پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : آغاز كار دولت آقاي روحاني در حالي شروع ميشود كه كشور با مشكلاتي روبهرو
است؛ مشكلاتي كه مارا به سمتي ميبرد كه براي رهايي ازآن راهي جز حركت به
سمت تبلور عقل جعي نداريم، يعني اگر حل مشكلات را ميخواهيم بايد به سراغ
عقل جمعي برويم كه اين بستر ميخواهد و ظرفیتش نيز آمايش سرزمين است.
لذا
بدون تمركززدايي و دعوت از تمام ظرفيتهاي مدني كه حرفي در آن عرصه دارند
نميتوان به عقل جمعي معطوف به اعتدالگرايي رسيد. مسائل اجتماعي، فرهنگي،
سياسي پيچيدگيهايي دارد كه الزاما قابل تقليل به مسائل فردي نيست و اگر
فكر كنيم كه با مشي اعتدال، خودكامگي و سليقهگرايي و گروهگرايي را
ميتوان دنبال كرد و تفكري كاريزما را تحميل كرد بايد بدانيم كه بيراهه
رفتهايم.
لذا براي نمود اعتدال در حوزه اجتماعي بايد حتما جمعي بودنش حس
شود و حس شدن جمعي بودن آن نيز به بستر و ظرف مناسب نياز دارد كه در بستر
فعلي كشور كه حاكي از يك نوع تمركزگرايي با اتكا به اقتصاد نفتي است، محقق
نميشود. يكي از مشكلات اكثر دولتهاي ما اين بوده كه فكر ميكردند اين
فرصت ديگر به دست نخواهد آمد و اسمشان هم بايد در تاريخ بماند و همواره
دولتها در واكنش به دولتهاي قبلي اين سياست را دنبال كردهاند.
ممكن است
خود اعتدال بهرغم اسم زيباي آن در حد واكنشي نسبت به سياستهاي حاكم
بماند.با اين اوصاف آقاي روحاني با توجه به شعارهايي كه در انتخابات مطرح
كرده و درست نيز است بايد در مسير اعتدال حركت كند.اما اين اعتدال در
حوزههاي گوناگون شكلهاي مختلفي دارد.
نكته در اين است كه بايد دقت كنيم
اعتدالگرايي با محافظهكاري خلط نشود. يعني فكر نكنيم اگر كسي بحث تحول و
اصلاحات و گفتمان انقلاب اسلامي را مطرح كرد خلاف اعتدالگرايي عمل كرده
است. اعتدالگرايي ميتواند با تفكر انقلابي رابطه داشته باشد و از اين رو
مهم مشي وروش و مباني و قواعدي است كه قرار است به اعتدال سامان دهد.
نكته
ديگري كه وجود دارد اين است كه بايد به نسبت اعتدال و انقلاب توجه كرد؛ آيا
وقتي ميگوييم خرد جمعي، آن را رها از گفتمان انقلاب مطرح ميكنيم يا در
ذيل آن؟ مسلم است كه ما اعتدال را در ذيل گفتمان انقلاب اسلامي مطرح
ميكنيم چرا كه اين گفتمان بسيار جامع است. انقلاب اسلامي برخلاف
انقلابهايي كه در سده بيستم اتفاق افتاد يك بعدي نبود و صرفا روي آزادي يا
عدالت تاكيد نداشت.
بلكه به صورت توأمان بر عدالت، آزادي و اخلاق و معنويت
تاكيد داشت. از لحاظ تئوريك شما نميتوانيد آزادي را با عدالت جمع كنيد
مگر اينكه عنصر ديگري وجود داشته باشد كه آنها را پيوند دهد كه آن اخلاق و
معنويت است و انقلاب اسلامي اين سه را با هم مطرح كرد.يكي ديگر از ملاحظاتي
كه در اين راه بايد مد نظر قرار گيرد اين است كه حقوق شهروندي را در معناي
جامعش دنبال كنيم و آن را بهحقوق فردي، گروهي يا جامعهاي صرف تقليل
ندهيم.
مصيبت ما در اين سالها اين بوده است كه حقوق شهروندي را يا بهحق فردي تقليل دادهاند كه ميتوان در اين زمينه به دوران توسعه سياسي اشاره كرد يا بهحق جمعي تقليل دادهاند كه آن هم با تفسيري خاص مربوط به همين دوره جديد است.ما بايد نگاه جامعي بهحقوق شهروندي داشته باشيم و از اين رو دولت روحاني اگر ميخواهد يك مشي متعادلي را در حوزههاي اجتماعي دنبال كند بايد بداند كه بين اين نگاه با حقوق جامع شهروندي نسبتي وجود دارد. آنها بايد درك روشني از حق داشته باشند و از نسبت حق با هستي فردي و هستي اجتماعي و متعلقات اين حقوق آگاه باشند، تهديدهاي اين حقوق را بشناسند و سياستها و راهكارهاي پيشنهادي روشني داشته باشند.اگر يك نفر مدعي شود كه از عهده همه اين كارها به تنهايي بر ميآيد بايد به او شك كرد، از اين رو بايد ابتدا بستري هرچند زمانبر فراهم شود.