آرمان: اخلاق شاید حلقه مفقوده این عصر باشد. دنیای الکترونیکی و پیشرفتهایی در این حوزه سبب شده تا توجه به اخلاق و معنویات هر روز از روز گذشته کمرنگتر شده است که شاید بتوان دلیل برخی تخلفات اخیر را در این موضوع جستوجو کرد. اختلاسهای میلیاردی، قتل و غارت در سراسر دنیا، گسترش فعالیتهای گروههای تروریستی همه ریشه در فراموش شدن اخلاق دارد. در شرایطی که علما و فقهای اسلام هر روز به نظرات جدیدتری در مورد احکام با توجه به زمان میرسند اما برخی هستند که آگاهانه یا غیرآگاهانه در برابر این پویایی میایستند و خود به جریانی در علیه فقه جدید تبدیل میشوند. در این روزها باید حضور بزرگانی مانند آیتا... سید محمدموسوی بجنوردی که با صراحت در مقابل تنگنظران میایستد و به آنچه به اعتقاد او نیاز این روزهای ایران و جهان اسلام است می پردازد را غنیمت دانست. نظریات این عالم ارزشمند شاید رد نگاه اول برای برخی ناخوشایند باشد اما زمانی که پای صحبت و استدلالهای او مینشینند بیش از حامیان و طرفدارانش نسبت به صداقت و صحت نظریههای او گواهی میدهند. او میگوید زنان میتوانند مجتهد باشند و فتوا دهند که شاید این سخن برای برخی نامفهوم باشد اما او برای تبیین این نظریه بسیار دلیل دارد. آيتا... سید محمد موسوی بجنوردی با آرمان به گفتوگو نشست که متن آن در ادامه میآید:
× ديدگاههاي خود را درباره دو مفهوم اخلاق و دموكراسي بفرماييد.
اساسا اخلاق زيربناي همه مباحث است به ويژه دموكراسي. حتي اخلاق زيربناي دين است و پيغمبر اكرم (ص) فرمود: «اني بعثت لاتمّم مكارم الاخلاق» پيامبر اكرم(ص) هدف بعثت خود را مكارم اخلاق ميداند. بنابراين حتي وقتي ارسطو ميخواهد عقل عملي را تقسيم كند، ميگويد: عبارت است از اخلاق و تدبير منزل. اخلاق را در شاخه همه قوانين ميآورد. قوانيني كه عرفي است. ارسطو ميگويد كه همه بايد در پرتو اخلاق باشد. اخلاق چيست؟ اخلاق، رفتار، كردار و طرز تفكر نيكو مطابق با فطرت است. براي اينكه انسان موجودي است كه براساس فطرت خلق شده است. فطرت يعني استقامت درك عقلاني كه حقيقت را ميبيند. «يري الاشياء... » اين انسان داراي اين فطرت است و اين فطرت هيچوقت آلايش پيدا نميكند و هميشه انسان را به طرف كمال مطلق رهنمون ميكند. اخلاق در انسان يك امر فطري است. يعني انسان با اخلاق و با فطرت خلق ميشود. بعد اگر بخواهد از مسير اخلاق منحرف شود، معنايش اين است كه از مسير فطرتش منحرف شده است. چون انسان «كل مولود يولد عليالفطره» هر نوزادي كه متولد ميشود بر فطرت متولد ميشود و وقتي بر فطرت متولد ميشود، پس بر اخلاق و سجيه اخلاق متولد ميشود. لذا اگر انسان بتواند جلوي انحراف خود را بگيرد و تكامل پيدا كند، بطور موازي اخلاقش نيز تكامل پيدا ميكند. پس اخلاق يعني كردار نيك، انديشه نيك يعني تمام حركات و سكنات انسان براساس فطرت انجام بگيرد و هيچگونه انحرافي در آن نباشد. اين اصل اخلاق است. دموكراسي يعني مردمسالاري. مردمسالاریتعريف خاصي دارد. ممكن است مردمسالاري در جامعه ديني باشد كه «ديني» قيد نيست، ظرف است. نبايد ديني را قيد بگيريم. مثل اينكه بگوييم فيزيك ديني، رياضيات ديني. مردمسالاري يعني دموكراسي. يك زماني دموكراسي درجامعه ديني است و يك زمان در يك جامعه لاييك است. اگر در جامعه ديني باشد، قهراً اين دموكراسي و اين مردمسالاري براساس تعاليم اسلام هم در آن تاثير ميكند. بنابراين اگر بگوييم مردمسالاري، در جامعه ديني عبارت از اين است كه دين ظرف است از براي مردمسالاري و نه قيد. برخی خيال ميكنند كه کلمه ديني قيد است مردمسالاري اگر مقرون با اخلاق شود، يعني دموكراسي و آزادي انديشه و آزادي عقيده و آزادي در كردار و رفتار و ذاتا انسان هم عدالتخواه است يعني يك امرتعليمي نيست. ذات انسان عدالتخواه و عدالتجوست. وقتي بنا باشد به حسب فطرت و ذات انسان كه عدالتخواه و عدالتجوست مقرون شود با اخلاق، مقرون شود با آزادي در انديشه، آزادي در فكر و آزادي در عمل كه همان دموكراسي باشد هماني است كه به نظرم اسلام ميخواهد. اسلام هميشه جامعهاي ميخواهد كه اخلاقي باشد، جامعهاي ميخواهد كه مردم همه در انديشههاي خود آزاد باشند و اينطور نباشد كه مردم متاثر از افكار ديگران و خدايناكرده افكار انحرافي بروند. چون اگر انسان را به همان فطرت خود واگذارند، هيچوقت راه انحراف نميرود و راه صحيح ميرود. انحراف يك پديدهاي است كه عرضي است براي انسان. آني كه ذاتي است از براي انسان، استقامت در عمل و درك در اخلاق و در كردار است. بنابراين دموكراسي و اخلاق به نظرم هر دو مكمل يكديگر در يك جامعه ديني هستند. در يك جامعهاي كه دين زيربنايش است، دموكراسي مسلم جامعه ديني دارد و مسلما در جامعه ديني، اخلاق هم با دموكراسي عجین است و جداي از دموكراسي نيست. بلكه عجين با دموكراسي و آزادي انديشه است. لذا اگر خوب به احكام اسلام نگاه كنيم، ميبينيم پيامبران و رهبران ديني ما هميشه اين انديشه را زنده نگه ميدارند؛ اين انديشه كه انسان آزاده باشد و هيچوقت متاثر از افكار انحرافي نشود و به همان فطرت خود و به همان عقلانيت خود، وقتي انسان متاثر از عوامل خارجي انحرافي نشود، طبيعتا عدالتخواه و استقلالطلب است و طبيعتا دموكراسي را سرلوحه خود قرار ميدهد و آزادانديش است.
× آيا حكومت دموكراتيك ميتواند باعث گسترش و تعميق اخلاق در جامعه در دو حوزه خصوصي و عمومي شود.
ابتدا اين مساله را بگويم كه ملت ايران ملت رشيدي است. ملتي است كه تحت تاثیر تبليغات دروغ قرار نمیگیرد. تجربه نشان داده كه ملت ايران هميشه در ساعت آخر حرف حسابي را ميزند. چراكه ملتي رشيد است و در تاريخ هم تاكنون نشان داده شده است. اسلام كه به ايران آمد، بهترين جامعهاي كه اسلام را رونق داد، ايران بود. اكنون ببينيد اکثر بزرگان اسلام، ايراني هستند. بزرگترين فيلسوف اسلام، ايراني است؛ ابونصر فارابي، شيخالرئيس ابوعلي سينا، خواجه نصيرالدين طوسي. بزرگترين فقهاي اسلام چه در شيعه و چه در سني، ايراني هستند. بزرگترين مورخ اسلام، تاريخ طبري متعلق به مازندران است. بزرگترين مفسر اسلام، ايراني است. حتي در ادبيات عرب، مثل سيبوبه، ايرانياند. بزرگترين هديهاي كه بر ايران آمد، اسلام بود و بزرگترين خدمت را به اسلام نيز ايران و ايرانيان كردند. واقعا درمقابل هم از خلفاي اسلامي يعني بنياميه و بنيعباس نهايت اذيت را كشيدند، زیرا خلفا حالت ناسيوناليستي عربي داشتند و ايرانيها را خيلي اذيت كردند. ملكالشعراي بهار به زيبايي ميگويد كه «گرچه عرب زد به حرامي به ما- داد يكي دين گرامي به ما- گرچه زجور خلفا سوختيم- ز آل علي معرفت آموختيم» ميگويد كه خلفاي بنياميه و بنيعباس نهايت اذيت را به ايرانيها كردند چراكه حس ناسيوناليستي عربي داشتند اما آنكه ملت ايران گزينش كرد، ولايت اهل البيت بود. لذا ميگويد با اينكه ما را اذيت دادند اما ما معرفت خود را از آل علي گرفتيم. از آنها نگرفتيم چراكه آنها مردماني انحرافي بودند و اسلام واقعي را نداشتند. اين علامت رشد ملت ايران است.
× شما ميفرماييد كه حكومت دموكراتيك به تعميق اخلاق كمك ميكند؟
مسلما. دموكراتيك در مسير اخلاق ميرود و نميتواند از اخلاق منحرف شود.
× چرا حكومت دموكراتيك زمينه رشد ارزشهاي اخلاقي ميشود؟
چون در آن آزادي هست. انسان ذاتا آزاد فكر ميكند و ذاتا عدالتخواه و عدالتجوست. ذاتا انسان اخلاقي است. انحرافات بر اثر عوامل خارجي درست ميشود. اينكه ميفرمايد: « كل ابن آدم يولد علي الفطره و أبواه يهّودانه أو ينصرانه أو يمجسانه» پدر، مادر، شوهر، زن و اولاد، دوست و جامعه بد آدم را منحرف ميكند والا انسان بهخودي خود منحرف نيست. خداوند وقتي انسان را خلق ميكند براساس فطرت خلق ميكند. اين انحرافاتي كه ميبينيد به علت عوامل خارجي است. انسان وقتي در جامعه اسلامي حضور داشته باشد، فطرتش رشد ميكند و كمك ميكند در ارتقا خودش و انسان تكامل پيدا ميكند. چون انسان موجودي است كه درحال تكامل است. وقتي تكامل پيدا كرد، قهرا اخلاقي است. معلم اخلاق و الگو ميشود.
× با اين شرايط چطور جامعه ايران هنوز به يك جامعه اخلاقي تبديل نشده است؟
براي اينكه كساني كه آمدهاند، اگر در كردارشان و انديشهشان و رفتارشان با مردم با سلامت کامل رفتار میکردند، جامعه به سمت اصلاح پیش میرفت، امام(ره) در جامعهاي آمد كه خاندان پهلوي، پدر و پسر جامعه را منحط كردند و به فساد كشاندند و تا توانستند به اين ملت رشيد ستم كردند و به مقدار زيادي ملت ايران را عقب انداختند. وقتي انقلاب شد، امام، آزادي كه آورد، رشدي كه به مردم داد و ارزشي كه براي مردم قائل شد و مردمسالاري واقعي را به عقيده من واقعا امام براي جامعه ايران آورد. رشدي كه ملت ايران بعد از انقلاب كرد اصلا طرف قياس نيست. چون وقتي رشد كرد ميبينيم كه توانست بهترين سياستمدار و متفكر شود. نميدانيد در مدت 32 سالي كه در دانشگاهها تدريس ميكنم، وضعيت دانشگاههاي ما چقدر رشد داشته است. بهخصوص در قسمت خانمها. در قسمت خانمها به عنوان يك معلم عرض ميكنم كه 32 سال است در دانشگاه درس ميدهم، دخترها لااقل يك نمره از پسرها در دورههاي كارشناسي، كارشناسي ارشد يا دكترا جلوتر هستند. اين سه دوره را كه تدريس كردهام در كلاسهايي كه مختلط است، نوعا دخترها يك نمره از پسرها جلوتر هستند. درحالي كه قبل از انقلاب اينطور نبود واين انقلاب بود كه واقعا به مردم رشد داد و جاي واقعي انسانها را به همان حالت واقعي خودش رساند. بهخصوص در زنها. زنها در خود انقلاب خيلي منشأ اثر بودند. چون حالت انقلابي در آنها بود. در پيروزي و راهپيماييها ميبينيم كه زنها نقش مهمي داشتند. بعد از انقلاب هم حركت علمي در ميانشان خيلي رشد پيدا كرد و در حوزه علميه قم بهقدري زنهاي باسواد پيدا شده كه ميتوانند اكنون مدرس اخلاق باشند درحالي كه قبلا اينطور نبود. اكنون در قم زناني داريم كه مجتهده هستند و ميتوانند كتابهاي عالي درس صدر كه مكاسب شيخ انصاري و كفايه مرحوم آقاي آخوند است را بهخوبي تدريس كنند. فلسفه را تدريس ميكنند درحالي كه اكنون در ايران فلسفه بهخوبي رشد پيدا كرده است، حتي فلسفه غرب. اكنون كثيري از خانمهاي در قم اضافه بر اينكه فلسفه اسلامي را بلد هستند، حرفهاي كانت، دكارت و هگل را بلد هستند، خواندهاند، ميدانند و ميتوانند با افرادي كه حالتهاي انحرافي دارند جدل و بحث کنند زنهاي بسیار باهوش در قم داريم. زنهايي قرآنپژوه در درجه اعلا داريم. اكنون زنان بسيار در ايران رشد كردهاند و الگويش قم است. قم واقعا الان جاي عجيبي شده است. گنجينهاي براي دانشمندان شده است. چه برای زنها و چه برای مردها. حوزه علميه هيچوقت اينطور شأن نداشت كهطلاب فلسفه غرب و فلسفه اسلامي را بلد باشند. در اصول، مباني اصولي را بلد هستند. حوزه قم در جهان اسلام، نمونه است.
× زنهاییکه به مرحله اجتهاد هم رسيدهاند چرا نميتوانند كانديداي مجلس خبرگان شوند؟
عقيدهام اين است كه هيچ منعي براي حضور زن در مجلس خبرگان نيست. شرعا نميتوانيم بگوييم، جنسيت در مجلس خبرگان ملاك است بايد اهل خبره باشند كجا آمده كه جنسيت بايد مرد باشد. عقيدهام اين است كه زن ميتواند مرجع تقليد شود. چون در مرجع تقليد، فقيه و اعلم ميخواهيم. اكنون زن فقيه داريم، نميگويم اعلم اما امكان دارد زني فردا اعلم شود. از حكم عقل است كه رجوع عاقل به جاهل صورت گیرد، و چه فرقي ميكند جنسيت ملاک نیست كه بايد به مرد رجوع كند. و اگر زني فقيه بزرگي شد، ميتوان از او تقليد كرد. از ابتدا كه در شوراي عالي قضايي آمدم سال 61 عقيدهام اين بود كه زن ميتواند قاضي شود. به مرور زمان اينطور شد كه زن ميتواند قاضي شود. در دادگستري فراوان خانمها هستند كه پايه قضايي دارند و مشغول قضاوت هستند. واقع اين است كه جنسيت هيچوقت در اسلام ملاك فضيلت نيست. ملاك فضيلت در اسلام، علم و تقواست. ملاك فضيلت اخلاق است و جنسيت ملاك نيست حالا كسي كه اخلاق و تقوا دارد، مرد باشد يا زن و نبايد تبعيض قائل شويم. اين تفكر جاهلي است كه سابق داشتند و زن بايد فقط در خانهاش بنشيند و نبايد تعليم و مراحل بالا را ببيند. اكنون دانشگاهها در تمام رشتهها دخترها به صراحت بگويم كه از پسرها جلوتر هستند. يك كلاس مختلط را وقتي امتحان میگیریم، ميبينيم نمره دخترها بيشتر است در درسهاي نظري و نه درسهايي كه ميگويند حفظ ميكنند. درسهايي داريم نظري مانند فلسفه كه ميفهمند، درك كرده و اظهارنظر ميكنند. احيانا اشكال هم ميكنند. بنابراين اين ظلمي است كه سابق بر زن ميكردند و اين بهنظرم از بركات انقلاب و ديد باز حضرت امام(ره) است. وقتي نزد گورباچف هياتي ميفرستد، حسابشده است كه يك زن را همميفرستد. يك روحاني و يك دانشگاهي را ميفرستد. واقعا اگر عملكرد امام را ببينيد، نه فقط انقلاب عليه طاغوت بلكه انقلاب فكري در جامعه ايران كرد و واقعا در ايران فكر را متحول كرد. نه فقط در ايران بلكه اين فكر در جهان اسلام نيز تاثيرگذاشت. نبايد خودمان را کوچک بگيريم. ايران براي جهان اسلام اكنون الگوست. لبنان سابق را ببينيد چه بود و اكنون چطور متحول شده است. سوريه را همينطور و مصر. بهقدري اين انقلاب اسلامي بر مردم تاثير كرده است و به مردم نيروي انقلابي و اسلامخواهي داده است همه جا در منطقه الگو شده است. رژیماشغالگرقدس در تمام مدت عمرش يك حرف راست زد و آن اينكه با وقوع انقلاب اسلامي گفت كه در منطقه زلزله رخ داد. واقعا زلزله شد چون زلزلهاي در كل منطقه شد كه بايد از يوغ استعمار بيرون بياييم و آزادي بخواهيم. بيداري واقعي از بعد از انقلاب اسلامي ايران شروع شد. اينها واقعيتهايي است كه نبايد انكار كنيم.
× با توجه به فرمايشي كه راجع به جايگاه زنان هم در انقلاب داشتيد و هم بعد از انقلاب، نگاه شما از كلمه «رجل» در قانون اساسي، بحث جنسيت نيست.
مسلم رجل در زبان عرب يعني شخصيت. من در نجف متولد شدم و تحصيلاتم را در حوزه نجف انجام دادم. وقتي در عرب ميخواهند بگويند كه فلان شخص از شخصيتهاي علمي است ميگويند «من رجالات علم» اگر بخواهند بگويند از شخصيتهاي بافضيلت است ميگويند «من رجالات الفضيل». اصلا رجل و رجال در عرب يعني شخصيت و شخصيتها. به معناي مرد نميگيرند. قانون اساسي ما هم جامعنگری كرده است والا ميگفت از مردان و چرا نگفت؟ چراكه ميخواستند عدهاي را ساكت كنند كه اشكال ميگرفتند براي اينكه زن نميتواند واز طرف دیگر هم تفسير درست به شخصيت شود. از رجال سياسي يعني از شخصيتهاي سياسي ميتواند رئيسجمهور شود حالا ميتواند مرد يا زن باشد.
× اينكه دوراندیشی كردند و در قانون اساسي رجل را به معني شخصيت گذاشتند. خانمي اين شخصيت را داراست و با همين قانون اجازه كانديدا شدن درانتخابات رياستجمهوري به آن خانم را ميدهند؟
اين خودش واقعا جاي سوال است. در عين اينكه به شوراي محترم نگهبان خيلي احترام ميگذارم اما آنها بايد تاييد كنند. مفسر قانون اساسي آنها هستند. اگر ابهامي در قانون اساسي شود، طبق قانون اساسي شوراي نگهبان بايد تفسير كند
× حقوقدانان هم كه قانون اساسي تصويب كردند و نظر دادند نظرشان از رجل بحث جنسيت نيست؟
نيست، والا ميگفتند از مردان، بگويند از مردان سياسي! چرا كلمه عربي بگذارند. روشن است و شهید دكتربهشتي كه خداوند رحمتش كند، كلمهاي گذاشت چون عدهاي اصرار داشتند كه مرد باشد اما كلمهاي گذاشت كه تفسير واقعياش ميشد، شخصيت.
× شخصيت هم جنسيت نميشود.
به متن مذاكرات كه مراجعه شود، مشخص ميشود كه منظور مرد نيست. در سخنرانيهايم ميگويم كه قانون اساسي اصراري ندارد كه از مردها باشند و ميگويد رجال و رجال هم يعني شخصيتها. اعم از زن و مرد.
×چكار كنيم كه جامعه ايران با اين وضعيت به يك جامعه اخلاقي تبديل شود.
الگوي جامعه هميشه بزرگان هستند. اين وظيفه بزرگان است كه واقعا بايد معلم اخلاق باشند. امام صادق (ع) فرمودند: «كونوا دعاه الناس بغير ألسنتكم»؛ مردم را دعوت كنيد به غير زبانتان.» يعني عملكردتان. يعني بايد عملكردمان بهگونهاي باشد كه جامعه را بسازيم. ممكن است زیبا صحبت كنم اما عملكرد بنده مطابق با گفتارم نباشد فایدهای ندارد، مهم اين است. اگر بخواهيم واقعا جامعه ما متحول و اخلاقي شود بايد عملكرد مديران اخلاقي شود تا بتوانند اخلاق را در جامعه نهادينه كنند و اين يك واقعيت است. اين وظيفهاي است كه همه ما داريم و فردا نزد خداوند مسئوليم اگر غير از اين باشد. ما وظیفه داريم كه جامعه را اخلاقي كنيم و بهترين راهش هم عملكرد ماست و نه گفتار. شما بايد با عملتان مردم را درست كنيد.
× دوصد گفته چون نيم كردار نيست.
احسنت.
× هدف و غايت انسان، شناخت خداست. غايت اخلاق چيست؟
انسان اخلاقي نمیتواند خداشناس نباشد؟ اگر اخلاق داشته باشند، منعم حقيقي كيست؟ منعم حقيقي آن كسي است كه مرا خلق كرده است و هرچه خير و نعمت دارم از اوست. منعم واقعي ذات باريتعالي است. اگر در جامعه اخلاق را درست كرديد، جامعه اخلاقي ممكن نيست جامعه غيراخلاقی باشد. انسانيت انسان بخواهيد يا نخواهيد خداجوست، خداطلب و خداپرست است. اين در انسان ذاتي است چون جزو فطرتش محسوب ميشود و فطرت من، مرا به سمت خداجويي و خداپرستي ميكشاند. چرا و به چه ملاك؟ ملاك آنكه منعم واقعي براي من ذات باريتعالي است. هر چه دارم از او دارم. انساني كه وجدان داشته و فكر كند و به اينجا برسد كه هرچه دارد از خدا دارد، محال است كه خداجو و خداپرست نشود.
× پس اين انسان است كه بايد خدا را بشناسد.
بله، انسان است به كلمه واقعياش.
× غرب به اين نتيجه رسيده كه دولتها عمدتا فاسد ميشود و نميتواند مروج اخلاق در جامعه باشند.
از ديد آنها همينطور است و درست است. سميناري تشكيل شد در 15 سال پيش در دويست كيلومتري لندن كه من آن زمان لندن بودم. عنوان سمينار اين بود «پل ارتباطي بين غرب و اسلام» از همه كشورها شركت كرده بودند. آقاي خاتمي بهتازگي رئيسجمهور شده بود، با من تماس گرفت كه از طرف ايران آنجا حضور داشته باشم. سخنران اول وزير خارجه وقت بريتانيا بود. سخنران دوم من بودم و چون از كشورهاي عربي هم آمده بودند، عربي صحبت كردم. عربي را ترجمه ميكنند و بينالمللي است و متاسفانه فارسي زبان بينالمللي نيست و به زبانهاي ديگر ترجمه نميشود. آنجا گفتم خيلي چيزهاي ما با غرب است. جامعه غرب به فطرت نزديك است. سيدجمالالدين اسدآبادي حرف خوبي زد و گفت: «اسلام را در غرب يافتم و مسلمانان را در شرق» چون اسلام دين فطرت است و غرب به فطرت خيلي نزديك است. دروغ نميگويند، تهمت نميزنند و خيلي از اخلاقيات كه از مسلمات در اسلام است در فرهنگ غرب حاكم است و اشكال غرب فقط يك چيز است و آن اينكه معنويت ندارد. اسلام و خود ايران بر اين عقيده است كه اساس نيروي ما از خداست لذا ميگوييم «لا حول ولا قوه الا باا... » غرب اين را نميگويد و فقط قانون عليت خود را قبول دارد و ما ميگوييم چيزي فوق قانون عليت است كه خداست. خود اينكه وقتي بنده اتكا به قدرتي لايزال كنم، خودش ايجاد معنويت ميكند. اما غرب وقتي فقط حالت رئاليسم است، قانون عليت را قبول دارد و ميگويد خودم هستم، خودم اراده دارم. بنابراين خود را وابسته به خدا نميكند و وقتي استقلال در خودش بود، جامعه ديگر معنويت ندارد. جامعه غرب فاقد معنويت است. جامعه غرب فقط قانون عليت را قبول دارد و خودش را وابسته به يك قدرت لايزال كه خدا باشد، نميبيند كه خودش دوري از معنويت ميشود و نقصش اين است. جالب اين بود كه از همه كشورها آمده بودند و همه همين را دنبال كردند. پروفسور فرد، جامعهشناس معروف و معتبري است و صحبت كرد و صحبتهاي مرا نيز تاييد كرد. گفت وقتي فرد خود را جدا از خدا كند و فقط اتكا به خودش كند ديگر معنويت ندارد. برخلاف اينكه اگر در عين حالي كه قدرت براي خودش قائل است اما بگويد آخرالامر قدرت من منتهي به قدرت خدا ميشود. اين فرد خواهينخواهي معنويت پيدا ميكند چراكه خود را وابسته به خداوند ميداند و استقلال در وجود نميگيرد و اكثر افرادي كه از ساير كشورها آمده بودند اين مساله را پي گرفتند.
× در جامعه ما حكومت ميتواند مرجع اخلاق باشد؟
اگر حكومتي عادل باشد، حكومتي باشد كه خودش اخلاقي باشد. گفت: فاقد شيء ماتي شيء نيست. خودش اگر اخلاق ندارد نميتواند اخلاق بدهد. اخلاق به تمام معنا نياز ندارد كه ترويج كند و عملكردش بهترين معلم براي ماست. الملك يبقي مع الكفر ولايبقي مع الظلم. ميگويد ملك و حكومت اگر كافر باشد ميماند اما اگر ظالم باشد نميماند. معاويه 40 سال حكومت كرد و ظاهر را حفظ ميكرد. خيلي كشورها در غرب هستند كه كفر دارند و ايمان هم ندارند و لاييك هستند و اما جامعهاي است كه دموكراسي است و به ملت خود ظلم نميكند بنابراین بقا دارد. اگر جامعهاي ديني نباشد و به مردم ظلم كند، بخواهي نخواهي دوام ندارد. الان در كشورهاي عربي در ظاهر جامعه ديني هستند. عربستان يا امارات و قطر ظاهر اسلامي دارند و به مردم هم ظلم ميكنند مانند بنياميه كه نماز جمعه ميخواندند و مردم را نيز ميكشتند و بقا نداشتند. جامعهاي كه حاكميتش ظلم كند، اين حكومت نميتواند دوام داشته باشد. تاريخ نشان داده است و در دنيا حكومتهايي كه آمدند، جبار بودند، دوام نداشتند. نيرومندتر از صدام در منطقه اصلا نميتوانيد پيدا كنيد كه چقدر قواي حاكمهاش قوي بود و نتوانست بماند. آخرش قيام عمومي شد و مردم همه به چه شكلي او را كشتند. هيتلر در آلمان شروع به ظلم كرد. ما منكر هولوكاست نيستيم. هیتلر زن و مرد و بچهها را كشت و در كورهها انداخت. تاريخ نشان داده كه ظلم پايدار نميماند. ظلمي كه يزيد بعد از عاشورا كرد و كعبه را آتش زد و در مدينه قتلعام كرد، نهايت ظلم را كرد. با چه ذلتي كشته شد. قبرش معلوم نيست كه كجاست؟ تاريخ به ما نشان داده كه ظالم بقا ندارد و پايدار نيست.
× حكومت میتواند از زور براي اخلاقي كردن جامعه استفاده كند؟
با زور، اخلاق درست نميشود و آنوقت ميشود اخلاق زوري. هیچ ارزشی ندارد. ارزش بايد گزينش خود مردم باشد. يعني اگر مسئولان جامعه اخلاقي بودند، خود آنها میشوند معلم اخلاق. اگر بنا باشد مسئولان جامعه اخلاقي نباشند، با زور مگر ميشود؟ با زور ميتوانيد كسي را متدين يا خداشناس كنيد؟ نميشود. انسان موجودي است كه برهان منطق بر آن تاثير ميكند. زور باشد موضعش شديدتر ميشود.
× بحث اخلاقی كردن جامعه! مثلا حكومت صالحانند براي اخلاقي كردن جامعه مجوز دارند با زور جامعه را اخلاقي كنند؟
اصلا، چرا كه اثر ندارد. با زور نميتوان جامعه را اخلاقي كرد، در جامعهاي كه آزادي و دموكراسي هست و حقوق مردم تامين ميشود، اخلاق رشد ميكند. با زور و چماق امكان ندارد جامعه اخلاقي شود.
× « أن تحكموا بالعدل » را داريم كه بين مردم با عدل رفتار كنيد و براساس عدل قضاوت كنيد، اين آيه قرآن حكم قضايي است يا يك امر سياسي؟
امر ارشادي است و جامعه را ارشاد ميكند. ميگويد اگر بخواهيد موفق شويد، بايد عدالت سرلوحهتان باشد. امروز عدالت است كه ميتواند در انديشهها تاثير كند. شما اگر در كردار و گفتارتان عادل بوديد، گفتارتان پيش ميرود، كردارتان پيش ميرود و بنا باشد با زور بنده بخواهم جامعهاي را عادل كنم، قاعده فلسفي است و فاقد شيء ماتي شي نيست. كسي كه خودش عدالت ندارد، نميتواند جامعه را عادل كند. يك عادل و يك حكومت عادل ميتواند جامعه را به طرف عدالت سوق دهد. مانند علي ابنابيطالب (ع) ميخواهد كه ميگويد: «اعقني نفسي ان يقالني اميرالمومنين» و در اطراف حكومت من كسي گرسنه باشد؟! من وقتي اميرالمومنين هستم كه در حوزه حكومت من كسي گرسنه نباشد. اين است كه مردم را طرف عدالت ميكشاند. مثل عليابن ابيطالب و كردارش. بهقدري به كفشش وصله زده بود كه ميگويد از فرزندش خجالت ميكشيد. با اينكه شمال آفريقا، ايران، لبنان، سوريه، اردن و فلسطين را تماما زير سایه قدرتش داشت. فردي كه بزرگترين امپراتور بود از وصلهکفشش خجالت نميكشيد. اين نمیتواند مظهر عدالت باشد و جامعه را به عدالت سوق دهد.
× با توجه به اينكه حكومت ما برگرفته از احكام دين است اما فسادهاي اقتصادي بيش از اندازه شده است. اگر به احكام اسلام رجوع كنيم، احكام اسلام به كسي اجازه دخالت در بيتالمال را نميدهد. كجاي كار ايراد دارد كه اين مفاسد اتفاق ميافتد؟
اگر يك مدیریت سالمي باشد، عدالتخواه و عدالتجو باشد، کمتر اشکالی در سيستم پيدا ميشود. اشكال در خود بدنه مدیریت هست كه ميتوانند افراد نفوذ كنند و از راه آن افراد سوءاستفاده كنند والا اگر بدنهاجرایی، بدنهاي سالم باشد، امكان سوءاستفاده وجود ندارد يا اينكه از بیتالمال بچاپد و ظلم به جامعه كند. معلوم ميشود كه در بدنه افرادي هستند كه ميتوانند نفوذ و سوءاستفاده كنند. اساس، بدنه است كه بايد، سالم و عدالتخواه و عدالتجو باشد كه در فكر ملت باشد. در فكر فردي كه در روستايي چيزي براي خوردن ندارد، باشد. اگر واقعا مسئولان اين طرزتفكر را دارند، امكان سوءاستفاده وجود نداردكه افراد نااهلي وارد شوند و از بيتالمال سوءاستفاده كنند و ميلياردها در جيبشان بگذارند. اين علامت اين است كه در بدنه افرادي هستند كه ميشود از طریق آنها نفوذ كرد.
× اشكال در قوانين ما نيست؟
مهم خود افراد و عملكرد است. حتي اگر بهترين قانون را داشته باشيد اما مجريای كه فاسد است، آن را به نفع خود تفسير ميكند. مهم مجريان قانون هستند لذا اگر سيره اميرالمومنين(ع)را نگاه كنيم بهدنبال مجريان سالم ميرفت. اگر مجري ناسالم پيدا ميكرد، فورا او را عزل ميكرد. چراكه مجري ميتواند قانون را درست اجرا كند. اما بهترين قانون را به مجري فاسد دهيد، با تفسير خود به فساد ميكشاند. اساس مجريان قانون هستند نه خود قانون كه بهتنهايي جامعه را سالم ميكند.
× نقش دولت چيست؟
دولت كسي است كه مجري قانون است.
× بهخصوص اين دولت كه مدعي مبارزه با فساد اقتصادي، قانونگرايي، دولت راستگويان است و صفتهايي كه دولت دارد، مسئوليتش را سنگين ميكند. نقش اين دولت در برابر مفاسدي كه از بيتالمال است، چگونه است؟
بايد عملكرد دولت مطابق با شعارش باشد. اگر شعار، شعار براقي باشد و طوري باشد كه انسانرا جذب كند اما مخالف با شعار عمل کند، به درد نميخورد. اگر اين دولت بخواهد موفق باشد و شعارهايي كه داده كه واقعا خدمت به جامعه كند و مردم هم به آن اطمينان پيدا كنند، عملكردشان بايد مطابق با شعارشان باشد. وقتي عمل مطابق با گفتار نبود، هيچ ارزش ندارد و مردم نميتوانند قبول كنند. مديري كه عملكردش مطابق با گفتارش نیست، مردم اينطور افراد را نميخواهند. اسلام تاكيد ميكند كه بايد عملكرد مطابق با گفتار انسان باشد. لذا ميگويد: « كونوا دعاه بغير ألسنتكم» شما مردم را به غير زبانتان دعوت كنيد، يعني با عملكردتان جامعه را دعوت به صلاح كنيد.
× شيرينترين مسالهاي كه در سال 92 براي جنابعالي اتفاق افتاده چه بود؟
در چه بابي؟
× آنكه جنبه عمومي داشته باشد. احساس كنيد براي جامعه خوب بوده است.
ديديم فضاي سياسي در سال 92 بازتر شد. انتخابات و خود افرادي كه آمدند را خوب ميشناسم و اميد است كه بتوانند خدمت كنند و وضعيت جامعه كه خيليها از فقر ميسوزند و ميسازند را سامان دهند و مردم را از فقر نجات دهند. سرلوحهکارشان عدالت باشد و شعارها كه قبل از آن داده شد مطابق با عملكرد باشد كه خيلي مهم است.
× تلخترين مسالهاي كه در سال 92 براي شما اتفاق افتاد كه برايش ناراحت شديد و آزارتان داد!
وقتي بعضي از مطبوعات را ميبينم و بعضي از رسانهها به بيت امام جسارت ميكنند يا به شخصيت فقيهي مانند حاج حسن آقاي خميني كه اميد و چراغ بيت امام است و يادگار امام است مرا آزرده ميكند كه ميبينم فردي مانند امام كه بزرگترين خدمت را به جهان اسلام و ايران كرد، اواخر ايران مستعمره آمريكا شده بود، وقتي كاپيتولاسيون را تصويب كرد، يك مستعمره آمريكا بود. امام، ايران را به اوج خود رساند. اينها مواردي است كه مردم آن را فراموش نميكنند. ملت ايران را آقاي جهان اسلام كرد. واقعا بعد از انقلاب وقتي به كشورهاي اسلامي ميرفتيم، كاملا احساس ميكردم كه ايران آقاي جهان اسلام است. وقتي امام اين كار را كرد، احترام به امام، احترام به ذريهاش است. بهخصوص فرد شاخصشان كه واقعا او را فقيه، اصولي و فيلسوف ميدانم. حاج سيدحسن آقاي خميني مجتهدي است كه هم فلسفه را خوب بلد است، فلسفه غرب هم خوانده است و بلد است و مسائل جامعهشناسي را خوانده و بلد است و فقيه روشن و باتقواست. چون داماد بنده است و از زندگي شخصياش خبر دارم. میگویم در زندگي شخصياش، چقدر محتاط است. يعني بهقدري در زندگياش، مقتصد است كه خيلي اوقات احساس ميكنم كه دختر من عادت كرده با او كه در زندگي نهايت اقتصاد و احتياط را در لباس و خوراكشان رعايت شود. اينها مايه اميدواري است و آدم خوشحال ميشود. ما ميخواهيم ذريه امام در اين كشور سربلند باشند. چقدر خوشحال ميشويم كه نوه امام به اين درجه رسيده است؛ مجتهد جامعالشرايط، فيلسوف، اديب و علوم ديگر را بلد است. فلسفه و فلسفه غرب را بلد است. زبان خارجي را بلد است يعني فردي است كه از براي جامعه علمي و حوزه علميه مايه آبروست و همچنين ملت ايران. طوري رفتار كنيم كه اين بيت هميشه مقدس و محترم باشد. شما ببينيد! الان جهان اسلام چرا آنقدر به بيت رسولا... ارزش قائل است؟ چون ميبيند كه رسولا... بزرگترين خدمت را به عرب جاهلي كرد. به جهان و به دنيا. اسلام مردم را از ضلالت به روشنايي آورد. رسولا... كسي است كه بزرگترين خدمت را به بشريت كرده است لذا اين احساس ميشود و به ذريهاش احترام ميكنند. امام خميني واقعا خدمت بزرگي به ايران و جهان اسلام كرد. جهان اسلام را احيا كرد. ايراني كه مستعمره آمريكا بود و ما توسريخور آنها بوديم را آقاي دنيا كرد و جايي رسيد كه گفت: «آمريكا هيچ غلطي نميتواند بكند». «كارتر رئيسجمهور نميشود». مردم ديدند كه اينها چطورعملی شد. شكرانه اين نعمت اين است كه بايد به ذريه اين مرد احترام بگذاريم.
× چقدر دلتان براي امام تنگ شده است؟
خيلي وا... چون من 14 سال درسش را رفتم و بعد هم خيلي محشور بودم. چون ايشان با پدر من دوستي خيلي نزديكي داشتند و با هم كه مينشستند خيلي خصوصي بودند. به همين جهت رفت و آمد هم زياد داشتيم. چون شيفته امام بودم از هر حيث، از اخلاقش، از علمش، از تقوايش، لذا اوايل كه فوت كردند خيلي به ما سخت گذشت. بشر كم كم عادت ميكند والا براي جهان اسلام، رفتن امام (رحمتا... عليه) مصيبت بزرگي بود.
× اگر امام در قيد حيات بودند، الان چه توصيهاي به اشخاصي مثل حضرتعالي ميكردند؟
به تقوا، درستكاري، اخلاق، مردمداري، رسيدگی به فقرا. چون عملكرد خودشان اين بود. اگر واقعا در خط امام ميخواهيم باشيم بايد عملكردمان نيز همينطور باشد.
× يك روز كاريتان را معمولا چگونه ميگذرانيد؟
بعضي كارهایم گفتني نيست و آن راز و نياز با خداست.
× جالب است، بگوئيد.
معمولا ساعت 4صبح بيدار ميشوم و انشاءا... كه ريا نباشد وقتي در نجف بودم از قبل از بلوغم، نماز شب ميخواندم. چون نزد پدرم ميخوابيدم، پدرم دو ساعت قبل از نماز بيدار ميشدند من هم عادت كرده بودم. 12 ساله بودم و به ياد ميآورم شروع به نماز شب خواندن ميكردم. تقريبا بعد از بلوغم، از آنجا كه پدرم به من خيلي تاكيد كرد كه هر روز زيارت عاشورا با همان صد لعن و صد سلام را بخوانم، چون خود ايشان اين كار را ميكردند، حساب كردم و ديدم از حيث تداوم زيارت عاشورا اكنون كه 70 سالهام، 50 سال است كه خدا را شكر كه براي يك روز هم زيارت عاشورايم ترك نشده است. چون وقتي نماز صبح را ميخوانم، زيارت عاشورا را ميخوانم و صد لعن و صد سلام را در حال قدم زدن تا آفتاب بزند و صبحانه مختصري ميخورم و طرف درسم ميآيم. بعضي روزها 5 درس ميدهم و حداقل روزي 3 درس و حداكثر 6 درس كه تا4 بعدازظهر طول ميكشد.
× يعني حدود 6 ساعت. نرمال 6 ساعت تدريس داريد.
الان 32 سال است كه در دانشگاهها تدريس ميكنم و از دانشگاه شهيد بهشتي شروع كردهام. 32 سال تمام و خدا را شكر ميكنم الحمدا... كه شايد خداوند همينها را نامه عملمان بگذارد. «يوم لاينفع مال و لابنون * إلا من أتي ا... بقلب سليم» والا نه اولاد، نه پول و نه مقام در روز قيامت به داد آدم نميرسد. اميدواريم كه ان شاءا... خداوند تبارك و تعالي با لطف خود ما را از آنها قرار دهد.
× از اينترنت استفاده ميكنيد؟
اصلا، نه كامپيوتر نگاه ميكنم! و نه از اينترنت استفاده ميكنم.
× چرا؟
ديدم كه تنبل ميشوم. من عاشق مطالعه و كتاب هستم. فرضا وقتي ميخواهم مطلبي را درآورم ممكن است با اينترنت 3 تا 4 دقيقه اين كار را انجام دهم ولي گاهي اوقات به مدت يك ساعت و نیم كتاب را ميبينم و در حين اين كار مطالب ديگري را ميبينم. خود اين توفيق اجباري است. برايم كامپيوتر نيز آوردند اما من سبك سنتي خود را از دست نميدهم و مطلب را با مطالعه درميآورم. اين خود توفيق جبري است كه وقتي دنبال پيداكردن مطلبي باشيد، مطالب ديگري نيز در كنارش درخواهيد آورد.
× آخرين كتابي كه مطالعه كرديد، كدام كتاب بود؟
يعني همين امروز! آخرين كتابي كه مطالعه كردم، جلد چهلم «جواهركلام» بود.
× مايل هستيد كه ماهواره آزاد شود؟
به عقيده من، ماهواره ميتواند مبلغ خوبي باشد. در ذهنمان نرود كه فيلمهاي بدي در آن نمايش ميدهند كه اگر اينطور باشد همين سيديهايي كه در بازار هست نيز نياز آناني كه متقاضي هستند را برآورده ميكند. خوبي ماهواره به اين است كه حضور در دنيا داريد. وقتي 10، 12 كانال اخبار دنيا را گوش ميكنيد معنايش حضور در دنياست. وقتتان را نيز زياد نميگيرد، وقتي بدانيد كدام كانال چه ساعتي اخبار دارد، يك تا دو ساعت بيشتر وقت شما را نميگيرد درحالي كه در دنيا حضور پيدا ميكنيد يعني وضعيت در دنيا، جهان اسلام را كاملا ميدانيد كه اوضاع چگونه است. اين خود باعث ميشود كه در دنيا حضور داشته باشيم و در عملكردمان و انديشهمان تاثيرگذار است. لذا من با ماهواره مخالف نيستم.
× شما ماهواره نگاه ميكنيد؟
من اخبار را نگاه ميكنم. زماني كه بيكار هستم، بيكاريام را با پيگيري اخبار پر ميكنم.
× مطبوعات را نيز دنبال ميكنيد؟
اگر حضور شما نبود، از چيزهايي كه نگاه ميكنم روزنامه آرمان است و گاهي اوقات روزنامه اطلاعات آقاي دعايي را چون خيلي دوستش داريم، مطالعه ميكنم.
× خاطره هم مينويسيد يا نه؟
وقت ندارم. نه اينكه بحثهاي گوناگون نگاه ميكنم به خاطره نميرسد و وقتم دايم در مطالعه است.
× دوست نداريد مجموعه سوابق و تجربياتتان را بهصورت كتاب درآوريد؟
حاج سیدحسن آقاي خميني اصرار داشت كه با توجه به وقتم، حضوري بيان كنم و افرادي اينها را ضبط كنند و شروع كنند از وضعيت نجف و تاريخ نجف و چون حافظه خوبي دارم ميتوانم وضعيت نجف، جهان تشيع، حوزههاي علميه را بگويم. ممكن است 5، 6 جلد شود. از مراحل آمدن امام و اوايل انقلاب و اينكه از كجا شروع شد، امام كه در تركيه بود و در 14 سالي كه نجف بود و بعد از انقلاب 10 سالي كه امام در ايران بود را اصرار داشتند كه بگويم. 10 تا 12 جلسه با شيخ علي آقاي راستيگفتوگورا انجام داديم. چون او براي اين كار خيلي خوب است و از جزييات حوزه سوال ميكرد و ضبط ميكردند. بعد چون خود او كار پيدا كرد و من هم ديدم وقتم گرفته ميشود. اما بهنظرم اگر بشود، خيلي خوب است. من چيزهايي از حوزههاي علميه ميدانم كه واقعا بهنظرم اگر گفته شود، خيلي خوب است. چون خودم فرزند حوزه هستم يعني از بچگي از حوزه علميه بزرگ شدم و وضعيت مرجعيت نجف، وضعيت مرجعيت در جهان تشيع و انقلاباتي كه در عراق شد، انقلاب 1920 كه عراق استقلال گرفت و انگليسيها را بيرون كردند، تاريخ و جزيياتش را دارم. اگر بتوانم فرصتي شود كه بيان كنم ميتواند خيلي مفيد باشد.
× چند خواهر و برادر هستيد.
دو خواهر و چهار برادر هستيم. يك برادرمان فوت كردهاند، تقريبا 32 سال پيش كه جوان بود و كليههايش از كار افتاد و فوت كرد. اكنون سه برادر هستيم، يك برادرمان، آقا كاظم كه 14 سال در زندان بود و رئيس حزب ملل اسلام بود و محكوم به اعدام شد و در فرجام نيز مجددا محكوم به زندان شد. اما به اعتبار پدرم تمام مراجع شيعه از مرحوم آيتا... حكيم، آيتا... شاهرودي در مشهد، آيتا... ميلاني و در تهران آيتا... خوانساري و آيتا... آملي در قم آقايان همه اقدام كردند كه آيتا... كفايي در مشهد نزد شاه رفته بود و شاه گفته بود كه اين كيست كه آنقدر سفارش ميكنند؟ و گفته بود كه خوب شد شما سوال كرديد، اين نوه كسي است كه بعد از فوت مرحوم حاج ابوالحسن اصفهاني، پدرش يكي از مراجع بزرگ شيعه بود و اگر میخواهید كه رابطهتان با روحانيت بهكلي قطع شود، اعدام كنيد ولي اگر بخواهيد محفوظ باشد نبايد او را اعدام كنيد. چون همه اقدام كردند. آيتا... حكيم سفير ايران در بغداد را خواست و به او هشدار داد كه اين كار نبايد صورت گيرد. آيتا... شاهرودي كه در نجف مرجع تقليد بود به آيتا... كفايي تلگراف زد كه به شاه بگوييد كه ايشان نبايد اعدام شود. شاه تعجب كرده بود كه اين كيست كه آنقدر سفارش ميشود و بعد هم مورد عفو قرار گرفت و الحمدا... اكنون هم يك دوره از طرف مردمتهران نماينده مجلس بود و قبل از آن يك سال استاندار اصفهان بود. بعد نماينده تهران شد و بعد از اتمام دوره اول، دائرهالمعارف تشكيل داد. الان يك مركز بزرگ اسلامي است و 20 جلد از دائرهالمعارف بزرگ اسلامي چاپ شده است كه به زبان عربي هشت جلد از آن چاپ شده است و به زبان انگليسي، چهار جلد آن چاپ شده است. در كنار آن تاريخ جامع ايران در 15 جلد كار كردهاند كه زير چاپ رفت. در كنارش جغرافياي جامع ايران را در هشت جلد براي ايام نزديك ديگر به زير چاپ ميرود. در كنار آن، سمينارهاي علمي هست كه افراد باسواد كشور در شوراي عالي علمي حضور دارند و ماهي يك جلسه تشكيل ميشود و من نيز آنجا عضو هستم.
× خودتان چند فرزند داريد؟
6تا فرزند دارم؛ 3 تا دختر و 3 تاپسر.
× دامادهايتان؟
حاج سید حسن آقاي خميني و آقازاده حضرت آيتا... نورمفيدي امام جمعه گرگان و آقامرتضي عليخاني، آقازاده مجاهد نستوه آقاي شيخ قدرت عليخاني دامادهايم هستند. آقامرتضي علیخانی 80درصد زندگياش پيگيري مشكلات مردم است وبسيار روحيه جوانمردي دارد وازكمك به مردم دريغ نميكند.
× از آنها راضي هستيد؟
بله.
× كدام را بيشتر دوست داريد؟
همه را دوست دارم اما عاشق حاج سیدحسن آقا هستم. از جهات مختلف.
× پس معلوم است كه همسر سید حسنآقا را نيز بيشتر از ساير دخترها دوست داريد؟
شايد همينطور باشد. از زماني كه حاج سيدحسن آقا دوساله بودند او را دوست داشتم تا حالا كه خداوند طول عمرش دهد، 41 ساله است.
× با اين وضعيت كه از صبح دنبال درس و بحث هستيد، حاج خانم چطور شما را تحمل ميكند؟
عادت كرده و نجف هم بوديم، همينطور بود. در سال 42 ازدواج كرديم، الان 50 سال است كه ازدواج كردهايم.
× فاميل هستيد؟
خانمم دخترعمويم است. او عادت كرده و در نجف هم يا درس ميگفتم، يا درس ميرفتم يا تا نيمه شب مطالعه ميكردم. باز هم اذان صبح به حرم ميرفتم.
× بخشي از كار شما سياسي هم بوده است. ايشان به مسائل سياسي علاقهاي دارند؟
بله، اظهارنظر ميكند و اتفاقا بينش سياسي خيلي قوي دارند.
× پس اگر اجازه دهيد، يك مصاحبه هم با ايشان داشته باشيم.
آن را بايد خودش قبول كند چون او براي خودش استقلال دارد. چون خود بنده اين رويه را دارم كه هيچوقتبه کسی چیزی تحميل نميكنم و از ابتدا اين استقلال را داشتم و مستقل هستم و هيچ گونه تحميلي به همسرم نميكنم.
× در خيلي جاها علاوه بر استقلال، حق وتو نيز دارند!
آنقدر آزادي به ايشان ميدهم و واقعا احترامش ميكنم چون زن صالحهاي است و باخداست و خيلي بهگردن من حق دارد. در تربيت فرزندان، خيلي كوشا بوده و در سختيها با من همراه و هميشه يار باوفاي من بوده است.
× آقاپسرها چطور؟
يكي از يكي بهتر.
× راضي هستيد از آنها؟
بله، متدين، مطيع و بااخلاق، مودب. الحمدا...
× حدس بزنيد امسال عيد كجا هستيد؟
بايد اطراف تهران باشيم.
× با كل خانواده يا فقط خودتان؟
من و خانمم كه مسلم است و احتمالا با حاج سيدحسن آقاعيد را سپري كنم و از بندهزادهها هم هر كدامشان آمدند، جایشان روي سرمان هستند.
× دعاي زير لب شما چيست؟
«الحمدا... » را زياد ميگويم. الحمدا... علي كل حال.
× يك بيت شعر كه خيلي دوستش داريد.
من اساسا به اشعار سعدي و غزلياتش علاقهمندم. «در رفتن جان از بدن- گويند هر نوعي سخن- من خود به چشم خويشتن- ديدم كه جانم ميرود» يا اديب نيشابوري اول كه فوقالعاده بوده و استاد ايرج ميرزا و استاد ملك الشعراي بهار و استاد ادبيات پدر من بودند. اشعارش را از پدرم دارم.
× فرزندانتان اعم از دختر و پسر داراي تحصيلات عاليه هستند و چكار ميكنند؟
سيدعلي كه فوقليسانس حقوق دارند و آقا سيدمحمدرضا كه بهنظرم هر دو وكالت دادگستري دارند. فرزند سومم آقاسيد مصطفي است كه هم دروس حوزوي درس خارج به مدت 5، 6 سال ميروند، هم استاد دانشگاه آزاد هستند و ايام تحصيلات قم هستند و چهارشنبه و پنجشنبه به تهران جهت تدريس ميروند. مهندس مخابرات و برق و فوقليسانس جامعهشناسي هم دارند. 15 سال درس حوزه ميخواند. عرفان و فلسفه نزد حاج سیدحسن آقا ميخواند و درس خارج علي آقاي محقق ميرود و آيت ا... وحيد خراساني. دخترهايم فاطمه كه نام دومش نداست، همسر حاج سيدحسن آقاست، فوقليسانس فلسفه غرب را دارند، باهوش و بااستعداد و تيز و فهيم است. دختر دومم، زهراست كه همسرآقای نورمفيدي است و فوقليسانس حقوق بينالملل دارد و احتمالا هر دو ميخواهند كه دكترا هم بگيرند. سومي هم فاطمه است كه همسر آقامرتضي است و اواخر دوره ليسانس است.
× چند نوه داريد؟
11تا.
× چند دختر و چند پسر؟
بايد بشمارم. 4 پسر و 7 دختر.
× نوههايتان به مرحله دانشگاه نرسيدند؟
رشيد خانواده در شرف ديپلم گرفتن است و بعد از او پسر دوم، آقازاده حاج حسن آقاي خميني است.
× ورزش هم ميكنيد؟
پيادهروي. صبحها يك ساعت زيارت عاشورا را حين پياده روي ميخوانم و شب هم قبل از خواب، نيم ساعت راه ميروم و بعد ميخوابم.
× چه ورزشي را دوست داريد؟
شنا. زماني كه در نجف بودم از رودخانه فرات عبور ميكردم و برميگشتم. خلافجهت آب شناکردن كار سختي است و شنا به خوبي بلد هستم اما ديگر حالا سنم بالا رفته و امكانات نيست. در استخریکه با دو، سه دست زدن به آنطرفش ميرسم به درد من نميخورد.
× به فوتبال علاقه داريد؟
تاكنون بازي نكردهام. فوتبال و واليبال را بازي نكردهام.
× پس شما آبي و قرمز نيستيد؟
من سابقا قرمز بودم و اين را در مصاحبه نياوريد. 44 سال پيش از كرج برميگشتم و نزديكي تهران 5، 6 نفر با چوبهاي بلند جلوي ماشين را گرفتند و گفتند كه پرسپوليس هستيد يا تاج؟ من به تازگي از نجف آمده بودم و نميشناختم، لذا گفتم شما چه ميفرماييد؟ گفتند: پرسپوليس. گفتم: تاج اصلا تيم نيست. قربون خدا بروم جانم را آزاد كردم و آمديم. هميشه حمايت از پرسپوليس ميكردم تا اينكهبه خاطر نوهام (سيداحمد) تغيير عقيده دادم و استقلالي شدم.
× بين نوهها تبعيض قائل نيستيد؟
همه را دوست دارم چون من خيلي بچهدوست و نوهدوست هستم.
× درهنگام تحويل سال ما را هم دعا كنيد.
ما هميشه دعاگوي شما هستيم. براي اينكه شما را انساني مفيدي ميدانم و روزبه روز ان شاءا... عزت و بقايتان بيشتر شود و هميشه رويهتان همين باشد كه موجب رضايت خداست.
× اگر توصيهاي داريد، بفرماييد.
توصيه من به شما اين است كه شغل خيلي شريفي داريد و یک روزنامهنگارصادق و امين بزرگترين خدمت را ميتواند به جامعه و دين خود بكند. رويهاي كه الان داريد را سعي كنيد كه منحرف نشويد و همين رويه را انشاءا... ادامه دهيد. چون رويهتان حسب تشخيص من، مورد رضايت خداست و اصل اين است كه بايد كار كنيم كه همانطور كه گفتم مصداق « إلا من أتي ا... بقلب سليم» باشيم.