«دنیل
پلتکا» در سایت موسسه «امریکن انترپرایز» نوشت: از دورانی که در خاورمیانه
گذراندهام، آموختهام که دو نوع خریدار در بازار وجود دارد: کسانی که به
دقت خرید میکنند، میدانند چه میخواهند و شمّ پایهای از اقتصاد بازار
دارند و تا حدی در مورد قیمت فرش/سفال/عتیقه یا هر آن چه به دنبالش هستند
تحقیق کردهاند؛ و در سوی دیگر کسانی هستند که با خوشحالی و با لبخندی به
پهنای صورتشان و با اشتیاق کودکی که به شهربازی رفته از مغازهای به مغازه
دیگر میروند با همان شوق و ذوق برای خرید یک جنس بنجل که از نظرشان
معرکه/اصل/بهترین کیفیت/خاص است وارد فروشگاه میشوند. این گروه دوم چای
زیادی مینوشند. این مشتریان خوشحال و راضی، از خریدشان خرسند هستند، اما
با بهترین قیمت خرید نمیکنند. شاید اهمیتی هم برایشان نداشته باشد.
به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، از موضوع اصلی منحرف شدم. نگاهی به این تصویر بیندازید:
حس میکنید سر کسی کلاه رفته است؟
کاملاً
درست است. بزرگترین بازاریهای جهان (سمت راست) میخندند چون توانستهاند
برنامه تسلیحات هستهای خود را به بدترین چانهزنندگان جهان (سمت جپ؛ جان
کری و وندی شرمن) بفروشند. قصد ندارم دوباره به مشکلات قراردادی که
ایرانیان در حال خندیدن به آن هستند بپردازم، اما همین بس که بگویم ایران
دارد بدون آن که غنیسازی یا برنامه تسلیحات هستهای خود را تسلیم سازد،
مجوز لغو تحریمها را به دست میآورد.
آخرین نکته در مورد این
مقایسه: همیشه یک نفر وجود دارد که در حالی که در روی مبلی در اتاق هتل لم
داده است، به خریداری که از بازار بازگشته نگاه میکند و میگوید: «چقدر
پول دادی؟!!» آن مرد نتانیاهو است؛ و معمولاً مانند همان توریست، کسی هم از
عقاید نتانیاهو استقبال نمیکند. چطور جرئت میکنی به من بگی که سرم کلاه
رفته، و اونقدر زیرک نبودم که بتونم یک معامله خوب انجام بدهم؟ چطور جرئت
میکنی بهم بگی که جنس تقلبی خریدم؟
فقط به یاد داشته باشید همانطور
که به این مشکل فکر میکنید که اگر همسر شما با یک عتیقه تقلبی که 300
دلار برای آن پول پرداخت کرده به خانه بیاید آن مبلغ احتمالاً به نظر شما
زیاد خواهد آمد، ایران با یک سلاح هستهای به خانه باز خواهد گشت.