arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۵۶۱۲۹
تاریخ انتشار: ۲۵ : ۱۴ - ۲۳ فروردين ۱۳۹۳

كاسبي‌اي به اسم «ثبت نام يارانه»

هر روز خبر انصراف جمعي از مديران دولتي و معاونان و مديركل‌ها با سر و صداي زياد رسانه‌يي مي‌شود. صدا و سيما هم كمابيش دست به كار شده و توصيه‌هاي مسوولان، دولتمردان و علما را به مردم براي انصراف از يارانه در صورت نياز در بخش‌هاي مختلف خبري پخش مي‌كند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
هر روز خبر انصراف جمعي از مديران دولتي و معاونان و مديركل‌ها با سر و صداي زياد رسانه‌يي مي‌شود. صدا و سيما هم كمابيش دست به كار شده و توصيه‌هاي مسوولان، دولتمردان و علما را به مردم براي انصراف از يارانه در صورت نياز در بخش‌هاي مختلف خبري پخش مي‌كند. «دولت نوپاست و احتياج به همراهي مردم براي كمك به خود مردم دارد» اين جمله زياد شنيده مي‌شود و بخشي از مردم را درگير تصميم‌گيري براي دريافت يا انصراف از يارانه كرده است. كمابيش در بين دوست و آشنايان هم خبر انصراف از يارانه با توجيهات و دلايل اخلاقي و خيرخواهانه شنيده مي‌شود. اگرچه كه برخي افراد نيز نگران ماجراهاي پس از ثبت نام نظير جريمه يا آشكار شدن درآمدهاي خود هستند.

گشتي چند ساعته در شهر و همراهي با مردم براي ثبت نام يارانه، بيشتر از تمايل براي پاسخ به دعوت دولت به انصراف، ولع ثبت نام را مي‌بينيم. چه در مردم و چه در مغازه‌هايي كه در نخستين روزهاي بعد از تعطيلات و كسادي بازار مشغول كاسبي جديدي شده‌اند. برخي مردم اساسا پيشنهاد و خواسته دولت براي انصراف يارانه را منطقي نمي‌دانند و دريافت يارانه را حق‌ مسلم‌شان مي‌دانند. برخي هم مي‌گويند نيازمندتر و درگيرتر از آنند كه از اين مبلغ بگذرند.

به وفور تابلوي «در اين مكان ثبت نام يارانه‌ها انجام مي‌شود» در شهر ديده مي‌شود. حتي پشت شيشه مغازه‌هايي كه تنها تجهيزات فني‌شان يك كامپيوتر و يك خط اينترنت 256 مگابايتي مخابراتي است اما به گفته صاحبش تنها تا ساعت 10 صبح روز گذشته به ازاي ثبت نام 40 نفر حدود 160 هزار تومان عايدي داشته است.

صاحب كافي‌نتي در يكي از مناطق مركزي شهر مي‌گويد: «حساب كردم تا آخرين روز ثبت نام يارانه‌ها 15 ميليون حداقل سود مي‌كنم.» هزينه ثبت‌نامي كه مي‌گيرد 3500 تومان اعلامي دولت است. اما با 500 توماني كه بابت هر فرم مي‌گيرد به ازاي ثبت نام حداقل 400 نفر در روز، روزانه يك ميليون و 600 هزار تومان درآمد خواهد داشت و تا پايان آخرين روز چيزي حدود 16-15 ميليون.

كافي نتي در طبقه دوم يك ساختمان پر رفت و آمد است. به زحمت به طبقه دوم مي‌رسم. جاي نشستن نيست. صندلي‌ها پر است. سكوي پله‌ها هم تبديل شده به ميز نوشتن و پر كردن فرم. مردم براي همديگر توضيح مي‌دهند كه چطور فرم‌ها را پر كنند. مرد 60 ساله‌يي كارت ملي‌ها را روي زمين پهن كرده و مشغول نوشتن كد ملي‌ها روي فرم است. سواد درست و حسابي ندارد. چند دقيقه‌يي وقت مي‌گذارم تا كمك كنم فرمش را پر كند. با كارت ملي خودش به عنوان سرپرست، شماره ملي 5 نفر ديگر را توي فرمش مي‌نويسم. فرصت نمي‌دهد همه گزينه‌هاي مربوط به گروه درآمدي را برايش بخوانم. به نخستين گزينه درآمدي «زير 600 هزار تومان» كه مي‌رسم، مي‌گويد: «همين و بزن زير 600». نوع مالكيت واحد مسكوني را هم مي‌گويد بزن «استيجاري با ماهي 400 تومان اجاره» پاسخ سوالاتم را نمي‌دهد، فقط مي‌خواهد مطمئن شود ثبت نامش درست انجام مي‌شود يا نه. كارمند كافي نت فرمش را مي‌گيرد و زير60-50 فرمي مي‌گذارد كه زير دستش است و مي‌گويد «به سلامت پدرجان».

سرش شلوغ‌تر از آن است كه به سوالات مرد 60 ساله كه همچنان استرس ثبت نام شدن را دارد، جواب دهد. بلند طوري كه بقيه مشتري‌ها هم بشنوند مي‌گويد: «فرم‌ها را تحويل داديد برويد، شلوغ است. تا 72 ساعت اس، ‌ام اس ثبت نام برايتان مي‌آيد.»

يك نفر را دم در مسوول تحويل فرم‌ها كرده، فرم‌ها را تحويل مي‌گيرد و مردم را به بيرون هدايت مي‌كند. مي‌گويد: امروز دو نفر به نيروها اضافه كردم، ديروز تا ساعت 5/10 شب 300 فرم ثبت كرده و تا ساعت 12 ظهر روز دوم ثبت نام 120 فرم زده است. بابت هر ثبت نام 4000 تومان مي‌گيرد. يكسري از فرم‌ها را هم مي‌گويد مي‌فرستم همكارم بزند. مكالمه تلفني‌اش را كه مي‌شنوم متوجه مي‌شوم همكارش همسرش است كه در منزل مشغول ثبت اينترنتي فرم‌هاست.

به اقتضاي نوشتن گزارش روي فرم‌هاي افرادي كه در صف ثبت نام‌ هستند، سرك مي‌‌كشم. از تاريخ تولد روي كارت ملي‌ پيرمردي كه كنارم نشسته است، مي‌فهمم 72 ساله است. روي فرمش تنها مشخصات خودش را نوشته است و گروه درآمدي «از دو ميليون تا دو ميليون و 500 هزار تومان» را تيك زده و مالك واحد مسكوني. با يك سوال در مورد نحوه محاسبه درآمد سر صحبت را باز مي‌كنم. تنها زندگي مي‌كند، همسرش مرده و دو فرزندش ازدواج كردند و خارج از ايرانند. طوري كه ناراحت نشود مي‌پرسم ماهي 45 هزار تومان تاثيري در زندگي يك نفره‌تان با درآمد بالاي دو ميليون دارد، يواش در گوشم مي‌گويد: حقم است، براي چي نگيرم. نگيرم كه... شما هم بگير. نگذري از حقت...»

خانمي حدودا 45 ساله مشغول صحبت با كارمند كافي نت است، آمده است كه انصراف دهد. فقط مي‌خواهد براي مادر پيرش ثبت نام كند، مي‌گويد: من مي‌توانم اين 45 هزار تومان را جور ديگر در زندگي‌ام جبران كنم، اما مجموع اين پول به دولت كمك مي‎كند وضعيت بهداشت و بيمه نيازمندان را رو به راه كند. آقاي حدودا 30 ساله كه براي ثبت نام پدرش آمده‌، مي‌گويد: من و همكارانم با درآمد ماهي يك ميليون و 500 تصميم گرفتيم، همگي انصراف بديم. چون اين طور شايد به نفع كل مردمه.»

طرز صحبت كاركنان كافي‌نت با مردم طوري است كه احساس مي‌كنم هر كدام‌شان تبديل به يك كارشناس اقتصادي شده‌اند. يكي از كاركنان كافي‌نت توضيح اشتباهي براي نحوه محاسبه درآمد را با صداي بلند براي همه توضيح مي‌دهد: «درآمد همه اعضاي خانوار در ماه را تقسيم بر تعداد افراد كنيد و علامت بزنيد.» همه مشغول حساب و كتابند و تلاش من براي توضيح درست نحوه محاسبه در جايگاه يك مراجعه‌كننده ثبت نام دريافت يارانه، كسي را قانع نكرد.

ظاهر مرتب و شيك يكي از مراجعه‌كنندگان توجهم را جلب مي‌كند. براي ثبت‌نام نيامده. آن طور كه به مسوول ثبت نام كافي نت توضيح مي‌دهد، مي‌فهمم براي سوال در مورد اشكالي كه در روند ثبت نام در منزل برايش پيش آمده، به كافي نت مراجعه كرده... چند دقيقه بعد از پنجره راهروي ساختمان دو طبقه مي‌بينم، سوار اسپورتيج 140 ميليوني‌اش مي‌شود و مي‌رود.

هم صحبت چند خانمي مي‌شوم كه منتظر تحويل فرم‌هاي‌شان هستند. «به مردم مي‌گويند انصراف دهيد، براي چي بايد اين كار را بكنيم. از كجا معلوم كارهايي كه وعده مي‌دهند را انجام دهند. الان مي‌گويند همه را بيمه مي‌كنيم، بعد كه مردم ثبت نام كردند هزار تا دليل مي‌آورند كه نشد.» خانم مخاطبش مي‌گويد: هر كس بتواند انصراف دهد كار خير كرده، ما شرايط زندگي‌مان طوري است كه نمي‌توانيم. خانم ديگري مي‌گويد: «ما اگه نياز نداشتيم نمي‌گرفتيم. اما با همين 200 توماني كه از يارانه مي‌گيريم هر ماه دو قسط مي‌دهيم. مجبوريم كه ثبت نام كنيم.» با صداي آقايي كه يك دفعه وارد بحث مي‌شود، هم صحبتي‌ خانم‌ها خاتمه پيدا مي‌كند: «خودمان بلديم پول را بگيريم و به نيازمندان كمك كنيم. من خودم هر ماه به چند نيازمند كمك مي‌كنم. اين پول را ما نگيريم كجا مي‌خواهند خرج كنند.»

ساعت 4 بعد از ظهر است و مسير برگشت به خانه در تاكسي نشسته‌ام. اينجا هم صحبت از يارانه و كلنجار ماندن يا انصراف است. مسافر كنار تاكسي آن طور كه خودش مي‌گويد استاد دانشگاه است. ثبت نام نكرده و انصراف داده اما مي‌گويد نمي‌تواند به كسي توصيه كند انصراف دهد. براي پرداخت همين يارانه، آب و برق و گاز سوخت مردم چندين برابر شد. حقوق مردم به زحمت سالي 20 درصد زياد مي‌شود. دلار چندين برابر شده، پول ما بي‌ارزش شده. خرج ازدواج و تشكيل خانواده سر به فلك كشيده. از طرفي دولت تا الان هيچ برنامه مشخصي نداده كه با انصراف مردم از اين پول قرار است چطور وضعيت بهداشت و آموزش و سلامت را بهبود ببخشد. وعده‌هايش در حد حرف بوده. حداقل يك برنامه اجرايي مي‌دادند. كساني كه نياز نداشتند مطمئنا تصميم به انصراف مي‌گرفتند.

هم صحبتش راننده تاكسي مي‌شود كه قصد دارد دو روز ديگركه نوبتش مي‌شود، براي يارانه ثبت نام كند. «همين كه آنهايي كه پولشون از پارو بالا مي‌ره يارانه مي‌گيرند، خودش تورم و گراني را چند برابر مي‌كنه. هر كسي احتياج ندارد، بايد اين پول را نگيره. پول بيت الماله، علما گفتند نياز نداشته باشي بگيري درست نيست. بايد به دولت كمك كنيم.»

همچنان به مغازه‌هاي بيرون نگاه مي‌كنم. همچنان هر 100 متر كاغذ ثبت نام يارانه را پشت شيشه مغازه‌هاي بي‌ربط به امور كامپيوتري و كافي‌نت‌ها مي‌بينم. تصاويري كه خود بيانگر نياز مردم است. ولعي كه در مردم براي ثبت‌ نام يارانه است با درخواست‌ دولتي‌ها و كمپين‌هاي انصرافي كه در فضاي مجازي و بين مسوولان دولتي براي انصراف راه افتاده، چندان همخواني ندارد. در بين هياهوي مردم براي ثبت نام و از دل صحبت‌هايي كه در كافي‌نت‌، صف تاكسي و مغازه و... مي‌شود بي‌اعتمادي موج مي‌زند.

درصد بالايي از مردم واقعا نيازمند‌تر و درگيرتر از اين هستند كه از 45 هزار تومان يارانه نقدي بگذرند. هزينه‌هاي بالاي آب، برق و گاز و اجاره و مايحتاج زندگي حتي اجازه فكر كردن به انصراف از يارانه را به اين گروه نمي‌دهد. از اين گروه كه بگذريم بخش ديگري كه مي‌توانند از اين درآمد ماهانه بگذرند، چندان اعتماد نكرده‌اند كه با انصراف‌شان از دريافت يارانه 45 هزار توماني اين پول قرار است كجا و چطور هزينه شود. آن طور كه خودشان مي‌گويند انبوه تناقض‌هايي كه هر روز مي‌بينند و مي‌شنوند، تصميم براي انصراف از يارانه را براي‌شان سخت كرده است.

فسادهاي مالي و رانت‌هايي كه هر روز خبر دست به دست شدنش را در روزنامه‌ها و خبرها مي‌خوانند، پاساژها و برج‌هاي ميلياردي كه هر روز از گوشه و كنار شهر سر در مي‌آورد و تبليغات ميلياردي‌اش را مي‌بينند، پول‌هاي بي‌حساب و كتابي كه بدون اجر و زحمت رد و بدل مي‌شود، تصميم براي انصراف از يارانه 45 هزار توماني براي كمك به نيازمندان و وعده‌هاي حمايتي را براي‌شان سخت كرده است. و نهايتا در دو راهي ثبت نام كردن يا نكردن، نهايتا تصميم مي‌گيرند بمانند تا اگر قرار است با انصراف‌شان از اين پول كمكي به نيازمندان شود، خودشان مستقيما كمك كنند. همه اينها نشان مي‌دهد دولت بيشتر از انصراف مردم از دريافت يارانه نقدي هنوز نياز به اعتمادسازي در بين مردم دارد. با اين وجود درصد بالايي از مردم هم شرايط اقتصادي دولت و كشور را درك كرده‌اند و به جمع انصراف‌دهندگان پيوسته‍‌‌اند.

*اعتماد
نظرات بینندگان