پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : محسن هاشمی پسر ارشد آیتا... هاشمی این روزها را در معاونت عمرانی دانشگاه آزاد میگذراند. اگر چه این روزهایش بدون دغدغه است اما نباید فراموش کرد سال پرهیاهویی را پشت سر گذاشت. هنوز در اذهان بسیاری مانده است که او یکی از گزینههای جدی پست شهرداری تهران بود اما با ناهماهنگی برخی اعضای اصلاحطلب شورای شهر نتوانست به خیابان بهشت راه پیدا کند. موضوع انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و ثبت نام آیتا... هاشمی در این انتخابات هم یکی از دغدغههای فکری محسن هاشمی بود. او در این ایام سعی در فراموش کردن تلخیهای سال 92 و گسترش شادکامیهای این سال دارد. پس تمام تلاش خود را معطوف به آبادانی دانشگاه آزاد کرده و ترجیح میدهد بخش عمده گفتوگوی او با آرمان در همین موضوع باشد. متن کامل گفتوگوی محسن هاشمی با آرمان در ادامه میآید:
شما زمان زیادی را در مترو گذراندید و سالهای زیادی آنجا بودید اما بعد به دانشگاه آزاد آمدید. حال و هوای دانشگاه آزاد چطور است؟
با تشکر از وقتی که در اختیار من قرار دادید و تشکر از فعالیتهای این سالهای روزنامه آرمان. میتوانید زندگی من را به سه دوره تقسیم کنید. دوره اول وقتی است که از تحصیل فارغ شده و وارد کار اجرایی شدم که زمان جنگ بود. در آن مقطع در صنایع سپاه مشغول شدم و پنج سالی را در بخش موشکی صنایع سپاه فعالیت کردم تا مقام معاونت هماهنگی موشکی سازمان صنایع دفاع هم بالا آمدم و در نهایت عضو علیالبدل سازمان صنایع دفاع شدم که حاجآقا (آیتا... هاشمی) به ریاست جمهوری آمدند و من به بازرسی ویژه آمدم.
دوران بعدی، دوره بازرسی ویژه رئیسجمهور است و حضور در دفتر ریاست جمهوری و فعالیت هشت ساله که اطلاعات خوبی از کشور را در اختیار من قرار داد و توانستم تجربیات زیادی در آنجا کسب کنم. در آنجا به بحث و بررسی درباره طرحها و پروژههای ناتمام، افزایش تولید در کشور و حل مسائل بروکراتیک که مردم را آزار میداد میپرداختم. این سه اولویت اصلی من بود که البته از طرف خود آقای هاشمی به من دیکته شده بود که این سه موضوع برای کشور بسیار مهم است و اگر بتوانیم این سه موضوع را حل کنیم مسائل دیگر کشور را میتوان حل کرد. در همین رابطه با مترو آشنا شدم و در جریان مشکلات آن قرار گرفتم؛ در زمان دولت اصلاحات مدیر مترو شدم و بخش عمده کار اجرایی من در مترو بود که خوشبختانه بیش از 130 کیلومتر مترو با حدود 80 ایستگاه و تقریبا 1000 واگن برای تهران تامین شد و وقتی از مترو بیرون آمدم، سه میلیارد سفر با مترو انجام شده بود.
اما دوران حضورتان در مترو فراز و نشیبهای زیادی داشت.
از این لحاظ راضی هستم که با مردم از همه اقشار و بهخصوص قشر مستضعف در ارتباط بودم و خدمتی به آنها میکردم. مترو یک پروژه عدالت محور بود و من لذت میبردم.
و اکنون؟
الان وارد فاز جدید کار اجرایی شدهام که فضایی کاملا جدید است که من هم از آن خیلی خوشم آمده است. با پیشنهاد آقای میرزاده و استقبال آقای هاشمی من معاونت عمرانی دانشگاه آزاد را پذیرفتم. وقتی در مسئولیتی قرار میگیرم سعی میکنم خود را با شرایط آن تطبیق دهم تا از آن کار لذت ببرم. میدانید که دانشگاه آزاد در سراسر کشور واحد و مرکز دارد در سرتاسر ایران پخش است و در شهرهای بزرگ تا شهرهای بسیار کوچک ما دانشگاه داریم. همه اینها پروژه عمرانی دارند، مشکلات ساخت، حصارکشی، تصرف و تملک زمین برای ساخت و ساز و مسائلی از این دست، در اینجا وجود دارد و ساختمانهایی مثل ساختمان آموزش، مسجد، سلف سرویس، ساختمان مسجد و اداری باید در این مراکز ساخته شود.
فضای خیلی متنوعی است و واحد عمران هم فضای کار زیادی در بعد طراحی و در بعد عمران دارد. فرصت خیلی خوبی برای من پیش آمد که بتوانم از واحدهای دانشگاه آزاد در سطح کشور بازدید داشته باشم. در طول شش ماهی که در این مسئولیت قرار دارم به بیش از 110 واحد رفته و بازدید کردهام. هنوز راه درازی داریم که باید طی کنیم و این فرصت برای من بسیار مغتنم است. آخرین سفرهایی که داشتم با پرواز به همراه مدیران همکار به قشم بود و از واحد بینالملل و عادی قشم بازدید کردیم، از آنجا با کشتی به جزیره هرمز رفتیم؛ 25سال قبل آن را دیده بودم که واحد کوچک دانشگاه آزاد در آن قرار داشت. شما میدانید که جزیره هرمز فقط 30 هزار نفر جمعیت دارد. بعد با کشتی به بندرعباس آمدیم.
واحد بندرعباس را دیدیم و بعد به میناب رفتیم. وقتی به این شهرها سفر میکنم از پروژههای مهم هم بازدید میکنم که در میناب هم از سد میناب بازدید کردم. از میناب به دشت رودان و از دشت ملورجان که خیلی زیبا بود گذشتیم که کمتر کسی شاید نام آن را شنیده باشد. بعد به کهنوج آمدیم و از کهنوج به عنبر آباد و بعد هم به جیرفت رفتیم و به بم. شب در بم ماندیم. از تمام این مناطق در یک سفر دو روز و نیمه بازدید کردیم و خیلی جاهای دیدنی را در این سفر دیدم.
میگویید از ساخت و سازها و پیشرفتها در این شهرستانهای کوچک متعجب شدید و دولت آیتا... هاشمی به دولت سازندگی معروف است، فکر نمیکنید منشا این بهبود شرایط و رفاه نسبی به آن زمان بازمیگردد؟
از گذشته یعنی زمانی که حاج آقا، رئیسجمهور بودند، کشور در حال سازندگی بود و حالا میدیدم که سازندگی خود را نشان داده و جادههایی که از آن عبور کردم اکثرا به شکل اتوبانی بود. یادم است قبلا با لنج به قشم و هرمز میرفتیم در صورتی که این بار با کشتیهای خیلی مدرن که در اختیار مردم هست این کار را انجام دادیم. من معمولا آخر هفته سفر انجام میدهم و معمولا این امکان هم هست که با اعضای شورای شهر، فرماندار، امام جمعه و نماینده هر منطقه هم دیدار کنم تا از مشکلات شهر و مشکلات مردم آگاه شوم. 70، 80 درصد وقتم صرف پروژههای دانشگاه میشود و اطلاعات خوبی از شهر و دانشگاه به دست میآورم.
قبل از اینکه این سمت را قبول کنید از وضع دانشگاه آزاد خبر داشتید؟
از دور دستی بر آتش داشتم اما این قدر مطلع نبودم که این حجم گستردگی و این حجم سازندگی را داشته است. بارها از حاجآقا و برادرم یاسر مسائلی شنیده بودم اما هیچ کدام از آنها به این سبک دانشگاه که من میبینم،ندیده بودند و عظمت آن را درک نکرده بودند. دانشگاه در شهرهای نسبتا کوچک و متوسط اثرگذاری بسیار بالایی دارد. مثلا وقتی وارد بم یا کهنوج میشوید یا در رودان و میناب میبینید که دانشگاه نماد شده است در صورتی که قشر فرهیخته با دانشگاه ارتباط دارند و رفت و آمد میکنند. اکنون به دلیل اینکه کنکور در شهرهای کوچک برداشته شده و 90 درصد رشتهها بدون کنکور قابل استفاده است، ارتباط مثبتی بین دانشگاه و شهر برقرار است.
کلا مسائل مربوط به مترو را در حاشیه گذاشتید و کاری به آن ندارید؟
این هفته سفری به کرمانشاه داشتم که هدف اصلی آن، قطار شهری کرمانشاه بود. وزارت کشور جلسهای برای بررسی قطار شهری کرمانشاه گذاشته بود و از من هم برای آن جلسه دعوت شد. در دولت گذشته آقای احمدینژاد اعلام کرد که میخواهد در دو شهر قم و کرمانشاه، مونوریل را به عنوان پروژه برتر شروع کند. مونوریل مخالفان زیادی دارد و کرمانشاه هم در این پروژه، پیشرفت زیادی نداشته و میخواستند تصمیم بگیرند که این پروژه ادامه داشته باشد یا تبدیل شود به قطار هوایی. آن روز من برای شرکت در آن جلسه رفتم و در برگشت با هواپیما نیامدم. بلکه در مسیر برگشت واحدهای کرمانشاه به تهران را بررسی کردم. اسلامآباد، هرسین، اسدآباد، همدان، آوج و تاکستان و... مسیر واقعا اثرگذاری بود.
مثلا دانشگاه همدان دانشگاه واقعا عجیبی است. نزدیک 100 هزارمتر ساختمانسازی در 60، 70هکتار زمین و کیفیت ساخت و ساز بالاست که خیلی من را تحت تاثیر قرار داد. حتی واحد تاکستان و کرمانشاه هم وضع خوبی داشتند. اصلا در ذهن افراد نمیگنجد که در شهری مثل تاکستان دانشگاهی به وسعت صدهزار متر ساختمان وجود داشته باشد با نزدیک به 10 هزار دانشجو. الان فکر میکنم باید به این موضوع دانشگاه آزاد در آخرین دوره بازنشستگی خودم توجه کنم.
بازنشستگی؟هنوز جوان هستید!
من 27 سال سابقه کار دارم و این سه سال را میتوانم در دانشگاه آزاد به عنوان یک کار دانشگاهی خدمات خوبی انجام دهم. در کنار فعالیت دانشگاه البته از من خواسته شد مسئولیت شرکت قطار شهری کشور را بپذیرم که به خاطر این مسئولیت آن را قبول نکردم اما قرار شد وقتی لازم باشد به آنها مشورت دهم و عضو هیات مدیره شرکت مادر تخصصی قطارهای شهری هم هستم که دو هفته یکبار جلسه دارد و به آقای خندان دل که معاون عمرانی وزارت کشور است، کمکهایی میکنم.
به خاطر نقش مهم آیتا... هاشمی در پیروزی دکتر روحانی این تصور وجود داشت که شما مسئولیت دولتی بگیرید.
این دو جنبه داشت. یکی اینکه ما به خاطر تجربیاتی که داریم و مشکلاتی که در کشور وجود دارد، بیشتر در مسائل اجرایی دخالت کنیم. تفکر غالب این بود که حضور ما در دولت دوباره شایعات گذشته را تکرار میکرد و امکان داشت تخریبهایی که از جهت خانواده حاج آقا متحمل میشدند، شدت بگیرد. این تفکر در نهایت شدت گرفت و سبب شد که از ما برای کار در دولت دعوت نشود. در ابتدا کمی سخت بود چون در دورههای مختلف تجربیاتی داشتم. از رئیسدفتری تا کار اجرایی حضور داشتم اما در نهایت دیدم عقلانیت باعث این انتخاب شده و ناراضی نیستم و موضوع را به فال نیک میگیرم. امیدوارم آنهایی که مسئولیت گرفتند در کار خود موفق باشند.
همانطور که اشاره داشتید در مقطعی بازرس ویژه ریاست جمهوری بودید، در آن زمان با مواردی مانند ویژهخواری هم مواجه میشدید؟
آن بازرسیای که زمان آقای هاشمی تاسیس شده بود، برای این موارد نبود. آن زمان دفتر پیگیریهای ویژه بود که در آن زمان، به دفتر بازرسی رئیسجمهور بدل شد. یعنی من موسس دفتر بازرسی رئیسجمهور بودم. آقای هاشمی دستور داده بودند که بدون دستور ایشان هیچکاری انجام ندهیم. یعنی کارهایی که به صورت شفاهی و کتبی به ما دستور داده شده بود را دنبال میکردیم. در آن زمان دفتر بازرسی ویژه عمده فعالیتش در سه جهت بود. کشور از جنگ خلاص شده و وارد حل مشکلات مردم در خارج از مسائل جنگ شده بودیم.
سه موضوع مهم در کشور بود که ایشان این سه مساله را پیگیری میکردند. پیگیری و بررسی طرحها و پروژههای بزرگ بهخصوص در مناطق دور افتاده یکی از آنها بود چون آقای هاشمی میخواستند گزارش داشته باشند. موضوع دیگر این بود که پروژههایی از سالهای گذشته و حتی رژیم گذشته کلنگ خورده است باید به اتمام برسد چون هزینه زیادی صورت گرفته بود اما به نتیجه نرسیده است. آقای هاشمی میخواست اطلاعات مستقیم داشته باشد که چرا آن پروژهها به نتیجه نرسیده است مثلا راهآهن بافق- بندرعباس، نیروگاهها، کارخانه سیمان و طرحهایی که شروع شده بود و به نتیجه نرسیده بود. مساله دیگر، تولید بود. کارخانههای زیاد کشور که در زمان جنگ دچار بحران شده بودند و آقای هاشمی اصرار داشت تولیدات به ظرفیت اسمی کارخانه برسد.
یک تعدادی طرح و پروژه بود و یک تعدادی هم در حال کار بود. آلومینیوم، مس، پتروشیمیهایی که وجود داشت، محصولات بهداشتی و صابون و...، همه مشکل بود و آقای هاشمی میخواست به صورت جدی آنها را پیگیری کند. مساله سوم، بروکراسی در کشور بود. مثلا وقتی میخواستید از کشور خارج شوید، باید یک ماه پاسپورت خود را به هواپیمایی میدادید یا پاسپورت بگیرید هم نزدیک دو ماه طول میکشید. یا مثلا مسائل شهرداری، ساخت و ساز و... با مشکلات زیادی مواجه میشد. موضوع دیگر که در بازرسی ویژه پیگیری میشد، به نامههای مردم مربوط بود. مردم نامه مینوشتند که کار ما لنگ است و انجام نمیدهند. اینها هم از اصول آقای هاشمی بود که وقت گذاشتند و خیلی از این مسائل را حل کردیم. البته ویژهخواری هم بود که به صورت گزارش محرمانه برای رئیسجمهور میفرستادیم. مثل اتفاقاتی که در آلومینیومپارس افتاده بود. چون آن زمان هم ارز دو نرخی بود.
ورق آلومینیومی که در بستهبندی استفاده میشود را تولید میکردند و خیلی مسائل دیگر پیش آمد. یا در توزیع فولاد و سیمان. اینها دو نرخی بود و ارز چند نرخی بود و امکان سوءاستفاده بیشتر میشد. اما بعد کم کم بازرسی ویژه وارد موارد دیگر هم شد و این هم به نظر رئیسجمهور بستگی داشت. بعد از من، آقای خاتمی رئیس دفتر بازرسی ویژه شدند و فعالیتهایش هم تغییر کرد. در زمان آقای احمدینژاد هم آقای شوشتری مسئولیت بازرسی ویژه را بر عهده گرفتند.
آن زمان به اندازه الان بود؟
تا زمانی که در کشور رانت است و تورم است، ویژهخواری را نمیتوان از بین برد. اگر کسی واقعا بخواهد با ویژهخواری مبارزه کند باید با عوامل آن مبارزه کند. هر کسی ممکن است بخواهد دزدی کند اما باید با عوامل اصلی آن مبارزه شود تا ریشه آن را بکند. یکی از مشکلات اصلی کشور و جاهایی که موفق نبودهایم، همین مساله تورم است.
چرا؟
یکی از گناهان کبیره همین مساله رباست. فکر میکنم اگر اقتصاد ما خراب است به این دلیل است کهبرخی سیاستهای ما مشکل دارد و اگر سیاست را درست نکنیم، اقتصاد را هم نمیتوان درست کرد. از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ما یک تورم در بخش دلار داشتیم و بعد تورم در اقتصاد؛ همین باعث شد بانکها مجبور شوند سود بانکی را در سطحی بگذارند که نقدینگی به شکل سیل صدمه نزند و خود بانکها بهره بانکی را به بالای بیست درصد رساندند و کسانی که برای توسعه کشور نیاز به پول دارند، وام 26، 27 درصدی میگیرند که با هزینههای جانبی به سی درصد هم میرسد.
اگر روحانی بخواهد در اقتصاد موفق شود اول باید سیاست خود را درست کند که هم در گفتار و هم در عمل این حس را به جامعه میدهد و با تیم کاری به دنبال این هستند که سیاست کشور را به سمت عقلانیت بیشتر ببرند. در کنار این سیاست میشود اقتصاد و تورم را حل کرد و اگر این موضوع حل شود، منبع مناسبی برای حل بسیاری از مشکلات کشور خواهد شد. از جمله ویژهخواری. راهحل رفع ویژهخواری این است که سیاستمان درست شود، بعد اقتصاد درست شود و بعد مشکل تورم را حل کنیم. در کشورهای دیگر، تورم یک یا 2 درصد و حتی منفی است. ما باید این مسیر را طی کنیم که البته کار سختی است. موضوعی الان مطرح است که فکر کنم دولتها مجبور شوند مسائل خود را به صورت پوپولیستی حل کنند. مثلا فکر میکنیم هر دولتی باید هشت سال باشد در صورتی که گاهی دولتها در اقتصاد انتحاری عمل میکنند. مثلا یک دولت میآید و در عرض شش ماه، 2 مشکل را حل میکند بعد دولت بعدی میآید و دو مشکل دیگر را حل میکند.
چطور؟
در ایران رسم شده که دولت باید چهار سال باشد و دوره بعد هم وارد شود. اگر اینطور نشود انگار که افت دارد. مثل کسی که میگوید اگر این لباس را نپوشم، بیکلاسی میشود. در صورتی که مسائل کشور اینگونه نیست. مثلا میگویید که باید مشکل قیمت سوخت و قاچاق سوخت را حل کنید. در مرزها این قاچاق بیداد میکند. حتی کشورهای جنوب خلیج فارس که نفتخیز هستند از گازوئیل ایران ارتزاق میکنند. دولتها وقتی وارد کار میشوند به سمت کارهای پوپولیستی میروند و فکر میکنند اگر این کار را بکنند رای نمیآورند. من پیشنهاد میکنم این موضوع باید به این سبک دیده شود که دولتها کار واقعی برای درمان یک مریض را انجام دهند. اگر جراحی لازم باشد، یا خونریزی و درد لازم باشد انجام شود تا از مرگ او جلوگیری شود.
یعنی بعد از شش ماه اگر دولت کارآمدی نداشت...
اتفاقا اگر کارآمدی داشت کنار برود! مثلا یونان را ببینید. یک دولتی میآید ریاضت اقتصادی تجویز میکند. مردم اعتراض میکنند تا دولت سقوط کند اما دولت بعدی همان مسیر را طی میکند تا مشکلات کشور حل شود. به قول پزشکان حل مسائل بیماری کشور را باید دولتها بدون در نظر گرفتن این که باعث محبوبیت یا غیرمحبوبیت میشود اجرا کنند و اگر این کار را نکنیم، مشکلات مزمنی که در کشور هست باقی خواهد ماند و ما نمیتوانیم اقتصاد کشور را درست کنیم. ذهن دولتها نباید فقط به دنبال محبوبیت باشد. البته تمامیت ارضی کشور باید حفظ شود اما کشور به جلو حرکت کند. یکی از مسائل همین تورم است که ریشه در سیاست دارد و باید با تصمیمات عاقلانه تورم را حل کنند که اگر حل شود بخش عمدهای از مسائل رانتی کشور حل خواهد شد. وقتی در کشور رانت ایجاد کنند همه از این طریق ورود پیدا میکنند.
از بازنشستگی خود گفتید. مگر معاونت عمرانی دانشگاه آزاد، شغل دولتی محسوب میشود؟
من زیر مجموعه تامین اجتماعی دولت هستم و اینجا مامورم.
با دولتیهای قدیم و مدیران دولت احمدینژاد با چه کسانی در ارتباط هستید؟
به آن صورت ارتباطی ندارم مگر تصادفی کسی را در برنامهای یا سمیناری ببینیم.
حتی با داماد رئیسجمهور؟
ایشان چند بار به دفتر من آمدند اما از وقتی به دانشگاه آزاد آمدم ارتباطم با ایشان قطع شد.
برنامه شما برای عید چیست؟
معمولا همراه حاجآقا سفر میکنیم. گاهی بعد از این سفر یک سفر دیگر هم میرویم.
سال 92 برای خانواده هاشمی سال سختی بود که فاطمه خانم دادگاه داشت و فائزه خانم تازه از زندان آزاد شده بودند.
اینها (خواهرهایم) با این رفتارشان، این برخوردها را میطلبند. باید طوری نصیحت کنیم که این برخوردها برایشان اتفاق نیفتد. چون میشود انتقاد کرد، حرفهایشان را بزنند و به سمت حقیقت پیش بروند اما به شکلی که با مسائل دادگاهی مواجه نشوند.
وقتی روحانی رئیسجمهور شد چه جوی در خانواده بود؟
همه خوشحال بودند
پیشبینی میکردید آقای روحانی رئیسجمهور شوند؟
وقتی آقای هاشمی ثبت نام کردند و رد صلاحیت شدند و آن جو قوی شکل گرفت، قابل پیشبینی بود اما قبل از آن چنین برداشتی نبود. حتی کارگزاران هم دنبال کاندیدای خودشان بودند. اصلاحطلبان هم به دنبال آقای عارف بودند. اما بعد از ثبت نام آقای هاشمی و رد صلاحیت ایشان فضا خیلی تغییر کرد.
وقتی آقای هاشمی خبر پیروزی را شنیدند واکنششان چه بود؟
من آنجا نبودم و خبر ندارم اما طبیعتا خوشحال شدند.