پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : جايگاه اميرالمومنين (ع) در ميان ايرانيان و مسلمانان جهان جايگاه وسيع و بلندي است چرا كه امام علي (ع) لب لباب ولايت معنوي شيعيان است. ما حضور معنوي ايشان را در تمام ساحات حكمت معنوي ملاحظه ميكنيم، چرا كه مساله ولايت، شيعه را به عرفان مرتبط ميكند و برخلاف اهل سنت، امامت و ولايت براي شيعه اصل است كه اين مساله براي عرفا نيز چنين است. بزرگان ما ميگويند بعد از ختم نبوت، دوره جديدي به نام امامت آغاز شد و ما ميگوييم باطن امامت، ولايت است و ولايت اصل عرفان است. در واقع، عرفان واقعي تشيع است و تشيع واقعي عرفان است.
از سوي ديگر دين با عرفان پيوند دارد و عرفان جنبه باطني دين است. ديني كه فاقد عرفان است دين ساخته بشر است. يك مساله و شبههيي كه از سوي شرقشناسان وارد شده و به طور مرتب تكرار ميشود اين است كه به طور مثال، عرفان مسيحي يا عرفان اسلامي از هند يا از افلاطونيان گرفته شده، در حالي كه همه اين سخنان نادرست است، چراكه خطاب الهي دو وجه دارد؛ يك طرف آن، دين به سمت حق قرار دارد و يك طرفش به سمت خلق است. عرفان نيز آن معرفتي است كه از جنبه حق آمده باشد و بنابراين، جنبه ولايت دارد.
دين بدون ولايت امكان ندارد و بر اساس آيات قرآن، خداوند هيچ ولياي را جاهل قرار نداده و ولي داراي علم لدني است. در واقع، ولايت از ريشه ولي به معني قرب آمده است. انسان وقتي به اين مقام رسيد از حضرت حق، تلقي حقايق ميكند. من به نكتهيي اشاره كنم. كتاب «مجالس المومنين» اثر نورالله شوشتري اثر بسيار مهمي است كه من هر شيعهيي را كه دل در گرو اميرالمومنين (ع) دارد تشويق ميكنم كه اين كتاب را بخواند. شوشتري كسي است كه او را به جرم تشيع تكهتكه كردند و كتاب او يكي از جالبترين و خواندنيترين كتابهاست و معلومات بسياري در آن وجود دارد. شوشتري در اين كتاب بيان ميكند كه چگونه پس از وفات حضرت رسول (ص) عدهيي به مخالفت با علي (ع) برخاستند و مخالفت با او در زمان حكومتش شدت گرفت به گونهيي كه در جنگ صفين تنها پنج نفر از قريش با او بودند و تنها ياران با وفاي علي (ع) كه از بزرگان شيعه و صوفيهاند با علي (ع) ميمانند و از او تخطي نميكنند.
شوشتري در اين كتاب روند شكلگيري معتزله را در زمان امام سجاد (ع) شرح ميدهد و نشان ميدهد كه چگونه عقلانيت شيعي شكل ميگيرد. در ايران كه سرزمين ولايت علوي است شيعه علوي هم رشد و گسترش مييابد. در ايران سعي شده بين برهان، قرآن و عرفان وحدتي ايجاد شود و اين مساله در هيچ جاي جهان اسلام ديده نميشود. در سرزمينهايي مانند مالزي و اندونزي مكتب كلامي اشعري كه ضد عقل است رواج دارد و آنها بيشتر طرفدار غزالياند اما حكمت الهي در سرزمين ايران ظهور پيدا كرد و به فضل الهي مذهب ضد عقلي اشعري در ايران وارد نشد. اينها كسانياند كه به اسم دين آدم ميكشند اما در سرزمين ايران حكما توانستند بين سه حكمت قرآني، برهاني و عرفاني تلفيق ايجاد كنند و اين مساله از ابنسينا با حكمت اشراق آغاز شد. اگر ما از عرفان علوي حقيقي دوري كنيم و آن را به مردم معرفي نكنيم جاي آن عرفان كاذب پر ميشود.
*رييس انجمن حكمت و فلسفه ايران/منبع: اعتماد