پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اخیرا آقای سید
حمید زیارتی - معروف به روحانی- که در چند دهه اخیر زحماتی بعضا ستودنی در
باب تدوین تاریخ انقلاب کشیده است در مصاحبه مفصل دو ساعته ای با خبرنگاران
خبرگزاری نسیم در اظهاراتی تعجب برانگیز مطالب نادرستی بیان داشته که
انتظار می رود مورخین منصف انقلاب درمورد آنها اظهار نظر نمایند . در این
یادداشت مختصر به نقد فرازی از بیانات وی می پردازم.
به گمان من ایشان در این مصاحبه نتوانسته در تحلیل خود از
وقایع تاریخی و اشخاص بر دایره انصاف بماند و به دلایلی که بعضا بر من
معلوم است! متاسفانه قطعاتی از تاریخ را با نظر شخصی خویش رنگ آمیزی و دچار
قضاوتهایی نادرست شده است.
به نمونه زیر که بخشی از مصاحبه وی با نسیم است، توجه نمایید. وی گفته
است:"آقای هاشمی رفسنجانی در کتاب "هاشمی بدون روتوش" خیلی صریح میگوید: "
اگر شاه به قانون اساسی عمل میکرد و در سال 1342 قبول میکرد قانون اساسی
را به اجرا در بیاورد، احتیاج به انقلاب نبود..." او انقلابی فکر نمیکند و
دارای اندیشه لیبرالیستی است و این اولین مشکل آقای هاشمی است."
درباره یادداشت جدیدم مبنی بر مخالفت امام با ترور و قتل سران رژیم شاه
در مبارزه توسط گروههای انقلابی مسلمان به دنبال مطلبی می گشتم و به کتاب
تالیفی خودم- سیره امام خمینی- مراجعه ای داشتم که تصادفی چشمم به این مطلب
مرحوم استاد علی دوانی خورد که از قضا موید نظر آقای هاشمی است. راوی
خاطره خود استاد دوانی است .
وی گفته است:"روزی امام به خود بنده فرمودند: اگر این مردیکه – شاه- عمل
به قانون اساسی بکند و احترام مذهب شیعه را نگه دارد چه کار به او داریم؟
ما که نمی خواهیم شاه بشویم؟ نصیحت می کنیم هشدار می دهیم کاری برخلاف
قانون اسلام نکند تا برای ما تکلیف شرعی بیاورد."(غلامعلی رجایی/ سیره امام
خمینی /ج4/ ص6 به نقل از علی دوانی/ امام خمینی درآیینه خاطره ها/ ص 105)
از قضا خود امام هم دربیانی- که من بارها درکلاسهای ارشد- زندگی امام
خمینی واندیشه سیاسی امام- به آن استناد کرده ام- نظیرهمین مطلب را فرموده
اند که نظر سید حمید روحانی را رد نموده و نظرآقای هاشمی و مرحوم دوانی را
تایید می کند.
امام در این باره فرموده اند:"آن وقتی که قبل از 15 خرداد که خوب یک
اجتماع کوچکی برای مخالفت با آن چیزهایی- لایحه انجمنهای ولایتی و ولایتی
و..- که آن وقت واقع شده بود تشکیل شد آن وقت چنانچه شاه مخلوع به ما یک
روی خوشی نشان می داد این انقلاب حاصل نمی شد .اگر قبول می کرد ما مسایل
خیلی بزرگ آن وقت نداشتیم. اگرآن وقت قبول می کرد آنها را، خوب قهرا سست می
شدند آنهایی که مخالف بودند و نمی رسید به این مساله- انقلاب-.اگر آن وقت
هم به ما اینکه یک روی خوشی نشان می دادند و چه می کردند، باز ما یک بهره
حسابی نمی توانستیم ببریم. منتهی نمی شد به اینها و اگر 15 خرداد پیش
نیامده بود و آن کشتار ناهنجار وظلم وستم بزرگ واقع نشده بود، بازممکن بود
که منتهی به این مسایل نشود."(صحیفه نور /ج 15/ ص 197)
برخی از این آقایان گمان می کند امام در سال 40 و41 و42 همان امام
سالهای 57 و پس از آن است. حال اینکه اینگونه نیست و نباید هم باشد.از آقای
هاشمی که درکارنامه زندگی خود افتخارحضور در کلاسهای مرحوم آیت الله آقای
بروجردی را دارد، شنیدم که آن مرحوم بارها وقتی مبانی بعضی نظرات خود را در
درس تغییر می داد و این تغییر رای و نظر مایه تعجب طلبه ها می شد برای رفع
تحیر طلبه ها می گفت: انا فی کل یوم رجل! من درهر روز یک آدم هستم.
به نظر می آید ایشان اگر اینگونه غلط وغرضمندانه تاریخ را روایت و داوری
نماید کسی حتی حرفهای درست او را هم باور نخواهد کرد و لازمه هر مورخ
درنقل وداوری قطعاتی از تاریخ،سه شرط "رهاشدن ازعقده و غرض ،کینه و نفع خود
درداوری" و"انصاف "و"مطالعه بیشتر"است.