تحت شرايطي "ريحانه" را مي‌بخشيم

هفت سال از قتل پدرتان مي‌گذرد. در اين مدت چه مراحلي طي شد تا پرونده به مرحله اجراي احکام رسيد؟
اين پرونده بر اساس اقرار صريح خانم ريحانه جباري مبني بر قتل پدرم دکتر سربندي با بررسي بيش از 13 تن از قضات صورت گرفته است. از بازپرس دادستاني، دادگاه کيفري، ديوان عالي کشور و در نهايت رياست قوه قضاييه اين حکم را تاييد کرده‌اند. حال ما چگونه مي‌توانيم هفت سال بررسي و تحقيق اين قضات را با نظر چند تن از خارج‌نشينان که مشخصات آنها براي همه ما معلوم است زير سوال ببريم و احساسات يک خانواده را اين‌گونه جريحه‌دار کنيم. به نظر من اول از همه آن چيزي که بايد بررسي شود اين است که موضع‌گيري‌اي که برخي رسانه‌ها و سايت‌هاي بيگانه انجام مي‌دهند باعث به وجود آمدن اين فضا و اتهام‌زني‌ها شده است و حمايت بيش از حد برخي رسانه‌ها از خانم ريحانه جباري باعث شد اين شايبه براي ما که قبلا هم مطرح کرده بوديم بيش از پيش بارز شود که ايشان ممکن است دست نشانده عوامل خارجي باشد. اينکه برخي روزنامه‌ها و سايت‌ها هم در اين راستا حرکت کردند يا بدون داشتن اطلاعات درست و موثق فقط در پي جلب مخاطب بودند يا هيچ تلاشي براي کند و‌کاو و بررسي اين موضوع از خودشان نشان نداند و فقط از راحت‌ترين راه يعني نقل قول از کسي که اتهام زني کرده بسنده کردند.

عموي شما در جلسه صلح و سازش در دادسراي امور جنايي مدعي شد علاوه بر اصابت ضربه چاقو به پدرتان گلوله نيز شليک شده است. آيا اين موضوع صحت دارد؟
عموي من گفتند که جاي گلوله در بدن پدرم بوده اما لخته خوني که در بدن ايشان بود شايد اين شايبه را به وجود آورده و اين را رد مي‌کنم.

وکلاي ريحانه اين اقدام او را مصداق دفاع مشروع مي‌دانند. شما در اين باره چه نظري داريد؟
اگر فردي دو روز قبل طبق اعتراف صريح خود اقدام به خريد چاقو از خيابان شريعتي نرسيده به ميدان قدس کرده است و قبل از وقوع جنايت به دوست پسر خود اين پيامک را فرستاده که فردا قرار است بکشمش آيا نشان‌دهنده سوء نيت قبلي نيست؟ چگونه مي‌توان اين اقدامات را به پاي يک حادثه گذاشت. مي‌گويند اين پيامک شوخي بوده و مي‌خواسته پدرش را بکشد. چنين آدمي مي‌آيد به جامعه نيز ضربه مي‌زند. اقرار صريح اين خانم مبني‌بر ضربه چاقو بر مقتول بر سجاده نماز با شواهد صحنه کاملا تطابق دارد و سجاده و محل هميشگي نماز پدرم غرق در خون شده بود و اين عمل فقط در زماني که پدرم مشغول نمازخواندن است ممکن بود اتفاق بيفتد چون او صرفا در موقع نماز مي‌توانست اين کار را انجام دهد. باز هم طبق اقرار صريح ريحانه کسي به اسم «ش» واردآپارتمان مي‌شود و پدرم در پي دويدن به دنبال آن فرد در راه پله‌ها از شدت خون‌ريزي به زمين مي‌افتد و فوت مي‌کند و خانم جباري همچنان از معرفي و نقش «ش» براي پرونده سر باز مي‌زند.

اين آقاي «ش» که از آن صحبت مي‌کنيد چه نقشي در اين پرونده دارد؟ فکر نمي‌کنيد اين فرد از قبل با پدرتان خصومتي داشته؟
ما آقاي «ش» را نمي‌شناسيم ولي اين فرد عاملي بوده که از زرنگي و توانايي خودش براي اغفال يک دختر 19‌ساله استفاده کرده و اين دختر را اغفال کرده و او مغفول وعده‌ و‌ وعيد اين آقا شده و دست به اين کار زده است. اگر ما قاتل پدرمان را مي‌شناختيم حتما او را به سزاي عملش مي‌رسانديم. مشکل اين است که ريحانه نمي‌خواهد واقعيت را بيان کند و هنوز مصر است که دست به اين‌کار زده و مي‌خواهد که اين آقا را پشت پرده نگه دارد و معرفي نکند و شايد فکر مي‌کند که اين آقا نجاتم مي‌دهد حتي اگر من پاي چوبه‌دار بروم يا اينکه آنچنان آن آقاي «ش» حرفه‌يي برخورد کرده که هيچ اثر و سندي از خودش باقي نگذاشته که ريحانه بتواند او را معرفي و در واقع اين موضوع را روشن کند.

درباره شغل پدرتان حرف‌هاي زيادي زده مي‌شود اما آنچه معلوم است اينکه مرحوم سربندي جراح زيبايي بودند. مي‌شود بگوييد شغل اصلي ايشان چه بود؟
پدر من پزشک عمومي بودند نه پزشک جراحي زيبايي، ايشان هيچ‌وقت در زمينه جراحي زيبايي تخصصي نداشتند و کاري نکردند و در کار تجارت لوازم پزشکي و کارمند سابق وزارت اطلاعات بوده است.يکي از ابهامات پرونده که مطرح شده وجود داروي بيهوشي در دو ليوان آبميوه‌يي است که در محل حادثه قرار داشته است. شما در اين باره چه مي‌دانيد؟يکي از دو ليوان داراي داروي مسهل بوده نه بيهوش‌کننده و اين نشان‌دهنده حرف‌هايي که در مورد تجاوز مي‌زنند نيست... آنجا خانه عمه پدرم بود و ايشان شايد به دليل سن بالايشان قبلا دارويي ريخته باشند و بعدا که آبميوه داخل آن ريخته شده است اين را نشان داده است. از يکسري شايبه و اتهاماتي بعضي‌ها استفاده مي‌کنند که اين شأن ما را جريحه‌دار‌تر مي‌کند.

به نظر مي‌رسد ريحانه خودش هم يک قرباني است. در مقابل چه چيز حاضر به بخشش ريحانه هستيد؟
ريحانه ممکن است قرباني باشد اما اين دواي درد ما نيست. ما فقط در صورتي که انگيزه واقعي ريحانه مشخص شود و واقعيت را بگويد که همدستش و اتفاق حقيقي‌اي که افتاده چه بوده حاضر به بخشش هستيم. اگر هم از روي ناداني و سن پايين اين قتل را انجام داده باشد و فقط يک احساس بچگانه‌ نسبت به اين موضوع داشته باشد قابل پذيرش نيست. چطور مي‌توان کسي چاقوي 50 سانتي بگيرد و بگذارد در کيفش. اين شايبه در ذهن من جايي ندارد. خانم جباري به دو علت آقاي «ش» را معرفي نمي‌کند. يا اينکه توسط ايشان اغفال شده است و دسترسي به او ندارد يا اينکه نمي‌خواهد آن مرد را معرفي کند.متاسفانه برخي دخترهاي جوان براي دفاع از خودشان سلاح سرد حمل مي‌کنند. بدون اينکه آگاهي کاملي از اين ماجرا داشته باشند. ممکن است اقدام ريحانه هم به دليل همين ناآگاهي‌اش باشد و قصد و نيتي براي کشتن پدر شما نداشته باشد.ممکن است. شايد کسي هم اين کار را کرده باشد. اما من معتقدم همه آدم‌ها فرق اين را مي‌دانند. شما اگر خودت هم بخواهي يک روزي از خودت دفاع کني مي‌داني که چه سلاحي حمل کني. همه آدم‌ها اين را مي‌فهمند که فرق چاقوي 50 سانتي و ديگر چاقوها چيست. آن هم فرو کند 30 سانتش را در بدن پدرم که اگر به هرکسي وارد شود حتي اگر طرف همان لحظه در بيمارستان هم باشد امکان احياي آن نيست و اين ضربه به نظر من کاملا حرفه‌يي بوده است.

حرف‌هاي‌تان نشان مي‌دهد هنوز يقين نداريد که ريحانه قاتل است. چطور دل‌تان مي‌آيد کسي را که مطمئن نيستيد قاتل است قصاص کنيد؟
ما اقدام مي‌کنيم براي قصاص فردي که با اقرار صريح خودش قاتل پدرم بوده است. اگر واقعيت‌ها را بگويد عفو مي‌شود و اگر نگويد مورد قصاص قرار مي‌گيرد... تهديد هم اگر شده باشد، تهديدات تا يک جايي ارزش دارند، ارزش جان آدم را که ندارد. بازپرس پرونده به ايشان امان‌نامه داده و گفته که ما حاضريم امان نامه بدهيم و تو و خانواده‌ات را به هر جايي که بخواهي انتقال بدهيم و تو را از اين مهلکه نجات دهيم به شرطي که اقرار ‌کند اما ريحانه خودش دارد مي‌گويد من کشتم بنابراين ما هيچ‌گونه ترديدي در اين مورد نداريم و نخواهيم داشت و ديگر ابهامي نمي‌ماند. ريحانه همکاري کند و واقعيت‌ها را بگويد ما هم کمکش مي‌کنيم و مي‌بخشيمش... . براي اجراي حکم زماني در نظر گرفته نشده است. به نظر مي‌رسد همه مدافعان خانم جباري اعم از هنرمندان عزيز و مدافعان صلح و بخشش بايد در راستاي کشف‌انگيزه واقعي اين قتل قدم بردارند. ما بارها اعلام کرده‌ايم در صورت راستگويي و اعلام حقيقت حاضر به عفو قاتل هستيم.