاریم آقای روحانی خودشان معاونین و وزرا و همکارانشان را انتخاب میکنند نه اینکه وی را تحت فشار بگذاریم. دوما، برای اداره درست امور اجرایی نیاز به نیروهای باتجربه و مدیران کارآمد داریم و با این شرایط نامساعد صنعت و اقتصاد استفاده از مدیران کمتجربه و جوان اشتباه است. بهجای تعیین تکلیف برای دولتی که هنوز نیامده و تشکیل نشده، سعی کنیم کمی از بار مشکلات و رئیسجمهور آینده بکاهیم. آقای روحانی فردی عاقل، متین و باتدبیر است و با این شرایط کشور بهترین انتخاب را خواهد داشت.