پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : ماه مبارک رمضان، ماه مبارزه با نفس و مدرسه تعدیل و اصلاح غرایز و خواستهها و نمایش قوّت اراده و توان روان، سپری شده و اینک فرصت برگزاری مراسم عیدی بزرگ و پرفضیلت به نام عید فطر است که عید عموم طبقات وافراد جامعه است.
به گزارش انتخاب به نقل از تسنیم، حلول ماه شوال و فرا رسیدن عید سعید فطر، سرور و شادی
برای مومنان پس از یک ماه طاعت بندگی و عبادات خالصانه به ارمغان می آورد؛
شادی مومنان در این روز به دلیل قبولی اعمال و آمرزش گناهان آنان و بشارت
این روز برای آنان از سوی خداوند متعال به دلیل تلاش و مجاهدت آنان در راه
تقرب به درگاه الهی است. به همین مناسبت فرا رسیدن این عید مبارک، نوشتاری
از آیتالله صافی به مناسبت عید سعید فطر منتشر شده است:
ماه مبارک
رمضان، ماه مبارزه با نفس و مدرسه تعدیل و اصلاح غرایز و خواستهها و نمایش
قوّت اراده و توان روان، سپری شده و اینک فرصت برگزاری مراسم عیدی بزرگ و
پرفضیلت است. این عید، عید اسلامی «فطر» است که عید همگان و عید عموم طبقات
و افراد است؛ اَسئَلُکَ بِحَقِّ هذَا الیَومِ الَّذِی جَعَلتَهُ
لِلْمُسلِمینَ عیِداً، عیدی که خدا آن را برای همه مسلمانان قرار داده و
همه را در آن شریک فرموده است.
عیدی که در آن مساجد و مجامع اسلامی و
در گستره جهان اسلام، شکوه عبادت و بندگی خدا دیده میشود. مراسم این عید
اختصاص به توانگران، کارفرمایان، رجال و زمامداران و طبقات به اصطلاح ممتاز
ندارد. تشریفات مادّی، تقدیم هدایا و تحفههای گرانبها ـ چنان چه پیش از
اسلام در اعیاد رسم بود ـ در این عید مرسوم نیست. زیردستان موظّف به دیدار
زمامداران نیستند و کارگر و کارفرما، افسر و سرباز، فقیر و غنی، شاه و گدا
و همه اقشار و طبقات باید در صف بندگی خدا و دعا و عبادت برادرانه
بایستند.
در روز «عید فطر» همه مسلمانان در سراسر جهان، غرق احساس
افتخار بوده و سربلند و سرافرازند که ماه مبارک رمضان را با توفیق به پایان
رسانده و از برکات معنوی و تربیتی آن مستفیض شدهاند. خدا را شکر
مینمایند که یکی از بزرگترین کلاسهای تربیتی اسلام را در طی یک ماه
گذرانده و از درسهایی که در آنها داده شده، به اندازه استعداد و آمادگی
خود استفاده کرده و با روح و جان خود آمیزش داده و بر الواح دلها و ضمایر
خود ثبت کردهاند.
در این روز، مسلمانان از یک جهاد حسّاس و خطرناک ـ
که پهلوانان، قهرمانان و شیرافکنان جهان در آن میدان به خاک هلاکت افتاده و
مغلوب شدهاند ـ فاتحانه و پیروزمندانه باز میگردند. این جهاد، جهاد با
نفس، جهاد با امیال و غرایز حیوانی و لذایذ نفسانی است. بازداشتن نفس از
کامگیریهای شهوانی، نگهداری نفس از خوردن غذاهای لذیذ و نوشیدنیهای
شیرین و خوشگوار، خودداری از چشم چرانی و هوسهای شیطانی، از دروغ، غیبت،
خشم و غضب، بدخویی و ترشرویی، تکبّر و جاهطلبی و دوری از هر معصیت و گناه
دیگر در این میدان جهاد، فتح و پیروزی است.
همه اینها جهاد است و
همان «جهاد اکبر»ی است که پیامبر بزرگ اسلام به گروهی از صحابه که به جهاد
رفته بودند و با دشمن با شمشیر و اسلحه دست و پنجه نرم کرده و زور بازو
نشان داده بودند، فرمود: مَرحَباً بِقَومٍ قَضُوا الجِهادَ الاَصغَر وَ
بَقِی عَلَیهِمُ الجِهادُ الاَکبرَ؛ آفرین به قومی که جهاد اصغر را انجام
دادند و بر آنها جهاد اکبر باقی ماند. «جهاد اکبر»ی که جز افراد با ایمان و
مردان و زنان تربیت شده در دامان اسلام، هیچ شخص دیگری نمیتواند در صحنه
آن عرض اندام کند و در میدان رزم آن، افتخاری کسب نماید.
میدانی که
در آن پیلتنهای قوی پنجه و عشّاق مال و مقام دنیا، شهوتپرستان، جلّادان
خونخوار، فاتحان جاهطلب کشورها، جوانان مغرور، خشم گینان پلنگ آسا،
ستمگران بیرحم، آدمکشان و قصّابان تاریخ، زنان هوسباز دوشیزگان ناپاک و
پرستندگان مظاهر مادّی به خاک هلاکت افتاده و از این که بتوانند افتخاری
کسب و در مسابقات آن شرکت نمایند عاجز و ناتوانند.
میدانی که مردان و
بانوان با ایمان، خداپرست، فروتن، پاکدل، پرهیزکار، شکیبا و بیاعتنا به
زر و زیور دنیا در آن لباس رزم پوشیده، با اراده محکم و همّت بلند حریف را
شکست میدهند و در مسابقه با افتخار به پیروزی دست مییابند. آری! نبرد با
هوای نفس در عین آسانی، دشوار است. آسان است، برای این که وجدان پاک و فطرت
آدمی و عقل و خرد، مصلحت و لزوم آن را درک مینماید و اگر انسان در این
میدان قدم نهاد، هر چه پیش رود موفّقتر میشود؛ تا سرانجام نفس سرکش و
جنود اهریمنی را مغلوب و ذلیل خود کند و قوای ملکوتی و عقلانی و وجدانی را
در کشور بدن، حاکم و کارفرما سازد.
از سوی دیگر این کار دشوار است؛
برای این که جهاد با نفس، ایستادگی در برابر غرایز گوناگون و تلاش و کوشش
برای کنترل و انضباط آنها است و شناخت دامهای شیطان و هواهای پنهانی کار
هر شخصی نیست و رام کردن نفس امّاره و چشمپوشی از لذایذ و کامگیریهای
نفسانی و خواستههای هزارگونه نفسِ وسیع و سرکش، به این زودیها میسّر
نخواهد بود و این دشمن خانگی با غرایزی که انسان را در دفع دشمن خارجی یارو
یاور و محرّک و مشوّق هستند، آشنایی و ارتباط برقرار میکند و از آنها
کمک و یاری میگیرد. از این جهات، مبارزه با نفس کاری بس دشوار است و
رستگار، کسی است که بتواند نفس را تعدیل کرده و به نظم و ترتیب صحیح وادار
سازد.
سخنی درباره مراسم عید فطر
چنانچه
میدانیم مراسم عمده و حسّاس این عید «نماز» و «زکات» است؛ در مراسم نماز،
همه اصناف شرکت میکنند، و مساوات و برادری اسلامی آنها آشکار میشود. در
ضمن ادای نماز و خواندن دعایی که در قنوت است، در دو خطبه و سخنرانی پس از
نماز، عالیترین دروس به همگان آموخته میشود و مطالب لازم و مورد حاجت به
عموم گوشزد میگردد و از همه دعوت میشود تا در پیش بردن مقاصد اسلام و
تعظیم شعایر و تعمیم علم و دانش و امر به معروف و نهی از منکر، مجاهدانه
کوشش کنند.
کسانی که دارای مخارج سال خود هستند و یا دارای کار و
پیشهای میباشند که درآمد آنها وافی به مخارج سال آنهاست، در اعطای زکات و
کمک به مستمندان شرکت میکنند. هیچگونه مراسم کمرشکن و مصارف رقابتانگیز
و مخارج بیهوده در این جشن اسلامی وجود ندارد و از این رو نمیتواند
بهانهای جهت کردارهای پلید عیّاشها، هرزهها، پولداران، شهوترانها و
میخواران باشد.
این عید، مثل «عید کریسمس» نیست که در آن، جهان
مسیحیّت در کارهای زشت و فحشا و فساد غرق شده و در هرزگی و رقص و باده و
فسق و فجور، خود را آلوده میسازند و به نام مسیح علیهالسّلام و دین،
مجالسی برای لهو و قمار، مستی و شراب و ساز و آواز بر پا میکنند که بیشک
حضرت عیسی علیه السّلام - پیامبر پاک خدا- از آن بیزار است. روزهایی هم
به نامهای مقدّسی مانند: «روز مادر»، «روز معلّم»، «روز کودک» و...
نامگذاری میشود که بیشتر آنها از حقیقت خالی است و فقط تشریفات و
برگزاری مراسم، منظور میباشد و احساسات را کودکانه و جاهلانه و به طور
موقّت تحریک میسازد.
چنین روزهایی را نباید عید دانست؛ این مراسم،
تقلید از بیگانه و سوغات دروغین و بیحقیقت غرب است؛ وگرنه همه روزها، «روز
مادر» است و در هر روز، رعایت حقّ مادر و معلّم و احترام به آنها لازم و
واجب است. البته این تصوّر اشتباه پدید نیاید که ما میخواهیم از بزرگداشت
حقّ مادر یا عنوانهای مقدّس و محترم دیگر که در یک روز سال انجام میشود
انتقاد کنیم، چون به این مقدار هم اگر با حقیقت توأم باشد تا حدّی حقشناسی
خداپسندانه است بلکه قصد ما طرح این نکته است که اگر باید مثلا حقّ مادر
محترم شناخته شود و مقام معلّم مورد تعظیم واقع گردد، چرا به تعالیم عالیه
اسلام و قرآن مجید تکیه نکنیم و چرا از عواطف اسلامی جامعه ـ که هنوز هم
بحمدالله در دلها باقی است ـ استفاده نمینماییم و چرا وضع تعلیم و تربیت
را طوری قرار دادهایم که التزامات اخلاقی و دینی و وجدانی سست شده، تا
آنجا که حقِّ مادران هم فراموش شود. بیایید اهل حقیقت باشیم و به راستی و
از کُنه باطن، رضایت پدر و مادر را بخواهیم.
در محیط اسلامی ـ که
کانون عواطف عالی انسانیّت است ـ همواره و در همه لحظات، تکریم مادر،
معلّم، کودک و... باید مورد عنایت باشد. در جاهایی که در دوره سال پدر و
مادر و معلّم مورد فراموشیاند چون میبینند که این عواطف به صورت مرده در
آمده و از بین رفته است، برای تِذکار و تجدید خاطرات آن، در سال یک روز را
معیّن میکنند که مثلاً به سراغ مادران بروند و به طور مصنوعی از آنها یاد
کنند و از این رو، این روزها را باید یادبود و سالگرد از بین رفتن و نابود
شدن آن عواطف عالی انسانی شمرد.
ملّتی که واقعاً و حقیقتاً خود را
مدیون مادر و پدر و معلّم خود میداند و دینش او را برای ادای اینگونه
حقوق تربیت میکند، چه حاجت به این صحنهسازیهای بیمغز و بیحقیقت
دارد؟! ما مسلمانان در همین ماه رمضان چقدر درس حقشناسی درباره پدر و مادر
و... میآموزیم و در ادعیّه، مکرّر از مادر و زحمات او یاد میکنیم و
خدمات او را در ذهن میسپاریم؟
زنده باد اسلام! که تربیت و بهبود
روح و روان جامعه را در سرلوحه برنامههای خود قرار داده و از هر فرصت برای
ترقّی فکر و قوّت اراده بشر استفاده کرده است.
این عید فطر هم برای
تمام مفاهیم ارزنده و عالی انسانی تذکار بوده و به سوی هر عمل نیک و انسانی
هدایتگر است؛ اَن تُدخِلَنِی فِی کُلِّ خَیرٍ اَدخَلتَ فِیهِ مُحَمَّداً
وآلَ مُحَمَّد وَاَن تُخرِجَنِی مِن کُلِّ سُوءٍ اَخرَجتَ مِنهُ مُحَمَّداً
وَآلَ مُحَمَّد. این عید، عید خدا و موسم دعا و نماز و احسان و نیکی به
بندگان خدا و دیدارهای پاک و منزّه است. نزدیک به چهارده قرن است که این
عید برگزار میشود؛ تاکنون شنیده نشده که برای تهیّه وسایل این عید و شرکت
در مراسم آن یک نفر خودکشی کرده و یا پای یک زن و شوهر به دادگاه کشیده شده
باشد.
این عیدی است که در آن به جای تفریحات ناسالم، همه به سوی
مساجد و مراکز اقامه نماز عید میروند و خدا آن را ذخیره خیر و نشان شرف و
کرامت پیامبر اسلام و سبب ارتقای افتخارات اسلامی قرار داده است.