arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۸۰۸۰۰
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۳۵ : ۱۴ - ۲۲ شهريور ۱۳۹۳

«مترویی»ها امان تجریش را بریده‌اند

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روزنامه شهروند: یک روزِ یکشنبه بود که انتظار ١٣ساله آنها تمام شد.  قطارها وقتی از تونل‌ بیرون آمدند روبان‌ به سر داشتند.  بازاری‌ها، آب اگر دستشان بود، زمین گذاشتند و آدم‌ها هم آن روز دیگر آن رهگذران بی‌تفاوتِ همیشگی نبودند.  همه آمده بودند از اهالی تکیه قدیمی بازارچه گرفته تا خادمان امامزاده پیر شمیران.  قطارها در عمیق‌ترین ایستگاه شهر نفس تازه می‌کردند و ٥٠ متر بالاتر، روی زمین و در ورودی بازار تجریش میان همهمه و ازدحام آدم‌ها بوی اسپند تازه می‌آمد و شهر در تکاپوی یک اتفاق تازه بی‌قرار بود.  آن یکشنبه سردِ زمستان برای تهران روز دیگری بود؛ حرف دیگری، خبرِ دیگری داشت: « مترو به تجریش رسیده بود.»

سه‌سال پس از بهره‌برداری از مترو تجریش، شمیران این روزها شلوغ‌تر از گذشته است. قطارها مسافران زیرزمینی را از محله‌های دور و نزدیک به شمالی‌ترین بازار شهر می‌آورند و می‌برند.  متروی تجریش یکی از مهم‌ترین ایستگاه‌های شبکه بزرگ قطارهای درون‌شهری تهران است و درواقع نقطه پایانی بر خط یک مترو در شمالِ شهر. سه‌سال پس از بهره‌برداری از مترو تجریش حالا دیگر مترو و مسافرانش بخشی از زندگی هر روزه شمیران شده‌اند.  قطارهای زیرزمینی از نخستین ساعات صبح تا آخرین ساعات شب، هزاران نفر را از این سوی به سوی دیگر می‌کشد.  مترو برای تهران از نگاه خیلی‎ها آخرین نسخه‌ای است برای درمان ترافیک و آلودگی‌هوای پایتخت، آن‌قدر که هر جا سخنی از ترافیک و زنجیره به هم پیوسته خودروها هست همه چه عضو شورا باشند و چه شهردار شهر و چه شهروندان این شهر شلوغ، پای مترو را وسط می‎کشند.  نیاز تهران به مترو و ضرورت تکمیل شبکه راه‌آهن شهری تهران آن‌قدر حیاتی است که در سال‌هایی که از فعالیت متروی تهران گذشته کمتر کسی به پیامدهای ناخواسته و شاید پیش‌بینی نشده مترو در تهران فکر کرده است.  مترو جدا از این‌که سفرهای درون‌شهری را آسان کرده و مسافران خسته از ترافیک را سریع‌تر به مقصد می‌رساند در زندگی اجتماعی تهران هم تاثیرگذار بوده است؛ آثار و پیامدهایی که بخشی از آنها نه‌تنها مثبت نیست که نگران‌کننده و ناشناخته هم هست.  پیش از این یکی از شکایت‌ها و گلایه‌های اصلی ساکنان محله‌های همجوار ایستگاه‌های مترو این بود که از وقتی مترو فعال شده تمام کوچه‌های محله‌های آنها پارکینگ‌ ماشین‌هایی شده که مسافران مترو، پارک می‌کنند و بعد می‌روند یا نهایتا از گره‌های ترافیکی مقابل ایستگاه‌ها شکایت داشتند، حالا اما دامنه مشکلات و پیامدهایی که به واسطه فعالیت مترو در تعدادی از محله‌های تهران ایجاد شده، فراتر از اینهاست. یکی از این محله‌ها تجریش است و بازار قدیمی‌اش.  بازاری که حالا با آمدن متروی تهران اگرچه شلوغ‌تر از همیشه است اما بازاری‌ها دل خوشی از مترو و مسافرانش ندارند.  خیلی از آنها که سال‌ها در انتظار افتتاح متروی تجریش، روزشمار گذاشته بودند حالا حرف‌های دیگری می‌زنند و می‌گویند مترو برایشان رونق که نیاورده هیچ مشکلات تازه آورده است.

«صادق باوفا»، ایستاده در کنار ورودی یکی از مغازه‌هایی که فرش ماشینی و پادری‌های رنگی می‌فروشد و همان‌طور که عینکش را روی صورت استخوانی‌اش جا به جا می‌کند، دستانش را به سمت بازار نشانه می‌گیرد و می‌گوید: « چه بگویم، مگر نمی‌بینید که چه به روز تجریش آمده؟»

از نگاه ِ«باوفا» مترو کل بازار تجریش را به هم ریخته و بازار پر از آدم‌هایی شده که به گفته او« برای خرید نمی‌آیند، می‌آیند تماشا.  ما فکر می‌کردیم مترو که بکشند تا تجریش چقدر مشتری پیدا می‌کنیم اما برعکس شد، تماشاچی‌های بازار زیاد شده و مشتری‌های ما کم.  از وقتی مترو راه افتاده مشتری‌های محلی را از دست دادیم.» مشتری‌های محلی یعنی ساکنان شمیران و محله‌های پیرامونی تجریش، آنها که خیلی‌هایشان در سال‌های اخیر در همان زمانی که در بازار تجریش مشغول خرید و گشت و گذار بوده‌اند، قربانی کیف‌قاپی شده‌اند.  یکی از بازاریان که دکه کوچکی برای فروش سیگار و فندک و خرده‌ریزهای دم دستی دارد، می‌گوید: «اغلب روزها کیف‌های زنانه خالی پیدا می‌کنیم.  پول و مدارک را می‌برند و کیف‌ها را پرت می‌کنند کنار پیاده‌رو.  خیلی وقت‌ها هم زنانی مراجعه می‌کنند، می‌پرسند تاببینند کیفی پیدا کرده‌ایم به این امید که پولشان را برده باشند اما مدارک را انداخته باشند کنار خیابان.  بد شده، تجریش خیلی بد شده.»سرقت‌های خرد و به اصطلاح عامیانه، «دله دزدی» از مغازه‌ها یک روی دیگر مشکلاتی است که در تجریش اگرچه پیشترها هم بوده حالا اما خیلی بیشتر شده، «محمد» که مغازه فروش گردو و آجیل و سبزی خشک دارد، می‌گوید: « از ما که چیزی نمی‌برند چون خرده‌ریز نداریم اما همکارانمان می‌گویند دزدی از مغازه‌هایشان زیاد شده، نمی‌دانم به خاطر مترو است یا به خاطر فشارها و گرفتاری‌های اقتصادی مردم.»

«مهدی» حرف‌های «محمد» را ادامه می‌دهد:  «خیلی از اینها را گرفتیم اما این مچ گرفتن‌ها جز درگیری فایده دیگری ندارد. آنها که دزدی می‌کنند اغلب معتادند، معتادِ آخر خطند. بگیریم ببریمشان کجا؟ من نمی‌گویم ما در تجریش مشکلی نداشتیم اما این معتادانی که کنار خیابان می‌افتند و تمام دستشان جای تزریق است و لباس پاره می‌پوشند مال این محدوده نیستند. تا پیش از افتتاح مترو اصلا معتادانی که با این سر و شکل در بازار بگردند، نداشتیم.»

بخش عمده مشتریان بازار تجریش برخلاف بازار تهران، زنان هستند و هر چقدر که فضای بازار بزرگ تهران مردانه است فضای تجریش زنانه است، حالا اما زنان می‌گویند خرید کردن از تجریش برایشان سخت شده، به گفته «مصطفی» یکی از مغازه‌داران سر پل «زنان حق دارند چون مترویی‌ها دنبالشان می‌کنند، کیفشان را می‌زنند اذیتشان می‌کنند، خب آنها هم نمی‌آیند می‌روند جایی که این چیزها نباشد یا کمتر باشد.»

«مترویی‌ها» ادبیات و عبارتی است که در همین چند‌سال اخیر در تجریش رایج شده و به نوعی بار منفی و یک انگ اجتماعی است. «مترویی»‌ها به گفته آنها یعنی آدم‌هایی که اهل شمیران و محله‌های پیرامونی آن نیستند و اگر به تجریش می‌آیند یا برای گردش است یا برای دستفروشی و شماری هم برای این‌که در شلوغی و ازدحام بازار اگر دستشان برسد جنسی بلند کنند و کیفی بزنند و بعد هم در ازدحام جمعیت گم شوند. «مهدی» یکی از فروشندگان یک مغازه لوازم خانگی که برِ بازار ایستاده و اجناس را جابه جا می‌کند، می‌گوید: «هر روز درگیری داریم تقریبا روزی نیست که یک یا چند نفر در تجریش سر همین مشکلات و مزاحمت‌ها یا همین دزدی‌ها درگیر نشوند.»

«هاشم» یکی دیگر از بازاریان که مویی در بازار تجریش سپید کرده هم در حرف‌هایش می‌گوید: «مترویی‌ها» او و خیلی دیگر از کسانی که در تجریش کار می‌کنند نمی‌دانند این واژه چه بار تحقیر‌آمیزی دارد و مثل یک انگ می‌چسبد به پیشانی آدم‌هایی که از محله‌هایی دورتر با مترو به تجریش می‌آیند تا هوایی بخورند. «هاشم» می‌گوید: «من نمی‌دانم.  انگ چیه؟ خب اینها که با مترو می‌آیند مترویی هستند دیگر.  نه خرید می‌کنند نه اهل این‌جا هستند. دسته‌جمعی می‌آیند کار ما را هم کساد می‌کنند.» واژه «مترویی‌ها» چنان در ادبیات روزمره تجریش نهادینه شده که اگر روزهای پنجشنبه و جمعه که تجریش شلوغ‌تر است در بازار پرسه بزنید از بازاری‌ها می‌شنوید که درباره «مترویی‌ها» حرف می‌زنند. «عباس» از آنهاست که به برادرش می‌گوید: «بلند شو سبدها را جابه‌جا کن که ببندیم... مترویی‌ها آمدند و دیگر خبری نیست.» کمی آن سوتر «مسعود» به شاگردش می‌گوید بخشی از اجناسی را که بیرون چیده‌اند به داخل مغازه منتقل کند و حرف‌هایش را اینطور تمام کند: «بجنب تا مترویی‌ها نبردنشون.» او می‌گوید: «مهم نیست که چی بیرون باشد وقتی شلوغ می‌شود همه چیز را می‌برد. حتی جارو و تی کهنه مغازه را هم برده‌اند. یعنی امنیت نداریم یک آفتابه بیرون مغازه بگذاریم.» او از این‌که از عبارت «مترویی‌ها» برای طبقه‌بندی بعضی از مشتریان بازار تجریش استفاده کند، ابایی ندارد و می‌گوید: «من منظور خاصی ندارم از این‌که به آنها می‌گوییم مترویی. بالاخره این عبارتی است که رایج شده بین ما. نگوییم مترویی چه بگوییم؟ بازاریان برای این‌که بتوانند این گروه جدید را از بقیه مشتریان جدا کنند به آنها می‌گویند مترویی وگرنه تحقیر و کوچک کردن مردم مقصود ما نیست.»

زمانی که مترو تجریش راه‌اندازی شد خیلی از بازاری‌ها پیش‌بینی می‌کردند که کسب و کارشان سکه می‌شود و کارشان رونق می‌گیرد حالا اما پیامدهای اجتماعی ناشی از فعالیت متروی تجریش آن‌قدر بالا گرفته که تقریبا بیشتر بازاری‌ها از کار و کاسبی ناراضی‌اند.  آنها می‌گویند فروششان به‌ویژه در روزهای سه‌شنبه و پنجشنبه که تجریش شلوغ‌تر است و «مترویی»‌ها بیشتر می‌آیند، کمتر شده.  «علی» که داخل بازار قدیم تجریش مغازه دارد و لباس زنانه می‌فروشد، می‌گوید: « برای ما که داخل بازار هستیم وضع بدتر است، باز بازار بیرون فضا برای رفت و آمد دارد این‌جا آن‌قدر شلوغ می‌شود که هم کلی از جنس‌ها را می‌برند هم این‌که آنهایی که اهل خریدند از ترس این‌که کیفشان را بزنند یا آزاری بهشان برسانند اصلا راهشان را کج می‌کنند و از همان سر بازار راهشان را می‌گیرند و می‌روند.»
 این روزها بسیاری از بازاریان تجریش در مغازه‌هایشان دوربین‌های مداربسته گذاشته‌اند. «محمد» فروشنده یک مغازه لوازم برقی هفته گذشته دوربین‌ها را نصب کرده و می‌گوید: «تقریبا بیشتر بازاریان دوربین گذاشته‌اند، تعدادی هم نیرو اضافه کرده‌اند که حواسش به مغازه و جنس‌ها باشد، ما هم دوربین گذاشتیم البته نمی‌دانم همین دوربین‌ها هم چقدر بازدارنده است و ممکن است شرایط را بهتر کند.»

جدا از دزدی و کیف‌قاپی و درگیری و نزاع‌های خیابانی، آنطور که بازاریان تجریش می‌گویند بازاریان یکی دیگر از آسیب‌هایی که پس از افتتاح مترو به‌ویژه در روزهای پایانی و تعطیل هفته در تجریش بیشتر شده، افزایش تعداد زنان خیابانی و دختران فراری است. «عباسی» یکی از مغازه‌داران تجریش است که دراین‌باره می‌گوید: « زنان و دخترانی می‌آیند که مشخص است اهل این‌جا نیستند. لباس‌هایشان را عوض می‌کنند و کنار خیابان می‌ایستند، نمی‌خواهم بگویم که تا قبل از مترو، شمیران از این مشکلات نداشت، داشت اما الان این مسائل قبلا گاه گاهی بود الان تجریش پر از دختران فراری و زنان خیابانی شده البته من فکر می‌کنم ریشه این مشکلات جای دیگری است و مترو فقط آنها را از زیر زمین به روی زمین می‌آورد و به نوعی در سطح شهر پخش می‌کند.»

«احسان طایفه» یکی از دیگر بازاریان تجریش می‌گوید:  «در بازار کسی مخالفتی با مترو ندارد اما نکته اینجاست که ما هیچ وقت فکر نمی‌‎‎کردیم با آمدن مترو مشکلات و آسیب‌های اجتماعی هم از اقصی نقاط شهر به تجریش هجوم آورد.  ممکن است مترو از نظر دسترسی و رفت و آمد برای مردم خوب شده باشد اما از نظر تأثیر بر فعالیت ما در تجریش هیچ تأثیر مثبتی که نداشته منفی هم بوده است.  قبلا آدم‌ها در هر نقطه‌ای از شهر با استانداردها و شرایط خاص خودشان زندگی می‌کردند هر چه داشتند با همان خوشحال بودند الان با ٥٠٠ تومان می‌آیند به سمت تجریش چیزهایی می‌بینند که برایشان تازگی دارد، گران است، دلشان می‌خواهد پول هم ندارند، دزدی می‌کنند بعد آنها را می‌گیرند دعوا می‌شود خلاصه مشکلات ما یکی دو تا نیست.»

فضای اجتماعی بازار تجریش آن‌قدر تغییر کرده که حتی فعالیت‌های جاری و مرسوم در این محدوده را هم تغییر داده است.  یکی از آنها خیرات شب جمعه است که حالا دیگر بازاری‌ها می‌گویند: «حتی نمی‌توانیم خیرات کنیم». «طایفه»، دراین‌باره می‌گوید: «خیرات می‌کردیم، چند بار سر همین خیرات دادن‌ها یک دعواها و درگیری در بازار به راه افتاد که اصلا از خیرِ خیرات دادن گذشتیم و الان خیرات آخر هفته را به خیریه‌ها می‌دهیم.» در بازار تجریش تکدی‌گری و دستفروشی هم بیشتر شده است. 

«حسین طلایی»، یکی از بازاریان دراین‌باره می‌گوید: «ما همه افرادی که در بازار بودند و گدایی می‌کردند را می‌شناختیم می‌دانستیم کجا می‌نشینند و کی می‌آیند و می‌روند الان اما مترو زمینه را برای دسترسی آسان باندهایی که گدایی سازمان‌یافته می‌کنند باز کرده. صبح علی الطلوع می‌آیند و شب‌ها هم با مترو برمی‌گردند.»

اگرچه بازاریان تجریش و حتی ساکنان محلی شمیران که تجریش را در سال‌های اخیر آکنده از انواع آسیب‌های اجتماعی می‌بینند انگشت اتهامشان را به سمت مترو نشانه می‌گیرند اما به گفته جامعه‌شناسان، مترو علت بروز آسیب‌ها و مشکلات اجتماعی در تجریش نیست و اتفاقی که افتاده این است که مترو در انتقال سریعتر این آسیب‌ها از مناطق جرم‌خیز و مسأله‌دار شهری به مناطق کم مساله‌تر موثر بوده است.

 آنطور که دکتر«سعید معیدفر»، می‌گوید، معمولا هر تحولی در حوزه‌های فنی و حوزه‌های حمل‌ونقل و شهرسازی و جاده رخ می‌دهد تا مدتی آثار و عوارض پیش‌بینی نشده‌ای را ایجاد می‌کند.  به گفته او، مترو نه‌تنها ارتباط میان شمال و جنوب شهر را برقرار کرده که فاصله میان شمال و جنوب را که از نظر سبک زندگی، عادات و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی متفاوت در بعضی زمینه‌ها نقطه مقابل هم هستند، برداشته و به نوعی این دو منطقه را با هم روبه‌رو کرده است. او به «شهروند» می‌گوید: «بخشی از عوارض اجتماعی که بعد از افتتاح متروی تجریش رخ داده طبیعی است.  زمانی که موبایل وارد ایران شده بود هم تا مدت‌ها کارکردهای جانبی‌اش بیشتر از کارکردهای اصلی‌اش، مطرح بود اما به تدریج این پیامدهای شاید منفی و ناخواسته ضعیف‌تر شد. در این قضیه هم ممکن است همین‌طور باشد. مترو سرعت انتقال میان شمال و جنوب را کاهش داده و فرصت‌های بیشتری را برای استفاده از فضاهای شمال شهر برای به اصطلاح پایین شهری‌ها فراهم کرده است. » به گفته «معیدفر» اگرچه ممکن است افزایش سرقت‌های خرد و کیف‌قاپی در مناطق شمالی تهران تحت‌تأثیر مترو بیشتر شده باشد اما مترو این آسیب‌ها را به وجود نمی‌آورد و ریشه این مسائل به فقر و مشکلات اقتصادی جامعه باز می‌گردد.  او ادامه می‌دهد: « واقعیت این است که تفاوت‌های اقتصادی و شکاف میان شمال و جنوب در تهران عمیق است و این فاصله‌های طبقاتی گرفتاری‌های اجتماعی ایجاد می‌کند.  به همین دلیل در کشورهای توسعه‌یافته گفته می‌شود ثروتمندان باید مالیات بیشتری بدهند تا بتوانیم عدالت ایجاد کنیم در غیراین صورت بر میزان جرایم و آسیب‌ها افزوده می‌شود.» به گفته معیدفر، رویارویی افراد از دو طبقه اقتصادی و اجتماعی متفاوت، می‌تواند پیامدهایی به مراتب بیش از آسیب‌های فعلی را در آینده به همراه داشته باشد.  معیدفر می‌گوید:  در گذشته اگر غنی و فقیر فاصله زیادی با هم داشتند اما به لحاظ جغرافیایی از هم فاصله داشتند و همدیگر را نمی‌دیدند و این رویارویی که به آدم‌ها امکان مقایسه را می‌دهد کمتر اتفاق می‌افتاد امروز اما مترو و وسایل ارتباط جمعی موجب شده این دو گروه به درون زندگی هم نزدیک و از هم خبردار شوند و این مسأله منجر به بروز نابهنجاری می‌شود. »به گفته این جامعه‌شناس، یکی از پیامدهای این رویارویی می‌تواند این باشد که نفرت‌ها را تقویت کند.  او ادامه می‌دهد: « مارکس یکی دو قرن پیش زمانی که در اروپا به‌دلیل توسعه خودآگاهی‌های بین طبقات اجتماعی پدید آمده بود، بحثی را مطرح می‌کرد و آن این‌که این خودآگاهی می‌‌تواند ستیز و نزاع طبقاتی را افزایش دهد و این همان اتفاقی است که به تدریج در جامعه ایران با شرایط موجود خواهد افتاد و آنچه در تجریش برای مثال به وجود آمده بخش و نمونه کوچکی از آن است.» به گفته «معیدفر»، این‌که افراد با مشاهده این فاصله‌ها ممکن است دست به سرقت بزنند شاید کمترین واکنش آنها برای اعتراض به این فاصله یا جبران آن چیزی باشد که بیشترشان حق خودشان می‌دانند اما پیامد خطرناک‌تر این رویارویی و مواجهه افراد طبقات بالاو پایین جامعه بهم تولید «نفرت»در جامعه است، نفرت طبقات بالا نسبت به طبقه پایین و نفرتِ طبقات پایین نسبت به بالا و این خیلی خطرناک است و می‌تواند حتی به پیامدهای سیاسی منجر شود.  او به نکته دیگری هم اشاره می‌کند: « این تضادهای طبقاتی در گذشته که امکان شناخت متقابل میان طبقات نبود نمی‌توانست تا این حد آسیب‌زا باشد اما الان به شدت آسیب‌زننده است.  فاصله طبقاتی و به نوعی رویارویی دو طبقه‎ای که فاصله زیادی با هم دارند سطح انتظارات را در جامعه به هم می‌ریزد. مثلا من یک زندگی دارم به این زندگی عادت کردم وقتی از جای دیگری و زندگی دیگری خبری ندارم ممکن است با وجود همه نداشته‌ها احساس رضایتمندی داشته باشم اما وقتی با سبک دیگری از زندگی مواجه می‌شوم ممکن است نارضایتی در منِ نوعی بیشتر شود.»

در بسیاری از مناطق تهران مردم منتظر افتتاح ایستگاه‌های مترو‌اند؛ این‌که مترو برسد تا دغدغه رسیدن آنها به مقصدشان کمتر شود؛ مترویی که اما فقط مسافر جابه‌جا نمی‌کند خیلی چیزها را، خیلی از نداشته‌ها را، فاصله‌ها را و خرده‌فرهنگ‌ها را از جایی به جای دیگر می‌کشد؛ زیرزمینی و مخفیانه و بی‌سر و صدا. 
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۹
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۲
2
23
جالب بود، متروی تجریش برای من حکم یک ارزش را دارد. چرا که بعلت حساسیت محیطی آن منطقه و خطرناک بودن زمین و زیر زمین آن از لحاظ خاکبرداری و تونل کنی ، متروی تهران دست بدامن ما شد و برای کنترل و مونیتورینگ احداث تونل با ما قرارداد بست.
و ما بدون اینکه نشستی و یا فرو رفتی اتفاق بیفتد کار را کنرتل و بانجام رسانیده و تحویل دادیم.
کارشان که تمام شد و خرشان از پل گذشت. کار و علم و تجربه ما را دزدیدند و حتی پولمان را هم هنوز تسویه نکرده اند.
به چه مشقتی نصف شبها بر روی خیابان و یا در زیر زمین با دوربین نقشه برداری کار میکردیم و حتی اوباشهای خیابان گرد هم اذیتمان کردند ولی ....
باشه حداقل اینکه برای کشورم و در گوشه ی کوچکی از آن کار مثبتی کردم.
بیخیال حق کشیها!!!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۲
3
16
یه نوع سبزی وحشی و خودرو هست که در رشته کوه البرز و فقط هم در فصل بهار رشد می کنه... از قضا منم اوایل اردیبهشت تصمیم گرفتم برم تجریش که بتنونم تازشو بخرم... با این توضیح که من اکثر خریدهامو، از کفش و لباس گرفته تا مواد غذایی، از نزدیک خونه خودمون انجام میدم و معمولا برای خریدهام سفر شهری نمیرم...

خلاصه رفتیم تجریش و بعد زیارت امامزاده، به اولین مغازه که رسیدم یک کیلو سبزی والک خریدم، کیلویی 15000 تومن... جلوتر که رفتم دیدم 12 تومن و 10 تومن با همون کیفیت میفروشن، حتی یه دستفروش 8 تومن میفروخت...

از اون روز هر کی رو میبینم میخواد بره تجریش، کلی بهش سفارش می کنم که هواسش به کســــــــبه تجــــــــریشی باشه... راستی اون روز با متــــــــــــرو رفته بودم خرید... خلاصه این همه سرتونو در آوردم که بگم؛ اونوریش هم هست...
ارش
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۲
6
7
دقيقا موافقم تجريش ديگه اون تجريش قبل نيست ديگه خبري از مشتريهاي خوب قديميش نيست و كاسبي خوبي نداره چونكه معلوم نيست واقعا كساني كه ميان تجريش واقعا براي چه كاري اومدن ،خريدارن يا تماشاچي يا،،، براي خرد كردن اعصاب ديگران ،وهمينطور افرادي هستند كه با اتومبيل شخصي دسته جمعي از اطراف تهران ميان تجريش و ،، بار ترافيكي وحشتناك ، هم جاي پارك براي كسي كه خريدار واقعي هست ديگه گير نمياد هم اينكه اعصاب مغازه دارا رو خرد ميكنند و مغازه دار بدبخت هم حوصله كسي كه مشتري واقعي هست رو نداره و نميتونه خوب سرويس به مشتريش بده چونكه نميدونه واقعا نفر بعدي خريداره يا،،،خلاصه اميدوارم دولتمردامون جاي ديگري رو براي چرخيدن عزيزان مترويي معرفي كنند و ايستگاه تجريش ،ايستگاه آخر نباشه و انتهاي مترو به جايي مثل پارك ارم و نمايشگاه بين المللي وصل بشه كه همه راحت بشن،،،،
نظرات بینندگان