آیتالله نوریهمدانی در پیام خود به همایش بینالمللی امامزادگان در اصفهان، علت مهاجرت امامزادگان به ایران اسلامی را تبیین و تشریح کرد.
متن پیام این مرجع تقلید بدین شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و تحیت به محضر آن مجمع محترم که به منظور تکریم و بزرگداشت مقام امامزادگان حضور یافتهاند، پنج موضوع را به عرض محترمتان میرسانم:
1. معنا و مفهوم زیارت
همانطور که نماز و روزه و حج و عبادتهای دیکر هر یک دارای فلسفه و فضلیت و مصالح اساسی اسلامی میباشند، زیارت مشاهد مشرفه و بقاع متبرکه نیز یکی از عبادات و دارای فلسفه و فضیلت و مصالح اسلامی است.
«زیارت» که در فرهنگ اسلامی جایگاه بلندی دارد به مسلمانان میگوید: شما در هر نقطهای از این جهان پهناور که هستید میتوانید ارتباط خود را با رهبر و راهنمای اسلامی برقرار بسازید و عهد و میثاق خود را با او تجدید نمائید و مانند یک قطره به این اقیانوس با عظمت بپیوندید تا بهتر بتوانید قدرت ادای رسالت دینی خود را به دست بیاورید.
بیشتر زیارتنامههای ما که از معصومین (ع) رسیده است از سلام و حضرت آدم با عبارت السلام علی آدم صفوة الله آغاز میشود و تا آخر خوانده میشود این مفهوم مهم را میرساند که بشریت از آغاز در دو خط، حرکت کردهاند خط ایمان و کفر، خط حق و باطل و من که این زیارتنامه را میخوانم در همان خط ایمان و حق پوینده راه انبیاء و اولیاء میباشم و در این راستا حرکت میکنم و این راه را تقویت و حفظ مینمائیم.
و بالاخره زائرین محترک که با این عبارتها: اشهد انک قد اقمت الصلوة و آتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و جاهدت فی الله حق جهاده، فرهنگ و ایمان و اعتقاد و ولایتمداری خود را به عنوان یک فضیلت و افتخار بیان میکنند و رسمالخط زندگی خود را اعلان مینمایند.
2. به چه علت امامزادگان شهر و دیار خود را ترک و به دیار دیگر مهاجرت مینمودند؟
لازم است توضیح و تبیین کامل این موضوع انجام بگیرد که چرا و به چه علت امامزادگان از دیار و اوطان خود یعنی حجاز و عراق صرفنظر کرده و مهاجرت نموده و به دیار دیگری روی میآورند؟
در توجه دادن به این موضوع بیان این مطلب لازم است که:
بنیامیه و بنیعباس از این ستمگران تاریخ با ارتکاب بزرگترین ظلم و جنایت حضرات ائمه (ع) را که خداوند، هدایت و حکومت را تنها در شأن آنها قرار داده است کنار زدند و مشکلات فراوانی را برای آنها و فرزندان و پیروان آنها در زندگی به وجود آوردند و بالاخره با شمشیر رساندند که علامه مجلسی در بحارالانوار فصل مخصوصی به عنوان باب انهم علیهمالسلام لا یموتون الا بالشهادة منعقد ساخته است و جریان شهادت معصومین (ع) را ذکر کرده است (البته آخرین معصوم امام عصر (ع) هنوز زنده است و با قیام خود جهان را از عدل و داد پر خواهد کرد اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه) در این رابطه، اصحاب و شیعیان اهلبیت (ع) و فرزندان آنها نیز که برای حفظ مکتب با این ستمگران به مبارزه بر میخواستند هیچوقت در امنیت به سر نمیبردند تعداد زیادی از آنها در زمان بنیامیه به دست امثال حجاج بن یوسف که خوراکش قطعات نانی بود که با خون سادات عجین شده بود کشته شدند که قنبر و کمیل نیز جزء شیعیانی هستند که در این عصر به دست حجاج به شهادت رسیدهاند.
پس از جریان کربلا و عاشورا این صفحات غمبار تاریخ همچنان ادامه یافته است و در دوره بنیعباس منصور دوانیقی در ساختن شهر بغداد با قرار دادن پیکر سادات و شیعیان زیر پی دیوارها و در داخل ستونها ساخت این شهر را به پایان رسانه است و جریان شهدای فخ در زمان هادی عباسی و کشتن هارونالرشید در یک شب 75 نفر از سادات بنیهاشم را، نمونههایی از این صفخات غمانگیز است که کتاب مقاتل الطالبین نمونههای فراوانی را ذکر میکند و در زمان متوکل عباسی حتی زنان بنیهاشم از جهت لباس در حدی در مضیقه بودند که برای خواندن نمازشان چند نفر از آنها به نوبت با یک لباس که تنها آن در دسترس آنها بود نماز خود را ادا میکردند.
در این دورهها تعداد بسیاری از سادات وطن و خانه خود را ترک نموده و به مملکت ایران مهاجرت کردند. صاحب بن عباد در رسالهای که در احوال حضرت عبدالعظیم (ع) نوشته است میگوید: خاف من السلطان فطاف البلدان علی انه فیح، یعنی او از ترس سلطان وقت خود که قصد دستگیری او را داشت ناشناس شهر به شهر به عنوان «پیک» میرفت تا بالاخره به شهر ری آمد و در آنجا از دنیا رفت و پس از مرگ خود با خواندن قطعهای که در جیب خود پنهان کرده بود او را شناختند و به عظمت مقام و موقعیت او پی بردند.
3. ائمه (ع) و فرزندان آنها و شیعیان هرگز در برابر ظلم ظالمان سکوت نمیکردند و جهاد در راه خدا و شهادت را سرلوحه کار خود میدانستند.
در این رابطه بر ما پیروان اهلبیت (ع) لازم است که ظلمستیزی و تلاش در راه برقراری عدالت را به عنوان یک درس سرنوشتساز از این بزرگواران یاد بگیریم و همیشه در برابر ظلم به هر شکلی که باشد پرچم مبارزه و جهاد و مقاومت را در اهتزاز نگه داریم تا ظالمان هرگز میدان و فرصت برای ظلم پیدا نکنند.
4. چرا امامزادگان محترم فقط به ایران مهاجرت میکردند؟
توجه به این موضوع نیز لازم است که توضیح داده شود که چرا امامزادگان محترم در میان ممالک برای مهاجرت و مسافرت خود فقط ایران را اختیار میکردند علت این موضوع این است که ایرانیان با هوش و درایت خود از آغاز به حقانیت اهلبیت عصمت (ع) پی بردند و از ولایت به عنوان یک فضیلت و افتخار استقبال کردند و در این راه در طول تاریخ جان و خون دادند و بارها در برابر بنیامیه و بنیعباس قیام کردند و استقلال و عظمت ایران و فرهنگ اهلبیت (ع) را حفظ کردند و امامزادگان در تاریخ که شرح داده شد به ایران آمدند و با استقبال و پذیرش ایرانیان مواجه میشدند و مردم از برکات فرهنگ آنها بهرهمند میگشتند و پس از درگذشت آنان نیز قبرهای آنها را به عنوان مرکز غروب یک ستاره مورد تکریم قرار میدادند و برایشان مقبره و گنبد و بارگاه میساختند.
برای بیان فضیلت ایرانیان به اسلام عزیز در کتاب آیتالله شهید مطهری (ره) به نام خدمات متقابل اسلام و ایران مطالب فراوانی ذکر شده است.
5. لازم است در هر بقعهای عملکرد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آن امامزاده نصب شود و منعکس باشد.
اکنون که از طرف رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای (دامتبرکاته) دستور داده شده است که بقاع متبرکه امامزادگان به قطب فرهنگی مبدل شوند، لازم است در عمل به این فرمان بصیرتآفرین سرپرست محترم اوقاف که در زمان تصدی این پست افتخارآمیز گامهای بلندی در راه آشنایی بیشتر با قرآن و نشر معارف اسلامی و اجتماعی برداشته است، در بقعه هر امامزادهای صفحاتی نصب شود که تاریخ، نسب، شخصیت، مجاهدت و عملکرده آن امامزاده مشروحاً ذکر شود تا درسی برای زائران محترم باشد.
به علاوه تولیت این مرکز را به کسانی که در مناسبتهای ایام سال بتوانند با ذکر مطالب فرهنگی و سیاسی و اجتماعی به ارشاد زائران بپردازند تا این خدمت مهم به طور کامل انجام بگیرد. جزاکم الله خیرا و زادکم توفیقا.
و زیارت، همچنان که ذکر کردیم به حکم فطرت و عقل تکریم و تعظیم در برابر امامزادگان میباشد و گروه وهابی که در فهمیدن حکمت و مصلحت اسلامی این موضوع در اشتباه میباشند این عمل جاهلانه و مغرضانه را شرک میدانند و ضمناً زائران محترم نیز در عمل البته آنجه که در کتب معتبره هست تجاوز نکنند و بهانهای به دست آنها ندهند.
حسین نوری همدانی
17/ 6/ 1392»