arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۴۹۶۷۹
تاریخ انتشار: ۳۳ : ۱۱ - ۰۶ اسفند ۱۳۹۲

بگذاریم ابراهیم ها در این مملکت نفس بکشند

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پس از اظهارات روزهای اخیر ابراهیم حاتمی کیا، انتقادات شدیدی از او صورت پذیرفت و در مقابل عده‌ای تلاش کردند او را به نام خود مصادره کنند؛ رویکردی که با گفته‌های بعدی حاتمی کیا مجدداً دستخوش تغییر شد و همان گروه حامی حاتمی کیا نیز تغییر موضع دادند و از حمایت مطلق این کارگردان عقب نشینی کردند. در این فضا مهم ترین پرسش اساسی این است که آیا حاتمی کیا سوای گروه‌ها حق اظهارنظر ندارد؟

به گزارش «تابناک»، ابراهیم حاتمی کیا پس از پایان جشنواره نقدهای آتشینی را متوجه مردان فرهنگی دولت یازدهم ساخت و آنها را کوچک‌تر از مسئولیت‌هایشان خواند و تاکید کرد که عرصه فرهنگ، مدیران بزرگ می‌خواهد. این کارگردان سینمای ایران البته تاکید کرد که این نقدها ارتباطی به عدم دریافت سیمرغ های بلورین ندارد و او تعداد زیادی از این جایزه ها را دارد.

هرچند بخشی از گفته‌های حاتمی کیا با تناقض هایی همراه بود و به عنوان نمونه در ماجرای نقد سینمای جشنواره ای و نفی هر اثری که به جشنواره ها رفته، پای خودش نیز به میان کشیده می‌شود و او نیز با برخی فیلم هایش از جمله «روبان قرمز» به ده ها جشنواره بین المللی رفته و رطب خورده، نمی تواند با غضب منع رطب کند اما بخش هایی از گفته های حاتمی کیا دور از واقعیت نبود و به هر حال مدیران فرهنگی دولت یازدهم در ماه های اخیر از بسیاری از مواضع شان مکرراً عقب نشینی کرده اند که او به این موضوع نیز اشاره داشته است.

این نقدهای حاتمی کیا با نقدهای بسیار شدیدی مواجه شد که گفتارهای اخیر این کارگردان را خارج از دایره انصاف تعبیر کرده بودند و البته خارج از همین دایره، بر ابراهیمِ سینمای ایران تاخته بودند. در مقابل نیز گروهی که پیش از این برای ساخت فیلم های «دعوت» و «گزارش یک جشن» او را به چهارمیخ کشیده بودند و تنها گزینه مطلوب شان «حاتمی کیایِ دفاع مقدس ساز» است، تلاش کردند او را سمت خود بکشند و عملاً از او در این بازی گلادیاتوری بسازند که موضع اش برای همیشه همسو با ایشان شود که رسانه ملی نیز در این زمینه به کمک شان آمد!

این کارگردان موسپید و باهوش اما خیلی زود دریافت که چه آوردگاهی برایش تدارک دیده شده و به سرعت گفته های تازه‌ای را مطرح کرد که دوباره بازی را تغییر داد. او این بار از رایی گفت که به موسوی و روحانی در دو دوره انتخابات اخیر ریاست جمهوری داده و تاکید کرد که انتخاب او از این جنس است و در این زمینه نمی‌توان او را به مسائلی متهم کرد که نسبتی با او ندارد. این موضع گیری تازه، گروهی که قصد داشت از او گلادیاتور و سپس قهرمان بسازد را وادار به عقب نشینی کرد و آنها دریافتند که نمی توان از این شخص، یک عنصر جناحی بسازند.

حاتمی کیا همواره تاکید کرده که چهره‌ای متعلق به یک جریان سیاسی نیست و حریت خود را در این زمینه حفظ کرده است. مشی او در این سالها نیز همواره در همین چهارچوب قابل تعریف بوده است و بر این مهم تاکید داشته که قالب بسته سیاسی نمی تواند برای او کارآمد باشد. او در همین ماجرای اخیر به تماس با رضا درمیشیان کارگردان فیلم «عصبانی نیستم» اشاره می‌کند و ضمن تحسین این اثر، تاکید می کند که به کارگردانش گفته، ای کاش فیلمش جهت گیری به نفع یک جریان سیاسی مشخص نداشت، چون این جریان ها می آیند و می روند و از این منظر او را در یک سوی میدان نمی توان قرار داد.

هنوز فراموش نکرده ایم که او در همه این سال‌ها پای ثابت محافلی بوده که نسبتی با اصلاح طلب ها ندارند. هنوز فراموش نکرده‌ایم که پس از ترور سعید حجاریان توسط سعید عسگر و انتشار تصاویر عسگر با چفیه، حاتمی کیا چه یادداشتی درباره ماجرا نوشت و نه از عسگر که از چفیه ها دفاع کرد و هنوز فراموش نکرده‌ایم که پس از سال 88، «گزارش یک جشن» را ساخت و هنوز فراموش نکرده ایم پس از لغو جشن چلچراغ، نامه ای سرگشاده نوشت و خطاب به آنها که مانع برگزاری جشن شدند، گفت که چه دل هایی شکاندند.

این اتفاقات و صدها اتفاق دیگر که یک سویش حاتمی کیا بوده نه در قالب جریان چپ و نه در قالب جریان راست قابل طبقه بندی نیست. شاید بهتر باشد بگذاریم ابراهیم نفس بکشد و آن گونه که دوست دارد پیش برود و عمل کند، ولو آنکه کاملاً خلاف دیدگاه های ما باشد. دیکتاتوری درونمان را مدیریت کنیم و اجازه بدهیم آنهایی که دوستشان داریم، بسیاری از اوقات خلاف نگاه ما، عمل کنند و حتی به گونه ای موضع گیری داشته باشند که خلاف مصالح مان باشد. شاید بخشی از این موضع گیری‌ها فراتر از دیدگاه‌های مخالفمان نیز باشد و از این حیث چه خوب که یاد بگیریم همدیگر را تحمل کنیم، بدون آنکه سه سوی یکدیگر حمله ور شویم.

حقیقت امر آن است که در جامعه کنونی مان، هنوز آستانه تحمل در مقابل نظرات مخالف بسیار اندک بوده و دیکتاتوری درونی مان به شدت فعال مانده و یکی از مقاطعی که این خودراییِ نهان متبلور می‌شود، هنگامه ای است که تصور می‌کنیم، نظر مخالف‌مان توسط اشخاصی مطرح شده که محبوب قلوب مان و یا تاثیرگذار هستند. در این هنگامه است که آتش نقدها بالا می‌گیرد، می‌تواند اندکی بر خود مسلط بود و درباره حق آزادی گفتار و آزادی عمل شخصی که مخالف رایمان کلامی بر زبان آورده یا قدمی برداشته، بیشتر بیاندیشیم؛ شاید توانستیم بر دیکتاتوری درونی مان غلبه یابیم.
نظرات بینندگان