پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : آگهيهاي فروش کليه روي در و ديوارهاي شهر و خيابانهاي منتهي به
بيمارستان و يا انجمن حمايت از بيماران کليوي پر شده است اما اينبار يکي
از متقاضيان فروش کليه سعي کرده تا از انتشار خبر فروش کليهاش در رسانهها
و وبلاگهاي خبري زودتر به نتيجه برسد. برايش مهم نيست که قيمت کليهاش را
30 ميليون تعيين کرده و ممکن است کسي آن را نخرد اما ميگويد به همين قدر
پول نياز دارد و بالاخره کسي پيدا ميشود که شرايطش بحراني باشد و به خاطر
تهيه کليه با گروه خوني A+ به او 30 ميليون تومان پول دهد.
به گزارش
مردم سالاری، متاسفانه اين حقيقتي است که فروشندگان کليه، جواناني هستند
زير 25 سال و فرد مورد نظر ما با انتشار آگهي فروش کليه خود در يکي از
سايتهاي خبري تنها 18 سال سن دارد و خود را با نام مستعار سعيد راد معرفي
کرده است.
فروشندگان کليه خودشان مي دانند بنا به سن و سالشان و حتي
گروه خونيشان نرخ فروش کليهشان هم متفاوت خواهد بود. شايد اين نوجوان 18
ساله هم با علم به اين موضوع چنين نرخي را براي حراج کليههايش تعيين کرده
است.
اغلب کساني که اقدام به فروش کليهشان ميکنند يا بيکارند و
يا دچار بحران شديد مالي هستند. طبيعتا اين جوان 18 ساله که در حال حاضر
تنها علاقه و دل خوشياش ورزش و کسب مقامهاي قهرماني است هم به خاطر مشکل
شديد مالي قصد دارد، کليهاش را بفروشد. گپ و گفتي با اين نوجوان داشتيم و
قرار نبود در اين حرفها به دنبال نام و نشاني از اين فرد باشيم، تنها
قصدمان اين بود که با انتشار اين خبر در رسانه، هشداري به مسئولان از کاهش
سن فروش کليه دهيم.
اين نوجوان 18 ساله اذعان دارد که خانوادهاش از
اين موضوع خبر ندارند و حتي اسمي که در آن کامنت خبري قرار داده بود اسم
خودش نيست و «سعيد راد» يک اسم مستعار است. ميگويد که از يکي از
قديميترين دوستانش که با سايتها و وبلاگهاي خبري آشناست چندي پيش خواسته
است که نام و شماره تماسش را براي فروش کليه نوشته و خودش در جريان اين
نيست که نام و نشانش در کدام سايت و وبلاگ آمده است. از او ميپرسم
«ميخواهي کليهات را بفروشي و با طرح اين مسئله در سايت هاي خبري قصد
داري، سريعتر از کساني که در خيابان به دنبال مشتري هستند به نتيجه برسي؟»
که پاسخ ميدهد: «ببينيد خانم! کسي نميدونه که من قصد چنين کاري رو دارم،
حتي خانوادهام، تنها کسي که ميدونه يکي از دوستان قديمي منه، اگر به او
گفتم که خبر فروش کليه من را در سايت و وبلاگها منتشر کنه به اين خاطر
بوده که ميخوام زودتر به نتيجه برسم.» اين نوجوان 18 ساله در معرفي خود
عنوان کرده بود که داراي چه گروه خوني است و حتي ورزشکار بوده و در
دورههاي مختلفي هم حائز مقام و رتبه قهرماني شده است. از او پرسيدم که
«چرا در اين سن و سال قصد داري چنين کاري را انجام دهي؟» که گفت: «دليلش
نياز ماليست، درگير يکسري مشکلات مالي هستم که قصد دارم با فروش کليهام
آن را حل کنم.» وي ادامه ميدهد: «12 ساله که يک عدد آمپول هم نزدهام،
تازه از زدن آمپول هم خيلي ميترسم، يعني اگر هم قرار باشد عمل شوم، ميخوام
با دکتر صحبت کنم که طوري منو بيهوش کنه که نه درد آمپول را متوجه بشوم و
نه درد ديگري!» به او ميگويم «خب همه افراد معمولا بعد جراحي درد را حس
ميکنند چون به هر حال تاثير داروهاي بيهوشي از بين ميره!» اما او با لحني
که نشان از عجز و ناچاري داشت، گفت: «بالاخره هر طوري که شده چند روزي درد
را تحمل ميکنم، چارهاي نيست!» او با صراحت ميگويد که مشکل و نياز مالي
براي خودش است و به همين دليل تصميم به فروش کليهاش گرفته تا مشکلش برطرف
شود.
به او ميگويم «تصميمت قطعيه و ميخواي تمام عمر با يک کليه
زندگي کني؟» و او بيخبر از همه جا ميگويد: «البته درباره عوارض زندگي با
يک کليه چيز خاصي نميدونم اما تا آنجايي که دوستم در سايتهاي اينترنتي
تحقيق کرده و دکترها هم ميگند زندگي با يک کليه هم امکانپذير است و مشکلي
نداره و اين اخبار را هم شنيدم که بخش عمدهاي از مردم ايران با يک کليه
زندگي ميکنند. بنابراين صد در صد تصميم خود را براي انجام اين کار
گرفتهام و اگر مشتري پيدا شود، اين کار رو انجام ميدهم.»
وي ادامه
ميدهد: «حتي براي خودم قيمت هم تعيين کردم و حدود 30 ميليون تومان براي
فروش کليهام در نظر گرفتم.» اين در حاليست که انجمن حمايت از بيماران کليه
نرخ خريداري کليه از فروشندگان را مبلغي بالغ بر 9 ميليون تومان تعيين
کرده است و در بازار آزاد با نرخي معادل 17 تا 23 ميليون تومان به فروش
ميرسد، بنابراين به او ميگويم «30 ميليون قيمتي کاذب و بيشتر از نرخ
معمول براي فروش کليه نيست؟» که او پاسخ داد: «ديگه اين 30 ميليون تومن
پولي است که من نياز دارم، شايد کسي پيدا بشه که با اين قيمت بخواهد کليه
تهيه کند.»
«يعني واقعا ارزش داره تو به عنوان يک نوجوان 18 ساله
براي حل مشکل ماليات، کليه خودت رو بفروشي؟». «اگر مشکل نداشتم اين کار رو
نميکردم!»
وي اذعان دارد که خانوادهاش از کار او خبر ندارند و او
پنهاني براي مراحل اهداي کليه اقدام خواهد کرد و در پاسخ به اينکه اگر
خانوادهاش متوجه کار او بشوند، ميگويد: «نميدونم شايد اگر بفهمند اجازه
اين کار رو ندهند اما اگر قرار باشد عمل کنم هر چند روز که عمل و دوران
نقاهت بعد از آن طول بکشد، ميخواهم به خانوادهام بگويم که براي يک اردو و
شرکت در مسابقات ورزشي براي چند روز به شهر ديگري ميروم.»
وي
ميگويد تصميمش جدي است و اين آخرين راهي است که به ذهنش رسيده است، چون هر
راهي که ميتوانسته از قرض تا درخواست وام براي حل مشکلش کارساز نبوده است
و دوست ندارد بگويد که غرق در چه مشکلي است که براي حل آن ميخواهد تکهاي
از جان خود را به حراج بگذارد.