پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : در سي و دومين جشنواره فيلم فجر از فيلمهايي امكان نمايش و اعطاي جوايز سلب شد.آن هم در دولتي كه با شعارهاي عقلانيت، تحكيم و توسعه آزادي بيان و اجتناب از ويژه خواري برسر كارآمد.صداوسيما هم كه توقعي از او نيست هراسان از اين فيلمها يا اظهارات انتقادي(نه انتقاد سياسي بلكه عليه فضا وكار در سينما) هر لحظه فرمان بر قطع برنامه زنده، آن هم در شبكه نه چندان مشهور" نمايش"، ميراند. داستان اين فيلمها با رويكردكلي دولت جديد مغايرت ندارد و جالب آنكه در ارشاد دولت قبلي تاييده شده بودند اما ارشاد كنوني صرفا بدليل پرهيز از حاشيه سازي تفكري كه در انتخابات امسال رياست جمهوري آراي مردم را به سوي خود جلب نكرد،حق آنها را سلب كرد و ظرفيت نظام براي آزادي در سالگرد پيروزي انقلاب با آن سه شعار محوري مشهور، قرباني سلايق شد.
سال گذشته ميلادي فيلمي در آمريكا به نام "ايستگاه فرويت ويل" براساس يك رويداد كاملا واقعي ساعات اوليه روز اول ژانويه 2009 ميلادي، و بيانگر وجود تيعيض نژادي در اين كشور(توجه شود: تبعيض نژادي در قرن ارتباطات آن هم در كشوري كه مدعي جدي حقوق بشر است) كه منجر به مرگ يك جوان سياهپوست (اُسكار گرانت) به دست يك افسر پليس سفيد پوست شد(شبيه قتلهاي نظام آپارتايد آفريقاي جنوبي)ساخته و نمايش داده شد. اين قتل به واكنشها و اعتراضهاي سياهپوستان و تخريب اموال عمومي و شخصي توسط آنها و به جنبش اعتراضي اجتماعي انجاميد و تا هفتهها و ماههاي بعد از آن نيز ادامه يافت.در سالگرد اين حادثه تجمعات سياهان و طرفداران حقوق مدني در محل اين ايستگاه (مكان قتل) كماكان برگزار ميشود. به اين ترتيب با اينكه هنوز شرايط نسبتا ملتهب در اين شهر (اوكلند- كاليفرنيا) وجود دارد و فيلمي در اين مورد ساخته ميشود كه درجشنوارههاي جهاني ميدرخشد(جايزه هيات داوران و جايزه تماشاچيان جشنواره سينماي مستقل آمريكا "ساندنس" و جايزه فيلم اول جشنواره كن) و پيام فيلم دال بر وجود تيعيض نژادي را در آمريكا جهاني ميكند، اما هيچ ممانعتي براي نمايش آن ايجاد نميشود.
نخستين روزهاي سي و ششمين سال انقلاب اسلامي را سپري ميكنيم و به سالهاي ميان سالگي و پختگي آن نزديك شده ايم.چنين سالهايي براي يك نظام برخاسته از انقلاب، دوران استحكام و آرامش، بلوغ و پرهيز از سلايق است.
جمهوري اسلامي از آن ميزان استحكام و ظرفيت برخوردار است كه تصور نكنيم از ناحيه چند فيلم آسيب ميبيند و اين فيلمها براي آن تهديد هستند. ضمن آنكه غير اصولي است كه رسانهها و از آن جمله سينما همگي در خدمت تبليغات دولتي و حكومتي قرار بگيرند بلكه وظيفه اصلي رسان? سينما مثل ساير رسانهها نظارت بر جامعه و بيان كاستيها و نارساييها براي زدودن آنها و در نهايت تعالي جامعه است كه به اينتريب سينماي متعالي مشكل ميگيرد.مضافا اينكه تنوع فكري در قانون اساسي و بالاتر از آن در دين ما پذيرفته و به رسميت شناخته شده است.براين اساس اگر از فيلمي كه حدود قانوني را لحاظ كرده در جشنواره فجر جلوگيري شود قطعا با آموزههاي ديني و رويكردها و ظرفيتهاي نظام مغايرت دارد.
همزمان با اين اتفاق، گزارش و رتبه بندي وضعيت آزادي بيان كشورهاي جهان منتشر شد كه كشورما متاسفانه در ردههاي آخر آن قرار دارد.اگرچه برخي درداخل كشور نسبت به مجامع بينالمللي و آمار و گزارش وضعيت منتشر? آنها، بدبين هستند اما ضمن توجه به ملاحظات اينها، نميتوان اين آمار و گزارشها را بكلي ناديده گرفت. بنابراين فيلمهايي كه داستان آنها در ارشاد دولت قبلي تاييد شده و پروانه ساخت و حتي كمك مالي گرفتهاند چرا با جوسازي و شانتاژهاي سياسي روبرو ميشوند؟ غير ازاين است كه كساني براي اهداف گروهي خود نظام را در معرض آسيبها و اين گزارشها و رتبه بنديها قرار ميدهند؟ تاسف برانگيزتر آنكه مسوولان كنوني ارشاد به جاي استفاده حداكثري از ظرفيت آزادي بيان نظام و قانون اساسي به اين حاشيه سازيها تن ميدهند.
سينماگران ما خطوط قرمز قانوني را رعايت ميكنند.خطوط قرمز قانوني يعني هر منع و حدي كه در قانون تعيين شده باشد كه همين رويكرد يعني رعايت خطوط قانوني و پرهيز از سلايق فردي براي بخش كتاب در وزارت ارشاد كنوني هم مورد توجه قرار گرفته است.اگر در فيلمي زندگي دانشجوي ستارهداري به تصوير كشيده شود يعني همان موضع وزارت فرهنگ و آموزش عالي دولت كنوني، آيا عبور از خطوط قرمز قانوني است؟ يا بهانه جويي گروهي است كه از قدرت بازمانده است؟ در هيچ كجاي قانون اساسي و قانون مطبوعات كه ناظر بر بحث آزادي بيان هستند، سخن از دانشجويان ستارهدار منع نشده است. ودر پايان اينكه، يكي از پارادوكسهاي ذهني منِ نگارنده، روشهاي صداوسيماست كه مديران آن چگونه بر سازماني رسانهاي حكم ميرانند كه خود از منطق كار رسانه بيبهرهاند و شاهد بوديم كه چگونه پخش زنده مراسم اختتاميه جشنواره فيلم فجر بيدليل و سليقهاي با قطعي مكرر مواجه بود. برخي نظريه پردازان براين اعتقادند كه يكي از كاركردهاي آزادي بيان، مصون سازي جامعه و حكومت است به اين طريق كه مانع زيرزميني شدن بيان افكار و تند شدن و قهر آميز شدن رابطه با حكومت ميشود.
منبع: جمهوری اسلامی