پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
رضا زندی در روزنامه شرق نوشت:
مجلس اگر «عصاره ملت» است، پیام رسای
«اکثریت مردم» را در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم شنیده است. همین اکثریت،
روبهروی تلویزیونها نشستهاند تا رفتار نمایندگانشان را در جلسات رای
اعتماد به کابینه «رییسجمهور امید» رصد کنند. وزیر نفت روحانی چند روزی
است که مظلومانه «هدف ویژه» عدهای شده است. بیآنکه «همه گذشتهاش» گفته
شود. بیآنکه همه، «گذشتهشان» را روی «ترازو» بگذارند.
1- 22سال
وزارت کرده باشی و غلط ننوشته باشی، محال است. اهل مروتیم اما، اگر درباره
زنگنه سخن بگوییم و به دوره وزارت جهاد سازندگیاش در زمان ریاستجمهوری
آیتالله خامنهای اشاره نکنیم؟! «بیصفایی» نیست اگر در زمانه ثبات، دوران
آتش و خون را از یاد ببریم؟! برادران جهادی کجایند تا از سنگرسازیهایشان
بگویند، وقتی در تیررس مستقیم دشمن بودند. مگر در خط مقدم برای رزمندگان
خاکریز نمیساختند؟ مگر زنگنه ششسال وزیر چنین وزارتخانهای نبود؟!
کجاست
آن جهادگر بسیجی که در این «روزگار غریب»، علمش را بردارد که زنگنه همان
بود که پل بعثت را برای «عملیات آزادسازی فاو» ساخت؟ کجاست آنکه بگوید،
وقتی بنا بر انتخاب نام پل شد گروهی از فرماندهان، با لحن طنز اما با
فحوایی جدی، از نامگذاری پل، به نام «شهید زنگنه» سخن گفتند. چرا؟ آن روز
میز و مقام نبود. جنگ بود و گلوله. پس تصویری برای بازگشت از مراسم افتتاح
پل روشن نبود. آیا سیاست، ما را فراموشکار کرده است؟!
مجلس اگر
«عصاره ملت» است، پیام رسای «اکثریت مردم» را در انتخابات ریاستجمهوری
یازدهم شنیده است. همین اکثریت، روبهروی تلویزیونها نشستهاند تا رفتار
نمایندگانشان را در جلسات رای اعتماد به کابینه «رییسجمهور امید» رصد
کنند. وزیر نفت روحانی چند روزی است که مظلومانه «هدف ویژه» عدهای شده
است. بیآنکه «همه گذشتهاش» گفته شود. بیآنکه همه، «گذشتهشان» را روی
«ترازو» بگذارند.
1- 22سال وزارت کرده باشی و غلط ننوشته باشی، محال
است. اهل مروتیم اما، اگر درباره زنگنه سخن بگوییم و به دوره وزارت جهاد
سازندگیاش در زمان ریاستجمهوری آیتالله خامنهای اشاره نکنیم؟!
«بیصفایی» نیست اگر در زمانه ثبات، دوران آتش و خون را از یاد ببریم؟!
برادران جهادی کجایند تا از سنگرسازیهایشان بگویند، وقتی در تیررس مستقیم
دشمن بودند. مگر در خط مقدم برای رزمندگان خاکریز نمیساختند؟ مگر زنگنه
ششسال وزیر چنین وزارتخانهای نبود؟! کجاست آن جهادگر بسیجی که در این
«روزگار غریب»، علمش را بردارد که زنگنه همان بود که پل بعثت را برای
«عملیات آزادسازی فاو» ساخت؟ کجاست آنکه بگوید، وقتی بنا بر انتخاب نام پل
شد گروهی از فرماندهان، با لحن طنز اما با فحوایی جدی، از نامگذاری پل،
به نام «شهید زنگنه» سخن گفتند. چرا؟ آن روز میز و مقام نبود. جنگ بود و
گلوله. پس تصویری برای بازگشت از مراسم افتتاح پل روشن نبود. آیا سیاست، ما
را فراموشکار کرده است؟!
2- آنانکه چنین بر زنگنه میتازند
هیچ نمرهای برای کارنامهاش در وزارت نیرو نمیگذارند؟ وقتی جنگزده بودیم
و 9ساعت خاموشی قوت روزانهمان بود؟ مگر در دوره 9ساله وزارت زنگنه، خبر
پایان خاموشیهای برنامهریزیشده را منتشر نکردند؟! هیچ امتیازی برای
سدسازیهای گسترده و آبرسانیهای آن دوره قایل نیستند؟ برای توانمندسازی
سازندگان داخلی و شکلگیری شرکت نیروگاهسازیای به بزرگی «مپنا» چطور؟ نسل
بعدی قدردانی از خدمتگزاران به وطن را چنین باید بیاموزد؟!
3- برای
قضاوت درباره عملکرد وزارت نفت زنگنه، تماشای صنعت نفت در هشتساله گذشته
کفایت میکند. شعار زیاد داده شد اما جز در تولید گازوییل و محصولات
پتروشیمی، هیچکدام از اهداف برنامه چهارم کشور در بخشهای نفت، گاز،
پالایش و پخش و پتروشیمی محقق نشد. این نه حرفی کلی و سیاسی است، که زبان
آمار و ارقام است. در ظرفیتسازی تولید نفت در طول برنامه چهارم تنها
15/6درصد از هدف برنامه محقق شده و در ظرفیتسازی تولید گاز فقط 44/78 درصد
از اهداف برنامه تحقق یافته است. با این همه شعار که در تولید و خودکفایی
بنزین داده شد عملکرد وزارت نفت در برنامه چهارم تنها 13/2 درصد و در دو
ساله اول برنامه پنجم 10/56 درصد از اهداف برنامه را محقق کرده
است.
4-
آنانکه این روزها در مخالفت با زنگنه سخن میگویند چرا راهاندازی کامل
پنجفاز و پیشرفت خوب پنجفاز دیگر پارسجنوبی در زمان وزارتش را به
سخنانشان الصاق نمیکنند. چرا این مساله مهم است؟ چون در هشتسال گذشته،
هیچ فازی در پارسجنوبی بهطور کامل و از صفر تا صد شروع و پایان نیافته
است. درباره جذب حدود 35میلیارددلار سرمایهگذاری خارجی با قراردادهای بیع
متقابل و توسعه میادین مشترک نفتی و گازی کشور هم حرفی زده نمیشود. کسانی
که آن روزها در مقابل قراردادهای بیع متقابل فریاد میزدند چرا این روزها
در برابر نوعی قراردادهای مشارکت در تولید که پیشنهادش را به روسها و
هندیها دادهاند، سکوت کردهاند؟! تحریم فروش نفت و تولید نفت به کنار،
چرا کسی این روزها از کاهش ظرفیت تولید نفت کشور از حدود
چهارمیلیونو200هزاربشکه
به حدود سهمیلیونو500هزاربشکه در روز حرف نمیزند. مردم باید بدانند که
ظرفیت تولید نفت کشور افت کرده است و این با تولید نفت که بر اثر تحریمها
کاهش یافته، فرق میکند. حالا اگر همان ظرفیتسازیهای دوره زنگنه در
میادین نفتی نبود امروز کجا بودیم؟! از دارخوین و سیری گرفته تا سروش و
نوروز.
5- نه همه کارهای مهم انجامشده در صنعت نفت متعلق به دوره
زنگنه است و نه مقصود این قلم آن است که در هشتسال گذشته، کار موثری در
صنعت نفت انجام نشده است. حتما اداره صنعت نفت در شرایط پیچیده تحریم کار
سادهای نبوده و نیست. در بررسی عملکرد وزارت نفت دوره زنگنه هم ایرادها و
نقصانهای قابلذکری وجود دارد. کمااینکه در هشتساله دوره وزارتش نقدهای
بسیاری نگاشتهام که آرشیو روزنامه گواه آن است. اگر زنگنه، رای اعتماد
نمایندگان مجلس را بگیرد هم، نمایندگان، روزنامهنگاران و اهالی فن باید با
نقدهای کارشناسی و بیان نقاط ضعف عملکرد و برنامههایش، به توسعه صنعت نفت
کمک کنند. امروز اما، زنگنه مظلوم واقع شده است.
6- چرا وقتی به
ماجراهای کرسنت و استات اویل اشاره میشود به نامه منحصربهفرد رییس وقت
قوهقضاییه که بعد از اتمام مسوولیتهای دولتی زنگنه، رسما در خبرها منتشر
شد اشاره نمیشود؟ نامهای که سندی رسمی برای «پاکدستی زنگنه» شد. معلوم
است که با قیمت حال حاضر قرارداد کرسنت، نمیتوان و نباید گاز به امارات
صادر کرد. واضح است که این قرارداد پیچیده شده است. اما این یک بحث فنی و
کارشناسی است که پیش از این مفصل درباره آن نوشتهایم. در هفتهای که گذشت
وزرای نفت کابینه اول احمدینژاد تصریح کردهاند که ماجرای کرسنت سیاسی شده
است. آن هم در این روزهای رای اعتماد. تکرار آن باعث ملال است اما، سوال
واضح این است که چرا کسی نمیپرسد که در این هشتسال، وضعیت قرارداد کرسنت
موقعیت برای ایران را بهتر کردهاند یا بدتر؟ از ماجرای خط لوله سوراخ شده
تا شکایت از ایران در داوری قرارداد.
7- آیا برای کسی متصور است که
وزیری آزمون پسداده نظیر زنگنه، اطلاعات محرمانه شرکت ملی نفت ایران را در
قالب قرارداد تجدید ساختار شرکت ملی نفت به صهیونیستها بدهد؟! عجبا که
سخن همینجا انگشت به دهان میماند. جوابیه زنگنه بماند، معاون فعلی شرکت
ملی نفت ایران هم این اتهام را رد کرده است. سیاست، ما را به کجا برده
است؟!
8- با رویکرد این هشت سال که همه چیز گذشته را زیر سوال برد
انتظار اینکه همه ابعاد پرونده استات اویل بهصورت کامل مورد رسیدگی قرار
میگرفت، انتظار بزرگی نبود. نه اینکه سالها در سکوت بگذرد و در هفته رای
اعتماد، دوباره سر خط خبرها باشد. جزو اولین رسانههایی بودیم که ماجرای
استات اویل را در ایران خبری کرد. زنگنه آن روزها خود مدعی جدی کشف فساد
احتمالی در قرارداد منعقده توسط استات اویل بود. حتی بازرس ویژه وقت نفت
را، که مورد اعتماد نظام است، مسوول بررسی همهجانبه ماجرا کرد. هرکس در
این داستان مرتکب گناه شده باشد باید تاوان دهد چه دیروز چه امروز. اما
سکوت چند ساله و طرح دوباره ماجرا در هفته رای اعتماد یعنی مبارزه با فساد
احتمالی؟! ! یا... .
9- سیدمسعود میرکاظمی، بهعنوان رییس کمیسیون
انرژی مجلس، با طرح نام زنگنه، به مخالفت با او برخاسته است. تکلیف اینکه
زنگنه گفته باشد گروهبانها باید از نفت بروند و ژنرالها باید بیایند و
اینکه میرکاظمی خواهان عذرخواهی زنگنه در اینباره شده باشد را، نفتیها
روشن کردهاند. رییس شرکت ملی نفت در دولت نهم پاسخ میرکاظمی را به صراحت
داده است و دو وزیر قبلتر از میرکاظمی به اضافه تعداد زیادی از معاونان و
مدیران فعلی نفت از زنگنه حمایت کردهاند. موضعگیری میرکاظمی، حتی باعث
همبستگی بیشتر نفتیها شده است. مواضع مدیران و کارشناسان مناطق نفتخیز
جنوب در حمایت از زنگنه منتشر شده است، همانها که هشتسال پیش منتقد زنگنه
بودند. دوره میرکاظمی در نفت، دوره روشنی برای صنعت نفت نبود. این را خود
نفتیها میگویند.
10- میتوان درباره موارد تخصصی عملکرد میرکاظمی
در نفت با وی بحث کرد. از انتشار خبرهای پر طمطراق امضای بزرگترین قرارداد
با بخش خصوصی در میدان گازی کیش گرفته تا خروج همین بخش خصوصی از این
قرارداد در فاصله یکسالواندی بعد از امضای قرارداد! فازهای 35ماهه
پارسجنوبی و عدم تحقق وعده ایشان برای بهرهبرداری از این فازها هم «گل»
کار ایشان است! آیا حالا فازها افتتاح شده است یا چهره نفت آسیب دیده است؟
قضاوت با شما.
11- درباره عملکرد میرکاظمی در دوره وزارتش بر نفت،
میتوان نوشت یا حتی با خودشان مصاحبه کرد. اما وقتی وی از حیطه تخصصی
فراتر رفته و به ماجراهای سیاسی چندسال اخیر میپردازد، بهتر است همه
ماجراها را بگوید. از جمله ماجرای خروج چند وزیر کابینه نظیر وزیر وقت نفت
(غلامحسین نوذری) از جلسه دولت، در اعتراض به ماندن مشایی در صندلی معاون
اولی. میرکاظمی آن روزها در دولت ماند و وزیر نفت شد. این قلم بر مدار
سیاست نمیچرخد. پس نقل ماجرایش بماند برای سیاسیون. اما بعد از گذر از
فضای رای اعتماد میتوان عملکرد کارگروه نفت را که به جای هیات وزیران
تصمیم میگرفت، بررسی کارشناسانه کرد. اعضای کارگروه هم که مشخصند... .
12-
اگر قول و فعل رهبر انقلاب، حجت است کافی است کسانی که زنگنه را مینوازند
به دیدار کارگزاران کشور با ایشان در روز عید فطر نگاه کنند. دوربینها او
را در صدر مجلس نشان میداد. آیا سخنان روز اول جلسه رای اعتماد با سیاست
اعلامشده توسط رهبر انقلاب مبنی بر جذب حداکثری و دفع حداقلی همسو بود؟
13-
برخی از نمایندگان، حتی اگر بعضی عملکردها و مواضع بیژن زنگنه را نپذیرفته
باشند میتوانند به کارنامه عملگرایانه زنگنه اعتماد کنند. نفت، این
روزها تحت فشار داخلی و تحریم بیرونی است. فرقی نمیکند کدام جناح سیاسی
کشور را براند چه امروز، چه فردا. با هرگرایش سیاسی، ایران صنعت نفتی
قدرتمند میخواهد و زنگنه میتواند به این هدف کمک کند. پس میتوان به
زنگنه اعتماد کرد حتی اگر منتقدش باشیم. امروز صنعت نفت به مدیری باهوش و
ظرفیتساز نظیر زنگنه نیاز دارد. اکثریت مردم، روبهروی تلویزیونها
نشستهاند تا رفتار نمایندگانشان را در جلسات رایاعتماد به کابینه
«رییسجمهور امید» رصد کنند. امید مردم را نگهبان باشیم. زنگنه امروز
میتواند صنعت نفت کشور را احیا کند. از مردم دریغ نکنیم.