یک نفر پایه ویدیو پروجکشن را محکم
بغل کرده است. به فاصله چند قدم آن طرفتر اما عکاسان بیتوجه به تذکرهای
او برای گرفتن عکسی از «محمدرضا شجریان» همهمهای بهپا کردهاند و صدای
هشدار مسوولان نمایشگاه مبنی بر اینکه مراقب باشند سازها روی زمین نیفتند،
در میان هیاهوی شاتر دوربینها گم میشود.
افتتاحیه دومین نمایشگاه محمدرضا
شجریان پنجشنبه، 21شهریور در تالار پاییز خانه هنرمندان بهصورت عمومی
برگزار نشد اما تعداد دعوتشدگان آنقدر بود که مجالی برای سوزنانداختن در
نمایشگاه نباشد.
البته پیش از بازشدن درهای نمایشگاه، مراسم رسمی و سخنرانی
استاد آواز ایران یک طبقه بالاتر در تالار جلیل شهناز، برگزار شد. در
دعوتنامه آمده بود که مراسم ساعت 17 برگزار میشود اما بر طبق یک خبر شفاهی
همه فکر کرده بودند، قرار است مراسم ساعت 16 آغاز شود، ماجرایی که خود
شجریان در ابتدای سخرانیاش اینگونه آن را نقل کرد: «الان شنیدم ساعت شروع
نمایشگاه اشتباه اعلام شده است.
ساعت برنامه پنج بعدازظهر بود اما چون
تعدادی از افراد خانه موسیقی قرار گذاشته بودند یک ساعت زودتر به اینجا
بیایند تا فضای نمایشگاه را آماده کنند، دیگران هم فکر کرده بودند که مراسم
ساعت 16 خواهد بود.»
او در ادامه صحبتهایش درباره تاریخچه
سازهای ابداعی گفت: «قبل از خوانندگی در رادیو، روی سنتور کار میکردم.
ابوالحسن کریمی که از پنجم دبستان با یکدیگر هستیم، یک سنتور مشقی به قیمت
15تومان خریده بود. در خانه ما رادیو و تلویزیون نبود و اولینبار بود که
این ساز را میدیدم. نیمچه کوکی داشت و مشغول سروکله زدن با آن شدیم.»
شجریان با بیان اینکه آن شب تا صبح به نواختن سنتور پرداخته است، افزود:
«از همانجا سنتور زدنم شروع شد و از سال 1340 شروع به ساخت ساز کردم.
آنقدر که روی سنتور وقت گذاشتم روی آواز وقت نگذاشتم و تا سال 70 هم هنوز
گرفتار شیوه پلگذاری سنتور بودم.»
او سپس به تلاشهایش برای اصلاح بهتر
سنتور اشاره کرد: «بیش از 18بار صفحه زیر سنتور را باز کردم تا به نتیجه
رسیدم. از میان 62 سازی که تاکنون ساختهام، دو ساز نمره صد را از من
گرفتهاند و این همان نتیجهای بود که من خواهان آن بودم چون معتقدم سازها
بهصورت شانسی ساخته نمیشوند.»
سازنده سازهایی همچون «صراحی» و «شهرآشوب»
همچنین درباره سازهایی که پس از همکاریاش با گروه شهناز ساخته است، گفت:
«از سال 86 که گروه شهناز را همراه مجید درخشانی تشکیل دادم 16 ساز دیگر
ساختم.
در این مدت هم تمام تلاش خود را انجام دادم که با هنرمندان و
استادان برجسته این حوزه تبادلنظر کنم تا به بهترین صدایی که میخواهم
برسم.»شجریان همچنین گفت که اولین نفر نیست که سازی را ساخته اما در
شرایطی قرار دارد که توانسته است، سازهایش را روی صحنه ببرد و ادامه داد:
«این هنرمندان هستند که باید اشکال سازهای ابداعی را بگیرند تا بتوانیم به
کیفیت مورد نظر دست پیدا کنیم. در کنار سازهای محدود ایرانی سازهای با صدای
باس بسیار کم هستند. بمترین ساز ایرانی ما هماکنون عود است که آن هم یک
ساز مضرابی است بنابراین لازم است در این حوزه سازهایی را بسازیم که
بتوانند قابلیت ایجاد صدای بم را داشته باشد.»
او در پایان سخنانش خطاب به سازندگان ساز گفت: «پیشنهاد میکنم هرکس دستی در ساخت ساز دارد، ساز بسازد تا در سالهای بعد نتیجه دهد.»
هنرمندان و مسوولان؛ کنار هم
پس از آن از جمعیت حاضر در سالن دعوت
شد تا بعد از پذیرایی برای افتتاح نمایشگاه به تالار پاییز بروند. در این
فاصله، شجریان به اتفاق عکاسان و خبرنگاران وارد نمایشگاه شد.
او یکی از
سازها را مقابل دوربین عکاسان گرفت و گفت: «این ساز دل و دل است که در کنار
خانواده ویولن قرار میگیرد.» سپس عکس یکی از استادان موسیقی در
دانشگاههای خارج از کشور را نشان میدهد که درحال نوازندگی با این ساز
است. شجریان با صبر و حوصله در کنار سازها میایستد و نهایت همکاری خود را
با درخواست بعضی از آنها که میخواهند به گوشه دیگری برود تا با ساز دیگری
عکس بگیرند، انجام میدهد.
با این همه در میان عکاسان خبری، افرادی
غیرمطبوعاتی هم نفوذ کردهاند. یکی از آنها خانمی با دوربین غیرحرفهای
دیجیتال است که خود را در میان عکاسان دیگر جا کرده و تلاش میکند، عکس
بگیرد.
در این میان هم یک نفر تنها مسوولیت نگهداشتن پایههای ویدیوپروجکش
را برعهده گرفته است. او دستهایش را دور پایه، قلاب کرده و مدام به
عکاسان تذکر میدهد که مراقب باشند. یک نفر دیگر هم که توانسته است
بهعنوان خبرنگار وارد شود، خود را به استاد آواز ایران رسانده و از او
میخواهد عکس خودش را امضا کند و چند ثانیه بعد درحالیکه دستهایش را به
هوا پرتاب میکند، میگوید: «موفق شدم.»
وقتی درهای نمایشگاه باز میشود،
دیگر هنرمندان همچون صدیق تعریف، بیژن کامکار، مجید درخشانی، میلاد کیایی،
مسعود حبیبی، فاضل جمشیدی، رامین کاکاوند، کیوان ساکت، شاهو عندلیبی، بیژن
بیژنی و... نیز به دیدن سازها مشغول میشوند. در همین احوال است که علی
مرادخانی، معاون هنری وزارت ارشاد هم وارد میشود و در کنار شجریان سازها
را تماشا میکند. در گوشهای دیگر نیز حسامالدین سراج یکی از سنتورهای
ابداعی را مینوازد و صدیق تعریف با صدایش او را همراهی میکند.
ایشان درجایی می فرماید:
شبی که ورزنده ازدنیارفت نشستم تادیروقت سنتور زدم وبعد پیچیدم وگذاشتم کنار به احترام ورزنده
آفرین استاد خیلی نسبت به بزرگان مبادی ادب وآداب است
درود وصدرود بر استادشجریان من آنقدر ایشان را دوست دارم که در دوران نوجوانی تمام پول تو جیبی هامو جمع می کردم تا کاستهای جدید استاد شجریان را بخرم وحتی بعضی مواقع مسیر های طولانیرو پیاده میرفتم تا پول برای خرید کاست استاد داشته باشم. هنوز تمام کارهای استادبرای من جدید است .
به نظر من هنر اگر خالص باشد . هميشه ميماند . پس بهتر است تا خالص باشيم تا پاينده باشيد. ادمي كه سالها محبوب بوده و هر روز بر محبوبيتش افزوده ميشود . اين نتيجه خلوص نيت و عملكرد است كه از پس غبار زمانه هرگز گم نشده است .
نام و صدایت تا ابد زنده است
سلامت و پاینده باشی
شبی که ورزنده ازدنیارفت نشستم تادیروقت سنتور زدم وبعد پیچیدم وگذاشتم کنار به احترام ورزنده
آفرین استاد خیلی نسبت به بزرگان مبادی ادب وآداب است