پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ورود به عرصه جرم برای بسیاری از افراد پاگذاشتن در باتلاقی است که دیگر خروج از آن امکان ندارد و بههمین سبب بعد از اولین تجربه زندان، سراغ جرایم بعدی میروند و به همین روند تا پایان عمر ادامه میدهند اما برخی نیز سعی میکنند اشتباههای گذشته خود را جبران کنند. «امیرمحسن احمدشاهی» مردی 58ساله است که بعد از 28 سابقه کیفری تصمیم گرفت زندگی سالمی را در پیش بگیرد. او که از مددجویان مرکز مراقبتهای بعد از خروج سازمان زندانهاست، در گفتوگو با «شرق» داستان زندگیاش را توضیح داده است.
چطور شد که با وجود گذشتهات حاضر به گفتوگو شدی؟
اینکه اینجا نشستهام با این اشتیاق است کسانی که گرفتار شرایط بد خانوادگی یا اجتماعی هستند و بهنوعی به بزه، اعتیاد و خلاف کشیده میشوند، از تجربهام استفاده کنند. من حدود 10سال پیش جایی در خانواده نداشتم. در پارک شهرزیبا زندگی میکردم تا اینکه به مرکز مراقبتهای بعد از خروج آمدم تا کمک بگیرم. آن زمان از زندان بیرون آمده بودم و هیچ امکاناتی نداشتم. شنیده بودم در این مرکز وام میدهند هرچند از وام استفاده نکردم اما حمایتهای عاطفی دوستان در این مرکز خیلی تاثیر داشت.
با پولی که مرکز مشاوره و مراقبت به من داد به کمپ رفتم و موادمخدر را ترک کردم البته هربار که از اینجا رفتم دوباره مواد مصرف کردم و باز میآمدم و دوباره ترک میکردم. این ماجرا ادامه داشت تا اینکه هشتسال پیش بالاخره به این نتیجه رسیدم که باید لطفی را که خدا به من میکند پاسخ بدهم. از آن بهبعد سه شیفت کار میکردم. الان تقریبا سه، چهارسالی میشود که از آسایش و استقلال مالی نسبتا خوبی برخوردار هستم و مغازه ساندویچ و پیتزافروشی دارم. مغازه اجارهای است اما کار من را راه میاندازد. آن آدمی که به اسفنددودکردن و شیشهپاککردن در خیابان رسیده بود حالا در این نقطه قرار گرفته است. آنموقع که مغازه نداشتم با دستمزدهایی که میگرفتم ماشین خریدم. در ماشین میخوابیدم و همه زندگیام در همان بود.
گذشتهات را چطور توصیف میکنی؟
وقتی آلوده شدم 15 یا 16 سال داشتم و اصلا زندگی را ندیده بودم و شخصیتم شکل نگرفته بود. از وقتی پاک هستم تازه دارم زندگی میکنم. من خودم را هشتساله میدانم. گذشته را حالت کما میدانم که هیچ بهرهای از زندگی و اجتماع نبرده بودم. افرادی که ناامید شده و مثل من به آخر خط رسیدهاند و فکر میکنند باید پشتوانه مالی داشته باشند تا به جایی برسند، بدانند من هیچکدام از اینها را نداشتم. من حتی دیپلمم را بهزور گرفته بودم ولی برنامهریزی کردهام و قرار است به دانشگاه آزاد رودهن بروم. تصمیم دارم لیسانسم را بگیرم و اگر برایم مقدور باشد به آمریکا پیش برادرم بروم و تا دکترا ادامه تحصیل بدهم.
قصد داری در چه رشتهای ادامه تحصیل بدهی؟
میخواهم در دانشگاه رودهن کارشناسی بخوانم و در رشته روانشناسی تربیتی کارشناسیارشد بگیرم. انگیزهام این است که به افرادی که مثل گذشته من هستند کمک و در زمینه آسیبهای اجتماعی کار کنم. اگر 20 یا 30سال پیش کسانی بودند که با من صحبت و مرا راهنمایی میکردند این مدت از عمر من بیهوده نمیگذشت. 50سال از عمرم تلف شد.
چطور شد که بعد از 50سال فهمیدی راه درست چیست؟
این همیشه در مخیله من بود که بالاخره روزی مواد را کنار بگذارم. قبلا باور مردم و حتی پزشکان بر این بود که کسی نمیتواند موادمخدر را کنار بگذارد، آن هم اعتیاد به هرویین را. وقتی ان.ای به ایران آمد و شنیدم کسی وجود دارد که دو یا سهسال است پاک است باور نمیکردم و میگفتم حتما مخفیانه مصرف میکند اما وقتی خودم رفتم و دیدم فهمیدم اینجا همان جایی است که من میخواهم و در آنجا بود که به آرزویی که داشتم جامهعمل پوشیده شد. من الان هشتسال است که مواد نزدهام.
فقط بهخاطر اعتیاد به زندان رفتهای یا سوابق دیگری هم داری؟
انواعواقسام بزه را انجام دادم. دزدی، شرارت، زورگیری و البته همه آنها در حدی بود که بتوانم پولی گیر بیاورم تا موادم را تامین کنم. من 28 تا 30 سابقه دارم. به دلیل اعتیاد از خانواده و فامیل طرد شدم. خودم نمیدانستم چرا معتاد شدم اما وقتی در کلاسهای مختلف شرکت کردم وادار شدم خودم را شخم بزنم. خودم را روانکاوی کردم متوجه شدم اصلا چرا سمت اعتیاد رفتم.
در بازنگری گذشته به چه نتیجهای رسیدی؟
همه افراد به نوعی بیماری روحی و روانی دارند. بسیاری از افراد جهان برای یکبار هم که شده مواد را تجربه میکنند اما کسانی که جذبش میشوند از نظر روحی و روانی مشکلات زیادی دارند و از مواد بهعنوان مُسکن استفاده میکنند و از آن وام میگیرند تا به آرامش برسند. من هم مشکلاتی داشتم که به سبب آن به اعتیاد رو آوردم.
ممکن است دقیقا بگویی چرا به سمت اعتیاد رفتی؟
حالا که گذشته اما به حساب خودم خواهرم با کسی روابط ناصحیحی داشت. نمیدانم فیلم قیصر را دیدهاید یا نه. من قیصر نبودم که بتوانم آنجور رفتار کنم. همهچیز را در خودم ریختم و بهخاطر تهدیدی که نسبت به خانوادهام احساس میکردم بهنوعی باج میدادم تا کار به رسوایی نکشد. آن فرد من را تهدید کرده و گفته بود از خواهرت عکس گرفتهام و در محل پخش میکنم. به او هم پول و هم باجهای دیگر میدادم. اولین سیگار حشیش را این شخص به من داد و اولینباری که به مکانی رفتم که در آنجا تریاک مصرف میکردند همین شخص مرا برد. من خودم را حایل قرار داده بودم تا او با خواهرم کاری نداشته باشد و اذیتش نکند. بالاخره ارتباط آنها قطع شد و خواهرم ازدواج کرد و پی زندگیاش رفت ولی این وسط من بودم که... .
چند سال از عمرت را در زندان بودی؟
13 تا 14 سال را پشت میلهها بودم. بیشترش بهخاطر دزدی بود البته دزدیهای سنگین نبود و هردفعه دو تا ششماه بعد بیرون میآمدم. در کنار همه اینها مواد هم میفروختم و به جرم توزیع مواد هم زندان رفتم. در جامعه اینطور نیست به معتاد که به نوعی بیمار است رسیدگی کنند. کسی که اعتیاد دارد برای اینکه حالت طبیعی پیدا کند و عادی باشد دست به بزه میزند. ذات هیچکس خراب نیست و شرایط است که آدمها را مجبور میکند دست به دزدی بزنند. من یک نمونه زنده هستم. زمانی داخل سطلهای زباله را نگاه میکردم تا غذا پیدا کنم اما الان سه کارمند دارم و ماهانه نزدیک به دومیلیونتومان حقوق میدهم.
ازدواج نکردی؟
زمانی که تخریب داشتم، با خانمی که وضع مالی خوبی داشت و او هم مصرفکننده بود آشنا شدم و ازدواج کردیم. بعد از اولینباری که زندان رفتم دیدم نمیتوانم ادامه بدهم. دوسال بعد از ازدواج جدا شدیم و بعد از آن هم ازدواج نکردم، در این هشتسال خیلی به من پیشنهاد میشود.
زمانی در خیابان شیشه خودرو مردم را پاک میکردی. حالا اگر سوار خودروات باشی و آدمی با مشخصات هشتسال پیش خودت سمت تو بیاید چه میکنی؟
افراد زیادی را در این حال دیدهام. با چنین فردی صحبت میکنم و اولین چیزی که به او میگویم این است که آیا میخواهی از این مکافات بیرون بیایی؟ من کمکت میکنم. این کار موقعی اصلا دلمشغولی من بود و چندنفر را ترک دادم. الان یکی از آنها خارج از کشور زندگی میکند و یکی دیگرشان ساکن شهرزیباست. بعد چند کلمه حرفزدن متوجه میشوم آن شخص در چه مرحلهای است. اگر بخواهد برایش غذا میگیرم اما موافق نیستم که به او پول بدهم تا دوباره مواد بگیرد. به آنها میگویم من را میبینی که این لباس تنم و این ماشینم است من هم مثل تو اسفند دود میکردم، از تو کثیفتر و لاغرتر بودم ولی الان اینجوری هستم، چون خواستم.
منبع: روزنامه شرق