پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : «حالا قیمتها میاد پایین؟»، «یعنی ماشین ارزون میشه؟»، «میشه دیگه نگران دخل و خرجمون نباشیم؟» این عبارات اصلیترین واکنشهای مردم در کوچه و خیابان به توافق هستهای صورتگرفته میان ایران و «1+5» است.
دیپلماسی و مسایل حوزه سیاست خارجی موضوعاتی نیستند که مورد علاقه و پیگیری مردم عادی باشد، اما رویدادهای 10سال گذشته پرونده هستهای روند امور را به سمتی برد که آن را به اصلیترین موضوع سیاست خارجی ایران بدل کرد. کمی بعد هم مساله تحریمها به این داستان و در نهایت قصه به جیبها و سفرههای مردم گره خورد. همین هم باعث شد مردم شب و روز یکشنبه را بیصبرانه و نگران چشم انتظار داشته باشند به ژنو و مذاکرات فشرده تیم ایرانی و کشورهای«1+5».
اولین ساعتهای صبح روز گذشته نتیجه که اعلام شد و حاکی از شکلگیری توافق هستهای میان طرفین پس از 10سال مذاکره بدون نتیجه بود، در فضای عمومی جامعه جوی شکل گرفت که شباهت بالایی به لحظات پس از موفقیت تیمهای ملی کشور داشت. موجی از شادی و امیدواری همه را فراگرفته بود. از بقال و راننده تاکسی، تا استاد و دانشجو و کارمند و خانم خانهدار، همه گویی بیصبرانه این روز را انتظار میکشیدند.
بالاخره قفل مذاکرات هستهای با کلید دیپلماسی و گفتوگو باز شد و توافق صورت گرفت. حسن، یکی از شهروندان تهرانی با اشاره به همین موضوع میگوید: «حالا که کلید دیپلماسی دولت روحانی قفل پرونده هستهای را باز کرده، کاش با همین کلید قفل سفرهها و جیبهای ما هم باز شود، در سهسال گذشته بخش زیادی از توانایی و قدرت خرید مردم کم شد، امیدوارم نتیجه اصلی این توافق بازگشت قدرت خرید مردم به روال سابق باشد.»
نظر شیوا روستایی، مادر سه فرزند و خانهدار از شهر قزوین هم درباره این توافق خواندنی است. روایت او از ماجرا به این شرح است: «دیروز صبح به محض اینکه بیدار شدم تلویزیون را روشن کردم و فهمیدم مذاکرات به توافق رسیده است. خیلیخیلی خوشحال شدم و دو رکعت نماز شکر خواندم. دو رکعت هم برای سلامتی آقای ظریف نماز خواندم. برای خانم اشتون هم خیلی دعا کردم. چون به نظرم خیلی خانم منطقیای است و با وجود همه کارشکنیهایی که اسراییل میکرد موفق شد مذاکرات را به سرانجام برساند. حتی شنیدم وزیر امور خارجه فرانسه را هم خانم اشتون متقاعد کرد که دست از مخالفت بردارد.»
به خانم روستایی گفتیم«آقای ظریف روزنامهها را میخواند. اگر پیام خاصی دارید که میخواهید به گوش ایشان برسد بگویید از طرف شما منتشر کنیم»، با خوشحالی و تعجب پرسید: «جدی؟ واقعا شما میتوانید پیام مرا به ایشان برسانید؟» جواب مثبت که شنید گفت: «لطفا بگویید من همیشه برای سلامتی ایشان و خانواده محترمشان دعا میکنم و خیلی از او ممنون هستم که درد مردم را فهمید و متوجه شد گرانی و تورم کمر مردم را شکسته است اما بالاخره موفق شد تحریمها را کاهش دهد.»
رضا مهندسی عمران از یک دانشگاه دولتی دارد و در مغازه پدرش کار میکند. از او میپرسم که آیا مذاکرات را دنبال کرده یا نه و نظرش درباره تاثیرات این توافق چیست؟ میگوید: «دیروز صبح وقتی بیدار شدیم فهمیدیم توافق کردند، خیلی خوشحال شدم چون تا قبل از توافق خیلی استرس داشتم. بعد فکر کنم در زندگیمان خیلی تاثیر داشته باشد من 27ساله هستم اما کار درست و حسابی ندارم. حالا در کار و زندگی، امیدوارم تورم کم شود.»
روزبه 26ساله، دانشجوی ارشد معماری دانشگاه تهران است. او میگوید مذاکرات را در خوابگاه از طریق «توییتر»، شبکههای اجتماعی و اینترنت با جدیت دنبال میکرده و ادامه میدهد: «من دانشجوی ارشدم، تا قبل از امضاشدن توافقنامه اصلا امیدی نداشتم، اما حالا حداقل امیدم به آینده بیشتر شده. مهمترین مشکل من سربازی است. امیدوارم این موضوع در کاهش زمان سربازی تاثیر داشته باشد تا مدت سربازی هم کمتر شود. رفاه بالاتر برود و اینکه فکر میکنم الان که در شوک اعلام خبریم اما هیچ چیز هم که نداشته باشد همین آینده روشنی که فکر میکنیم وجود دارد، باعث میشود خوشحالتر باشیم. الان میتوانیم راحتتر و شادتر بخندیم.»
آقا موسی سوپرمارکت دارد. مردی میانسال است. از او هم درباره توافق هستهای میپرسم. میگوید: «من خیلی خوشحالم به خاطر اینکه بهتر میشود. جنسها ارزان میشود. به غیر از ارزانی مردم میتوانند جنس بخرند. ما میتوانیم جنس بیشتر به مغازه بیاوریم. زندگی بهتر و راحتتر میشود. من از اول خیلی امیدوار بودم هر دو طرف آشتی کنند و غیر از آن دولت بهتر میشود. دولتها با هم معامله میکنند. دولت ما از آن کشورها خرید می کند. آن دولتها از ما نفت میخرند و مملکت هر دو طرف بهتر میشود.»
شیما 26ساله فارغالتحصیل مدیریت از دانشگاه علامه ، ششسالی است تکنیسین دارویی در یکی از شرکتهای تولید دارو است. دوتایی نان بربری در دست دارد و در حال رفتن به خانه است. میگوید: «صبح که از خواب بیدار شدم مادرم گفت تحریمها را برمیدارند. اما فکر نکنم حالا حالاها تحریمها را هم که بردارند اوضاع درست شود چون در این سالها خیلی عقب افتادهایم، یعنی درست میشود اما طول میکشد.»
او در ادامه حرفهایش به کارش و حوزه دارو اشاره میکند و میگوید: «داروهای خیلی معمولی هم بعد از تشدید تحریمها وارد نمیشد و آن داروهایی هم که تولید خودمان بود به خاطر اینکه مواد سازندهاش وارد نمیشد را نمیتوانستیم تولید کنیم. مشکلات بالای بیماران اماسی و سرطانیها هم که اصلا گفتن ندارد، آنقدر در تهیه دارو دچار مشکل شده بودند که حد و حساب نداشت. خودم یک بیمار اماس سراغ دارم که چون نتوانسته بود آمپولش را تهیه کند فلج شد. حالا میگویند که با کمشدن تحریمها خیلی از داروها وارد میشود و ما امیدواریم حداقل در این یک حوزه کارهای سریعی انجام شود.»
آقای ذوالفقاری میوهفروش است. او مذاکرات را کموبیش دنبال کرده و میگوید: «این توافق روی زندگی من بهشخصه مهم نیست. ولی توافق اگر از خط قرمزی که تعیین کردند یعنی آن چیزی که حق ایران است یعنی غنیسازی بخواهد عدول پیدا کند، اصلا توافق خوبی نیست. غنیسازی حق مسلم ایران است. در مقابل هرچیزی که باشد ارزش دارد.» او ادامه میدهد: «همه دنیا اگر پیشرفتی در آن حاصل شده اول سختی کشیدند بعد پیشرفت کردند. بنابراین هرچیزی اگر تحتالشعاعش قرار گیرد ارزش دارد، کشور ژاپن را نگاه کنید با تحمل سختیهای زیاد به اینجا رسیدند.»
یکی از مشتریان که پسر جوانی است وارد بحث میشود و میگوید: «این ژاپنی که مثال میزنید پنج سال بعد از اینکه جنگ جهانی تمام شد قویترین صنعت خودروسازی جهان را ایجاد کرد آن هم با کمک یک متخصص آمریکایی که نظریهای آمریکایی را آنجا اجرا کرد و یکی از نشانههایش این است که کمک جهانی چقدر میتواند به پیشرفت کشور کمک کند. تحریمها اگر برداشته شود میتواند از خارج به ما کمک شود که پیشرفت کنیم.»
مرد میوهفروش در جواب پسر جوان میگوید: «اگر ما در تحریم باشیم پیشرفتمان بهتر میشود. همیشه این نشان داده است که جامعهای تحت فشار باشد، میتواند خود را از این فشار رها کند.»
خانم موذنی میانسال و محجبه است، چادر به سر دارد و میگوید: «مذاکرات هستهای را جسته و گریخته دنبال میکردم. امیدوارم این توافق به کاهش تورم کمک کند و آرزوی موفقیت برای آقای ظریف دارم چون احساس میکنم این توافق به کاهش مشکلات جامعه کمک میکند. من برادرم دیابت دارد. دارویی که استفاده میکند تولید کشور آلمان است و متاسفانه در یکی، دوسال اخیر قیمت آن هشتبرابر شده. فکر میکنم در مورد داروی بیماران سختتر و صعب العلاجتر مثل سرطان بسیار بدتر باشد و در چندسال اخیر تحت تاثیر این روابط قرار گرفته است، به همین خاطر امیدوارم وضعیت همه چیز بهبود پیدا کند.»
به سراغ خانم دیگری میروم. او خانهدار است، میگوید آخرین اخبار را دیشب از طریق برنامه خبری 20:30 دنبال کرده و از توافق حاصلشده بیاطلاع است. اما اضافه میکند: «اگر دو طرف در توافق حاصلشده صداقت داشته باشند بهخصوص طرف آمریکایی تاثیرش مثبت است. بهخصوص روی بعد اقتصادی میتوانند از امکانات بیشتری استفاده کنند.»
مژگان جوانبخش عکاس است و ظاهری امروزی دارد. بوتهایی تا زانو پوشیده با پالتوی پوست قهوهای، 44ساله است اما بسیار جوانتر به نظر میرسد. او میگوید: مذاکرات را دنبال کردم و توافق خیلی تاثیر دارد و اول از همه تورم را کاهش خواهد داد، برای زندگی مردم خوب است اما من خودم بهشخصه دوست ندارم ایران به انرژی اتمی نرسد.»
تاجیک صاحب یک مغازه بزرگ پارچهفروشی است. به گفته خودش دیشب را تا صبح بیدار مانده و صبح به سرکار آمده است. او درباره توافق صورتگرفته میگوید: «به نظرم این توافق خیلی تاثیر دارد و من خیلی خوشحالم. اگر از نظر اقتصادی تاثیرش مثبت باشد، روی همه چیز تاثیر میگذارد. من به روحانی رای داده بودم و حالا خوشحالم این توافق با صدروزگی دولت همراه شده و ما از دولت رضایت صددرصدی داریم، چون به وعدههایی که داده بود عمل کرده. نشان داده قولهایی که داد هیچکدام حرف خالی نبوده است.»
او ادامه میدهد: «در این سالها دیگر خرید و فروش در بازار پارچه نقدی شده بود، نمیتوانستیم با اعتبارمان خرید کنیم. همه صنفها اینطور شده بود چون همه پولشان را برده بودند در بازار دلار و سکه، اما حالا تولید و کسبوکار رونق میگیرد و دست دلالها هم کوتاه میشود.»
بهروز هم مرد میانسالی است که مغازه کارگاه تولید کابینت امدیاف دارد و در فروشگاهش مشغول به کار است. ساعت 10 صبح متوجه شده توافق حاصل شده. او هم در اینباره میگوید: «به نظر من این توافق تاثیر آنچنانی ندارد. از قبل نظر آنها پنجدرصد بود و نظر ما 20درصد که در آخر هم روی همان پنجدرصد توافق شد. آیا پولهایی را که آزاد میشود مثل یارانه میریزند در حساب من؟ نه نمیریزند. روی قیمت تاثیر کمی دارد مثلا شاید گوشت کیلویی 20هزار تومان شود 19هزارتومان. اما اگر این داراییها را برای کاهش قیمت دلار به کار ببرند در حدی که برسد به قمیت قبل از گرانیها، تاثیر دارد. یا مثلا جنس کوپنی توزیع کنند.»
به غیر از این نگاهی به نظرات درجشده در شبکههای اجتماعی یا در زیر اخبار مرتبط با این موضوع در وبسایتها و خبرگزاریها نشان میدهد امیدواری اغلب مردم به توافق صورتگرفته بیش از هر چیز به مساله کاهش قیمتها و تورم برمیگردد، باید منتظر ماند و دید این توافق بزرگ که با استقبال مردمی روبهرو شده است، امیدهای مردم را تحقق خواهد بخشید؟
روزنامه شرق