حجت الاسلام هادي سروش: میل درونی به شخص یا شئيي داشتن از امو جبلی و نهانی انسان است که در همه انسانها نهاده شده که به نام «محبت» است و آنچه به مجرد ظهور و بروز محبت خود نمائی میکند «وصول به محبوب» است لذا دردی برای محب بالاتر از این نیست که از «محبوب» خود دور باشد.
خداوند متعال در آیه «مودت»( سوره شوری) و اهل بيت نيز در روایات عدیده اي مسلمین را به «محبت به اهل بیت(ع)» دستور و رهنمون نموده اند،
وقتي محبوب معرفي شود و دستور به محبت هم صادر شود ولي راه وصول به آن محبوب نشان داده نشود قطعا خلاف «حکمت» خواهد بود و بحكم قطعي عقلً ازخداي «حکیم» چنين امري صادر نخواهد شد.
از این روی در روایتی زیبا که امام جواد(ع) در پاسخ به اسماعیل بن سهل ميباشد راه رسیدن به محبوب (ذوات مقدسه معصومين) را نشان دادند.
متن حدیث به نقل شیخ صدوق در ثواب الاعمال/ 197 به این شکل است:
«اسماعیل بن سهل گوید: کتب الی ابی جعفر الثانی(ع) علمنّی شئیاً اذا انا قلته کنت
معکم فی الدنیا و الاخرة. قال : فکتب بحظّه
اعرفه: اکثر قرائه انا انزلناه،
و رطّب شفتیک بالاستغفار.
«اسماعیل گوید به امام جواد نامه نوشتم که چگونه میتوانم به این توفیق برسم که در دنیا و آخرت با شما باشم؟
امام جواد(ع) به خط خودش (که من خط آن حضرت را میشناسم) مرقوم فرمود: سوره قدر را زیاد بخوان و لبانت را به استغفار معطّر کن.»
طهارت و معرفت شرط وصول به اهل بیت(ع)
با توجه به این دو راهکاری که امام جواد(ع) ارائه فرمودند طهارت باطن و معرفت به مقام و شأن امام(ع) عامل درک حضور و در محضر آنان قرار گرفتن است که استغفار اشارت به «طهارت» و سوره قدر اشارت به «معرفت» است.
ارتباط سوره قدر با امام(ع)
برخی از سور قرآن بنام برخی از ائمه(ع) قرار گرفته مثل سوره کوثر و حضرت زهرا(ع) و یا سوره فجر و حضرت امام حسین(ع).
امّا برخی از سور قرآن بنام اهل بیت(ع) است که یکی ازآن سورها سوره «قدر» است که روايات آن در تفسیر «کنزالدقائق» جلد چهاردهم آمده است.
مهم این است كه خصوصیتی در سوره مبارکه «قدر» است که دلالت تام دارد براينكه در هر عصري امام معصوم حضور و وجود دارد.
علامه طباطبائي در تفسیر المیزان بحث بسيار خوبي در اين جهت ارائه فرموده اند كه خلاصه آن از اين قرار است كه نزول فرشتگان حتماً باید بر قلب حجت خدا باشد و چون نزول ملائکه بحكم قرآن در شب قدر قطعی است پس وجود «حجت خدا» هم قطعی خواهد بود.
گذشته از این خصوصیت ذکر شده خصوصیاتی در این سوره است که منطبق بر «امام» میباشد که قبل از ورود به آن خصوصیات مناسب است به چند فضیلت مهم سوره قدر اشاره شود:
1.قرائت سوره قدر و نجات از کید دشمن
سید بن طاوس در نقل میکند به حضرت صادق(ع) عرض کردند چگونه شما ازكيد منصور دوانقی نجات یافتید؟
فرمود: «بالله و بقرائة «انا انزلناه» و «یاالله یا الله سبعاً»
بعد فرمود که به شیعیان خود نیز میگوئیم در مواقع خطر سوره قدر را بخوانید. (منهج الدعوات / 186)
2. قرائت سوره قدر و تسکین امراض جسمی
از ابوحمزه ثمالی از امام باقر(ع) نقل شده که خواندن هفت بار سوره قدر براي مداوای درد انشاءا... مفید است.( طب الائمه/30 )
3.تأثیر سریع بر اموات و عالم برزخ
از خصوصیات شگفت انگیز سوره قدر و قرائت آن تأثیر این سوره بر ارواح درعالم برزخ است که در روایات متعددی آمده که در زیارت اهل قبور دست خود را بر قبر گذارید و هفت بار سوره قدر را بخوانید که «امن من الفزع الاکبر» .
و یا فرمودند:
غفرالله له و لصاحب القبر».
که در تفسیر کنز الدقائق، جلد چهارم آمده است.
تحقق محتوی سوره قدر توسط امام(ع)
طبق حدیثی در اصول کافی 1/248 از امام جواد(ع) رسيده كه تحقق محتوی سوره قدر توسط «امام» میباشد و اگر در روی زمین «امام» نباشد سوره قدر معاذالله تعطیل خواهد شد که گوشه ای از متن حدیث بدین شکل است:
«فرشتگان در شب قدر به «ولی امر» نازل گشته و امور یکساله راتحویل میدهند و «ولی امر» اموری از امورات آینده خود ومردم را بهانان اعلام میکند». (مسندالامام الجواد/ 158).
خصوصیات شب قدر در این است مقدراّت عالم تعیین میشود و فرشتگان آن مقدراّت را برای تأیید به محضر امام میرسانند.
مشترکات سوره قدر و «امام»
خصوصیات قابل توجهی بعنوان خصوصیات مشترک بین سوره قدر و «امام» مطرح است که چه بسا همین جهت باشد كه امام جواد(ع) به اسماعیل بن سهل امر فرمود که «سوره قدر را زیاد بخوان».
خصوصیت اول:
مقام امام قابل دسترسي نیست.
در سوره قدر آمده «ماادراک ما لیله القدر» كه حاكي از اين واقعيت است كه شب قدر در دسترست نيست.
«امام» هم مقامش قابل دسترسی نیست که «الامام و ماادراک ما الامام» لذا در روایات متعددی شناخت واقعی و کامل از مقام و شئون امام ناشدنی عنوان شده است که نمونهای از آن را شیخ حرعاملی نقل كرده:
که فردی اصرار بر معرفی کامل «امام» را از حضرت امام سجاد(ع) خواست و وقتی چند جمله شنید با اینکه مسن نبود اما همه موی سرو صورتش سفید شد.... «ايقاظ الهجعه/11»
خصوصیت دوم:
برتری هزار برابرامامان نسبت به دیگران
در دین ما برخی از حقائق قابل مقایسه نیست اما چون مخاطب لسان وحي انسانهای عادی هستند و ما انسانهاي عادي با مقایسه و تناسب برقرار کردن میتوانیم پی به تفاوتها ببریم، درمورد برخي از حقائق عوالم غيب مقایسه شکل گرفته.
همانگونه كه در نهجالبلاغه صريح شده :
" اهل بیت را با کسی مقایسه نکنید"
«قرآن» هم قابل مقایسه با هیچ کتابی نخواهد بود.
اما طهارت
بخش بسیار وسیعی از نظام خلقت و پهنه وجود در یک مقام برتر خلق شدهاند که باید برای دسترسی به آن بخش «مقدمات لازم» و به اصطلاح حکیمان «سنخیت لازم» را فراهم آورد. که آن سنخیت با پاکی و طهارت از آلودگی ها حاصل می شود.
مسجدو قرآن و فرشتگان و موجودات بهشتي از مطهران عالم هستي
بعنوان نمونه:
مسجد و بیت الله از طهارت خاصی برخوردار می باشد لذا در یک مقام به موسی گفته می شود:
فاخلع انک بالواد المقدس طوی» (طه / 12)
و در مقامی دیگر قرآن اجازه نزدیکی مشرکان را به آن چنان مکان مقدسی نمی دهد که
«انما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام» (توبه / 28).
نمونه دیگر خود «قرآن» است که همان حیطه تقدّس و طهارت برای آن به تعریف آمده است که:
«لا یمسه الا المطهرون» (واقعه / 79).
و در نمونه دیگر قرآن «فرشتگان» را صاحب مقام طهارت معرفی می کند که:
«عباد مکرمون لا یسبقونه بالقول ...» (انبیاء / 26).
و نیز در بيان دیگر از موجودات بهشتی نظیر «حور العین» به موجوداتي مطهرنام برده شده:
«لهم فیها ازواج مطهّره» (نساء/ 57)
انبياء و اولياء از بارزترين مصاديق اهل طهارت
و نیز در نمونه بعدی برخی از انسانهای برجسته الهی را صاحب مقام طهارت می داند مانند «مریم» در آیه :
«ان الله اصطفاک و طهّرک ...» (آل عمران / 42)
و «عیسی» در آیه:
«رافعک الیّ و مطهرّک ...» (آل عمران / 55).
در اين راستا نمونه مهم و بارز از شخصیت های «مطهر» اهل بیت (ع) هستند که در آیه
«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس و طهّرکم تطهیراً» (احزاب / 33)
آمده است و البته مؤمنان واقعی نیز از مراتبی از این کمال بهره مند هستند که
«فیه رجال یحبون ان یتطهروا» (توبه / 108)
اینها نمونه هائی از مصادیق «مطهران عالم هستی» هستند که ائمه (ع) یکی از شاخص ترین آنان می باشد.
ضرورت طهارت برای انسان
به حکم سنخیت که برای اتصال و الحاق یک امر ضروری بشمار ميرود و حکیمان الهی با اين عبارت اين حقيقت را تثبيت نموده اند كه «السنخیة علة الانضمام» پس باید:
براي تقرّب و نیل به مقامات ائمه (ع) ظاهر و باطن خود را تطهیر کرد.
بدين معنا كه ظاهر را از آلودگی های ظاهری مثل اعمال خلاف و ناشايست تطهير كرد و باطن از آلودگی های باطنی نظير اوصاف و اخلاق رذیله دور ساخت.
برای آگاهی بیشتر به این موضوع، به این چند آیه توجه بفرمایید:
طهارت ظاهر بر اساس قرآن
قرآن در بخش اعمال برای رفع کدورت امر به وضو و غسل می فرماید :
«ان کنتم جنبا فاطهّروا» (مائده / 9)
و سرّ آن را در تطهیر باطن انسان معرفی کرده که :
«لکن یرید لیطهرکم».
و در مورد پرداخت صدقات نیز سخن از هدفی بنام طهارت دارد که:
«خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم» (توبه / 103).
طهارت باطن بر اساس قرآن
در بخش "طهارت باطن" قرآن به مثلا به «حجاب» اشاره دارد که فرمود،
«فسئولوهن من وراء حجاب و لکم اطهار بقلوبکم» (احزاب / 52)
بدین معنا که حفظ حدود مرزهای ارتباطی محرم و نامحرم ارتباط مستقیم با قلب و نهان آدمی را بدنبال دارد.
ارتباط با معصومین (ع)واهميت تطهير ظاهر و باطن
در زمینه ارتباط و معرفت نسبت به اهل بیت (ع) طهارت جایگاه مهمی را بخود اختصاص داده و تا جائی که امامان ما نسبت به برخی از افراد که به محضرشان میرسیدند و از طهارت ظاهری برخوردار نبودند اعتراض و سپس هدایت می فرمودند که:
«برو خود را تطهیر کن».
در بخش طهارت باطنی که دوری قلب و باطن انسان از گناهان و معاصی می باشد ائمه (ع) راهنمائی های مهمی فرمودند که حدیث مهم حضرت جواد (ع) در این راستا باید بررسی شود.
از آن رهگذر که امامان شیعه از برجسته ترین مصادیق «مطهران» عالم هستند هر گونه ارتباط و بهره معنوی از کمالات و افاضات آن حضرات بستگی به نحوه و مرتبه طهارت انسان دارد که:
لايمسه الا المطهرون
هر چه طهارت انسان در دو بخش اعمال و اخلاق قوی تر باشد باطن نورانی تری حاصل شده و در نتیجه ارتباط کامل تری صورت می گیرد.
مراتب طهارت انسان
بزرگان از اهل معرفت و حکمت مراتب طهارت انسان در چهار بخش تنظیم فرمودهاند که عبارت است از:
1ـ طهارت ظاهر از همة اعمال ناشایست و مکروه و منکر شرعی و عقلی و حتی عرفی.
2ـ طهارت باطن از همه رذائل و بدی های اخلاقی مانند کبر و حسد و نخوات و ...
3ـ تنویز باطن به زیبائی های اخلاقی نظیر احسان، ایثار، ایمان، یقین و تواضع و صبر ...
4ـ مرتبه «فناء» است. كه انسان مطهّر در این مقام از خود و آنچه میتواند برایش کمال به حساب آید بدر رفته و همه و همه را از آن حضرت حق جل و علا میداند و می بیند.
جایگاه استغفار در طهارت نفس
در این جاست که جایگاه استغفار که مورد امر حضرت جواد(ع) است خود نشان می دهد.
استغفار همان حقیقت بلندی است که گذشته ناپاک عملی و یا اخلاقی انسان را تطهیر می کند و برای نه تنها استغفار مورد دستور رهبران الهی ما می باشد بلکه بسیاري با وصول به اين مقام مورد عزت و محبت الهی قرار گرفتند.
گذشته از برکات معنوی استغفار که در سطور قبل به آن اشاره شد در آیه دهم سوره نوح استغفار بعنوان مبدأ بسیاری از برکات مادی قرار گرفته است و معرفی شده است.
استغفار همان حقیقتی است که می تواند جان انسان را آماده گرفتن فیض از فیّاض عالم وجود بواسطه رابط فیض يعني معصومین (ع) قرار دهد.
استغفار اگر کمال جدیدی را در زمینه طهارت رقم نزند( که قطعاً خود کمال مهمی است )امّا گذشته انسان پاک نموده و سنخیت انسان را با «ذوات مطهره اهل البيت » بیشتر می نماید.
*شفقنا