پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : جواد دلیری در اعتماد نوشت:
گاهي بايد «اعتراف» كرد؛ اعتراف كرد به اشتباه و با پذيرش اشتباه كوشيد تا خود را اصلاح كرد. ما هم ميپذيريم كه اشتباه كردهايم اما درباره چه چيز؟نخست به اين دو رويداد توجه كنيد:
درساعتهاي مياني روز يكشنبه 29 ديماه 1392 بودكه حادثهيي دلخراش در مركز پايتخت رخ داد؛ يك كارگاه توليدي لباس آتش گرفت. دو زن به اميد نجات از سوختن در آتش به بيرون از پنجره ساختمان آمدند اما به دليل سست بودن حفاظ ساختمان و نيز عمل نكردن تجهيزات آتشنشاني، هردوسقوط كردند و به آغوش مرگ رفتند .
رويداد دوم، در حوزه سياست رخ داد. دبيركل سازمان ملل روز دوشنبه در يك تماس تلفني با محمدجواد ظريف وزير امور خارجه، از ايران براي شركت در نشست ژنو 2 دعوت كرد، نشستي كه قرار است بحران سوريه را به بحث بگذارد.
خبر اول را شبكههاي اجتماعي و تلفنهاي همراه كه تبديل به زبان شفاهي مردم شدهاند و رسانههاي خارجي، به فوريت منتشر كردند؛ اما وقتي روزنامهها - به جز يكي، دو نشريه- فردا صبح منتشر شدند، هيچكس خبر را نديد...در خبر دوم بسياري از روزنامهها صفحه نخست خود را به اين خبر اختصاص دادند، تيتر زدند و گزارش نوشتند و تحليل كردند. اما روزنامهها كه در راه چاپخانه بودند بان كيمون دعوت خود را از ايران پس گرفت و به اين ترتيب، آنچه فردا صبح روي دكههاي مطبوعات بود، با اصل موضوع تفاوتي آشكار داشت و آني نبود كه تحليلگران، تحليل كرده بودند. در اين رويداد هم شبكههاي اجتماعي و رسانههاي آنلاين پيشتاز بودند.اينجاست كه بايد اعتراف كنيم؛ اعتراف كنيم كه جامعه رسانهيي در برابر رويداد اول كوتاهي كرد و در مقابل خبر دوم آگاهيرساني را به رسانههاي مجازي باخت. با برملا شدن شكست مطبوعات، اكنون با صداي بلندتري نسبت به هميشه بايد گفت كه جامعه رسانهيي نيازمند يك خانهتكاني اساسي است، روحيه خبرنگاري و گزارشگري بايد از پشت رايانهها و اتاقهاي تحريريه به خيابانها و حوزههاي خبري كشيده شود و پرسش، نخستين و آخرين وسيله روزنامهنگار و خبرنگار باشد. قبول كنيم تمام مشكلات مطبوعات ما سياستها و خط قرمزهاي احتمالي و پيش روي ما نيست؛ بلكه مشكل اصلي مطبوعات، ضعف روزنامهها، فقدان دقت و انگيزه لازم و عدم توجه به مخاطبان است.
رسانههاي چاپي اين روزها اطلاعات خود را به روز و شفاف ارائه نميدهند و در فضاي شديد رقابتي با بروز و ظهور رسانههاي تازه مجازي و ديجيتالي، همين آفتها روزنامهها را با بحران مخاطب روبهرو كرده است. ما بايد بدانيم كه زمين بازي تغيير كرده و بايد خود را با اين تغيير همخوان كنيم و شايد براي رسيدن به اين مقصود دير هم شده باشد. روزنامههاي امروز رقيبان پرقدرتي دارند مانند رسانههاي مجازي و شهروندخبرنگاران كه در هر گوشه و حادثهيي هستند. ابزارها و شيوههاي جديد نيز از توان رسانههاي چاپي كاسته است. بايد به تغيير در ميدان فكر كرد و آماده يك رقابت شديد رسانهيي بود. در ايران ضريب نفوذ اينترنت بالا رفته و موبايلهاي هوشمند و تبلتها تبديل به يك اپيدمي شدهاند اما هنوز جايگاه نشريهها و رسانههاي مكتوب براي عموم مردم پراعتبار و قابل توجه است و يك روزنامه خوب و در دسترس خواهد توانست تا مخاطبان را با اين فضا آشتي دهد. خلاقيت و پوستاندازي، ما را در اين راه ناهموار و بيمار كنوني مدد خواهد كرد. اعتراف ميكنيم كار بسيار دشواري است و راه سختي در پيش داريم اما ميتوانيم و بايد بتوانيم. بايد مخاطب را با روزنامه آشتي داد و بايد از خودمان شروع كنيم؛ تغيير كنيم و تغيير را ببينيم.