پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : وقوع آتش سوزی در یک کارگاه تولید پوشاک در خیابان جمهوری تهران، موجب مرگ دو تن از افرادی شد که در این مکان مشغول کار بودند.
در ساعت 11:23 روز یکشنبه وقوع یک مورد حادثه حریق در یک ساختمان پنج طبقه به آدرس خیابان جمهوری، تقاطع ابوریحان به سامانه 125 اطلاع داده شد.
پس از حضور عوامل آتش نشانی در محل حادثه مشاهده شد که حریق در طبقه پنجم این ساختمان که یک کارگاه تولید پوشاک و انبار است رخ داده است.
هنگام حضور آتش نشانان در محل دو زن که از کارگران این واحد تولیدی بودند از پنجره آویزان شده و قصد پرتاب خود به پایین را داشتند که متاسفانه به رغم هشدارها و درخواست آتش نشانان، خود را به پایین پرتاب کرده و جان خود را از دست دادند.
بنابراین گزارش، 25 نفر از افراد گرفتار در میان شعله‌های آتش از طریق نرده بام و راه پله‌ها نجات یافتند.
همچنین سه تن از آتش نشانان نیز در این حادثه دچار مصدومیت شدند که به مراکز درمانی انتقال یافتند.
1_ برای سانحه دیدگان هیچ گونه تشک ابری برای سقوط آزاد سانحه دیدگان در نظر گرفته نشد
2_بالابر باز نشده است و این مضووع نشان میدهد که دستگاه ها در طول هفته آزمایش نمیشوند و مشکل دارند و کهنه شده اند.
3_ تا آمدن بالابر بعدی زمان زیادی صرف میشود.
در این حین همزمان به دلائل بالا و همین دلیل زنان مجبور به سقوط آزاد میشوند.
خدا صبر دهد حتما این بانوان زحمتکش کودکان خردسال دارند...
آقای قالیباف پاسخگو باش .
به خدا خون این آدمها از گریبانتون خفه تون میکنه ...
روحشان شاد ویادشان گرامی
وقتی خودمو جای اونا میذارم بیشتر به تلخی این مسئله پی میبرم..
خدا رحمتشون کنه :(
عجب!!!!
این تصاویر را که دیدم بی نهایت ناراحت شدم.
چرا ننوشتید که آتش نشانی با نردبان خراب به محل حادثه رفت؟
چرا ننوشتید که آتش نشانی با تأخیر به محل حادثه اعزام شد؟
به نظر من باید مسئولان این واحد آتش نشانی که وسایل خودرا آزمایش نمیکنند به کل از کار برکنار شوند.
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کسی یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟
مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ...
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای
منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم
منم من، سنگ تیپاخورده ی رنجور
منم، دشنام پست آفرینش، نغمه ی ناجور
نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد
تگرگی نیست، مرگی نیست
صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است
......
توان،لیاقت،تبحر ،تخصص،علم و تعهد لازم برای انجام کاری را نداشتیم،بدون ایجاد تبعات و زیانهای جبران ناپذیر برای سایر آحاد جامعه،از ادامه این مسئولیت(در واقع عدم مسئولیت) صرفنظر نمائیم. آمین
این اشک من هیچ وقت نمی تونه به اندازه دلهره و ترست تو اون لحظه باشه
بمیرم واست همین.
همه ضعفهای شهرداری رو قبول دارم
ولی یک کم انصاف هم داشته باشید هرچی باشه جون چند نفر دیگه رو هم نجات دادن
کهنگی امکانات که به کاگران اتش نشانی ربطی نداره
او بیچاره ها 3 تا از خودشون نیز مصدوم شدن