arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۵۰۳۲۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱ : ۱۳ - ۱۱ اسفند ۱۳۹۲

سرنوشت دختران فراری به کجا می رود؟

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
فریادهای وحشی مرد، فضای خانه را پر کرده بود؛ خمار که می‌شد اختیار زبانش را نداشت. بینی‌اش را از روی لبهای کبودش بالا می‌کشید و ناسزا از دهان بی‌قواره‌ و بدنفسش بیرون می‌ریخت. ناله‌های بی‌حاصل مادر که هر شب از خدا تمنای مرگ می‌کرد در سینه‌اش می‌پیچید و ذره ذره توانش را آب می‌کرد.  دختر با آن ملاحت دلنشین صورتش، چشم به گونه‌های چال رفته پدر می‌دوخت و جسم خسته‌اش را از نگاه وارفته او می‌دزدید و به انتهایی‌ترین نقطه دیوارهای زبان‌بسته خانه می‌کشید؛ لب می‌جنباند و به کابوس‌های ذهنش فرصت هواخوری می‌داد. این غوغای هر شب خانه آنها بود.

هوا تاریک بود؛ روی رواق آسمان، پلک ماه از خواب نیم‌باز مانده بود و تابش دلنوازش را روانه زمین می‌کرد. دخترک برای زندگی تباه شده‌اش گریه سر می‌داد؛ دنیا دور سرش می‌چرخید و در نقطه‌ای می‌ایستاد که او را وسوسه می‌کرد آبرو را پشت سر پرت کرده و غرق در جواهرات رؤیایی در خیابان‌های ناپیدای شهر ناپدید شود...

به گزارش خبرنگار «شفقنا زندگی» به گفته جامعه‌شناسان، فرار دختران از خانه، در واکنش به شرایط نامساعد و غیرقابل تحمل زندگی و یک مکانیسم دفاعی به منظور کاهش ناملایمات غیرقابل تحمل و تغییرناپذیر زندگی است که به منظور خلاصی از محرک‌های آزار دهنده و مضر و دستیابی به خواسته‌های مورد نظر و عموما دور و دراز صورت می‌گیرد.

به زعم این کارشناسان، چنین پدیده‌ای، اگرچه در نگاه اول فردی است اما با توجه به پیامدهای سوء آن که موجب اختلال در نظم اجتماعی می‌شود منشأ بسیاری از پیامدهای سوء و رفتارهای ضد اجتماعی و انحرافی مانند فساد، اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی،‌ توزیع مواد مخدر،‌ تشکیل باندهای فساد و فریب سایر زنان و دختران، شیوع بیماری‌ها و ... می‌شود؛ بنابراین منطقی است که این موضوع را به عنوان یک معضل تاثیرگذار مورد توجه قرار دهیم.

خبرنگار شفقنا زندگی در همین زمینه، گفت‌و‌گویی را با دکتر مجید فولادیان، جامعه‌شناس انجام داده است. وی در ابتدا به گزارش سازمان بهداشت جهانی در سال 2004 اشاره می‌کند که بر اساس آن، سالانه بیش از یک میلیون نوجوان 12 تا 18 سال از خانه فرار می‌کنند که از این تعداد 74 درصد دختر و 26 درصد پسر هستند و بر ‌آمار سالانه آن نیز افزوده می‌شود که به گفته وی این نشانگر اختلال در کارکرد نهاد خانواده است.

این جامعه‌شناس می افزاید: بسیاری از دختران فراری توسط نیروی انتظامی یا گشت سیار بهزیستی جمع‌آوری می‌شوند در غیر این صورت، این افراد در معرض تهدیدات متعدد قرار می‌گیرند و به زنان خیابانی آینده تبدیل می‌شوند و متعاقب آن بسیاری از بیماری‌های مقاربتی مانند ایدز و ... به همراه آسیب‌های اجتماعی دیگر دامنگیر جامعه خواهد می‌شود. در این بین البته،  تعدادی از دختران نیز خود معرف هستند.

وی درباره ریشه پدیده فرار دختران معتقد است: پیچیده‌تر شدن روابط اجتماعی،‌ صنعتی شدن کشورها،‌ سست شدن روابط عاطفی حاکم بر خانواده،‌ شکاف بین نسلی، بیکاری،‌ فقر، مهاجرت بی‌رویه به شهرهای بزرگ و کلانشهرها،‌ افزایش حاشیه‌نشینی و ...، زمینه مناسبی برای گسترش آسیب‌های اجتماعی فراهم آورده است.

دکتر فولادیان تاکید می‌کند: دختران فراری به خاطر شرایط خاص خود مورد انواع سوءاستفاده‌ها و آزارها قرار می‌گیرند و در نتیجه زمینه را برای پیدایش و افزایش باندهای جنایتکاری که این دختران را مورد استثمار و بهره‌کشی قرار می‌دهند فراهم می‌سازند. این پدیده سبب می‌شود که سطح جرم و جنایت در جامعه افزایش یابد و در نتیجه امنیت و سلامت اجتماعی به مخاطره بیفتد.

وی می‌افزاید: به عبارت دیگر پدیده دختران فراری که خود معلول عوامل متعددی است می‌تواند عامل بسیاری از آسیب‌های اجتماعی دیگر شود.

به گزارش شفقنا،‌ به گفته جامعه‌شناسان، هنگامی که دختری به هر دلیل از خانه فرار می‌کند، خود ، خانواده‌ و جامعه پیرامونش را تا شعاع وسیعی به طرق مختلف در معرض آسیب‌ها و خطرات گوناگون قرار می‌دهد.

صاحبنظران اجتماعی، همچنین فرار از خانه را آغاز بی‌خانمانی و بی‌پناهی توصیف کرده‌اند که زمینه ارتکاب بسیاری از جرایم را فراهم می‌سازد.

دکتر فولادیان در همین باره می‌گوید: دختران فراری ،گاه برای امرار معاش بناچار به سرقت،‌ تکدیگری، توزیع مواد مخدر،‌ مشروبات الکلی و کالاهای غیرمجاز، فساد و عضویت در باندهای مخوف و کثیف اقدام می‌کنند.

وی در توصیف وضعیت اسفبار دختران پس از فرار از خانه،‌ می‌گوید: برخی از این دختران، پس از فرار از خانه در ساختمانهای متروکه ، پارک‌ها، و خانه‌های فساد و ... شب را به صبح می‌رسانند و از مکانی به مکان دیگر در حرکت هستند؛ فقط برای آن که بتوانند زنده بمانند!

به گفته این محقق اجتماعی، برخی دختران فراری با اسامی مستعار، و تیپ‌های پسرانه و کارهای مردانه در جمع دوستان دختر یا پسر روزگار فلاکت‌باری را سپری می‌کنند و شکارچیان با اغفال این دختران که اغلب مهاجر، ساده و بی‌آلایش هستند و از اوضاع و احوال شهرهای بزرگ خبر ندارند، اموالشان را به سرقت می‌برند و پس از تجاوز به عنف، یا آنها را رها می‌کنند یا پس از شکنجه و آزار به دلیل ناشناخته بودن و غربت می‌کشند.

اینها بخش دیگری از واقعیت وضعیت هولناک دختران پس از فرار از خانه است که دکتر فولادیان به آن اشاره می‌کند.

دکتر معتمدی نیز در تحقیقی که در سال 1382 تحت عنوان «اولویت‌بندی آسیب‌ها و مسائل اجتماعی در ایران - دانشگاه علوم بهزیستی» انجام داده بود، وضعیت دختران فراری را این گونه توصیف می‌کند: دختران فراری پل‌های پشت سر خود را خراب می‌کنند. ارتکاب آنها به جرایم و فساد اخلاقی موجب می‌شود که دچار انواع بیماری‌ها و اختلالات روحی و روانی شوند و برخی از آنها به دلیل سرافکندگی ناشی از تجاوزات دست به خودکشی می‌زنند.

وضعیت دختران فراری در هر کشوری که باشند، وضعیت هولناکی توصیف می‌شود؛ چنانچه نتایج یک تحقیق ملی در آمریکا هم نشان می‌دهد که 11 درصد کل فرار‌ی‌ها مبتلا به افسردگی همراه با سوء مصرف الکل و 85 درصد مبتلا به افسردگی بوده‌اند و 20 درصد آنها اقدام به خودکشی کرده بودند. بعلاوه اکثر این افراد رفتارهای ضد اجتماعی و جرایم زیادی از جمله دزدی ، روابط نامشروع، توزیع مواد مخدر، ضرب و شتم و ... مرتکب شده‌اند.

حقیقت تلخ فرار دختران از خانه تنها به این وضعیت خلاصه نمی‌شود. اکثر قریب به اتفاق فرار دختران از خانه درحالی اتفاق می‌افتد که دختر آگاهی کافی از پیامدهایی که در انتظار اوست را ندارد. آوارگی، بی‌خانمانی و سرگردانی پس از فرار، دختران را با سرخوردگی و شوک مواجه می‌کند و تمام آرزوهای از پیش ساخته خود را جز سرابی پیش رو نمی‌بیند. در این هنگام، چون غالبا روی بازگشت به خانه را ندارد یا برای برگشتن به مکان پر رنج و آزار و محرومیت انگیزه‌ای نمی‌یابد، بناچار جذب گروه‌های فساد شده و با برقراری رابطه جنسی رفته رفته خود را در این باتلاق غرق شده می‌بینند و به فساد تن می‌دهند که نتیجه آن ابتلا به انواع بیماری‌های مقاربتی از جمله ابتلا به ایدز است.

به گفته دکتر فولادیان، بخش قابل توجهی از دختران فراری، پس از ترک منزل، به اعتیاد کشانده می‌شوند و بدین سان فراریان از منزل در بیرون از خانه در معرض آسیب‌های شدیدتر از خانه قرار می‌گیرند و امکان بازگشت آنها را نه فقط به زندگی عادی بلکه حتی به زندگی خانوادگی قبلی نیز مشکل می‌سازد. همچنین برخی از این گونه زنان متعاقب ازدواج‌های مصلحتی و ناموفقی که داشته‌اند به فساد کشانده شده‌اند؛ اینان با همسران خود که اغلب افرادی، فقیر، بیکار،‌ معتاد،‌ مهاجر و غیربومی بوده‌اند درگیری پیدا کرده و پس از طلاق و جدایی و سرگردانی و بی‌پناهی در دام گروه‌های تبهکار افتاده‌اند و مورد سوء استفاده قرار گرفته‌اند. این قربانیان پس از تکرار کجروی‌ها و احتمالا اعتیاد به مواد مخدر و نیاز به پول بیشتر شرایط همکاری با تبهکاران را پذیرفته‌اند و بنابراین برای پنهان نگه داشتن کجروی‌ها به هر گونه ذلت و خواری از جمله فساد تن داده‌اند؛ در این زمان است که اضطراب و افسردگی به سراغشان آمده و به تدریج آنها را به سوی خودکشی سوق می‌دهد.

به گفته جامعه‌شناسان،‌ فرار دختران می‌تواند بزرگ‌ترین لطمه و ضربه برای حیثیت و شرافت خانوادگی فرد باشد. این عمل اولا نشانه‌ای از ناکارآمدی خانواده در تربیت فرزندان،‌ شکاف نسلی بین والدین و فرزندان و  اختلاف خانوادگی است و ثانیا از آن جا که فرجام و سرانجام فرار دختران در اکثر موارد چنانچه ذکر شد گرفتار آمدن در دایره تنگ باندهای فساد و فحشا و ارتکاب جرایم اخلاقی است لذا فرار به مفهوم لکه ننگ و بدنامی برای خانواده محسوب می‌شود و اغلب پس از بی‌نتیجه ماندن جست‌وجوها و تلاش‌های خانوادگی فرار دختران به مراجع قضایی گزارش می‌شود.

بر اساس تحقیقات انجام شده دکتر جوادی یگانه ، جامعه‌شناس، (مساله دختران فراری - 1384، دانشگاه علوم بهزیستی) ، فرار دختران زندگی آینده آنها را به تباهی و سیاهی می‌کشاند و احتمال تشکیل خانواده برای دختران فراری به دلیل تهدید سلامت روانی،‌ جسمی و جنسی به علت رفتار خلاف اخلاق ناخواسته یا خواسته و خدشه دار شدن اصالت و شرافت خانواده به حداقل ممکن کاهش می‌یابد.

جامعه‌شناسان تاکید دارند که دختران فراری با درگیر شدن در مسایل غیراخلاقی نمی‌توانند به خانواده بازگردند؛ مگر آن که خانواده به این نکته توجه کند که عدم پذیرش فرد به معنای فروغلتیدن هر چه بیشتر او در منجلاب فساد و تباهی است لذا در مواردی با اکراه دختر را در خانواده جای می‌دهند یا آن که در خانواده های از هم گسیخته، بود و نبود دختر چندان فرقی ندارد و در هر حال زندگی دختر فراری در صورت بازگشت به منزل نیز همراه با مشکلات مضاعف خواهد بود زیرا خانواده وی را به دلیل اعمال خلاف بیشتر از گذشته مستعد کجروی به دلیل تجربه آزادی‌های خارج از خانه که متناسب با سن و موقعیت او نبوده محیط خانه را غیرقابل تحمل‌تر می‌داند.

[B] پیامدهای اجتماعی فرار دختران[/B]

پیامدهای اجتماعی فرار دختران از خانه را می‌توان در چندین مقوله مورد بحث قرار داد که از آن جمله تهدید بهداشت اخلاقی و روانی جامعه، تحمیل هزینه‌های اجتماعی، افزایش نرخ آسیب‌های اجتماعی و  رشد جرایم در جامعه است.

دکتر فولادیان در همین باره به خبرنگار شفقنا می‌گوید: آسیب‌های اجتماعی از جمله فرار، همچون امراض و ویروس‌هایی هستند که اخلاقیات و حیات اجتماعی را با خطر مواجه کرده و باعث رواج بی‌حرمتی اخلاقی،‌ تخطی از هنجارهای اجتماعی و ایجاد فضای مسموم در جامعه می‌‌شود که می‌تواند ضمن لکه‌دار کردن عفت عمومی و شکستن حریم‌های اخلاقی بهداشت روحی و روانی اعضای جامعه را تهدید کند و آسیب های جدی به سلامت جامعه وارد سازد.

تحقیقات جامعه‌شناسان همچنین حاکیست که فرار دختران هزینه‌های فراوانی را به دوش جامعه و خانواده میگذارد؛ این هزینه‌ها شامل اقداماتی نظیر دریافت گزارشات و شناسایی دختران فراری توسط نیروهای انتظامی و امنیتی ، انجام مراحل قضایی، ایجاد مراکز مختلف نگهداری دختران مانند کانون اصلاح و تربیت و مراکز سامان‌دهی دختران فراری می‌شود که همه اینها هزینه‌های سنگینی را بر دوش جامعه تحمیل می‌کند.

جامعه‌شناسان معتقدند پدیده‌های اجتماعی همچون حلقه‌های زنجیر به هم متصل و وابسته‌اند به طوری که افزایش نرخ آسیب‌هایی چون طلاق ، بیکاری و اعتیاد و ... منجر به افزایش آسیبی نظیر فرار دختران می‌شود.

دکتر فولادیان در ادامه گفت‌وگو با شفقنا، به تحقیقی که وی و همکارانش در زمینه پیامدهای فرار دختران در سال 89 انجام داده‌اند اشاره می‌کند که بر روی 143 نفر از دختران فراری در تهران و مشهد انجام شده است.

وی می‌گوید: 34.3 درصد دختران فراری هنگام فرار در حال تحصیل بوده‌اند. 58.4 درصد، ترک تحصیل کرده بودند و 7.3 درصد دختران فراری اصلا درس نخوانده بودند.

این جامعه‌شناس می‌افزاید: 64.3 درصد دختران فراری پس از ترک منزل با جنس مخالف رابطه دوستانه داشته‌اند که از این بین، رابطه 87.5 درصد موارد به رابطه نامشروع انجامیده است. از یافته‌های موارد سوءاستفاده جنسی چنین برمی‌آید که بیشترین تعرضات جنسی توسط افراد خیابانی بوده است.

به گفته وی، یافته‌های وضعیت دختران فراری قبل از فرار حاکیست برای 27.9 درصد از دختران فراری اتفاق افتاده است چند روزی را بدون اجازه سرپرستان خود در منزل یکی از اقوام بگذرانند.

دکتر فولادیان با اشاره به این که همچنین 65.7 درصد دختران فراری دارای دوستی از جنس مخالف بوده‌اند، می‌افزاید: 6.4 درصد دختران فراری تا قبل از انجام تحقیق دست به سرقت زده بودند تا مشکلات خود را رفع کنند.

بر اساس یافته‌های این جامعه‌شناس همچنین 25 درصد دختران فراری سابقه مصرف مواد مخدر داشته‌اند که بیش از نیمی از این دسته، همه انواع مواد مخدر را استفاده کرده بودند.

اما عکس‌العمل سرپرستان پس از آگاهی از ترک منزل دخترانشان چیست؟

دکتر فولادیان در پاسخ به این سوال شفقنا می‌گوید: عصبانی شدن،‌ ناراحت شدن، حتی گاهی خوشحال شدن،‌ سکته پدر،‌ برخورد شدید با دختر و ارجاع دختر به پزشکی قانونی از جمله عکس‌العمل‌هایی است که توسط سرپرستان آنها صورت گرفته اما برخورد اعضای خانواده به هنگام برگشت پس از اولین ترک منزل حاکی از ‌آن است که برخورد اکثر اعضای خانواده‌های دختران فراری که شامل نیمی از آنها می‌شود بسیار بد و با تنبیه بدنی شدید همراه است . همچنین تعدادی از دختران فراری هم با عدم پذیرش خانواده‌ها مواجه شده‌اند؛ اگرچه در این میان می‌توان گفت برخورد برخی خانواده‌ها خوب بوده است.

یک پرسش مهم ذهن در خصوص دختران فراری آن است که چرا برخی دختران فراری پس از ترک منزل تن به رابطه نامشروع ‌می‌دهند؟

به گفته دکتر فولادیان،‌این امر ناشی از موقعیت خاص دختران فراری است زیرا اکثر آنها بدون هیچ برنامه خاصی، از منزل بیرون می‌آیند و از آن جا که وضعیت مادی مناسبی ندارند و یا هیچ هتل یا مسافرخانه‌ای به آنها اسکان نمی‌دهند، در ابتدای امر دچار آوارگی و سرگردانی در خیابان‌ها ، پارک‌ها،‌اماکن عمومی می‌شوند و پس از مدتی برای رهایی از این وضعیت بی‌خانمانی مجبورند با اعتماد به فردی به منزل او بروند که در اکثر موارد این شروع رابطه‌های دوستی با جنس مخالف است و بعد از این مرحله پیامد فردی دیگر، رابطه نامشروع است.

به گفته این جامعه‌شناس، اکثر این دختران پس از فرار قربانی تجاوز افرادی می‌شوند که مورد اعتماد این دختران واقع شده‌اند؛ به طور کلی افرادی که شبها به این دختران مکانی را می‌دهند در مقابل انتظار رابطه نامشروع از آنها دارند که در صورت عدم تمکین دختران، رابطه آنها ممکن است به تعرضات خشونت‌آمیز بینجامد.

به گفته دکتر فولادیان، این تنها سرنوشت گروهی از دختران است؛ تعداد دیگری از دختران پس از فرار، به پارکها و مراکز عمومی دیگر می روند و متاسفانه در این محل قوادانی هستند که به صورت حرفه‌ای، دنبال طعمه می‌گردند و به سرعت این دختران را شناسایی و به خاطر جلب اعتماد، آنها را جذب خانه‌های فساد می‌کنند؛ در این خانه‌ها اول دختران را گرفتار مواد مخدر می‌کنند تا جسما و روحا آنها را وابسته کنند و سپس وادار به برقراری ارتباط نامشروع با افراد مختلف می‌کنند تا تامین کننده منافع پلید باندهای فساد شوند. البته این روابط نامشروع پیامدهای دیگر همچون بارداری‌های ناخواسته و سقط جنین غیرقانونی و غیربهداشتی را نیز در پی دارد.

به گزارش شفقنا لزوم آموزش مهارت فرزندپروری به والدین، توجه به مشکلات اقتصادی و اجتماعی دامنگیر خانواده‌ها از جمله مشکل بیکاری و اعتیاد سرپرستان خانوار، ایجاد قوانین مدون و کارا در زمینه مسائل اجتماعی و حقوقی زنان و دختران ازجمله قوانینی که امکان حمایت اجتماعی و خدمات رسانی به این قشر آسیب‌پذیر جامعه را فراهم آورد، تقویت سازمان بهزیستی به عنوان متولی آسیب‌های اجتماعی و آموزش تخصصی و فنی متولیان امر و نیز بازآموزی دست‌اندرکاران مشغول در بهزیستی برای انجام بهتر مسوولیت ‌، تجهیز مراکز خدماتی به امکانات مورد نیاز تا مددکاران بهتر بتوانند در راستای اهداف مراکز عمل کنند، بازتعریف مجدد اقدامات تامینی و بازدارنده سازمان بهزیستی و نیروی انتظامی به جهت کارایی بیشتر این مراکز و مثمر ثمر بودن این اقدامات به نوعی که موجب کاهش فرار و آثار آن شود و در نهایت جلوگیری از بازگشت مجدد و مراقبت از آسیب‌دیدگان اجتماعی به شکلی که رو به نیستی و نابودی نروند و یا این که مجددا به دنیای انحرافات و کجروی ها بازگشتی نداشته باشند، از جمله راهکارهایی است که این جامعه‌شناس پیش روی قرار می‌دهد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
دختر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۳
1
1
سلام .
من ۱ دختر هستم که توی خانوادم امنیت روانی و جانی ندارم پدرم به شدت مخالف درس خوندن و کار کردن منه و ۲ ماهه منو خونه زندونی کرده وکل بدنم به خاطر کتک هاش سیاهه و حتی اجازه نمیده ازدواج کنم و از دست کسی کاری ساخته نیست و . . . با این شرایط من دیگه نیتونم تحمل کنم . یا باید خودکشی کنم یا فرار. اگر بخوام فرار کنم و از آسیب ها دور باشم آیا مرکزی هست که پناه ببرم ؟ من حاضرم صبح تا شب کار کنم که درس بخونم اما واقعا جایی هست که برای شب ها جای خواب داشته باشم و از آسیب ها در امان باشم ؟اگر جواب رو به ایمیل من بفرستید ممنون میشم . خواهش میکنم کمکم کنید
نظرات بینندگان