پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سعید لیلاز در روزنامه شرق نوشت:
تیم رسانهای و دفتر ریاستجمهوری پیش
از بازگشت ریاستجمهوری از سفر نیویورک، رسما اعلام کرد که برنامه
استقبالی برای ایشان و هیات همراه در نظر گرفته نشده است. با این حال روز
گذشته در اقدامی خودجوش، تعدادی از هواداران آقای روحانی توانستند به هر
شکل ممکن خود را به فرودگاه مهرآباد رسانده و از عملکرد قابلتوجه ایشان در
بهکرسینشاندن دیپلماسی اعتدال در سطح جهان، تقدیر کنند. البته طی این
مدت و بهویژه دیروز و امروز، ملت ایران نه در خیابان که در سطح عمومی
جامعه و فضای مجازی، استقبال شایانی از دکتر روحانی صورت دادند.
مجموعه
تدابیر 50 روز اخیر -که از نظر دوران «دولتداری» با هر مقیاسی که به آن
استناد کنیم زمانی کوتاه و شاید غیرقابل اعتناست- نشان داد آقای روحانی به
بهترین شکل از هر ثانیه چه در اقتصاد و فرهنگ، چه در سیاست داخلی و خارجی
استفاده میکند. این نکتهای است که از چشم هواداران و ملت ایران دور
نمانده و باعث شده میلیونها هوادار آقای روحانی در این 50 روز کمسابقه در
طول تاریخ معاصر، به دههامیلیوننفر تبدیل شود.
استقبال از
روحانی اگرچه با نظر به بزرگی کاری که انجام شده، باز کردن باب گفتوگو با
آمریکا یا تماس تلفنی با رییسجمهور ایالات متحده و اقدامات این سفر، صورت
گرفته اما فقط به خاطر اینها نیست. همه میدانند هژمونی آمریکا از 30سال
پیش، مورد نقد بسیاری از نیروهای داخلی قرار گرفته و چه در سطح دولتی و حتی
چهرههای دانشگاهی و اهالی سیاست و بسیاری از اقشار جامعه، با این مساله
کنار نیامدند که خاورمیانه و جهان، ملک یک قدرت خاص باشد. نگارنده نیز
بهشهادت موضعگیریها و مطالب قبلی، معتقد نیستم که اینگونه ممکن است
مسایل اساسی ما حل شود.
اکثر مسایل ایران، اموری است مربوط به شرایط
داخلی. اما آنچه کار روحانی را بزرگ و سترگ میکند، این است که بدون ترس و
واهمه وارد چالش با همه مشکلات بزرگ و کوچک جامعه شده است. روحانی نه
میخواست و نه میتوانست بیاذن مقاممعظمرهبری کوچکترین تماسی با
طرفهای غربی برقرار کند. سیاست خارجی در همهجای دنیا امری مربوط به
«حکومت» است و در جایی که «حکومت» بالای سر «دولت» قرار دارد، سیاست خارجی
را فقط دولت تعیین نمیکند. روحانی دست به هر اقدامی در مساله هستهای زده
که امری مربوط به کشور ایران است، کوچکترین حرکتی بدون اجماع ملی و نظر
مساعد نهادهای حاکمیتی نمیتوانسته انجام دهد.
شکستن بنبستها و
خروج از بحرانها بدون حمایت مردم و رهبری از روحانی، امکان کلیدخوردن در
این مدت کوتاه را نداشت که ایران در همهجا، خوش بدرخشد؛ ترمیم خرابیهایی
که کسانی آن را ایجاد کردند که اگر موفق به برقراری گفتوگو با ایالات
متحده شده بودند همان چند نفر که برای روحانی لنگهکفش پرتاب کردند، مراسم
باسمهای برای آنها به راه انداخته و «هورا» میکشیدند. آنان که هشتسال
با سکوت رضایتمندانه نظارهگر نامههایی بودند که بیپاسخماندن آن از سوی
بوش و اوباما و مرکل، نشان داد از موضع عزت ملی نبوده است، اما باز هم با
شور و هیجان، ورزشگاه آزادی را اجاره میکردند تا جشن استقبال به راه
اندازند اما هربار، ناموفقتر عمل کنند چون مردم هیچگاه این کارها را باور
نکردند. دکتر روحانی در تلاش برای ترمیم میراث آنهایی است که فکر میکردند
کشور را میتوان انحصاری و تکجناحی اداره کرد. حالا این معدود افراد،
جلوی فرودگاه جمع میشوند و لنگهکفش پرتاب میکنند.
البته که همه
ما انتظار این دست هجمهها و چهبسا برخوردهایی بسیار بیش از این را از سوی
طبقه جدیدی که احمدینژاد از «نوکیسگان وابسته به رانت»ساخت، داشته و
داریم. اما چه خوب است که این گروه بدانند در مخالفت با مردم و دولت اعتدال
و اصلاحات، تنها نیستند. رادیکالهایی در تلآویو و واشنگتندیسی هم از
ابتکارات روحانی به خود میپیچند. رژیم اسراییل و سازمان مجاهدین خلق، برای
تخریب روحانی سنگتمام گذاشتهاند پس چه اشکالی دارد که 50 یا 60نفر هم در
داخل به آنها اضافه شوند؟
در سوی مقابل، تمام کسانی که در داخل و
جایجای دنیا، دغدغه استقلال ایران را دارند، همراه دولت خواهند بود؛
استقلال واقعی که بتوانیم با تکیه بر آن، مثل همه کشورهای بزرگ دیگر به
هژمونی آمریکا در خاورمیانه نه بگوییم. برای نیل به این هدف، باید اقتصادی
نیرومند داشته باشیم؛ مسیری که در هشتسال گذشته خلاف آن عمل شد. همه کسانی
که مخالف این روند هستند، در چارچوب منویات دو گروه مورد اشاره حرکت
میکنند. با این حال اتفاق دیروز نشان داد، رادیکالیسم در ایران «فرومردن»
را تجربه میکند و این معجزه ملت ایران است.