پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : مهمترین دلیل شکست اصولگرایان در انتخابات را میتوان تشتت دانست. آنان با
بیش از چهار نامزد وارد انتخابات شدند و این چهار نامزد به جای تقویت دست
به تخریب یکدیگر زدند. درواقع میتوان گفت اختلاف بین فعالان جریان
اصولگرایی در انتخابات سال 92 عریان شد.
درواقع بهترین عبارت را در
اینباره سعید حجاریان، فعال سیاسی اصلاحطلب، در گفتوگو با تسنیم بیان
میکند. او عنوان میکند که «جریان راست از هم پاشیده است.» این فعال
اصلاحطلب این ازهمپاشیدگی جناح راست را بد میداند و از ناطقنوری، علی
لاریجانی و حتی باهنر و مرتضی نبوی میخواهد که کمک کنند تا جناح راست خود
را جمعوجور کند و اختلافات را کنار بزند.
رگههای نخستین اختلاف
به ماههای منتهی به خرداد 84 میرسد. آن زمان که اصولگرایان نمیدانستند
علی لاریجانی را انتخاب کنند یا محمدباقر قالیباف را و درنهایت به محمود
احمدینژاد رای دادند. انتخاب محمود احمدینژاد در دور دوم انتخابات سال 84
درواقع آغازی بود برای شروع اختلاف بین فعالان جریان اصولگرایی.
احمدینژاد از جنس آنان نبود و یا اگر بود بعدها فاصله گرفت. شاید شعارهایی
میداد و مطالبی را مطرح میکرد که خوشایند جریان اصولگرایی بود و بعضی از
بزرگانشان آن شعارها و حرفها را دنبال میکردند و میخواستند محققشان
کنند، اما زمان نشان داد که احمدینژاد از اصولگرایان فاصله بسیار دارد.
حضور او در جمع اصولگرایان اگر نتوانست شعارها را محقق کند، توانست بر
اختلافات دامن زند و آنها را برجسته کند.
بخشی از جریان اصولگرایی
که طیف تندرو و جوان آن را تشکیل میدادند تمامقد به حمایت از احمدینژاد
برخاستند و هر صدای مخالف و منتقدی را حتی در اردوگاه خود خاموش کردند.
ریشسفیدان و قدیمیترها هم نمیتوانستند سخنی بگویند. از یکطرف خود در
مقابل بسیاری از دوستان و همراهان قدیمی از احمدینژاد حمایت کرده بودند و
از طرفی دیگر حرفشان دیگر در میان جوانان خریدار چندانی نداشت. چهارسال
نخست دولت احمدینژاد با لاپوشانی و هیسهیسها گذشت و اجازه ندادند
اختلافات عریان شود، اما در چهارسال دوم دیگر بیش از این نمیشد اختلافات
را پنهان کرد، خصوصا در دوسال آخر. اتفاقات سال 88 تا یک سال توانست
اختلافات را در خفا نگه دارد، اما پس از پایان سال 88 و سپریشدن سال 89
اختلافات اصولگرایان مانند دیگ زودپزی که در آن را ناگهان برمیدارند و
آبگوشت درون آن بیرون میریزد، فوران کرد.
حتی رفقای تندرو و جوان
نیز نتوانستند از رییسجمهوری محبوبشان دفاع کنند و آنان نیز به صف منتقدان
پیوستند و همین سبب شد تا ریشسفیدان مجالی پیدا کنند برای اظهارنظرهای
متفاوت و بیان نقدهایشان. هرچند که بعضی از ریشسفیدان چون علیاکبر
ناطقنوری، دیگر به جمع اصولگرایان بازنگشت و پس از اتفاقات سال 88 از
اصولگرایان فاصله گرفت، اما دیگران فرصتی پیدا کردند تا از زیر بار فشار
تندروها فرار و حرفهایشان را بیان کنند. شاید همین امر نیز در آستانه
انتخابات 92 به اختلافات بیشتر دامن زد و سبب شد تا نتوانند بر سر یک نامزد
واحد توافق کنند.
اختلافات و حضور چهرههای متفاوت در این جریان
سبب شد تا جامعتین هم نتوانند نقش همیشگی خود را ایفا کنند. درنهایت در
انتخابات اخیر هم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و هم جامعه روحانیت مبارز به
انتشار بیانیههای کلی اکتفا کردند. این دو تشکل مهم روحانی نتوانستند در
بین اعضای خود برای حمایت از نامزدهای جریان اصولگرا توافقی حاصل کنند و
اختلاف بین آنها حتی رسانهای شد و چندی پس از پایان انتخابات آیتالله
محمد یزدی در گفتوگو با مهر خبر داد که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در حال
ازهمپاشیدگی بوده است. هشداری که امروز سعید حجاریان نیز داده است. او
بهشدت نگران این اختلافات است.
هرچقدر که اصولگرایان همیشه سعی
کردهاند تا از اختلافات بین اصلاحطلبان استفاده کنند و حتی با انتشار
اخبار دروغ و کذب یا بزرگنمایی بر آتش اختلافات بدمند، فعالان اصلاحطلب
نگران اختلاف بین اصولگرایان هستند و میخواهند که آنان به این اختلافات
پایان دهند و خود را مجددا بازسازی کنند. به واقع اتفاقات سالهای اخیر به
خوبی نشان داد که حاکمیت یکدست فایده ندارد و زمانی میتوان به حضور مردم
امیدوار بود که تمام جریانهای سیاسی در فضای رقابتی انتخابات و سیاست حضور
داشته باشند و مردم خود بین آنها قضاوت و انتخاب کنند. از اینرو است که
حجاریان هشدار میدهد که جریان راست خود را جمعوجور کند.
در همین
رابطه آیتالله محسن غرویان به «بهار» میگوید: «خداوند به کسی قوم و خویشی
نداده است و جریان اصولگرایی مانند همه جریانهای سیاسی در کشور اگر بر
مدار اصول و قوائد الهی حرکت نکند چوبش را خواهد خورد. یکی از سنتهای الهی
احترام به آرای دیگران و ارزشگذاری برای انسانهای جامعه و حفظ کرامت
مردم است.»
او با اشاره به اینکه این اختلافات در بین اصولگرایان
دیده میشود هشدار و تنبیه الهی است، تاکید کرد: «اصولگرایان و خصوصا
نخبگان جریان اصولگرایی باید متنبه شوند که اگر در محور قواعد حرکت نکنند و
مطالبات و احساسات اکثریت جامعه را نادیده بگیرند درواقع استحقاق تنبیه
الهی را پیدا میکنند. اکنون این اختلافی که در جریان اصولگرایی رخ داده و
همه ناراحت و متاسف آن هستیم یک درس و عبرت الهی برای آینده رفتار سیاسی
خودمان است. همه باید این جمله حضرت امام(ره) را در نظر داشته باشیم که
فرمودند: «میزان رای ملت است.» باید با ملت و مردم همراه باشیم. این
اختلافات درس عبرتی برای کسانی است که خودمحوری و انحصارطلبی دارند و خود
را مدار حق و محور حقیقت و دیگران را باطل و انحرافی میدانند.»
این
فعال اصولگرا شروع نقطه اختلافات بین اصولگرایان را بهقدرترسیدن
احمدینژاد دانست و گفت: «از هنگامی که او به صحنه سیاسی کشور وارد شد
تفرقهافکنی و اختلافافکنی هم آغاز شد. اوج این اختلافات را در جریان
دولتهای نهم و دهم میدانم. مهمترین دلایل شروع این بحثها هم با مناظرات
انتخاباتی سال 88 شروع شد. فضای تند و بداخلاقی علیه آقایان
هاشمیرفسنجانی و ناطقنوری و دیگر چهرههای شاخص انقلابی شکل گرفت. در
واقع جرقهای زده شد برای توهین و افترا و نسبتهای دروغدادن به افراد و
فضای کشور آلوده شد و در این فضا به هرحال جریانهای تندرو سیاسی توانستند
جلو بروند و درنهایت اختلاف آیتالله مصباحیزدی با آیتالله مهدویکنی و
آیتالله محمد یزدی سبب شد تا نتیجه انتخابات اخیر با شکست اصولگرایان
همراه شود.»
این عضو حوزه علمیه قم در ارتباط با اختلاف آیتالله
یزدی با دیگر علمای قم تاکید کرد: «مشهود و واضح است که تکرویهایی که
انجام شد و جداشدن آیتالله مصباحیزدی از جامعه روحانیت و جامعه مدرسین
حوزه علمیه قم اوج اختلاف در جبهه اصولگرایان بود. این داستان دیگر روشنتر
از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد و به احترام سن آیتالله
مصباحیزدی نمیخواهم بیش از این وارد این داستان شوم.»
او همچنین
درباره نقش نیروهای جوانتر و تندرو در تشدید اختلافات جریان اصولگرایی
تاکید کرد: «یکی از تنبیهات الهی همین است وقتی جوانترها و تازهبهمیدان
رسیدهها احترام شخصیتهای مسن، باتجربه، رنجکشیده و زحمتکشیدهای مانند
آیتالله هاشمیرفسنجانی یا ناطقنوری را رعایت نکنند و با برخوردهای
غیرمحترمانه و غیرمودبانه رفتار کنند چوب خدا بهصدا درمیآید. یکی از
تنبیهات، تفرقه و شکاف در جریان اصولگرایی است؛ اختلافی که به شکست در
انتخابات منجر و سبب شد تا نامزد مورد نظرشان نتواند رای بیاورد.»
آیتالله
غروی همچنین در ارتباط با عدم حضور ناطقنوری در افطار اصولگرایان و حضور
در افطار اصلاحطلبان گفت: «من نسبت به این تقسیمبندیها حرف دارم و به
این شدت مرزکشی نمیکنم یا حداقل بین چهرههای شاخصی مثل ناطقنوری،
هاشمیرفسنجانی و جناب آقای خاتمی چنین خطکشیهایی را اصولی نمیدانم. همه
این بزرگواران در جبهه نظام و انقلاب هستند و با شدت و ضعف نسبت به بعضی
از مسائل، انتقاداتی به نظام دارند اما از دایره نظام و انقلاب و چتر رهبری
بیرون نمیروند که بخواهیم با این شدت چهرههای مثل این افراد را که
کولهباری از تجربه دارند و سالها در صحنه سیاست حضور داشتهاند را از دست
بدهیم و کنار بزنیم و سرمایه خودمان را به دست خود نابود کنیم.»
او
افزود: «آقای ناطقنوری در چهارسال اخیر سکوت کردند اما اکنون فضا را
مساعد میبینند و با رویکارآمدن آقای روحانی فضای مناسبتری یافتند و
خواستند با حضور در حرم امام سخنان خود را بیان کنند. ایشان نشان دادند در
این مدت حرفهای بسیاری برای گفتن داشتند، اما فضا را دیگران طوری ساختند
که نتواند حرف بزند و گلایههای خود را بیان کند. تحلیلم از حرکت ناطقنوری
این است که ایشان چهارسال سکوت و انزوا را ترجیح دادند، یعنی ایشان و
بسیاری از سال 88 به این سو به سفارش شهید بهشتی سکوت کردند تا کشور آرام
شود.»
این مدرس حوزه علمیه قم درباره نحوه پایاندادن به این
اختلافات در جریان اصولگرایی گفت: «گمان میکنم جریان اصولگرایی باید به
جریان اعتدالگرایی بازگردد و جلوی چهرههای تندرو را بگیرد و آنها را
کنترل کند. معتدلین از هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب میتوانند در دولت
روحانی حضور داشته و فعالیت کنند. ملت هم با رایی که دادند خواستار حضور
این افراد هستند. حضور افراد تند و رادیکال خلاف خواست مردم است. اکثریت
ملت خسته شدهاند و از حرکتهای تند، ضداخلاقی و ضدارزشی متنفر شدهاند و
روزنامهنگارانی که تند میروند. نمایندههایی که حریم سخنگفتن را رعایت
نمیکنند و تفکرات انحصارگرایانه و خودمحورپندارانه که خودشان را عین دین و
یا حق میدانند دیگر در بین مردم جایگاهی ندارند.»