سه‌شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ | Tuesday, 16 August 2022
  • ارتباط با انتخاب
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیک
  • |
  • نظرسنجی
سه‌شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ | Tuesday, 16 August 2022
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
جستجو
ویدئو جدیدترین اخبار پربیننده ترین
لایو خبر عکس خواندنی ها اخبار ویژه
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • ارتباط با انتخاب
  • پیوندها
  • آب و هوا
  • اوقات شرعی
  • مجله الکترونیک
  • نظرسنجی
  • آرشیو
ویدیو / خاطره طنز مجید مشیری از پشت صحنه سریال مسافری از هند

ویدیو / خاطره طنز مجید مشیری از پشت صحنه سریال مسافری از هند

ویدیو /  لحظه هجوم طوفان شن به دبی

ویدیو / لحظه هجوم طوفان شن به دبی

ویدیو / تصاویر تکان‌دهنده از زورگیری از یک دختر جوان در سعادت‌آباد تهران

ویدیو / تصاویر تکان‌دهنده از زورگیری از یک دختر جوان در سعادت‌آباد تهران

ویدیو /  تصویری جدید از بی‌احترامی مهماندار هواپیمای قشم ایر به مسافر

ویدیو / تصویری جدید از بی‌احترامی مهماندار هواپیمای قشم ایر به مسافر

ویدیو / جدال لفظی رئیس راهور تهران با مجری تلویزیون

ویدیو / جدال لفظی رئیس راهور تهران با مجری تلویزیون

ویدیو / از تجارت خون چه می‌دانید؟ + زیرنویس فارسی

ویدیو / از تجارت خون چه می‌دانید؟ + زیرنویس فارسی

کد خبر: ۱۲۴۹
تاریخ انتشار: ۰۷ : ۱۲ - ۲۰ بهمن ۱۳۸۹
صفحه نخست >> سیاست
پ

"به شعبان بی مخ 5 گلوله شلیک کردم، اما جان سالم به در برد"

می‌گویند به اندازه موهای سرش شکنجه شده و در تمام بازجویی هایش زیر سخت ترین شکنجه‌ها حتی در مورد یک نفر هم اعتراف نکرد. او از زیر سخت ترین شکنجه‌های ساواک جان سالم به در برد، معروف شده بود به مبارزی که ساواک را خسته کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
می‌گویند به اندازه موهای سرش شکنجه شده و در تمام بازجویی هایش زیر سخت ترین شکنجه‌ها حتی در مورد یک نفر هم اعتراف نکرد. او از زیر سخت ترین شکنجه‌های ساواک جان سالم به در برد، معروف شده بود به مبارزی که ساواک را خسته کرد.

تندیس شکنجه‌هایش را در موزه عبرت بازسازی کرده‌اند. بازی فوتبال ایران و اسرائیل را به هم زد و بعد از آن دفتر هواپیمایی اسرائیل را به آتش کشید. در تمام شورشها علیه شاه شرکت کرد و تنها یکبار روانه زندان شد؛ آنهم بعد از اصابت هفت گلوله! آن روز بعد از زخمی شدن قرص سیانور خورد تا دست ساواکی‌ها را در حنا بگذارد اما با شستشوی معده توسط شیلنگ آب و بیرون آمدن محتویات آن زنده ماند. ساواک تن مجروحش را روی تخت بیمارستان شکنجه داد، بدنش 6 ماه تمام به تخت بسته شد و در تمام این مدت نمازش را به همان حالت خواند و همچنان زنده ماند. 10 انفجار تاریخی 6 بهمن سال51 و همچنین زخمی کردن چند مامور ساواک با پرتاب نارنجک در حین فرار از دیگر مبارزات اوست.

به گزارش خبرگزاری مهر، صحبت از عزت الله شاهی (مطهری) که می‌شود همه یاد شکنجه‌های مخوف ساواک می‌افتند. همه مبارزین سیاسی دوران انقلاب با شنیدن نامش به اتفاق جرات و استقامت این مرد را تحسین می‌کنند. شیوه‌ها و شگردهای خاص او در تعقیب و گریزهایش از دست ماموران زبانزد خاص و عام است. مثلا یکبار با زدن پاشنه کش به دست یک مامور ساواک از دست او فرار می‌کند. او بارها در حالی که به عنوان عامل شورش تحت تعقیب نیروهای امنیتی بوده برای ملاقات دوستانش با لباس‌های مبدل و عجیب و غریب به زندان رفته، طوری که زندانیان از این همه جسارت او متحیر می‌ماندند. او در ترور شعبان جعفری(شعبون بی مخ)، انفجار بمب در هتل عباسی و بسیاری از وقایع دیگر انقلاب نقش داشته است. جسم نیمه جان عزت الله شاهی با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 از زندان بیرون می‌آید...

مرد خستگی ناپذیر روزهای انقلاب و چهره شناخته شده زندانهای ساواک این روزها در سازمان اقتصاد اسلامی شاغل است، قرار ملاقات با او خیلی زودتر از تصورم و به دور از ضوابط دست و پا گیر مصاحبه‌های معمول گذاشته شد.

عزت الله شاهی(مطهری) خودش را این گونه معرفی کرد:

ــ سال 1325 در شهر خوانسار در خانواده‌ای به لحاظ مادی کم‌درآمد اما به لحاظ معنوی غنی به دنیا آمدم. خانواده ما اعتقادات دینی محکمی داشت. دایی ام روحانی بود و ما با قرآن و نهج البلاغه از کودکی مانوس بودیم. از بچگی طرفدار بیچاره‌ها بودم. توی مدرسه هم همیشه مبصر بودم. خاطرم هست که سر کلاس اسم بچه‌های پولدار را می‌نوشتم توی بدها. بعد که اعتراض می‌کردند، اسمشون رو پاک می‌کردم اما در عوض ازشون دفتر و مداد می‌گرفتم و می‌دادم به بچه‌هایی که وضع مالی خوبی نداشتند. دوست داشتم همیشه حامی باشم. هر وقت دعوا می‌شد بچه‌های فقیر را حمایت می‌کردم. بعد از اتمام تحصیلات در مقطع ششم ابتدایی(نظام قدیم) به تهران آمدم و در بازار مدتی شاگرد یک مغازه در و پنجره سازی بودم. بعد تغییر شغل دادم و در یک مغازه کاغذ فروشی و صحافی مشغول شدم. همان سالها بود که با کمک صاحب مغازه که مرد با ایمانی بود شروع کردیم به چاپ رساله امام خمینی (ره).

* از آغاز مبارزات با رژیم شاه بگویید؟

ــ سال 47 یا 48 بود که تیم فوتبال اسرائیل برای مسابقه به ایران آمد. رژیم دستور محافظت شدیدی را صادر کرد. ما با دوستانمان قرار گذاشتیم در طول مسابقه اعلامیه هایمان را پخش کنیم. وقتی مسابقه به اوج خود رسید کار پخش اعلامیه‌ها تمام شد. بعد از مسابقه مردم را وادار کردیم شعار بدهند و دفتر هواپیمایی اسرائیل را آتش زدیم. آن روز همه بچه‌ها دستگیر شدند جز من که بعدها با کت و شلوار و در حالی که کراوات زده بودم به ملاقاتشان می‌رفتم.

* برویم سراغ اولین رو در رویی آشکار شما با ماموران ساواک؟

- یک دوره‌ای بود که ما اعلامیه هایمان را در یک کارگاه بافندگی تکثیر می‌کردیم. غروب بود که رفتم آنجا دیدم اوضاع عادی نیست. به سرعت اسناد و مدارکی را که آنجا داشتیم از پنجره کارگاه پرت کردم داخل گاراژی که پشت آن قرار داشت. در همین حین ماموران ساواک سر رسیدند. فرصت فرار نبود. پریدم داخل پوشالها و خودم را به خواب زدم. امیدوار بودم که آنها بروند و من فرار کنم؛ اما این طور نشد. مامورها آمدند بالای سرم و بیدارم کردند. من هم چاره‌ای ندیدم جز این که بازی در بیاورم که صاحب این کارگاه 6 هزار تومان پول مرا خورده. الان هم آمده ام این جا تا پولم را بگیرم. یکی از ماموران که خیلی زیرک بود دستم را خواند و گفت: بازی در نیار، راه بیفت. خلاصه به ناچار دنبالشان راه افتادم و درست موقعی که داشتیم سوار ماشین می‌شدیم با پاشنه کشی که توی جیبم داشتم زدم روی دست مامور و فرار کردم. فریاد آی بگیرید، آی بگیرید آنها بلند شد و من بلافاصله خودم را انداختم داخل جمعیت. آنوقت خودم هم داد می‌زدم: آی بگیریدش، آی بگیریدش!

* شما معروف هستید به مبارزی که ساواک را خسته کرد، برایمان از روش هایتان در غافلگیر کردن ماموران بگویید؟

ــ من در بچگی آزاد بودم و نترس. این جسارت به من جراتی داده بود که در بزرگسالی هم کارهایی بکنم که یک حالت ماجراجویی پیدا کند. سال 49 تا 50 زمانی که تحت تعقیب شدید امنیتی بودم، حضوری و غیر حضوری می‌رفتم زندان قصر ملاقات دوستانم. یکبار توی سالن برادر حاج هاشم امانی کسی که متهم بود به کشتن حسنعلی منصور هم آمده بود ملاقات و منتظر بود نوبتش شود. من هم کت و شلوار پوشیده بودم،کراوات زده بودم و با کلاه شاپو رفتم جلو و بهش گفتم: سلام علیکم حاج آقا! بنده خدا با دیدن من اصلا از ملاقات رفتن پشیمان شد. بعدا به برادرش گفته بود این پسره یا دیوانه است یا مامور ساواک!

* شنیدیم که شما شعبان جعفری(شعبون بی مخ) را ترور کردید، ماجرا از چه قرار بود؟

- شعبون بی مخ باصطلاح گردن کلفت شاه بود. او را اجیر کرده بودند و پول و امکانات در اختیارش گذاشته بودند تا با دار و دسته اش که مشتی اراذل و اوباش بودند برای مردم قداره کشی کنند.هر جا که نمی‌خواستند حمایت دولتی در کار باشه اینها می‌رفتند و قتل و غارت می‌کردند به آتش می‌کشیدند. بعد هم که مردم شکایت می‌کردند کسی اعتنا نمی‌کرد. می‌دانید که شعبون و دارو دسته اش بودند در قضیه 28 مرداد، خانه مرحوم دکتر مصدق را آتش زدند. سال 51 بود با کمک بچه‌ها باشگاهی که دولت در اختیار شعبون گذاشته بود را شناسایی کردیم و چون معمولا با ماشین رفت و آمد می‌کرد چند روز تعقیبش کردیم.



روزی که پیاده آمد درست ضلع جنوبی خیابان امام خمینی نرسیده به میدان حسن آباد به سمتش تیر اندازی کردم. پنج تا گلوله به او شلیک کردم. هر پنج تا بهش اصابت کرد. نقش زمین شد اما با آمدن پلیس نتوانستم آخرین گلوله را بزنم به ناچار فرار کردیم و شعبون توانست جان سالم به در ببرد. بعد از آن واقعه مدتها در بیمارستان بستری شد و بعد هم خانه نشین شد و خوشبختانه دیگر نتوانست به کارهایش ادامه دهد. بعد هم با رفتن شاه او هم فرار کرد رفت خارج و دو سال پیش به خاطر خوش خدمتی به اعلیحضرتش در شب 28 مرداد مرد.

* شما در سخت ترین دوره‌های قدرت ساواک مخوف ترین شکنجه‌ها را متحمل شده اید. مایلید کمی از شکنجه گرها و انواع و اقسام شکنجه‌های ساواک برایمان بگویید؟

- تهرانی یکی از وحشی ترین شکنجه گر‌های ساواک بود. این شخص قبلا خودش سابقه کار سیاسی داشت. دستگیر که می‌شود برای ساواک خبر چینی می‌کند و به استخدام آن جا در می‌آید.رسولی هم یکی دیگر از شکنجه گرها بود که خیلی آدم تیزی بود. معمولا آدمهای تحصیلکرده را دست او می‌دادند که خوب از پس کار آنها بر می‌آمد. اغلب کسانی که در تلویزیون آمدند و حاضر شدند توبه کنند حاصل کار رسولی بود.

شکنجه‌ها هم که زیاد بودند. رایج ترین آنها شلاق بود که در زندان در میان بازجوها معروف بود به مشکل گشا. گاهی هم متهم را به صلیب می‌کشیدند و دست و پاهای او را به نرده می‌بستند. کشیدن ناخن، فرو کردن سوزن داغ زیر ناخن ها، گرفتن فندک زیر پوست بدن و...انواع دیگر شکنجه بود. در این میان یکی از وحشتناک ترین شکنجه‌ها آپولو بود. آپولو یک کلاه خود آهنی بود که روی سر می‌گذاشتند و آن را به برق وصل می‌کردند. بعد انواع شکنجه‌هایی که گفتم را بر او اعمال می‌کردند. متهم اگر فریاد می‌کشید، صدایش در کلاهخود می‌پیچید که شکنجه‌ای بدتر از بدتر بود، اگر هم ساکت می‌ماند که تحمل درد برایش غیرممکن بود.

* قضیه «حسین محمدی» چی بود؟

- بعد از ترور شعبان جعفری توی میدان حسن آباد در حال فرار با موتور پیرزنی آمد جلویم. خواستم به بهش نزنم، موتور را سخت کنترل کردم. دستم پیچ خورد و کتفم از جا در رفت. درد بدی داشتم. همان روز رفتم مشهد و فردای آن روز رفتم درمانگاه. دکتر اسمم را پرسید. من هم گفتم: حسین محمدی! خلاصه آن روز دکتر کلی دارو و آمپول برایم تجویز کرد و من به مرور بهتر شدم. از آن روز پاکت عکس کتفم با اسم حسین محمدی برای من ماند. من توی آن پاکت یک سری اعلامیه، مدارک و اسناد سیاسی را گذاشته بودم و توی خانه از آنها نگهداری می‌کردم. وقتی دستگیر شدم بعد از 48 ساعت آدرس خانه را دادم تا این اسناد را بچه‌ها پنهان کنند. اما کسی به خانه سر نزده بود و متاسفانه تمام این اسناد و مدارک به همراه 12 بمب آماده و 40 کیلو مواد منفجره دست ساواک افتاد.من هم از فرصت استفاده کردم و چون روی پاکت اسم حسین محمدی نوشته شده بود همه را انداختم گردن او! همین مسئله باعث شد که به من حکم اختفاء بدهند نه تهیه مواد.

* بالاخره عزت الله شاهی چگونه دستگیر شد؟

- مدت‌ها بود شایعه کشته شدن من سر زبان‌ها افتاده بود و دوستان هم تا توانسته بودند همه چیز را به حساب این که من مرده ام پای من نوشته بودند. این بود که پرونده ام حسابی سنگین شده بود. بعد از این که معلوم شد من زنده ام و ظاهرا کسی زنده بودنم را لو داده بود، ماموران ساواک شب و روز دنبالم بودند. یک روز در خانه کوچه رودابه واقع در چهارراه سیروس، ماموران کمین کردند و به محض این که من به خانه برگشتم مرا به گلوله بستند. هفت گلوله به من اصابت کرد و علاوه بر این یک دختر بچه 6 ساله شهید و یک خانم هم زخمی شد. زخم گلوله‌ها آنقدر بود که من نتوانم فرار کنم. قرص سیانوری که در جیبم داشتم را در دهان گذاشتم اما آنها فهمیدند و شیلنگ آب را با فشار در دهانم گذاشتند. بعد هم مرا به بیمارستان شهربانی بردند و برای این که در همان ساعت‌های اولیه اطلاعاتم را بگیرند روی تخت بیمارستان بدن زخمی ام را شکنجه کردند. به این ترتیب من دستگیر شدم و در تمام دوران زندان تا بهمن 57 مورد سخت ترین شکنجه‌ها قرار گرفتم. با پیروزی انقلاب جسم نیمه جانم را از زندان بیرون آوردند.

* سخت ترین لحظات زندان برای مردی که به اعتقاد خیلی‌ها به‌اندازه موهای سرش شکنجه شده؟

- زندان لحظه خوش ندارد؛همه اش ناراحتی است. بدترین لحظه برای من زمانی بود که دستگیر شدم. من ساعت یک ونیم بعد از ظهر دستگیر شدم و ساعت ده و نیم شب به هوش آمدم. از نظر روحی درب و داغون بودم. دلم نمی‌خواست زنده بمانم، دوست داشتم شهید می‌شدم. من همیشه در طول دوران مبارزاتی ام مجرد بودم. معتقد بودم آدمی که دنبال اسلحه می‌رود نباید ازدواج کند.

* و شیرین ترین حس در سالهای حبس و بند و شکنجه؟

- وقتی می‌دیدم ماموران ساواک، سازمان سیا و آمریکا را من، یک آدم بی سواد سر کار گذاشته ام و بارها و بارها با کلک به راحتی از دستشان فرار کرده ام و کلاه سرشان گذاشته ام بدون این که حتی یک نفر را لو بدهم از ته دل شاد می‌شدم.


لینک کوتاه
ارسال به تلگرام
برچسب ها: عزت الله شاهی ، شعبان بی مخ
بازید از صفحه اول ارسال به دوستان نسخه چاپی
گزارش خطا
0
وب گردی
کدام بسته اینترنتی بهتر است؟!

کدام بسته اینترنتی بهتر است؟!

استوری عجیب کونته علیه توخل پس از درگیری جنجالی/عکس

استوری عجیب کونته علیه توخل پس از درگیری جنجالی/عکس

دعوای جدی پیکه و شکیرا در دادگاه

دعوای جدی پیکه و شکیرا در دادگاه

سواستفاده یک شرکت آرایشی از اتفاق درگذشت هوشنگ ابتهاج/ «سایه» دست‌مایۀ یک حراجی جعلی شد!

سواستفاده یک شرکت آرایشی از اتفاق درگذشت هوشنگ ابتهاج/ «سایه» دست‌مایۀ یک حراجی جعلی شد!

زن و شوهرهای مرفه به این دلایل طلاق می گیرند

زن و شوهرهای مرفه به این دلایل طلاق می گیرند

کارگر ساختمانی اعتراف کرد: همکارم را با بیل کشتم

کارگر ساختمانی اعتراف کرد: همکارم را با بیل کشتم

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر:
رپورتاژ / تریبون 2
تصاویر
۱/۴
۱/۴
تصاویر: جلسه مشترک دولت و مجلس

تصاویر: جلسه مشترک دولت و مجلس

۲/۴
تصاویر: مراسم عروج حضرت مریم

تصاویر: مراسم عروج حضرت مریم

۳/۴
تصاویر: مراسم ختم پدر رییس سازمان بسیج مستضعفان

تصاویر: مراسم ختم پدر رییس سازمان بسیج مستضعفان

۴/۴
تصاویر: هرج و مرج؛ ارمغان موتور سواران بی نظم

تصاویر: هرج و مرج؛ ارمغان موتور سواران بی نظم

خرید و فروش بیتکوین
ببینید!

ویدیو / افشاگری رئیس پلیس راهور در خصوص تخلفات عجیب در برخی مراکز معاینه فنی‌ با سیخ کباب!

ویدیو / حال و هوای خانه مرحوم ابتهاج پیش از ورود پیکرش به ایران

ویدیو / خوشحالی جالب دختران والیبال ایران در رختکن پس از شکستن طلسم ۵۶ ساله

ویدیو / درگیری سرمربیان چلسی و تاتنهام پس از پایان شهرآورد لندن

ویدیو / هجوم حشرات به موزه هنرهای معاصر

ویدیو / چه‌شد که آمریکا پس از جنگ جهانی دوم، ابرقدرت دنیا شد؟ + زیرنویس فارسی

تماشا کنید: اسطوره‌های بادکنکی / گزارشی از هالک‌های وطنی که اصولگرایان آن‌ها را «باد» کردند، اما پس از مدتی رسوا شدند

آرشیو
خرید و فروش بیتکوین
پربازدیدها
روز هفته ماه سال

سقوط بخشی از سقف هواپیما روی سر مسافران پرواز تهران-تبریز

عباس عبدی: آخرالزمان سیاست؛ سلام نواصول‌گرایان به برجام / فقط چند روز کافی بود تا مدیر مسئول کیهان نیز به برجام سلام دهد

جزییات جدید از پیشنهاد دولت برای افزایش حقوق / چه کسانی مشمول این افزایش می‌شوند؟

امیرعبداللهیان: تا ۱۲ امشب، آخرین جمع‌بندی خود را به اتحادیه اروپا ارائه می کنیم / اگر آمریکا انعطاف نشان ندهد باید بیشتر گفت‌وگو کنیم / حتی اگر فردا برجام به نتیجه رسید و تحریم‌های ثانویه برداشته شود، تحریم‌های اولیه همچنان پابرجا خواهد ماند / امروز مردم از ما نتیجه می‌خواهند؛ می‌گویند به اندازه کافی مذاکره کردید و حرف زدید

مجلس به شورای عالی انقلاب فرهنگی: اگر مصوبه کنکور را لغو نکنید، طرح جدید تصویب می‌کنیم

تصاویر: جلسه مشترک دولت و مجلس

تصاویر: مراسم ختم پدر رییس سازمان بسیج مستضعفان

امیرعبداللهیان: مجلس می‌گوید پیش نویس ایراداتی دارد، خب بالاخره طرف مقابل هم مطالباتی دارد / طرف مقابل ما، شش کشورند، ملاحظاتی هم دارند؛ توافق نتیجه تضارب آرا ما و ۱+۵ است

وصیت ابتهاج: پیکرم را زیر درخت ارغوانم به خاک بسپارید

خاطره‌ی عجیب هوشنگ ابتهاج: آن مرد گفت در ۹۴ سالگی می‌میری!

تماشا کنید: نردبان سفارت / ۱۱ سال پس از حمله به سفارت انگلیس، حمله کنندگان چه پست هایی گرفته اند؟

چرا ارمنستان تا این حد به ایران نزدیک است؟

فیلمی از لحظه حمله به سلمان رشدی

چرا نصف بیشتر کنکوری‌های مجاز، انتخاب رشته نمی‌کنند؟

هوشنگ ابتهاج (سایه) درگذشت

برگزاری دادگاه مصطفی تاجزاده با حضور وی / تاج‌زاده به سه عنوان از جمله تبانی علیه امنیت ملی متهم است / تاج زاده حاضر به دفاع از خود نشد

وصیت ابتهاج: پیکرم را زیر درخت ارغوانم به خاک بسپارید

خاطرات حسن روحانی، شماره ۱۰۸: با لباس نظامی درب خانه‌ی آیت الله خامنه‌ای را زدم؛ گفتند آمده اید آقا را ببرید؟

خاطره‌ی عجیب هوشنگ ابتهاج: آن مرد گفت در ۹۴ سالگی می‌میری!

تماشا کنید: نردبان سفارت / ۱۱ سال پس از حمله به سفارت انگلیس، حمله کنندگان چه پست هایی گرفته اند؟

خاطرات هاشمی رفسنجانی، ۸ مرداد ۱۳۷۸: آنچه ملک عبدالله گفت و به مذاق بعضی خوش نیامد

مسیر آب در امامزاده داوود به طور قطع دستکاری شده بود / توپوگرافی این مسیر به گونه‌ای است که نباید با بارش‌های ۲۰ تا ۳۰ میلیمتری چنین حادثه‌ای رخ دهد

ویدیو / سه ماه زندگی پرنده‌ای کوچک در موهای یک زن

ویدیو / نشستن یک زن جوان روی کاپوت ماشین در حال حرکت در چالوس

ویدیو / این حیوان عجیب الخلقه در عراق، شیر منقرض شده آشوری است؟

سازمان جهانی بهداشت: قرنطینه امیکرون ۵ روز نیست

معاوضه شماره موبایل با آپارتمان لوکس / قیمت شماره‌های رند به ۵۰ میلیارد تومان رسید

شرط تحویل آپارتمان ۱۵۰ متری در نیاوران به رضا رویگری / مجری صداوسیما: مالک منزل گفته خانه را با چند پرستار آماده کرده‌ام؛ فقط رضا باید تنها بیاید / وقتش رسیده بگویم که چقدر به رضا ظلم شده / او مدت‌هاست که در روابط‌ش دچار مشکل شده / مو‌های رضا به طرز عجیبی سوزانده شده بود؛ به گریمور گفتم جوری درست کن که فکر کند مو دارد

تماشا کنید: خداحافظی ایران با ارس؟ / پروژه «داپ» ترکیه چگونه در سکوت منابع آبی ایران را خشک می کند؟

سیلی «ویل اسمیت» به صورت مجری اسکار به خاطر شوخی با همسرش / تصویر واکنش حاضران در سالن / گریه و عذرخواهی اسمیت پس از دریافت جایزه: عشق موجب می‌شود کارهای دیوانه‌واری انجام دهیم؛ وقتی در اوج هستی، شیطان دقیقا همان موقع سراغت می‌آید +عکس و ویدیو

درگذشت ناگهانی بازیگر مشهور سینمای ایران/ علت فوت به روایت خبرگزاری قوه قضاییه: خودکشی

صوت / اظهارات شهره (مازیار) لرستانی درباره تغییر جنسیتش: عرفا و شرعا دیگر زن نیستم

خرید و فروش بیتکوین
خواندنی ها
معرفی ۱۷ اژدهایی که در سریال «خاندان اژدها» خواهیم دید؛ از «کاراکسس» تا «سانفایر»

معرفی ۱۷ اژدهایی که در سریال «خاندان اژدها» خواهیم دید؛ از «کاراکسس» تا «سانفایر»

کشف ردپاهای ۱۲ هزارساله متعلق به عصر یخبندان در صحرای یوتای آمریکا

کشف ردپاهای ۱۲ هزارساله متعلق به عصر یخبندان در صحرای یوتای آمریکا

جانی دپ بعد از ۲۵ سال فیلم می‌سازد / آل پاچینو و یک ایرانی در مقام تهیه کننده

جانی دپ بعد از ۲۵ سال فیلم می‌سازد / آل پاچینو و یک ایرانی در مقام تهیه کننده

تحول در پیوند اعضا؛ تغییر گروه‌خونی کلیه‌های اهدایی امکان پذیر شد

تحول در پیوند اعضا؛ تغییر گروه‌خونی کلیه‌های اهدایی امکان پذیر شد

خرید و فروش بیتکوین
آخرین اخبار مهمترین عناوین روز

خاطرات هاشمی رفسنجانی، ۲۴ مرداد ۱۳۷۸: محمدحسین عادلی معاون اقتصادی وزارت خارجه گفت امریکایی‌ها تمایل زیادی به تلطیف رابطه دارند

خاطرات حسن روحانی، شماره ۱۲۵: ساواک من را به من حسن روحانی می‌شناخت، برای همین با نام فریدون به راحتی از گیت فرودگاه عبور کردم

یادداشت‌های علم، دوشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۴۶: اوقات شاه از BBC تلخ شده؛ با یک دانشجوی مغرض مصاحبه بی ربطی کرده اند

دانشمندان پیوند هیجان‌انگیزی را میان عناصر موجود در زمین و ماه پیدا کردند

اعضای بدن «آن هیش»، بازیگر هالیوودی اهدا شد

ویدیو / خاطره طنز مجید مشیری از پشت صحنه سریال مسافری از هند

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا: پاسخ خود را به صورت محرمانه به هماهنگ‌کننده اتحادیه اروپا خواهیم داد / تنها راه احیای برجام این است که تهران مطالبات فرعی را کنار بگذارد

مشاور سابق احمدی نژاد: اگر آمریکا از برجام خارج نمی شد دولت روحانی، برترین دولت پس از انقلاب می شد

معرفی ۱۷ اژدهایی که در سریال «خاندان اژدها» خواهیم دید؛ از «کاراکسس» تا «سانفایر»

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا: پاسخ خود را به صورت محرمانه به هماهنگ‌کننده اتحادیه اروپا خواهیم داد / تنها راه احیای برجام این است که تهران مطالبات فرعی را کنار بگذارد

ترامپ: اف‌بی‌آی گذرنامه‌ام را ضبط کرده است

درآمد ٩٩ درصدی هندی‌ها در مقابل درآمد یک درصد ایرانی‌ها در بندر چابهار

مفقودی شش ایرانی در انفجار مرکز خرید ایروان / سفارت ایران: سرنوشت این ۶ نفر نامعلوم است؛ پیگیر موضوع هستیم

بلومبرگ: ولید بن طلال، شاهزاده میلیاردر سعودی در شرکت‌های نفتی و گازی روسیه در روز‌های نزدیک به آغاز جنگ اوکراین سرمایه گذاری کرده

نماینده مجلس: زنان طلاق می‌گیرند و درخواست صیغه ۹۹ ساله می‌کنند تا حقوق پدر فوت شده را بگیرند

ترامپ: اوضاع آرام نشود، اتفاقات وحشتناکی رخ می‌دهد

آیا ایران قرار است گاز مانده بر دست روسیه را با قیمت بیشتری بخرد؟

پیکر هوشنگ ابتهاج روز جمعه ساعت ۹ صبح در رشت به خاک سپرده می‎ شود

سیلاب مرگبار در افغانستان ۳۱ کشته و ده‌ها مفقودی برجای گذاشت

چین همزمان با سفر نمایندگان کنگره آمریکا به تایوان تمرین‌های تازه نظامی انجام داد

ایران به مصر در پی آتش سوزی کلیسایی در این کشور تسلیت گفت

واکنش سخنگوی وزارت خارجه به ادعای قاچاق تسلیحات از بندرعباس به بندر الحدیده یمن

کره جنوبی به کیم جونگ اون «طرح بزرگ» پیشنهاد داد / طرح عظیم تقویت اقتصاد کره شمالی و زندگی مردم به شرط خلع سلاح اتمی واقعی

آزمون سراسری ۱۴۰۲: نوبت اول ۲۹ و ۳۰ دی سال جاری، نوبت دوم ۱۴ و ۱۵ تیر سال آینده

فارس: گزارش علی باقری در جلسه فوق‌العاده شورای عالی امنیت ملی در خصوص مذاکرات احیای برجام / جمع‌بندی نظرات کارشناسی در حال تدوین نهایی است

نماینده مجلس: آقای رئیسی! با کسانی نشست و برخاست می کنید که محرم نظام نبودند و نیستند / این آخرین اخطار است؛ دفعه بعد، سند رو می‌کنم

اولیانوف: روسیه مانعی بر سر بازگرداندن برجام نبوده و نخواهد بود

فرمانده ارتش: درگیری‌های مرزی با طالبان باید دیپلماتیک حل شود؛ نیازی به دخالت نظامی نیست

قیمت طلا و سکه، ۲۴ مرداد ۱۴۰۱

جزییات جدید از پیشنهاد دولت برای افزایش حقوق / چه کسانی مشمول این افزایش می‌شوند؟

قیمت دلار در صرافی‌های بانکی، امروز ۲۴ مرداد ۱۴۰۱

دختر هوشنگ ابتهاج: اطلاعات منتشرشده در خصوص مراسم خاکسپاری پدرم درست نیست

اذعان کیهان به شکست پروژه رستم قاسمی، وزیر راه برای ساخت یک میلیون مسکن در سال اول: ۲۲ بانک از ۲۷ بانک کشور حتی یک ریال پول ندادند

عباس عبدی: آخرالزمان سیاست؛ سلام نواصول‌گرایان به برجام / فقط چند روز کافی بود تا مدیر مسئول کیهان نیز به برجام سلام دهد

سازمان هواپیمایی: بلیت اربعین را گران‌تر از ۶ میلیون تومان نخرید، حتی ۱ ریال/ آغاز پروازهای اربعین از ۲۰ شهریور

وضعیت آب و هوا، امروز ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ / تدوام باد و باران در جنوب شرق کشور / هوای شمال گرم می‌شود / رگبار باران در ۳ استان

ادعاهای بلینکن علیه ایران در پی حمله به سلمان‌رشدی در نیویورک

عضو کمیته علمی کرونا: قله موج هفتم را رد کرده‌ایم / احتمال کاهشی شدن روند بیماری در کشور

سفیر چین در تهران: مسئله هسته‌ای ایران به مرحله‌ای حساس و کلیدی رسیده / پایداری بر گفت‌وگو و مذاکرات، تنها راه خروج از بن‌بست است

آرشیو
خرید و فروش بیتکوین
وبگردی

قایدی: برگشتم تا محبت هواداران استقلال را جبران کنم

دعوای جدی پیکه و شکیرا در دادگاه

استوری عجیب کونته علیه توخل پس از درگیری جنجالی/عکس

شماره پیراهن اسطوره پرسپولیس بر تن لوکادیا

سواستفاده یک شرکت آرایشی از اتفاق درگذشت هوشنگ ابتهاج/ «سایه» دست‌مایۀ یک حراجی جعلی شد!

پشت پرده عدم ثبت قرارداد کاوه رضایی چیست؟

زن و شوهرهای مرفه به این دلایل طلاق می گیرند

پیامک سارق مسلح ۱۹ساله به راننده اسنپ که ماشینش را دزدیده بود : حلالم کن،۱۰هزارتومان از داشبوردت برداشتم،۲۰هزارتومان هم کرایه ات را ندادم!

کارگر ساختمانی اعتراف کرد: همکارم را با بیل کشتم

«محمد کاسبی» بار دیگر در بیمارستان بستری شد؛ حال بازیگر «خوش رکاب» وخیم است

ستاره استقلال از سربازی معاف شد!

رکوردشکنی‌های فصیحی و تفتیان باطل شد!

  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • |
  • ارتباط با ما
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیکی
  • |
  • نظرسنجی
  • |
  • جستجو
  • |
  • آرشیو
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به انتخاب است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"
کد خبر: ۱۲۴۹
تاریخ انتشار: ۰۷ : ۱۲ - ۲۰ بهمن ۱۳۸۹
صفحه نخست >> سیاست
پ

"به شعبان بی مخ 5 گلوله شلیک کردم، اما جان سالم به در برد"

می‌گویند به اندازه موهای سرش شکنجه شده و در تمام بازجویی هایش زیر سخت ترین شکنجه‌ها حتی در مورد یک نفر هم اعتراف نکرد. او از زیر سخت ترین شکنجه‌های ساواک جان سالم به در برد، معروف شده بود به مبارزی که ساواک را خسته کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
می‌گویند به اندازه موهای سرش شکنجه شده و در تمام بازجویی هایش زیر سخت ترین شکنجه‌ها حتی در مورد یک نفر هم اعتراف نکرد. او از زیر سخت ترین شکنجه‌های ساواک جان سالم به در برد، معروف شده بود به مبارزی که ساواک را خسته کرد.

تندیس شکنجه‌هایش را در موزه عبرت بازسازی کرده‌اند. بازی فوتبال ایران و اسرائیل را به هم زد و بعد از آن دفتر هواپیمایی اسرائیل را به آتش کشید. در تمام شورشها علیه شاه شرکت کرد و تنها یکبار روانه زندان شد؛ آنهم بعد از اصابت هفت گلوله! آن روز بعد از زخمی شدن قرص سیانور خورد تا دست ساواکی‌ها را در حنا بگذارد اما با شستشوی معده توسط شیلنگ آب و بیرون آمدن محتویات آن زنده ماند. ساواک تن مجروحش را روی تخت بیمارستان شکنجه داد، بدنش 6 ماه تمام به تخت بسته شد و در تمام این مدت نمازش را به همان حالت خواند و همچنان زنده ماند. 10 انفجار تاریخی 6 بهمن سال51 و همچنین زخمی کردن چند مامور ساواک با پرتاب نارنجک در حین فرار از دیگر مبارزات اوست.

به گزارش خبرگزاری مهر، صحبت از عزت الله شاهی (مطهری) که می‌شود همه یاد شکنجه‌های مخوف ساواک می‌افتند. همه مبارزین سیاسی دوران انقلاب با شنیدن نامش به اتفاق جرات و استقامت این مرد را تحسین می‌کنند. شیوه‌ها و شگردهای خاص او در تعقیب و گریزهایش از دست ماموران زبانزد خاص و عام است. مثلا یکبار با زدن پاشنه کش به دست یک مامور ساواک از دست او فرار می‌کند. او بارها در حالی که به عنوان عامل شورش تحت تعقیب نیروهای امنیتی بوده برای ملاقات دوستانش با لباس‌های مبدل و عجیب و غریب به زندان رفته، طوری که زندانیان از این همه جسارت او متحیر می‌ماندند. او در ترور شعبان جعفری(شعبون بی مخ)، انفجار بمب در هتل عباسی و بسیاری از وقایع دیگر انقلاب نقش داشته است. جسم نیمه جان عزت الله شاهی با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 از زندان بیرون می‌آید...

مرد خستگی ناپذیر روزهای انقلاب و چهره شناخته شده زندانهای ساواک این روزها در سازمان اقتصاد اسلامی شاغل است، قرار ملاقات با او خیلی زودتر از تصورم و به دور از ضوابط دست و پا گیر مصاحبه‌های معمول گذاشته شد.

عزت الله شاهی(مطهری) خودش را این گونه معرفی کرد:

ــ سال 1325 در شهر خوانسار در خانواده‌ای به لحاظ مادی کم‌درآمد اما به لحاظ معنوی غنی به دنیا آمدم. خانواده ما اعتقادات دینی محکمی داشت. دایی ام روحانی بود و ما با قرآن و نهج البلاغه از کودکی مانوس بودیم. از بچگی طرفدار بیچاره‌ها بودم. توی مدرسه هم همیشه مبصر بودم. خاطرم هست که سر کلاس اسم بچه‌های پولدار را می‌نوشتم توی بدها. بعد که اعتراض می‌کردند، اسمشون رو پاک می‌کردم اما در عوض ازشون دفتر و مداد می‌گرفتم و می‌دادم به بچه‌هایی که وضع مالی خوبی نداشتند. دوست داشتم همیشه حامی باشم. هر وقت دعوا می‌شد بچه‌های فقیر را حمایت می‌کردم. بعد از اتمام تحصیلات در مقطع ششم ابتدایی(نظام قدیم) به تهران آمدم و در بازار مدتی شاگرد یک مغازه در و پنجره سازی بودم. بعد تغییر شغل دادم و در یک مغازه کاغذ فروشی و صحافی مشغول شدم. همان سالها بود که با کمک صاحب مغازه که مرد با ایمانی بود شروع کردیم به چاپ رساله امام خمینی (ره).

* از آغاز مبارزات با رژیم شاه بگویید؟

ــ سال 47 یا 48 بود که تیم فوتبال اسرائیل برای مسابقه به ایران آمد. رژیم دستور محافظت شدیدی را صادر کرد. ما با دوستانمان قرار گذاشتیم در طول مسابقه اعلامیه هایمان را پخش کنیم. وقتی مسابقه به اوج خود رسید کار پخش اعلامیه‌ها تمام شد. بعد از مسابقه مردم را وادار کردیم شعار بدهند و دفتر هواپیمایی اسرائیل را آتش زدیم. آن روز همه بچه‌ها دستگیر شدند جز من که بعدها با کت و شلوار و در حالی که کراوات زده بودم به ملاقاتشان می‌رفتم.

* برویم سراغ اولین رو در رویی آشکار شما با ماموران ساواک؟

- یک دوره‌ای بود که ما اعلامیه هایمان را در یک کارگاه بافندگی تکثیر می‌کردیم. غروب بود که رفتم آنجا دیدم اوضاع عادی نیست. به سرعت اسناد و مدارکی را که آنجا داشتیم از پنجره کارگاه پرت کردم داخل گاراژی که پشت آن قرار داشت. در همین حین ماموران ساواک سر رسیدند. فرصت فرار نبود. پریدم داخل پوشالها و خودم را به خواب زدم. امیدوار بودم که آنها بروند و من فرار کنم؛ اما این طور نشد. مامورها آمدند بالای سرم و بیدارم کردند. من هم چاره‌ای ندیدم جز این که بازی در بیاورم که صاحب این کارگاه 6 هزار تومان پول مرا خورده. الان هم آمده ام این جا تا پولم را بگیرم. یکی از ماموران که خیلی زیرک بود دستم را خواند و گفت: بازی در نیار، راه بیفت. خلاصه به ناچار دنبالشان راه افتادم و درست موقعی که داشتیم سوار ماشین می‌شدیم با پاشنه کشی که توی جیبم داشتم زدم روی دست مامور و فرار کردم. فریاد آی بگیرید، آی بگیرید آنها بلند شد و من بلافاصله خودم را انداختم داخل جمعیت. آنوقت خودم هم داد می‌زدم: آی بگیریدش، آی بگیریدش!

* شما معروف هستید به مبارزی که ساواک را خسته کرد، برایمان از روش هایتان در غافلگیر کردن ماموران بگویید؟

ــ من در بچگی آزاد بودم و نترس. این جسارت به من جراتی داده بود که در بزرگسالی هم کارهایی بکنم که یک حالت ماجراجویی پیدا کند. سال 49 تا 50 زمانی که تحت تعقیب شدید امنیتی بودم، حضوری و غیر حضوری می‌رفتم زندان قصر ملاقات دوستانم. یکبار توی سالن برادر حاج هاشم امانی کسی که متهم بود به کشتن حسنعلی منصور هم آمده بود ملاقات و منتظر بود نوبتش شود. من هم کت و شلوار پوشیده بودم،کراوات زده بودم و با کلاه شاپو رفتم جلو و بهش گفتم: سلام علیکم حاج آقا! بنده خدا با دیدن من اصلا از ملاقات رفتن پشیمان شد. بعدا به برادرش گفته بود این پسره یا دیوانه است یا مامور ساواک!

* شنیدیم که شما شعبان جعفری(شعبون بی مخ) را ترور کردید، ماجرا از چه قرار بود؟

- شعبون بی مخ باصطلاح گردن کلفت شاه بود. او را اجیر کرده بودند و پول و امکانات در اختیارش گذاشته بودند تا با دار و دسته اش که مشتی اراذل و اوباش بودند برای مردم قداره کشی کنند.هر جا که نمی‌خواستند حمایت دولتی در کار باشه اینها می‌رفتند و قتل و غارت می‌کردند به آتش می‌کشیدند. بعد هم که مردم شکایت می‌کردند کسی اعتنا نمی‌کرد. می‌دانید که شعبون و دارو دسته اش بودند در قضیه 28 مرداد، خانه مرحوم دکتر مصدق را آتش زدند. سال 51 بود با کمک بچه‌ها باشگاهی که دولت در اختیار شعبون گذاشته بود را شناسایی کردیم و چون معمولا با ماشین رفت و آمد می‌کرد چند روز تعقیبش کردیم.



روزی که پیاده آمد درست ضلع جنوبی خیابان امام خمینی نرسیده به میدان حسن آباد به سمتش تیر اندازی کردم. پنج تا گلوله به او شلیک کردم. هر پنج تا بهش اصابت کرد. نقش زمین شد اما با آمدن پلیس نتوانستم آخرین گلوله را بزنم به ناچار فرار کردیم و شعبون توانست جان سالم به در ببرد. بعد از آن واقعه مدتها در بیمارستان بستری شد و بعد هم خانه نشین شد و خوشبختانه دیگر نتوانست به کارهایش ادامه دهد. بعد هم با رفتن شاه او هم فرار کرد رفت خارج و دو سال پیش به خاطر خوش خدمتی به اعلیحضرتش در شب 28 مرداد مرد.

* شما در سخت ترین دوره‌های قدرت ساواک مخوف ترین شکنجه‌ها را متحمل شده اید. مایلید کمی از شکنجه گرها و انواع و اقسام شکنجه‌های ساواک برایمان بگویید؟

- تهرانی یکی از وحشی ترین شکنجه گر‌های ساواک بود. این شخص قبلا خودش سابقه کار سیاسی داشت. دستگیر که می‌شود برای ساواک خبر چینی می‌کند و به استخدام آن جا در می‌آید.رسولی هم یکی دیگر از شکنجه گرها بود که خیلی آدم تیزی بود. معمولا آدمهای تحصیلکرده را دست او می‌دادند که خوب از پس کار آنها بر می‌آمد. اغلب کسانی که در تلویزیون آمدند و حاضر شدند توبه کنند حاصل کار رسولی بود.

شکنجه‌ها هم که زیاد بودند. رایج ترین آنها شلاق بود که در زندان در میان بازجوها معروف بود به مشکل گشا. گاهی هم متهم را به صلیب می‌کشیدند و دست و پاهای او را به نرده می‌بستند. کشیدن ناخن، فرو کردن سوزن داغ زیر ناخن ها، گرفتن فندک زیر پوست بدن و...انواع دیگر شکنجه بود. در این میان یکی از وحشتناک ترین شکنجه‌ها آپولو بود. آپولو یک کلاه خود آهنی بود که روی سر می‌گذاشتند و آن را به برق وصل می‌کردند. بعد انواع شکنجه‌هایی که گفتم را بر او اعمال می‌کردند. متهم اگر فریاد می‌کشید، صدایش در کلاهخود می‌پیچید که شکنجه‌ای بدتر از بدتر بود، اگر هم ساکت می‌ماند که تحمل درد برایش غیرممکن بود.

* قضیه «حسین محمدی» چی بود؟

- بعد از ترور شعبان جعفری توی میدان حسن آباد در حال فرار با موتور پیرزنی آمد جلویم. خواستم به بهش نزنم، موتور را سخت کنترل کردم. دستم پیچ خورد و کتفم از جا در رفت. درد بدی داشتم. همان روز رفتم مشهد و فردای آن روز رفتم درمانگاه. دکتر اسمم را پرسید. من هم گفتم: حسین محمدی! خلاصه آن روز دکتر کلی دارو و آمپول برایم تجویز کرد و من به مرور بهتر شدم. از آن روز پاکت عکس کتفم با اسم حسین محمدی برای من ماند. من توی آن پاکت یک سری اعلامیه، مدارک و اسناد سیاسی را گذاشته بودم و توی خانه از آنها نگهداری می‌کردم. وقتی دستگیر شدم بعد از 48 ساعت آدرس خانه را دادم تا این اسناد را بچه‌ها پنهان کنند. اما کسی به خانه سر نزده بود و متاسفانه تمام این اسناد و مدارک به همراه 12 بمب آماده و 40 کیلو مواد منفجره دست ساواک افتاد.من هم از فرصت استفاده کردم و چون روی پاکت اسم حسین محمدی نوشته شده بود همه را انداختم گردن او! همین مسئله باعث شد که به من حکم اختفاء بدهند نه تهیه مواد.

* بالاخره عزت الله شاهی چگونه دستگیر شد؟

- مدت‌ها بود شایعه کشته شدن من سر زبان‌ها افتاده بود و دوستان هم تا توانسته بودند همه چیز را به حساب این که من مرده ام پای من نوشته بودند. این بود که پرونده ام حسابی سنگین شده بود. بعد از این که معلوم شد من زنده ام و ظاهرا کسی زنده بودنم را لو داده بود، ماموران ساواک شب و روز دنبالم بودند. یک روز در خانه کوچه رودابه واقع در چهارراه سیروس، ماموران کمین کردند و به محض این که من به خانه برگشتم مرا به گلوله بستند. هفت گلوله به من اصابت کرد و علاوه بر این یک دختر بچه 6 ساله شهید و یک خانم هم زخمی شد. زخم گلوله‌ها آنقدر بود که من نتوانم فرار کنم. قرص سیانوری که در جیبم داشتم را در دهان گذاشتم اما آنها فهمیدند و شیلنگ آب را با فشار در دهانم گذاشتند. بعد هم مرا به بیمارستان شهربانی بردند و برای این که در همان ساعت‌های اولیه اطلاعاتم را بگیرند روی تخت بیمارستان بدن زخمی ام را شکنجه کردند. به این ترتیب من دستگیر شدم و در تمام دوران زندان تا بهمن 57 مورد سخت ترین شکنجه‌ها قرار گرفتم. با پیروزی انقلاب جسم نیمه جانم را از زندان بیرون آوردند.

* سخت ترین لحظات زندان برای مردی که به اعتقاد خیلی‌ها به‌اندازه موهای سرش شکنجه شده؟

- زندان لحظه خوش ندارد؛همه اش ناراحتی است. بدترین لحظه برای من زمانی بود که دستگیر شدم. من ساعت یک ونیم بعد از ظهر دستگیر شدم و ساعت ده و نیم شب به هوش آمدم. از نظر روحی درب و داغون بودم. دلم نمی‌خواست زنده بمانم، دوست داشتم شهید می‌شدم. من همیشه در طول دوران مبارزاتی ام مجرد بودم. معتقد بودم آدمی که دنبال اسلحه می‌رود نباید ازدواج کند.

* و شیرین ترین حس در سالهای حبس و بند و شکنجه؟

- وقتی می‌دیدم ماموران ساواک، سازمان سیا و آمریکا را من، یک آدم بی سواد سر کار گذاشته ام و بارها و بارها با کلک به راحتی از دستشان فرار کرده ام و کلاه سرشان گذاشته ام بدون این که حتی یک نفر را لو بدهم از ته دل شاد می‌شدم.


قران
ارسال به تلگرام
برچسب ها: عزت الله شاهی ، شعبان بی مخ
قران
قران
قران
قران
قران
قران
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • |
  • ارتباط با ما
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیکی
  • |
  • نظرسنجی
  • |
  • جستجو
  • |
  • آرشیو
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به انتخاب است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"