پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : زني كه متهم است با همدستي دو دختر نوجوانش و مردي غريبه، شوهرش را به قتل رسانده و جسدش را در اتاق پذيرايي خانهشان دفن كرده است در آخرين جلسه دادگاه اتهامش را پذيرفت و گفت نبايد دخترانش را براي كشتن پدرشان تشويق ميكرد.
كشف جسد در اتاق پذيرايي
به گزارش خبرنگار ما، سوم ارديبهشت ماه سال 87 مردي هنگام كندن كف اتاق پذيرايي خانهاش واقع در شهرستان ساوجبلاغ با جنازه يك مرد روبهرو شد. او خيلي زود پليس را در جريان اين ماجراي عجيب قرار داد تا تحقيقات براي رازگشايي از اين جنايت آغاز شود. صاحبخانه در اين خصوص به پليس گفت: چند سال قبل خانهام را به مردي به نام حسين اجاره دادم. او و خانوادهاش چند سال مستاجرم بودند تا اينكه دو ماه قبل با پايان قراردادمان، همسر حسين وديعه خانه را از من گرفت و همراه فرزندانش از آنجا رفت. اين مرد ادامه داد: چون خودم ميخواستم در خانه ساكن شوم تصميم گرفتم آن را تعمير كنم اما حين كندن كف اتاق پذيرايي يك جنازه پيدا كردم.
قتل پدر خانواده به دست همسر و دو دخترش
بررسي جسد كشف شده نشان ميداد مدتها از قتل مرد ناشناس ميگذرد و به احتمال زياد كليد اين ماجرا در دستان حسين و خانوادهاش است. به اين ترتيب رديابي آنها در دستور كار قرار گرفت تا اينكه چندي بعد طاهره و دو دختر 12 و 16 سالهاش به نامهاي سميه و سميرا دستگير شدند. بازجويي از آنها نشان داد جسد كشف شده متعلق به پدر خانواده است و آنها چند ماه قبل او را كشته وجسدش را در خانه استيجاريشان دفن كردهاند. شواهد حاكي از آن بود اين پرونده ابعاد گستردهتري دارد. از اين رو تجسسهاي افسران آگاهي در اين خصوص ادامه يافت تا اينكه پاي مردي بهنام حامد نيز به ميان كشيده شد. بازجويي از اين مرد نشان داد او مدتي است با طاهره در ارتباط است و در قتل حسين دخالت دارد. در چنين شرايطي چهار متهم پرونده در شعبه ?? دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شدند.
در حالي كه اعترافهاي صريح متهمان همچنين اظهارات پسر پنج ساله خانواده به نام محسن كه شب حادثه در خانه بود جاي ترديدي در مجرم بودنشان باقي نميگذاشت، قضات دادگاه طاهره و دو دخترش را به قصاص و حامد را به تحمل 99 ضربه شلاق محكوم كردند. با اين حال راي در شعبه 15 ديوانعالي كشور نقض شد تا بار ديگر پرونده اين جنايت خانوادگي به دادگاه فرستاده شود.
پاي ميز محاكمه
در نخستين جلسه از دور تازه محاكمه متهمان طاهره و دخترانش جزييات تازهتري از قتل پدر خانواده را افشا كردند. طاهره درباره انگيزهاش از اين قتل گفت: شوهرم مرد بد دهني بود. او مدام افراد معتاد را به خانهمان ميآورد. ادامه زندگي در كنار حسين برايم عذاب آور بود. او حتي تصميم داشت سميرا را كه آن زمان سن چنداني نداشت به يكي از دوستانش بدهد. در اين بين متوجه شدم سميرا مزاحم تلفني دارد. به دخترم گفتم به هيچ مردي دل نبندد اما به حرفم توجهي نكرد. يك روز خودم با مزاحم تلفني تماس گرفتم و با او قرار گذاشتم. او حامد نام داشت و از آن به بعد به من و دخترهايم كمك ميكرد.
اين زن در تشريح جزييات قتل گفت: حامد در اين ماجرا دخالتي نداشت. شب حادثه حسين از بيرون آمد و خوابيد. من هم موقعيت را براي كشتنش مناسب ديدم. ماجرا را با سميرا و سميه در ميان گذاشتم و آنها هم قبول كردند پدرشان را بكشيم. ما يك شال دور گردن او انداختيم و وقتي خفه شد جنازه را كف اتاق پذيرايي دفن كرديم. در ادامه اين جلسه سميرا و سميه هم حرفهاي مادرشان را تاييد كردند و گفتند به دليل رفتار پدرشان دست به اين كار زدهاند. حامد اما دست داشتن در قتل حسين را نپذيرفت و گفت فقط به قصد كمك به خانه طاهره رفت و آمد داشته است.
آخرين دفاع
در آخرين جلسه رسيدگي به اين پرونده كه صبح ديروز در شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي اصغر عبدالهي برگزار شد متهمان فرصت يافتند تا براي آخرين مرتبه از خود دفاع كنند. در ابتداي اين جلسه محسن كه حالا 10 ساله است و در بهزيستي نگهداري ميشود درباره اظهارات قبلياش كه گفته بود من قتل پدرم را ديدم، گفت: آن زمان من بچه بودم. هيچ چيز نديدم. عمويم به من گفت اين حرفها را بزنم. من هيچچيز درباره قتل پدرم نميدانم. سپس نوبت به سميرا رسيد تا براي آخرين مرتبه از خود دفاع كند.
او كه زمان وقوع اين قتل 16 ساله بود، گفت: حامد به خانه ما رفت و آمد داشت اما هنگام كشتن پدرم در آنجا نبود. من و خواهر و مادرم با كمك يكديگر پدرم را كشتيم. مادرم يك شال دور گردن پدرم انداخت. يك سر آن را به من داد و سر ديگرش را سميه گرفت. خودش هم روي سينهاش نشست. من و خواهرم شال را كشيديم اما من دستم سست شد و شال را رها كردم اما آنها خودشان شال را كشيدند. در ادامه حامد آمد و با كمك او جسد را دفن كرديم. در ادامه سميه در جايگاه قرار گرفت و گفت: آن زمان من 12 ساله بودم. پدرم ما را اذيت ميكرد. براي همين تصميم گرفتيم او را بكشيم.
وي ادامه داد: وقتي شال را دور گردن پدرم انداختيم دست سميرا شل شد و آن را رها كرد اما من و مادرم شال را كشيديم. حامد اصلا در كشتن پدرم دخالت نداشت. نميدانم چرا خواهرم دروغ ميگويد. سومين متهم طاهره بود. او بار ديگر جزييات قتل شوهرش را پذيرفت و گفت: من از زندگي با شوهرم راضي نبودم اما اشتباه كردم كه پاي دخترانم را وسط كشيدم. من بايد خودم به تنهايي اين كار را ميكردم اما اشتباه كردم. وي ادامه داد: من و حامد با يكديگر رابطهيي نداشتيم و او آن شب خانه ما نبود. بعد از قتل شوهرم خودم با يك قندشكن كف اتاق چاله كندم و جنازه را دفن كردم. چند روز بعد هم خودم رويش سيمان ريختم. آخرين نفري كه از خود دفاع كرد حامد بود. او گفت: من خودم زن و بچه دارم. وقتي از وضعيت اين خانواده با خبر شدم، تصميم گرفتم به آنها كمك كنم. من حرفهاي سميرا را قبول ندارم. او دروغ ميگويد. من فقط به آنها كمك ميكردم.
به دنبال اخذ آخرين دفاع از چهار متهم اين پرونده، قاضي عبدالهي ختم دادرسي را اعلام كرد و همراه با چهار مستشار دادگاه وارد شور شد.
اعتماد