arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۳۸۲۸۰
تاریخ انتشار: ۱۲ : ۱۷ - ۰۳ آذر ۱۳۹۲

بزرگا مردی که او بود!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
غلامعلی رجایی در سایت شخصی خود نوشت:

دیروز جمعه مراسم پانزدهمین سالگرد مرحوم استاد علامه جعفری که رضوان خدا بر او باد در مجموعه سرچشمه تهران در مقتل شهدای هفتم تیر برگزار شد.

بنده افتخار داشتم درابتدای این نشست برای جمعی که سالن را در آن روز سرد و تعطیلی پاییزی پر کرده بودند و بعضا از اساتید بنده بودند در کمال شرمساری از علامه سخن بگویم.



بعد از سخنرانی حدوداً بیست دقیقه ای من جناب آقای فیروزان رییس موسسه شهر کناب بیاناتی داشتند و بعد محقق ارجمند در آثار استاد، دکتر میری مقاله جالبی با عنوان مدیریت جامعه از دید علامه جعفری قرائت کرد و به مسائل روز هم گریزهای هوشمندانه ای زد. ازجمله گفت: در جامعه ما معنویات به منویات تبدیل شده است!

سپس نوبت به آقای فاطمی نیا رسید که مطالب خوبی درباره علامه و غیرعلامه! گفت و از اینکه شرح نهج البلاغه کارهر کسی نیست و شارح آن باید در چند علم تخصص داشته باشد .
ایشان گفت :علامه این هنر و جامعیت را داشت .

آقای فاطمی نیا مثل همیشه در سخنان خود بسیار به حاشیه رفت.

در سخنان ایشان نوعی انتقاد به وضع فرهنگی موجود هم دیده می شد. مثل اشاره به کسی که هنوز در مرحله ابتدایی جامع المقدمات است ولی با این بضاعت اندک جلسات شرح نهج البلاغه دارد! وی در بیانی شگفت می گفت: اینکه از عارفی مثل آیت الله سید علی قاضی طباطبایی می گوید توسط بعضی ها برحذر داده  شده و به نوعی تهدید شده است! وی درعین حال گفت اگر روزی روزگاری سخن گفتن و.. درباره آقای قاضی و آقای بهجت را از من بگیرند، من می میرم .

شب قبل با آیت الله هاشمی رفسنجانی در مورد حضورم در این مراسم صحبت کردم تا اگر نکته ای دارند بفرمایند، فرمودند: سلام مرا به اعضای بیت محترم علامه جعفری و یکایک حضار جلسه برسانید ایشان افزودند: من همیشه از علاقمندان آقای جعفری بوده و هستم .

نکته ای که برای من نا شنیده بود این بود که گفتند :وقتی درصدد تالیف کتاب امیرکبیر بودم ایشان کتابی را به من معرفی کردند که از آن استفاده کردم.

سخنان من درباره حضرت استاد در چند مرحله بود.

ابتدا به نقش حساس فعالیتهای فرهگی و علمی علامه دردهه 50 که دانشگاهها عرصه مارکسیست ها بود اشاره و افزودم ایشان فردی بود که نفوذش بر افکار عامه از مرز جوامع مذهبی فراتر رفت همانند مولوی که اکنون آثارش در امریکا با استقبال زیادی روبرو شده است و افزودم وی  در عرصه تاثیرات علمی و فرهنگی نقش فرا دینی دارد در ادامه گفتم متاسفانه در شناخت شخصیت علامه به بعد اشراقی وی توجهی نشده است و به جریان مکاشفه وی در نوجوانی در نجف- که سالها قبل با عنوان ماجرای شگفت ملاقات علامه جعفری با امیرالمومنین در روزنامه اطلاعات نگاشته ام- اشارتی داشتم و اینکه علامه در یکی از آثارش اقرار می کند که بهنگام نوشتن این دو صفحه قلم از اختیارم خارج شده و این سطور بدون دخالت من نوشته شده اند!

در بیانی دیگر گفتم همه ارادتم به علامه بابت این است که ایشان ارادت تامی به حضرت امیرالمومنین دارد و در اکثر بیاناتشان از جناب امیر، تعمدا به علی بن ابیطالب نام می برد تا شخصیت مظلوم ابیطالب علیه السلام را یادآور شود. سپس پیشنهاد و انتقاد کردم که یکی از کاستیها درباره استاد این است که تا کنون سیره اخلاقی و شخصیتی ایشان نوشته نشده و لذا بخصوص جوانها نمی توانند با ابعاد وجودی ایشان ارتباط پیدا کنند و به نمونه ای اشاره کردم که وقتی در فیس بوک و وبلاگم اعلام کردم جمعه مراسم استاد برگزار می شود کسی برایم پیغام گذاشت که با گذشت سالها هنوز از اینکه استاد در موقع خروج از محضرشان کفشهای ما را با تواضع خاصی جفت کردند، شرمنده هستم.

در ادامه گفتم ایشان تا آخر عمر به دنبال عبور از خود و خروج از تعینات و تقیدات ظاهری ناشی از اشتهار بودند و از عارفی که خوشبختانه در قید حیات هستند راه حل رهایی کامل می خواستند.

در ادامه ضمن تقدیر از اینکه موسسه ایشان به مدیریت فرزند گرامی ایشان آقا علیرضا جعفری در اقدامی مهم نزدیک به 30 اثر از استاد را به 5 زبان زنده دنیا ترجمه کرده ولی اکنون چند صد میلیون بدهی دارد از کمک دولتهای قبل با اختصاص ردیف بودجه های میلیاردی به بعضی موسسات! در قم و بی توجهی به این موسسه انتقاد کردم و گفتم مناعت طبع استاد در مسئول و اعضای موسسه ایشان هم دیده می شود و اینان اساسا اهل درخواستی از کسی نیستند و امیدوارانه از دست اندرکاران عرصه دولت جدید خواستم هر سال به این موسسه مفید و با برکت که تاکنون بیش از50 اثر استاد را منتشر نموده است ردیف بودجه ای اختصاص بدهند. در انتها چند خاطره از استاد گفتم:

از اینکه شبی که در محضر ایشان بودم بمناسبت 22 بهمن شب تکبیر عمومی شبانه بود استاد در کمال تواضع به من فرمودند: آقای رجایی، بیا برویم پشت بام و با مردم تکبیر شبانه بگوییم که رفتیم و ده دقیقه ای با استاد تکبیر گفتیم.

از اینکه ایشان با این منزلت بالای علمی به فال حافظ اعتقاد داشتند و به من فرمودند در ایامی نسبت به شدت توطئه های دشمنان نسبت به ادامه انقلاب نگران بودم لذا به دیوان خواجه حافظ فالی زدم، دیدم خواجه می گوید کاروانی به راه افتاده است که قافله سالارش را با خود ندارد ولی هنوز گرد و خاک این کاروان فرو ننشسته است که امیر کاروان از عقب سرمی رسد و به آن ملحق می شود.

ایشان افزود این فال را در ملاقات خصوصی ام به امام گفتم و ایشان از نتیجه این تفال به دیوان خواجه شیراز شادمان شدند که معلوم شد با زدن فال مخالف نیستند.

از اینکه در ملاقاتی که بعضی از مداحان جنگ و مرحوم استاد حاج حبیب الله معلمی نوحه سرای بزرگ و نامی جنگ را به محضرشان بردم استاد در کمال تعجب همگان به نوحه ای که صادق آهنگران با عنوان :"لاله خونین من ای تازه جوانم شهید" که سروده آقای معلمی بود اشاره کردند و در حیرت همگی ما بند اول این نوحه را هم از حفظ خواندند !

نکته مهم پایانی بیانات من درباره منزلت رزمندگان در منظر استاد بود که می گفتند: فلانی این دنیا خیلی طعم و لذت دارد و این خیلی مهم است که این جوانهای رزمنده، یکسره قید این لذات و طعم را زده اند و برای جانبازی در راه خدا به جبهه ها شتافته اند .

برای استاد که به اعتقاد من از جمیع جهات هنوز در عرصه اندیشه در حوزه های دینی و غیر دینی همانندی چون ایشان دیده نمی شود آرزوی غفران الهی و علو درجات دارم و از محضر دوستان تقاضا مندم فاتحه ای به روح بلند ایشان تقدیم فرمایند.

رحمت خدا بر او که اینک در جوار مرقد امام رضا آرام گرفته است.

بزرگا مردی که او بود!
نظرات بینندگان