پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی گفت: حضرت امام ۳ تا شرط برای ماموران
مذاکره با آمریکا قائل شده بودند، دو تا شرط آن فنی بود و یک شرط هم فرموده
بودند کسانی که میخواهند مذاکره کنند باید قلب آنها مالامال از کینه از
آمریکا باشد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، وسط صحن
علنی مجلس بود که روحالله حسینیان جواب تلفن ما را داد و توانستم با او
صحبت کنیم. تا از 13 آبان 58 گفتم، ما را به دفترش در مرکز اسناد انقلاب
اسلامی دعوت کرد.
در یک روز بارانی با کمی تأخیر
به دفترش رسیدم که با لبخندی گفت: "میدانستم به خاطر باران با تأخیر
میآیید". مثل اینکه نسبت بین "باران" و "تأخیر" یکی از واضحات به حساب
میاد.
حسینیان کسی است که بعد از پذیرفتن مسئولیت
ریاست مرکز اسناد، کتابهای زیادی را در مورد انقلاب به چاپ رسانده است.
آخر مصاحبه، چند تا از کتابها را آورد و اسنادی را در مورد روزگار ایران
در همان سالهای 58 به ما نشان داد. سندی که نشان میداد به رادیو ایران
ابلاغ کردند تا تبعید امام خمینی(ره) در 13 آبان 1343 را اعلام کند. رادیو
ایران اعلام کرده بود: "طبق اعلام موثق و شواهد و دلایل کافی چون رویه آقای
خمینی و تحریکات مشارالیه بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت
ارزی کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ 13 آبان ماه 1343 از ایران تبعید
گردید."
در این سند آمده بود: پس از تبعید امام
خمینی کاردار سفارت آمریکا طی پیامی به آمریکا اظهار خوشحالی کرد و نوشته
بود: "سرانجام ما توانستیم از شر آن پیرمرد که چوب لای چرخ ما میگذاشت،
راحت شویم. کله گنده محلی دستور اخراج او را داده بود. در حال حاضر او در
یکی از هتلهای درجه دو ترکیه اقامت دارد."
روحالله
حسینیان در کارنامه اجرایی خود مسئولیتهایی همچون مشاور رئیسجمهور در
دولت نهم، دادستان دادگاه ویژه روحانیت تهران، جانشین نماینده دادگاه
انقلاب در وزارت اطلاعات را دارد و در دورانی که حجتالاسلام ریشهری
مسئولیت دادستانی انقلاب اسلامی را بر عهده داشت، به دادستانی رفت و
مسئولیت قائم مقام دادستان انقلاب اسلامی در وزارت اطلاعات را بر عهده
گرفت. حسینیان در انتخابات مجلس هشتم شورای اسلامی نیز کاندیدای شهر تهران
بود که توانست از مردم تهران رأی اعتماد بگیرد و همچنین به مجلس نهم نیز
راه یافت و بر کرسی کمیسیون اصل نود تکیه زد.
حجتالاسلام
حسینیان ابتدای مصاحبه در مورد خیانتهای آمریکا در ایران و سایر کشورها
گفت. ماهیت آمریکا را از آنجا گفت که آنها به سرزمینی رفتند که صاحبخانهاش
سرخپوستها بودند. علیرغم مهربانی سرخپوستها، آمریکاییها کمترین کاری
که میکردند، کشتار و قتل عام آنها بود.
حسینیان
در مورد ثروت صهیونیستها در آمریکا نیز گفت: سرمایهداری در آمریکا اصل
است، به همین خاطر اکثر ثروت آمریکا در گروههای اقتصادی خاصی جمع شده که
اکثر اینها هم صهیونیستها و یهودیها هستند. پس این هم جزیی از ماهیت
سرمایهداری آمریکاییهاست. سرمایهدار دنیا را به دیدگاه سرمایه و منفعت
نگاه میکند، یعنی عینک آن عینک سود و منغعت است لذا اصلاً نمیتواند
شعارهایی مانند حقوق بشر، عمل بشر دوستانه و امثال اینها را محقق کند.
وی
همچنین به سیاستهای سازشکارانه دولت اصلاحات اشاره کرد و گفت: نتیجه
تعلیق و نتیجه برخورد مسالمت آمیز آقای خاتمی که اعلام کرد میخواهیم
یخهای عدم اعتماد بین ایران و آمریکا را ذوب کنیم، این شد که بوش ایران را
به عنوان "محور شرارت" شناخت.
حسینیان میگوید "محور شرارت" یک
فحش سیاسی نیست. محور شرارت از دید آنها بار حقوقی دارد. یعنی آنها
میتوانند به کشوری که محور شرارت است و همه دنیا را به آشوب میکشاند و
امنیت را به خطر انداخته است، حمله کرده و آن کشور را اشغال نظامی کنند.
بنابراین در هر جایی که بعد از انقلاب ایران حسن نیتش را نشان داده،
میبینیم که سختگیری بیشتری در مقابل انقلاب شکل گرفته است.
رئیس
مرکز اسناد انقلاب اسلامی همچنین در مورد سندی از سخنان امام خمینی (ره)
در مورد خصوصیات مأموران مذاکراه کننده با آمریکا صحبت کرد و گفت این سند
هنوز منتشر نشده است و در آینده اگر صلاح باشد، در مرکز اسناد این سند را
منتشر میکنیم. وی در این مورد سخنان امام خمینی در این باره گفت: الان
یادم افتاد که همان موقعها سندی را دیدم و اگر لازم باشد، ممکن است که
منتشر شود. در آن سند یکی از مقامات از حضرت امام یک سوالی کرده بود که
درباره یک مساله خاص با آمریکا مذاکره کنند. حضرت امام 3 تا شرط قائل شده
بودند،دو تا شرط آن فنی بود ولی یک شرط آن خیلی مهم بود. الان مهمترین
زمان گفتن آن است. فرموده بودند کسانی که میخواهند مذاکره کنند باید قلب
آنها مالامال از کینه از آمریکا باشد.
متن زیر مشروح گفتوگوی خبرگزاری تسنیم با روحالله حسینیان است:
*
تسنیم: بسم الله الرحمن الرحیم. آقای حسینیان! یکی از بحثهایی که
کارشناسان مسائل سیاسی در مورد رفتار آمریکا در برخورد با سایر کشورها مطرح
میکنند عدم تحقق وعدههای آمریکا است و فریبکاری و خیانت آمریکا در مقابل
کشور یا اشخاصی است که به آمریکا اعتماد میکنند. به عنوان مثال دکتر مصدق
با نگاهی مثبت و معتمدانه به آمریکا نگاه میکرد ولی آمریکا از این نگاه
مصدق سوءاستفاده کرد و در نهایت هم کودتای 28 مرداد را علیه مصدق انجام
دادند. ابتدا بفرمایید چرا نمیتوان با نگاه مثبت و اعتماد به آمریکا نگاه
کرد؟ و همچنین مصادیق دیگری از اینگونه رفتارهای آمریکا را بفرمایید.
-
حجتالاسلام حسینیان: بسم الله الرحمن الرحیم. من اشارهای به این داشته
باشم که چرا آمریکا اینگونه است؟ به قول شما خائن است. به وعدههای آمریکا
نمیشود اعتماد کرد. متأسفانه در این زمینه و در پاسخ به این چرایی کمتر
بحث شده و آن این است که ماهیت آمریکا چیست؟ تعبیر معروفی است که میگوید:
"نیش عقرب نه از ره کین است؛ اقتضای طبیعتش این است".
آمریکا
ماهیتاً قابل اعتماد نیست.چرا؟ به دلیل اینکه ماهیت آن بر 4 مبنا شکل
گرفته است؛ ماهیت آمریکا در آپارتاید،کاپیتالیسم، امپریالسیم و میلیتاریسم
شکل گرفته است. اگر شما به تاریخ تأسیس آمریکا مراجعه کنید میبینید که
عدهای دنیاطلبِ زرطلب از اروپا مهاجرت کردند و به قاره تازه کشف شده
آمریکا رفتند. چه کردند؟ اول کشتن صاحبان خانه - بالاخره سرخپوستانی که در
آن جا زندکی می کردند، زندگی اجتماعی داشتند و آمریکا محل زندگی شان بود -
را آهسته آهسته شروع کردند. کسانی که بسیار مهربانانه با این مردم مهمان
ناخوانده رفتار میکردند، ولی آنها کشتار سرخپوستان را شروع کردند تا جایی
که با سیاستهای سرکوب و سیاستهای دمدمیمزاجانه روسای جمهور آمریکا، سرخ
پوستان را قتل عام کردند.
در زمان جکسون - نه این جکسون اخیر-
جکسون که نهمین رئیس جمهور آمریکا بود؛ آنقدر سرخپوستان را کشتند که نام آن
را "عصر ازاله" گذاشتند، "عصر ازاله" یعنی نابود کردن سرخپوستان. رئیس
جمهور بعدی قانونی را وضع کرد که اینها را در داکوتا مجتمع کرد تا در یک
محدوده جغرافیایی زندگی کنند. هنوز جوهر این قانون خشک نشده بود، به دلیل
کشف ذخایر طلا در آنجا، گفتند که اینها را باید از وطن بیرون کنند و به
خاطر اینکه آنها نمیرفتند شروع به کشتن آنها کردند. یعنی تاریخ، یک تاریخ
جنایتآمیزی از کشتار و قتل عام رنگین پوستان و سرخپوستان است.
قانون
بردهداری در آمریکا شکل گرفت. از جاهای مختلف با بردههایی از آفریقا و
خریدن اسرایی که به دست بعضی از سران آفریقایی اسیر شده بودند به آمریکا
میآمدند. برده ها را شکار میکردند و آنها را با کشتیهایی جابجا میکردند
و آنها را مانند کتاب روی هم میخواباندند. 25 درصد آنها تا به آمریکا
برسند میمردند و آمریکاییها کسانی را که میمردند را به عنوان خوراک
ماهیها به دریا پرت میکردند. 30درصد اینها وقتی به مزارع میآمدند، کشته
میشدند. وقتی که تاریخ سیاهان آمریکا را مطالعه کنید که تاریخ بسیار
ناراحت کننده و غم انگیزی است، میفهمید که این آمریکاییها چه موجودات
جنایتکاری هستند.
قانون لینچ کردن، لینچ از عنوان
شخصی به نام سرهنگ لینچ گرفته شد که در یکی از جنگهای استقلالطلبانه هر
کسی را که به ذهنشان میرسید در همان کوچه و خیابان دستگیر و و محاکمه و
اعدامش میکردند. این به لینچ معروف است. این قانون در مورد سیاهان
آمریکایی مرسوم شد که مردم، سیاهان را میگرفتند و در همان کوچه و خیابان
آتش میزدند، دستها را قطع میکردند و در بشکههای ذوب شده قیر میکشیدند.
سیاهپوستان را محکوم میکردند و آنها را در رودخانه میسیسیپی
میانداختند. تاریخ آمریکا پر از تبعیض است.
درست است که قوانین
برده داری لغو شد، ولی الان سرخپوستان و سیاهپوستان به عنوان شهروند درجه
2 حساب میشوند. این روحیه و فرهنگ در بین مردم آمریکا، یک امر طبیعی شد.
لذا قانون کاپیتولاسیون که در ایران حاکم میکنند، از این دیدگاه است. زیرا
خود را نژاد برتر میدانند و تلاششان در این است که با ماها مانند انسان
های درجه 2 برخورد کنند و به خاطر همین قانون کاپیتولاسیون را به ایران
تحمیل میکنند.
*** اجرای قانون کاپیتالاسیون توسط آمریکا در بسیاری از کشورها***
*
تسنیم: بنده در مورد نحوه ورود آمریکا که مطالعه میکردم به نوعی میتوان
گفت که آمریکاییها در هر کشوری وارد میشدند به دنبال اجرای قانون
کاپیتولاسیون بودند و در خیلی از کشورها این کار را به انحاء مختلف انجام
دادند.
- حجتالاسلام حسینیان: بسیاری از کشورها.
*
تسنیم: این تفکر امپریالیستی و خودبرتربینی آمریکا باعث میشود که چنین خطی
را در کشورهای مختلف دنبال کنند و یا در دایره آپارتاید قرار میگیرد؟
-
حجتالاسلام حسینیان: این تفکر آپارتایدی آمریکاییان است. جزء دوم ماهیت
آمریکاییها سرمایهداری است، یعنی همه چیز را برای سرمایهدار شدن عدهای
خاص میخواهند لذا روابط و دیدگاهشان با کشورهای دیگر بر مبنای منافع مادی و
سرمایهداری است.
شما نگاه کنید، با یک کشور رابطه برقرار می
کنند. به عنوان مثال با لیبی رابطه برقرار میکنند و در این ارتباط تا
امکان دارد مانند گاو شیرده آن دولت را میدوشند، همین که به نظرشان رسید
که این گاو شیرده دیگر به دردشان نمیخورد یا اینکه چیز دیگری به نظرشان
رسید که به دردشان میخورد، خیانت میکنند و کمک میکنند تا آن کشور را از
پا در بیاورند و مراکز تجاری، سیاسی و نظامی آنها را بمباران میکنند تا
گروه دیگری که روی کار میآیند را با خودشان هماهنگ کنند.
*** اکثر ثروت آمریکا برای صهیونیستهاست***
سرمایهداری
در آمریکا اصل است، به همین خاطر اکثر ثروت آمریکا در گروههای اقتصادی
خاصی جمع شده که اکثر اینها هم صهیونیستها و یهودیها هستند. پس این هم
جزیی از ماهیت سرمایه داری آمریکاییها هست. سرمایهدار دنیا را به دیدگاه
سرمایه و منفعت نگاه میکند، یعنی عینک آن عینک سود و منغعت است لذا اصلاً
نمیتواند این شعارهایی مانند حقوق بشر، عمل بشر دوستانه و امثال اینها را
محقق کند.
شما تمام این دکترینهایی را که روسای آمریکا در نظر
گرفتند را ببینید. دکترین کِندی این بود که در جنگ سرد برای نیفتادن
کشورهایی که در حیطه قدرت آمریکا بودند، باید آنها یاری و کمک کرد تا در
مقابل کمونیست بایستند. اینها برای چه بود؟ فقط برای منافع خودش بود. اصلا
نگاه بشر دوستانه در وجودشان خشک شد، زیرا ماهیتشان، ماهیت سرمایهداری
است.
بخش سوم از ماهیت آمریکا «امپریالسم» است، یعنی دنیا را به
عنوان اقمار خودشان میبینند. دنیا را به عنوان جزیی از خاک خودشان نگاه
میکنند. حتی در دوره به اصطلاح انزواطلبی آمریکا که توسط پنجمین رئیس
جمهور آمریکا به نام ماناروئه پایه گذاری شد - نزدیک به یک قرن آمریکا فقط
چشم به قاره آمریکا و نیمکره غربی داشت- شما اگر فقط جنایاتشان را نگاه
کنید میبینید که چه کردهاند.
در همان دوره که میگویند ما
دخالتی در غیر از کشورهای آمریکا نباید داشته باشیم، آمدند در همان دوره
فیلیپین را از اسپانیا خریداری کردند. فیلیپینی که در حال مبارزه برای
رهایی بود. به محض رهایی آمدند آمریکاییها آنجا را خریدند و کشتن مردم
فیلیپین را شروع کردند. 200 هزار نفر را قتل عام کردند، فقط به خاطر اینکه
آنجا را به یک پایگاه نظامی و پایگاه سوخت رسانی کشور آمریکا تبدیل کنند که
اقتصاد آن در حال رونق پیدا کردن بود.
بعد از
آنکه در فیلیپین مستقر شدند، آمدند به جزایر جنوبی آن کشور که مسلماننشین
بود و قتل عام را شروع کردند. تاریخ از جنایات آمریکاییها نسبت به
مسلمانها پر است. علی مورو رهبر جبهه آزادی بخش مسلمانان در مورو بود؛ به
این بنده خدا قول دادند که استقلالشان را به رسمیت بشناسند، ولی دستگیرش
کردند و به شهادت رساندند و خانوادهاش را تماما قتل عام کردند تا از آنها
هیچ کس باقی نماند و 20 هزار مسلمان را به این شکل به قتل رساندند.
فرمانده
نیروهای نظامی، ژنرال مکتور بود؛ آمریکاییها می آمدند مردانشان را
میکشتند و مزارع شان را آتش میزدند و خانهها را با خاک یکسان میکردند
تا جایی که جنوب فیلیپین تا مدتها با کمبود مرد روبرو بود که زنهای
بیچاره خودشان همه کارها را باید انجام میدادند. یک سری جنایتهای این
طوری انجام دادند.
در همان دورهای که
آمریکاییها در همان آمریکا و نیمکره شمالی مشغول استعمار بودند - میخواهم
بگویم وجودشان این گونه است- ساندینیو رهبر همین ساندینیستهایی که در
نیکاراگوئه هنوز هم مبارزه میکنند، یک رهبر ساده و بومی و آزادیطلبی بود
که میخواست مستقل شود. سفارت آمریکا او را دعوت کرد که بیاید آنجا مذاکره
کنند. در همان سفارت او را به رگبار بستند و کشتند. یعنی اینها آدمهای
قابل اطمینانی نیستند و همیشه دستشان در توطئه و فریب و خیانت بود.
بنابراین
ماهیت آمریکا بر 4 پایه آپارتاید،کاپیتالیسم و امپریالسیم و میلیتاریسم
است، یعنی بر پایه سلاح و جنگطلبی شکل گرفته است. علت آن هم مشخص است، به
خاطر سرمایه خودبرتر بینند و امکانات و سرمایه هم دارند، به همین خاطر
دنبال تجاوز به کشورهای دیگرند.
مرکز اسناد
انقلاب اسلامی یک کتابی تحت عنوان "سرکوب امید "چاپ کرد که فقط شما ببینید
چقدر از حمله، اشغال و بمباران و خیانت نسبت به کشورهای دیگر در آمریکا ثبت
شد. در طول حدود 100 سال نزدیک به 400 حمله و اشغال و دخالت نظامی در
کشورهای دیگر را به ثبت رساند. بنابراین ما هم باید با این دید به
آمریکاییان نگاه کنیم. بله! نسبت به ایران هم خارج از این چهاچوب نباید
باشد، آن رفتاری که نسبت به ایرانیان داشته چهارچوب است و ماهیت آمریکا بود
که با ایران اینگونه رفتار کرد.
*** بزرگترین خیانت آمریکا بعد از انقلاب "جاسوسی" بود***
*
تسنیم: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آمریکا در برخورد با دولتهایی که
سکان دیپلماتیک کشور را بر عهده داشتند، مشاهده میشود که آمریکایی در
موضوعات مختلف وعدههایی را دولتمردان را میدهند ولی با وجود همکاری
دولتمردان ایرانی با آمریکاییها، باز آمریکا با فریب و دروغ از انجام
تعهدات خود سرباز زد. به عنوان مثال در قضیه گروگانهای آمریکایی در دولت
آقای هاشمی رفسنجانی. اما بعد از اینکه ایران به امریکا کمک کرد ما دیدیم
که آمریکاییها چشم خود را بستند و گفتند ما نمیتوانیم کاری را برای
ایرانیها انجام بدهیم! نمونههایی از وعدههای آمریکا به ایران که در
دوران بعد از انقلاب اسلامی داده شد، ولی آنها با فریب و نیرنگ و یا دروغ
از انجام تعهدات خود سرباز زدند را اگر در خاطرتان هست، بفرمایید.
-
حجتالاسلام حسینیان: بعد از انقلاب اسلامی اگر بخواهیم خیانتهای آمریکا
را بشماریم، بسیار است. مهمترین خیانت آمریکا بعد از انقلاب اسلامی، جاسوسی
در ایران بود. قبل از انقلاب میتوان گفت که ایران یکی از اقمار آمریکا
بود و اجازه داشت هر کاری دلش بخواهد انجام دهد، اما در مدت کوتاهی انقلاب
به پیروزی رسید.
جالب است بدانید که کنفرانس
"گواتلو" که دو، سه ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در گواتلو فرانسه -
جزایری که متعلق به فرانسه بود- بین کشورهای صنعتی برقرار بود، سخن کارتر
این بود که ما دیگر نمیتوانیم از شاه حمایت کنیم، اما باید از پیروزی آیت
الله خمینی جلوگیری کنیم. به هر حال آنها نتوانستند و خدا اراده دیگری
داشت، تمام تلاش خود را هم کردند و حتی ژنرال هایزر را به ایران فرستادند
که بتوانند با کمک او برای جلوگیری از انقلاب اسلامی کودتایی را در ایران
شکل دهند، ولی آنقدر قدرت انقلاب در هم شکننده بود و خداوند اراده خودش را
قطعی کرده بود که دیگر آنها نتوانستند کاری کنند.
*** اسناد لانه جاسوسی نشان داد آمریکا اشخاص زیادی را خریداری کرده بود***
به
محض اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، خیانتها و دخالتهای داخلیشان
شروع شد. شما اسناد لانه جاسوسی را مطالعه کنید. چه افرادی را خریداری
کردند، چه افرادی را که پول دادند تا مجله در ایران درست کنند و چه افرادی
را خریداری کردند تا اطلاعات آنها را بگیرند و در درون انقلاب اسلامی نفوذ
دهند.
*** نوریزاده از طرف سفارت آمریکا جذب شده بود***
*
تسنیم: شاید یکی از نمونههایی که در مورد به خدمت گرفتن و خریداری کردن
شخصیتها بشود اشاره کرد، بنیصدر است. زیرا یکی از شرکتهای اقتصادی
وابسته به سفارت آمریکا یک ماه قبل از ورود بنیصدر به همراه امام خمینی به
تهران با بنیصدر تماس گرفتند تا وی به عنوان مشاور اقتصادی به سفارت کمک
کند و ماهیانه هم 1000 دلار حقوق بگیرد. نمونههای دیگری را در اسناد لانه
جاسوسی کشف شده است؟
- حجتالاسلام حسینیان: بنی صدر و همین
نوریزادهای که الان جزو اپوزیسیون خارج از کشور است. بله! افراد مختلفی
هستند که آنها را خریداری کردند و با آنها تماس گرفتند، از جمله وزیر دولت
موقت. به هر حال یکی از وزرا که سخنگوی دولت موقت بود. با اینکه دولت موقت
رابطه حسنهای با آمریکا داشت و از منافع آمریکا در ایران حفاظت میکرد در
عین حال جاسوس آمریکا بود که در قضیه لانه جاسوسی اسنادش بیرون آمد که آن
فرد دستگیر و به زندان محکوم شد.
از دیگر
نمونههایی که میتوان اشاره کرد، نقش اساسی آمریکا در کودتای نوژه است؛ در
کودتای نوژه آمریکا نقش اساسی در انتخاب بعضی از افسران ارتش سابق داشت که
تصمیم گرفتند این کودتا را اوایل انقلاب اسلامی به وجود آورند. در جنگ 8
ساله عراق علیه ایران، آمریکاییان تمام امکانات خود را که توسط آواکسها و
ماهوارهها میگرفتند و به عراق تحویل میدادند که اسناد آن بعد از سقوط
صدام کشف شد و خود آمریکاییها هم اعتراف کردند. حتی تمام نقل و انتقالات
ما به درون جبههها را به صدام میرساندند و او را مطلع میکردند که تجمع
نیروهای ما در کجاست. علاوه بر اینکه در همان مدتی که ما با عراق در حال
جنگ بودیم، اسم صدام را از لیست تروریستها خارج کردند و در برنامه کشاورزی
در شمال بصره با صدام به توافق رسیدند.
با اینکه
آمریکاییها ادعای حقوقبشر میکردند و با این که از بمباران شیمیایی
نیروهای ما و بعضی از شهرهای ما اطلاع داشتند، اما چشمشان را بستند. اینها
که در جریان سوریه دم از حقوق بشر زدند و گفتند که سوریه از خط قرمزهای
آمریکا گذشته و سوریه را متهم به استفاده از سلاحهای شیمیایی کردند،
استفاده گسترده و قطعی صدام از سلاحهای شیمیایی را نادیده گرفتند. حتی
شرکتهای اروپایی صدام را حمایت میکردند و توافق کردند که با هم تسلیحات
را بسازند.
اکنون مگر اسرائیل دارای چند صد کلاهک
هستهای نیست؟ پس چرا آمریکا از این کشور حمایت میکند؟ و چرا نسبت به
چیزی که در ایران ثابت نشده است، آنقدر حساسیت نشان میدهد و تلاش میکند؟
این دوگانه و متضاد برخورد کردن همه نشانه این است که ماهیت جمهوری اسلامی
با ماهیت آمریکا یک تناقض ماهوی است. نه اینکه ما آمدهایم و رژیم شاه که
وابسته به آمریکا بوده است را سرنگون کردهایم. آمریکا از این جهت از ما
عصبانی است.
خیلی از رژیمها میآیند روی کار و
رژیمهای وابسته به آمریکا را سرنگون میکنند. الان شما داخل کشورها را
میبینید. در مصر بالاخره رژیم حسنی نامبارک را سرنگون کردند ولی روابط
همچنان حسنه باقی ماند. در لیبی هم همین اتفاق افتاد و خیلی سفتتر و محکم
تر این روابط درست شد. چرا با انقلاب هیچ سازگاری ندارند و با بهانههای
مختلف و کارهای مختلف از سکوت و چشم بستنشان، از حمایت از ضدانقلاب و غیره
کارشکنی میکنند؟
شما به همین جریان فتنه نگاه
کنید.چقدر آمریکاییها از جریان فتنه حمایت کردند؟ نزدیک به 7میلیارد دلار
در جریان فتنه خرج ضدانقلاب و رسانههایشان و مبارزه با نظام انقلاب
اسلامی کردند. اینها همه نشانه این است که آمریکاییان ماهیتا نمیتوانند
با نظام جمهوری اسلامی جمع شوند.
*** همکاری ایران در پرونده هستهای و بهانههای آمریکا***
*
تسنیم: کشورهای غربی و به خصوص آمریکا در دولت اصلاحات جنجال رسانهای راه
انداختند تا اینکه البرداعی دو بار به ایران مراجعه کرد و در نهایت گزارش
خود را به شورای امنیت و سازمان انژری اتمی داد و تأکید داشت که هیچگونه
فعالیت غیر صلحآمیزی در ایران نیست، ولی دوباره رسانههای آمریکایی و
دولتمردان آمریکایی جوسازی کردند تا اینکه فعالیت هستهای به سمت تعلیق
رفت، این در حالی بود که آنها اگر به این دست یافتند که فعالیتهای ایران
صلح آمیز است همکاریهای بیشتری را در این زمینه سوخت هستهای با ایران
داشته باشند، ولی آمریکا بالاخره پرونده هستهای ایران را به شورای امنیت
کشاند و ما مجبور به تعلیق شدیم. این مسئله یکی از مواردی است که در دولت
اصلاحات اتفاق افتاد و ما دیدیم آمریکا هیچگاه پای وعدههای خود نخواهد
ایستاد. نمونههای دیگری از عدم تحقق وعدههای آمریکا در دورههای مختلف
دارید؟
- حجتالاسلام حسینیان: آن چیزی که شهرت
پیدا کرد این بود که رسما آمریکاییها کار شکنی کردند. این ماجرا برای همان
زمانی بود که به اصطلاح بین ایران و کشورهای غربی بر سر یک مدالیتهای
برای پاسخ گویی به نتیجه رسیدند. بالاخره ایران گفت که شما چه از ما
میخواهید؟ به کجا مشکوک هستید؟ مواردی که شک دارید مشخص کنید تا ما آن را
برای شما روشن کنیم. 10-20 مورد گفتند که اسمش این شد: «مدالیته بین ایران و
کشورهای غربی». ایران ثابت کرد و تمام موارد را به اثبات رساند که اینها
اتهامی بیش نیست و ایران اصلاً به سمت سلاحهای هستهای پیش نمیرود و فقط
از آن استفاده علمی و طبی و پزشکی میکند.
بعد از
اینکه تقریبا به توافق رسیدند و نوبت غربیها و آمریکاییان بود که پرونده
هستهای ایران را از شورای امنیت برگردانند، شروع کردند به بهانههای جدید و
ادعا کردند در پادگان شرق تهران قبلا کارخانه غنیسازی برای تهیه بمب
هستهای بود. میگفتند مشخص است که شما دنبال غنیسازی اورانیوم برای ساختن
بمب هستید. هیچکدام از این وعدههای آمریکا با اینکه ما تعلیق را
پذیرفتیم -که عقبنشینی خیلی بدی بود- محقق نشد و آنها هیچ چیزی به ما
ندادند.
*** "محور شرارت" یک فحش سیاسی نیست ***
نتیجه
این تعلیق و نتیجه برخورد مسالمت آمیز آقای خاتمی که اعلام کرد میخواهیم
یخهای عدم اعتماد بین ایران و آمریکا را ذوب کنیم، این شد که بوش ایران
را به عنوان محور شرارت شناخت. محور شرارت یک فحش سیاسی نیست. بارها من این
را گفتم که به کشوری بگویند شیطان بزرگ یا محور شرارت فرق دارد.
*** "محور شرارت" بار حقوقی دارد و آنها میتوانند به ایران حمله کنند***
محور
شرارت از دید آنها بار حقوقی دارد. یعنی آنها می توانند به کشوری که محور
شرارت است و همه دنیا را به آشوب میکشاند و امنیت را به خطر انداخته
است،حمله کرده و آن کشور را اشغال نظامی کنند. بنابراین در هر جایی که بعد
از انقلاب ایران حسن نیتش را نشان داده میبینیم که سختگیری بیشتری در
مقابل انقلاب شکل گرفته است. حتی در مذاکرات دوره آقای احمدینژاد هم
جمهوری اسلامی با 1+5 به توافق رسید که اگر این مساله حل شود، تحریمها
برداشته شده و پرونده از شورای امنیت به آژانس میآید و توافقاتی که 1+ 5
درباره ایران به آن رسیده بود، عملی شود.
***هیچ چیزی از مذاکره حاصل نشد***
*
تسنیم: سابقه این خیانتها در همه دولتها وجود دارد و مردم نیز بارها
خیانتهای آمریکاییها را دیدند و نوعی نفرت نسبت به آمریکا پیدا کردند.
بنا بر نظر برخی کارشناسان "مرگ بر آمریکا" مردم ترجمان نفرت آنها به
آمریکا است، با این مقدمه میخواستم سوالم را به این سمت ببرم که هر جا ملت
ایران نفرت خود را در موضوعی فریاد زدند، سیاسیون و مسئولان در مقابل مردم
سر فرود آوردند. مثلا در "9 دی" فریاد انزجار مردم بر سر کسانی که حرمت
امام حسین را شکستند باعث شد بساط فتنه جمع شود و کشور آرامش سیاسی بگیرد.
به نظر شما 13 آبان امسال چه تأثیری بر رفتار مسئولان خواهد داشت؟
-
حجتالاسلام حسینیان: 13 آبان امسال به مراتب با شکوهتر ازسالهای گذشته،
خودنمایی کرد. این راهپیمایی تبدیل به مانور قدرت علیه آمریکا میشود. علت
آن هم این است که مردم ایران، مردم باهوشی هستند. مردم اهل جنگی نیستند،
ولی نسبت به تجاوزگر و زورگو حساسیت مضاعفی نشان میدهند. بالاخره این
دولت با شعارهایی که داد و صحبتهایی که کرد و حتی چراغ سبزی که از خود
برای آمریکا و اوباما نشان داد، اما هیچ چیز از این مذاکره حاصل نشد.
حتی
آنها قولی هم ندادند که در آینده تحریمها را کمتر کنند بلکه آخرین
مصاحبهای که اوباما بعد از این مذاکره تلفنی انجام داد، این بود که هنوز
گزینه جنگ روی میز آمریکاست. این یعنی دهنکجی به یک ملت. این ملتی که کسی
را برگزیده و آن فرد هم آمده حسننیت از خودش نشان دهد، با یک توهین و
تحقیر اینچنینی روبرو شود؛ قطعا مردم غیرت انقلابیشان به جوش آمده و این
13 آبان یک 13 آبان با شکوه، تاریخی و به نظرم نقطه عطفی و پاسخی دندانشکن
برای طمعها و فریبهای آمریکا و هشداری برای مسئولین جموری اسلامی بود که
مبادا فریب این فریبکاریهای آمریکا را بخورند.
*
تسنیم: آقای حسینیان! اخیرا صحبتهای از سوی آقای هاشمی رفسنجانی در مورد
نظر امام خمینی (ره) در رابطه با شعار "مرگ بر آمریکا" مطرح شد و در سطح
جامعه و نخبگان سیاسی و حتی کسانی که از نزدیکان امام بودند واکنشهایی
صورت گرفت و یا اینکه برخی در داخل بیت امام سعی دارند نظرات امام را به
گونهای بیان کنند که انگار امام خمینی (ره) در رابطه با استکبار موضعی
منفعلانه داشتند. مثلاً یکی از کسانی که در بیت امام هستند میگوید امام
خمینی تذکر شدیداللحنی را به شهید رجایی دادند، زیرا شهید رجایی علیه
امریکا صحبت کرده بود و امام خمینی به شهید رجایی گفتند که اگر من در رابطه
با آمریکا اینگونه صحبت میکنم برای اینکه رهبر دینی هستم، ولی شما (شهید
رجایی) به عنوان رئیس جمهور به این صورت موضع بگیرید. شما از نزدیکان امام
بودید، آیا واقعا اینطوری بود؟ امام نسبت به آمریکا منعطف عمل میکردند؟
-
حجتالاسلام حسینیان: داستان آقای رجایی با آمریکا نبود، بلکه وقتی ایشان
به عنوان رئیسجمهور انتخاب شدند، رئیسجمهور فرانسه پیام تبریکی به آقای
رجایی دادند. آقای رجایی جواب نه، بلکه بیانیهای بسیار تند علیه فرانسه
دادند.حضرت امام تذکر دادند به ایشان که وظیفه تو با من متفاوت است. تو
برای وصل کردن هستی و من از موضع جهان اسلام و رهبری هستم. بنابراین شما
باید موضع و جایگاه خود را بدانی. آن فرانسه بود و حضرت امام مشکل اصلی
جهان اسلام را با آمریکا میدانست. یعنی از قبل انقلاب اسلامی با آمریکا
مساله اساسی داشتند.
*** امام خمینی: رئیسجمهور آمریکا بداند که منفورترین افراد نزد ملت ایران***
حضرت
امام (ره) آمریکا را عامل اصلی عقبافتادگی و بیچارگی مردم ایران
میدانستند. جمله معروفی داشتند که رئیسجمهور آمریکا بداند که منفورترین
افراد نزد ملت ایران، اوست یا در همان سخنرانی 4 آبان که منجر به دستگیری
امام و تبعید ایشان شد، فرمودند که آمریکا از شوروی بدتر و شوروی از انگلیس
بدتر و انگلیس از هر دو بدتر است. لیکن امروز مشکل ما آمریکاست. یعنی همه
ابرقدرت ها و استعمارگران را نفی کردند، ولی فرمودند که درگیری اصلی ما
آمریکاست. جمله معروف امام که بر سر زبانهاست که هر چه فریاد دارید بر سر
آمریکا بزنید؛ این را که نمیشود انکار کرد!
*** ماهیت انقلاب علیه آمریکا بود***
امام
در وصیتنامه به وزیر امورخارجه یک جمله اختصاصی وصیت کردند که مواظب باش
رفتوآمدها و مذاکرات ابر قدرتی مثل آمریکا شما را فریب ندهد. آنقدر
امام به این مساله، حساسیت داشتند. ماهیت انقلاب ماهیتی بود که علیه آمریکا
شکل گرفت. یعنی حضرت امام معتقد بودند که باید با استبداد و استکبار
مبارزه کرد و مظهر استبداد را رژیم شاهنشاهی و مظهر استکبار را آمریکا
میدانست. به همین دلیل همه مبارزه را از ابتدا تا انتها و حتی در
وصیتنامه خودشان ترسیم کردند. امام آدمی نبود که چیزی را بخواهد از مردم
پنهان کند.
***خصوصیات مأموران مذاکره با آمریکا***
الان
یادم افتاد که همان موقعها سندی را دیدم و اگر لازم باشد ممکن است که
منتشر شود. در آن سند یکی از مقامات از حضرت امام یک سوالی کرده بود که
درباره یک مساله خاص با آمریکا مذاکره کنند. حضرت امام 3 تا شرط قائل شده
بودند، دو تا شرط آن فنی بود، ولی یک شرط آن خیلی مهم بود. الان مهمترین
زمان گفتن آن است. فرموده بودند کسانی که میخواهند مذاکره کنند باید قلب
آنها مالامال از کینه آمریکا باشد. بنابراین آن چیزهایی که گفته میشود که
دلالت بر شیفتگی میکند، اصلا اینها حق مذاکره با آمریکا را ندارند.
*** یک قدم عقب بیائیم، آمریکا ما را مات میکند***
اینهایی
که تب و تاب گرفتهاند برای مذاکره با آمریکا و احساس میکنند که الان
دیگر همه مشکلات ما حل میشود و دنبال برنامهریزی داخلی برای مشکلات
اقتصادی نیستند و منتظرند که آمریکا چراغ سبز نشان دهد، باید بدانند که اگر
هم میخواهند با آمریکا مذاکره کنند، باید واقعا دلشان مالامال از کینه
نسبت به آمریکا باشد.کسی که قلبش مالامال از محبت و عشق به آمریکا و
آمریکاییها باشد، هر چه آمریکایی میبیند احساس میکند که گرهگشاست و این
شیفتگی موجب میشود که هم آمریکاییها طمع بیشتری بورزند و هم باعث میشود
که شما اگر یک قدم عقب برگردید، آنها دو قدم جلو بیایند و شما را دربازی
شطرنج مات خواهند کرد.