پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : پیش بینی فروپاشی کمونیسم در تمام جهان که در پیامی تاریخی به گورباچف بیان شد، نزد همه کارشناسان روابط بین الملل مبحثی ناعملی بود، اما تنها دو سال بعد گفته های این نامه تاریخی به وقوع پیوست.
اولین روز سال ۱۹۸۹ میلادی مصادف با ۱۱ دی ۱۳۶۷ همزمان با صدور نامه ای است که فراتر از زمان خود نوشته شده بود و در روزهایی که حتی خوش بین ترین رهبران جنگ سرد در آمریکا هم سقوط ابرقدرت کمونیستی شوروی به ذهنشان خطور نمی کرد، دست به پیش بینی هایی زده بود که سال ها بعد محقق شد.
این نامه معروف و تاریخی، پیام امام خمینی (ره) رهبر انقلاب اسلامی ایران خطاب به میخائیل گورباچف آخرین رهبراتحاد جماهیر شوروی بود که خبر از مرگ کمونیسم و ضرورت پرهیز شوروی از اتکاء به غرب سخن می گفت.
اگر چه نگارش نامه بین سیاستمداران، مقامات بلندپایه و رهبران کشورهای جهان امری عادی و معمول است ،اما برخی از این نامه ها به دلیل جایگاه نگارنده، جسارت و یا زمان انتشارشان در تاریخ ماندگار می شود که نامه رهبرانقلاب اسلامی به گورباچف به دلیل دارا بودن هر سه این ویژگی ها به عنوان یکی از مهمترین و معروف ترین نامه های تاریخ شناخته می شود.
امام خمینی (ره) به خاطر مبارزه و رهبری چندین ساله نهضت مردم ایران علیه رژیم ستمشاهی و تحمل سال ها تبعید به عنوان چهره شناخته شده و الگو درمیان مستضعفان و مسلمانان جهان شناخته می شد از این رو یکی از دلایل اهمیت این نامه جایگاه نگارنده آن در عرصه بین الملل و در میان ملت ها بود.علاوه براین پیام بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران به آخرین دبیرکل حزب کمونیست شوروی به صراحت و شجاعت از شکست کمونیسم سخن گفته بود و فروپاشی بلوک شرق و شوروی کمونیستی را پیش بینی کرده بود.
در واقع این پیام در روزهایی نگاشته شده بود که تحلیلگران سیاسی نظاره گر آغاز تحولات دنیای کمونیسم بودند، اما قادر به اظهار نظر درباره آینده کمونیسم در حال پوست اندازی نبودند.
با این حال امام خمینی(ره) در نامه عبرت آموز خویش به گورباچف از صدای شکسته شدن استخوان های مارکسیسم سخن به میان آورد و وی را از روی آوردن به غرب برای حل مشکلات اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی برحذر داشت.
رهبرکبیر انقلاب اسلامی نه تنها اظهار نظر صریح درباره تحولات جهان کمونیست کرد بلکه فرمود: از این پس کمونیسم را باید در موزه های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد.
در این نامه آمده بود: ˈجناب آقای گورباچف، برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا که مکتبی است مادی، و با مادیت نمی توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت.ˈ
همچنین ایشان در فرازهای دیگری از پیامشان به گورباچف گوشزد کردند: ... شما اگر بخواهید در این مقطع تنها گره های کور اقتصادی سوسیالیسم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایه داری غرب حل کنید، نه تنها دردی از جامعه خویش را دوا نکرده اید که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند؛ چرا که امروز اگر مارکسیسم در روش های اقتصادی و اجتماعی به بن بست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسایل ـ البته به شکل دیگر ـ و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است.
آن زمان هنوز دوران جنگ سرد به پایان نرسیده بود، دیواربرلین حائل بین بلوک شرق و غرب بود و حاکمیت کمونیسم بر قانون اساسی شوروی و بر زندگی مردم در جمهوری های این کشور، هنوز برقرار بود و این شرایط اهمیت زمان انتشار نامه را بیش از پیش می کند.
بنابراین اهمیت پیام سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی را می توان دراین دید که پیش از روشن شدن این شکست آن را اعلام کردند و پیش از آن که بلوک شرق خود به این نتیجه برسند که نگاه آنها به جهان و پس از آن به بن بست رسیده است،آن را ابلاغ کردند.
نامه به گورباچف علاوه بر اینکه حاوی نکات سیاسی بود،به مطالبی درباره عدم موفقیت ایدئولوژی مارکسیستی و لزوم توجه به دیدگاه های معنوی و الهی و تغییر نگرش در نگاه مادی به جهان از سوی سردمداران این کشور نیز اشاره داشت.
در واقع امام (ره) در نامه خود از رهبر شوروی خواست به سیاست مذهب ستیزی خاتمه دهد و نسبت به اسلام مطالعاتی انجام دهد.
امام خمینی (ره) در این نامه نوشته بودند:.. از شما می خواهم درباره اسلام به صورت جدی تحقیق و تفحص کنید و این نه به خاطر نیاز اسلام و مسلمین به شما، که به جهت ارزش های والا و جهان شمول اسلام است که می تواند وسیله راحتی و نجات همه ملتها باشد و گره مشکلات اساسی بشریت را باز کند.
نباید فراموش کرد که برخورداری امام خمینی (ره) از بینش و بصیرتی عمیق نسبت به تحولات جهانی و درک صحیح از مشکلات حاکم بر نظام فکری و سیاسی شوروی سابق ایشان را به این سمت نگارش این نامه سوق داد.
در واقع از آنجا که بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران در کنار نقش رهبری سیاسی ،رهبری دینی و معنوی مردم ایران را نیز برعهده داشتند، از این رو این نامه را می توان پیامی از سوی سفیر معنویت،اخلاق و دیانت به جهان مادی و دنیایی کمونیست دانست.
یکی از مهمترین دلایلی که امام خمینی(ره) رسالت ارسال این نامه را احساس کردند، این بود که وقتی یک واحد سیاسی که بر اندیشه های مادی گرایانه و غیرخدایی استوار است و دوران بحران را سپری می کند، چه بسا بسیار بیشتر از همیشه زمینه شنیدن پیام رحمت الهی را داشته باشد.در حقیقت وقتی دنیای بلوک شرق به برخی از بن بست های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی رسیده بود، زمینه بهتری برای شنیدن این پیام داشت.
تمام آنچه که گفته شد، باعث شده که با گذشت سال ها از انتشار این نامه ،همچنان بتوان درباره اهمیت این سند تاریخی ماندگار سخن گفت.نکته ای که بسیاری از رهبران جهان نیز به آن اشاره کرده اند.
دو سال بعد از ارسال این نامه،همان طور که امام راحل پیش بینی کرده بودند، در مدت کوتاهی این کشور بزرگ که آن زمان به عنوان یکی از قدرت های برتر شناخته می شد،از هم فرو پاشید و در هشتم دسامبر رهبران جمهوری های روسیه، اوکراین و بلاروس کشورهای مستقل مشترک المنافع را بنیان نهادند و دیگر جمهوری های شوروی سابق نیز راه مستقلی را رفتند و کشورهای مستقل مشترک المنافع نیز به سرعت از بین رفت..با فروپاشی شوروی سرنوشت مردم این کشور وارد مرحل جدیدی شد و ساکنان این سرزمین از آن پس تلاش کردند زندگی جدید خود را براساس بنیان های جدید فکری و نه کمونیسم بنا کنند.
اگر چه آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی پاسخ احترام آمیزی به نامه امام (ره) داد و برای برخی از مطالب آن توضیحاتی نوشت،اما سال ها بعد خود با صراحت به دو نکته اعتراف کرد که نخست عدم فهم دقیق مطالب نامه حضرت امام (ره) و دوم عمل نکردن به آن نصایح بود که به اعتقاد وی باعث فروپاشی این کشور شد.
در هشتم دسامبر ۱۹۹۱ رهبران روسیه، اوکراین و بلاروس در جنگل های بلاروس با یکدیگر دیدار و پیمانی را امضا کردند که بر اساس آن کشورهای مستقل مشترک المنافع به وجود آمدند.