پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : همهپرسي كريمه براي تعيين سرنوشت سياسي اين شبه جزيره و الحاق آن به روسيه
برگزار شد و تمام تلاش غرب براي جلوگيري از اين رايگيري بينتيجه ماند.
اين در حالي است كه الحاق احتمالي كريمه به روسيه تبعات منطقهاي و
بينالمللي جدي خواهد داشت.
به نوشته قانون، به دنبال تحولات
اوکراین در ماههای اخیر میزگردی مشترک با موسسه مطالعات ایران و اوراسیا
(ایراس) با حضور آقایان محمود شوری، پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک مجمع
تشخیص مصلحت نظام، حسن بهشتیپور، تحلیلگر مسائل بینالملل، و فرهاد پرند،
فارغ التحصیل دانشگاه تاراس شفچنکو اوکراین، و محمد بهشتی منفرد، سفیر
ایران در اوکراین (به عنوان مهمان افتخاري) برگزار شد. نگاهي داريم به آنچه
در اين نشست رفت.
خاستگاه و ریشههای بحران اوکراین را در چه مواردی میبینید؟
بهشتیپور: بسياري
معتقدند جرقه اين تحولات از امضا نكردن توافق تجاري با اروپا زده شد اما
به نظر من، حتی اگر ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهور معزول اوکراین، توافقنامه
ایجاد روابط تجاری با اتحادیه اروپا را نیز امضا میکرد، باز هم دچار مشکل
میشد. تمام قرائن و شواهد نشان میداد که غرب از سیاستهای یانوکوویچ
ناراضی است و منتظر جرقهای بود تا از این راه بتواند رویکرد خود را به جلو
هدایت کند. غرب به توزیع ناکارآمد قدرت در اوکراین اعتراض دارد و معتقد
است که اوکراینیها که تجربه لهستان و برخی دیگر از کشورهای اروپای شرقی را
دیدهاند، خواستار این امر هستند تا با پیوستن به اروپا اختلاف درآمد فاحش
در کشور خود را کاهش دهند.
با این حال هرچند برخیها معتقدند اوکراین
در صورت نزدیک شدن به اتحادیه اروپا میتواند از طریق جمهوری آذربایجان و
ترکیه گاز مورد نیاز خود و اروپا را تامین کند، اما سیطره کامل شرکت
گازپروم روسیه بر همه امور گازی منطقه باعث میشود تا اروپا تحت هیچ شرایطی
نتواند وابستگی به مسکو را از بین ببرد. به طور کلی مشکلات مربوط به گاز،
موقعیت جغرافیایی اوکراین، مشکلات داخلی از جمله فساد اداری و شخص
یانوکوویچ باعث بحران کنونی در این کشور اروپای شرقی شده است.
شوری:
اینکه در اوکراین شکافها و تفاوت دیدگاههای عمدهای وجود دارد، درست است
اما بحرانها نیاز به جرقه دارند و عدم امضای پیمان تجاری با اروپا این
جرقه را زد؛ تا مخالفان یانوکوویچ تظاهرات علیه وی را آغاز كنند. البته این
موضوع هم مهم است که خود اوکراین آبستن این بحران است و این امر از زمان
فروپاشی شوروی و استقلال این کشور وجود داشته است. اوکراین کشوری است که
بیش از ۲۴ سال سابقه ندارد و چنین کشوری نیاز به زمان زیادی دارد تا بتواند
وحدت و انسجام ملی خود را تعریف کند. عنصری که بتواند انسجام ملی اوکراین
را تبیین کند تاکنون بیشتر بر مبنای جغرافیایی بوده، با این حال چون در
زمان شوروی چارچوب هویتی مشخصی برای جمهوری اوکراین در نظر گرفته نشده بود،
اکنون این امر به صورت یک مشکل پدیدار میشود.
اوکراین بعد از فروپاشی
شوروی دارای بخشها و مرزهای تعریفشدهای با روسیه نبوده است. به لحاظ
تاریخی روسیه و اوکراین دارای پیوندهای نژادی و مذهبی هستند و اساسا شکل
گیری دولت روسی در کی یف بوده است. بنابران مرزبندیها ساختگی هستند و این
امر به راحتی دچار تغییر و تزلزل میشود. در حال حاضر نیز از این شرایط
استفاده شده و با توجه به اختلاف نظرها، تفاوت دیدگاهها و اختلافات سیاسی
که در کشور اوکراین وجود دارد و همچنین شکاف هویتی بین شرق و غرب این کشور
زمینه جدایی فراهم آمده، اما الزامی در کار نیست.
خیلی از کشورها
با تنوع قومی و زبانی مواجه هستند اما دچار مشکلات جدایی طلبی نمیشوند. به
نظر میرسد هویتها در فرآیند این بحرانها ساخته میشوند. اینکه به چه
دلیل ساخته میشوند، بخشی به منافع سیاسی قدرتهای خارجی و بخشی هم به
منافع سیاسی جریانهای داخل کشور بر میگردد. حتی اگر این موضوع الان هم حل
شود، در سالهای آینده میتواند بار دیگر موجب جرقه و بحران دیگری باشد، و
سبب شود که ما شاهد اوکراین واحد نباشیم.
پرند:
ریشه مشکلات اوکراین از نظر داخلی اقتصادی است. فساد شدید اداری و
الیگارشیها از جمله افراد نزدیک به یانوکوویچ مانند پسر وی باعث شد تا
بحران کنونی شکل بگیرد. مردم به این الیگارشیها با دیده تردید نگاه
میکنند. پسر یانوکوویچ قانونی را تصویب کرده بود که بر اساس آن هر شرکتی
در اوکراین یا باید سهام خود را با مقامات دولتی تقسیم میکرد و یا بسته
میشد. علاوه بر این کلیه شرکتها فقط مجاز به واردات یک نوع کالا بودند و
شرایطی فراهم شده بود که همه کسب و کارها باید از فیلتر پسر یانوکوویچ
عبور میکرد.
اجازه بدهید کمی جلوتر برویم. چه شد که علی رغم توافق یانوکوویچ در روز
جمعه ۲۱ فوریه با رهبران مخالفان و میانجیگری سه کشور اروپایی لهستان،
فرانسه و آلمان و همچنین حضور نماینده روسیه به یکباره، روز شنبه ورق
برگشت؟ تحلیل شما درباره پشت پرده این تغییر پرشتاب چیست؟
بهشتیپور: روز
۲۱ فوریه روزی تاریخی است که طی آن یانوکوویچ با میانجیگری وزیران امور
خارجه سه کشور اروپایی و نماینده روسیه با رهبران مخالفان توافقی را امضا
كرد. بر اساس این قرارداد، آزادی زندانیان، بسته شدن پرونده افراد تحت
تعقیب، برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری و بازگرداندن قانون اساسی
به سال ۲۰۰۴ مورد تضمین قرار میگرفت.
با اینکه پارلمان این توافق
را مورد تصویب قرار داد، اما طرفداران حزب آزادی بار دیگر به خیابان آمده و
تظاهرات کردند. اینکه چه زد و بندی صورت گرفت که در آن پارلمان بعد از
تصویب توافقنامه بین یانوکوویچ و مخالفان رای به برکناری رئیس جمهور میدهد
هنوز مشخص نیست. برخیها معتقدند یانوکوویچ به خارکف رفته بود تا با
بازسازی حزب مناطق اوکراین و شکل دادن تظاهرات از سوی هواداران خود فضای
جدیدی را در کشور ایجاد کند.
۲۰۰ نفر از اعضای پارلمان اوکراین از حزب
مناطق بودند. این موضوع مهمی است که چه اتفاقی میافتد که بعد از توافق
صورت گرفته، رئیس جمهور عزل میشود. اینکه چگونه رای حزب مناطق اوکراین
برگشته، سوال مبهم دیگری است که مطرح میشود. اگر چنین توافقی حاصل شده، در
پشت صحنه توافقات دیگری هم رخ داده است. موضوع مهم دیگر این است که روسیه
با وجود امضا نکردن توافق ۲۱ فوریه، اکنون بر اجرای آن تاکید میکند. به
نظر میرسد روسیه به دنبال تاکید بر این امر است که اوکراین و غرب
نمیتوانند منافع مسکو را در نظر نگیرند.
روسیه کنونی همانند سال
۲۰۰۴ نیست، در آن مقطع منافع روسیه نادیده گرفته شد و یانوکوویچ به راحتی
کنار گذاشته شد اما روسیه نتوانست از خود واکنشی نشان دهد، چرا که از قدرت
بالایی برخوردار نبود و تازه دوران اول ریاست جمهوری پوتین به پایان رسیده
بود. با این حال کرملین در حال حاضر همانند خرس بیدار شده از خواب است و به
هیچ عنوان قابل مقایسه با دوران پیشین نیست. استراتژی روسیه با تغییر
جهتی آشکار نسبت به گذشته، خواهان درگیر شدن با غرب بر سر منافع مهم است.
نمود این تغییر استراتژی را میتوان در حمله به گرجستان در سال ۲۰۰۸ پیدا
کرد.
البته بحران کنونی در کریمه قابل مقایسه با اوستیا و آبخازیا
نیست، چرا که بحران کریمه دارای ابعاد وسیع تری است. بنابراین تاکید میکنم
که روسیه نیامده است کریمه را اشغال کند، بلکه خواهان استفاده از این اهرم
برای تامین منافع خود است.
علت عمده عدم عضویت کوزوو در سازمان مل،
مخالفت روسیه میباشد. این در حالی است که کوزوو توسط حدود ۷۰ کشور به
رسمیت شناخته شده است. چه طور کوزوو حق تعیین سرنوشت ندارد، اما کریمه
دارد. به همین دلیل روسها فعلا میخواهند استقلال کریمه را مستمسک قرار
دهند، چرا که به نظر نمیرسد آنها بیشتر از این جلو بروند تا جایی که حاضر
باشند به این دلیل بجنگند. به طور کلی کرملین خواستار به رسمیت شناخته شدن
منافع این کشور از سوی کشورهای غربی است.
پرند: علت
تغییر شرایط بعد از توافق یانوکوویچ و رهبران مخالفان در این امر است که
تظاهرکنندگان در برخی از مناطق، استانداران را به زور وادار به استعفا
میكردند. در حالی که اکثر کرسیهای پارلمان توسط احزاب مناطق و کمونیست که
از متحدان یانوکوویچ بودند اشغال شده بود، اما اپوزیسیون با ابزار تهدید و
تطمیع توانست این اکثریت را خنثی کند.
شوری:
به نظر من یکی از علل این امر در این بود که همه نمایندگان طرفدار
یانوکوویچ از حزب مناطق و کمونیست نبودند و بخشی از آنها به صورت مستقل
وارد مجلس شده بودند.
روسیه، اروپا و آمریکا تا کنون موضعگیریهای سختی نسبت به هم داشتهاند.
یکشنبه شانزدهم مارس همه پرسی جدایی کریمه از اوکراین برگزار میشود و در
صورت تحقق جدایی کریمه از حاکمیت کی یف، اروپا نمیتواند ساکت بنشیند و
باید موضعگیری داشته باشد. پیش بینی شما با توجه به وابستگی اقتصادی اروپا
به روسیه چیست؟
شوری:
موضع گیری اروپا قابل پیش بینی است، اما سطح موضع گیری و شدت آن اهمیت
دارد. به هر حال قطعا اروپاییها با جدايي كريمه مخالفت كرده و از این نظر
روسیه را محکوم میکنند. اما اینکه اروپا تا کجا میتواند پیش برود و
روسها تا کجا و آمریکا چه نقشی را ایفا میکند بسیار مهم است. الان به نظر
میرسد روسیه دست برتر را دارد، هرچند روسها بعد از ۲۱ فوریه ضربه سختی
خوردند (چون فکر نمیکردند بازی به اینجا برسد) اما تهاجم متقابل سنگینی را
از خود نشان دادند که حتی اروپاییها نیز انتظار این عمل را نداشتند.
اینکه دومای روسیه استفاده از نیروی نظامی در اوکراین را تصویب میکند،
موضوع کمی نیست. در روسیه ما شاهد این امر هستیم که اگر احساس به استفاده
از نیروی نظامی بشود، سریعا عملی میشود. نوع مداخلهای که روسیه در کریمه
داشت منجر به این امر شد که ما الان عملا کریمه را جدا شده از اوکراین
میبینیم و این موضوع نقطه قوتی در دست روسیه است که از آن برای تعاملات در
برابر اروپا و آمریکا استفاده میکند. اینکه در مقابل اروپا و آمریکا چه
واکنشی را از خود نشان میدهد، پرسش مهمی است که مطرح میشود.
آمریکا
بحث از تحریم کرده است، اما مشخص نیست تا چه اندازه از سوی اروپا مورد
حمایت قرار گیرد. چرا که پیوندهای اقتصادی روسیه با اروپا متفاوت از
تعاملاتش با آمریکاست.
هرچند حجم روابط اقتصادی آمریکا و روسیه هم زیاد
است، اما بخش عمده آن سرمایه گذاریهایی است که آمریکاییها در روسیه انجام
دادهاند و هرگونه تحریم باعث زیان خود واشنگتن خواهد شد. علاوه بر این،
با توجه به بحران اقتصاد جهانی، تحریمهای بیشتر و اضافه شدن کشورهای جدید
به لیست مجازاتها چیزی نیست که اروپا و آمریکا به دنبال آن باشند.
بنابراین
ایالات متحده با توجه به وضعیت کنونی نمیتواند از نیروی نظامی استفاده
کند. ممکن است ناتو تهدیدهایی مقابلهای انجام دهد، اما حداقل در کوتاه مدت
آمریکا نمیتواند از ابزار نظامی استفاده کند در حالی که روسها میتوانند
این کار را انجام دهند.
اروپا
که از نظامی شدن فضا بیم دارد، در تلاش است تا مسئله را به صورت دیپلماتیک
حل و فصل نماید. به طور کلی تفاوت دیدگاهها و شکافی که در این زمینه وجود
دارد به روسیه کمک میکند که بازی خود را با دست برتر ادامه دهد.
روسیه
علاوه بر کریمه در بخش شرقی اوکراین هم دست برتر را دارد و حتی میتواند
فضا را برای غربیها از وضعیت کنونی نیز تنگتر کند. علاوه بر این مسکو از
ابزارهای اقتصادی برخوردار است که میتواند فشار را بر اوکراین افزایش دهد.
تحلیلهای دیگری وجود دارد که آمریکا میتواند به جز گزینه نظامی، از
ابزارهای اقتصادی علیه روسیه استفاده کند. همچنین روسیه تا اینجای بحران
نیز هزینه اقتصادی زیادی پرداخته است، پرسش این است که آیا کریمه دارای این
ارزش برای این همه هزینه کردن است یا خیر؟
شوری: کریمه
دارای اهمیت استراتژیک برای روسیه است. ناوگان روسیه در دریای سیاه بسیار
حیاتی است. علاوه بر این روسها با یک مشکل اقتصادی مواجه هستند و آن اینکه
باید برای اجاره کریمه به اوکراین پول بدهند. اینها شاید در مقایسه با
تعاملات اقتصادی که روسیه با اروپا و آمریکا دارد رقم گستردهای نباشد.
البته باید به این نکته توجه داشت که بخش عمده نفت روسیه به اروپا و چین
صادر میشود و در این میان نه پکن خواستار تحریم مسکو است و نه اروپاییها
توان همراهی کامل با ایالات متحده را دارند. همچنین تحریم نفت از سوی
اروپا میتواند باعث افزایش قیمت نفت و در نتیجه بیشتر شدن درآمدهای روسیه
شود.
برآوردهای زیادی باید صورت گیرد تا بتوانند به تحریم روسیه دست بزنند. روسیه کشوری نیست که بتوان به آسانی آن را تحریم کرد.
بهشتیپور:
میخواهم این نکته را یادآور شوم که اقدام پارلمان اوکراین در برکناری
یانوکوویچ کودتا نبود، چرا که وی با رای پارلمان برکنار شد و مطابق قانون
اساسی مجلس این اختیار را دارد. نکته دیگر اینکه کریمه فضای جنگ را
نمیطلبد، تسلط بر کریمه به معنای تسلط بر شمال دریای سیاه است و این امر
بسیار دارای اهمیت است که برای غرب قابل گذشت نیست. اگر روسیه بخواهد کریمه
را ضمیمه خاک خود کند، کل معادلات امنیتی دریای سیاه بر هم خواهد خورد.
بنابراین
من فکر نمیکنم روسیه تا حدی جلو برود که بخواهد معادلات جدیدی را ایجاد
کند مگر اینکه روسیه مدل خود را بر اساس درگیری پی ریزی كرده باشد. سیاست
خارجی روسیه طی سالهای اخیر به هیچ وجه درگیری با غرب نبوده است و همیشه
تعامل در عین رقابت را پیشه کار خود نموده است.
به تازگی دیمیتری مدودف نخست وزیر روسیه گفته است که ما به هر روس تباری
که تمایل داشته باشد، میتوانیم شهروندی روسیه را بدهیم. از این رو فقط
اوکراین نیست که کلی شهروند روس تبار دارد و گزارشهایی از وجود برخی
تظاهراتها در کشورهای منطقه اوراسیا مخابره شده است. خیلی از مردم و
رهبران این کشورها نگران این امر هستند که سناریوی اوکراین در این کشورها
نیز تکرار شود. به هر حال یکی از ادعاهای روسیه این است که ما برای دفاع
از شهروندان خود وارد عمل شدهایم. این امر را چگونه میتوان توضیح داد؟
بهشتیپور:
اگر پرسش این است که آیا باید قزاقستان نگران باشد، بله باید نگران باشد.
من معتقدم اگر شرایط اوکراین در قزاقستان نیز رخ دهد حتما روسیه وارد عمل
میشد. اما ما نباید گمان کنیم که اگر اتفاقی در اوکراین افتاده، حتما
مشابه آن باید در قزاقستان، بلاروس یا دیگر کشورها رخ دهد.
شوری:
قزاقستان الان نگران تکرار سناریوی اوکراین برای نظربایف است. اگر چنین
تفکری در کرملین وجود داشته باشد یعنی واقعا سیاستی داشته باشد که بخواهد
چنین کاری کند، برنامهای برای آن دارد. امروز شهروندان روس تبار کریمه
هستند و فردا این امر به قزاقستان و دیگر کشورها ربط پیدا میکند. این
نگرانی را اکثر این جمهوریها دارند. همچنین همیشه این اتهام به پوتین وارد
بوده که وی به دنبال احیای امپراتوری شوروی است.
پس با اين تحليل که اوکراین حلقه اول احیای اتحاد شوروی است موافق هستید؟
بهشتیپور:
اینها حرفهای غربیها و رسانههای آنها است. در روسیه همه چیز تحت
اراده پوتین نیست و حتی اگر وی بخواهد هم نمیتواند شوروی را احیا کند. به
نظر من این تفکر اصلا درست نیست. روسیه دارای امکاناتی نیست که بتواند
شوروی سابق را احیا کند.
شوری: به
نظر من بحث بر سر آغاز یک فرآیند است. الان روسها تلاش میکنند به تمامی
روستبارها گذرنامه بدهند و این امر ایدهای است که در آینده و مواقع
ضروری میتوانند از آن استفاده کنند. شايد بتوان اين را گامي در جهت
سياستهاي آينده خواند اما روسیه در حال حاضر نه ظرفیت آن را دارد که اتحاد
شوروی را احیا کند و نه پوتین به دنبال چنین امری ست. چیزی که روسیه به
دنبال آن است، ایجاد فضایی اقتصادی است. چون فضای اقتصادی این کشور توسط
اتحادیه اروپا تهدید شده است. روسها پیشتر در پاسخ به تهدیدات امنیتی در
فضای خود، مواردی همچون حمله به گرجستان را عملی میکردند و اکنون نیز برای
حفاظت از فضای اقتصادی خود به روشهای دیگری عمل میکنند.
پرند:
من با اینکه اوکراین قدم اول احیای شوروی به شیوهای جدید است، موافقم. به
خاطر اینکه اوکراین بعد از روسیه دومین مرکز قدرت در اتحاد شوروی بوده
است. الان هم نسبت به جمهوریهای دیگر برتر است و منابع اقتصادی وسیعی
دارد. حتی زمانی که اتحاد جماهیر شوروی فرو ریخت، بدون نظر اوکراین نبود.
یعنی چهار کشور روسیه، بلاروس، اوکراین و قزاقستان بودند که این تصمیم را
عملی کردند. همیشه نقش اوکراین بعد از روسیه بوده، کمااینکه الان به جز
اوکراین سه کشور دیگر وارد اتحادیه گمرکی شدهاند و این احتمال نیز میرود
که دیگر کشورهای منطقه نیز وارد این اتحادیه شوند. اما در صورت ورود
اوکراین به اتحادیه گمرکی روندی آغاز میشد که میتوانست با تسری به سایر
حوزهها، به احیای شوروی با مدلی جدیدتر بینجامد.
به نظر شما بهترین موضع گیری سیاست خارجی ایران در قبال اوکراین چه بود یا میتواند باشد؟
بهشتیپور:
بیطرفی مثبت بهترین سیاست است، چرا که این زمین بازی را روسها و
آمریکاییها طراحی کردهاند و ایران در آن نقشی ندارد. بنابراین در صورت
ورود باید به یکی از طرفهای درگیر بپیوندد. چین نیز با تمام سیاست نزدیکی
خود با روسیه، بیطرفی را انتخاب كرده است.
شوری:
به نظر من دو اتفاق در منطقه در حال رخ دادن است که ایران باید نسبت به
آنها واکنش نشان دهد. اول اینکه همانند قضیه اوکراین عدهای با تظاهرات
خیابانی دولت مشروعی را سرنگون كنند، عملی مشروع نیست.
موضوع دوم اینکه
بخشهایی از کشوری بخواهد بدون اینکه مبنای قانونی داشته باشد، اعلام جدایی
کند. این امر نیز میتواند به رویهای خطرناک تبدیل شود. بنابراین ما باید
در مقابل این اتفاقات موضعگیری کنیم.
پرند:
ما باید از نظر سیاسی بیطرف باشیم اما از نظر اقتصادی اگر این درگیری بین
غرب و روسیه ادامه پیدا کند و منجر به اتخاذ تحریمهای نفتی علیه روسیه
شود، ما میتوانیم نسبت به تامین انرژی غرب توسط ایران امیدوار باشیم.