شما به عنوان يكي از نمايندگان معترض به نطق آقاي مطهري، چرا اجازه نداديد صحبتهاي ايشان تمام شود و بعد از آن پاسخ او را به زعم خودتان بدهيد؟
يك نفر و چند نفر معترض نبودند. تقريبا همه نمايندگان معترض بودند.
به هر حال شما يكي از آن جمع بوديد. در جريان نطق ايشان اختلال ايجاد شد و حالا برخي از شكايت از آقاي مطهري سخن ميگويند.
شكايت را بايد دستگاههاي نظارتي و قضايي انجام دهند. اين كار مجلس نيست. به هر حال مجلس مكاني است كه براي آن خون زيادي ريخته شده است تا نخبگان و نمايندگان مردم بتوانند بيايند اينجا و تصميمگيري كنند. برخورد قضايي به عمده ما نيست. اعتراض ما به آقاي مطهري هم بر اين است كه به هر حال وقتي ايشان ميخواستند نماينده شوند آنجا تعهد دادند كه به قانون اساسي كشور و ولايت فقيه التزام عملي دارند.
خب همين قانون اساسي تصريح دارد كه نماينده در اظهارنظر خود آزاد است.
اين بايد مبتني بر قانون است، نه مخالفت با نظام و قانون.
چرا نمايندگان معترض به آقاي مطهري اجازه ندادند آقاي مطهري حرفش را بزند و بعد از آن در فضايي آرام آنها هم اعتراض كنند و تذكر بدهند؟
ايشان حرفش را زد.
اما با مشكل فراوان و قطع مكرر سخنانش. اگر هم ايستادگي نميكرد كه معترضان نطقش را نيمهتمام ميگذاشتند.
اتفاقا آنجا يكي از مسائلي كه بود اين بود كه هيات رييسه بيش از نمايندگان معترض به ايشان وقت داد.
آن زمان نطق، حق آقاي مطهري بود.
الان هم هر نمايندهيي كه نطق ميكند، اگر كسي معترض يا مخالف آن باشد، حرفشان را ميزنند. طبيعي است اگر ايشان حق نطق داشته باشد، ما هم آزاد هستيم كه اعتراض كنيم.
اما اعتراضها براي پايان دادن به نطق بود، يعني گرفتن همين حق قانوني از آقاي مطهري.
نمايندگان اعتراض داشتند. ايشان حرفشان را زد و نمايندگان هم حق اعتراض دارند. كجا گفته شده وقتي كسي حرفي زد، نماينده حق اعتراض ندارد؟
بر سر اين است كه كمكم اعتراضات داشت به برخورد فيزيكي كشيده ميشد.
نه. كسي با ايشان كاري نداشت. اصلا چنين چيزي نبود. اتفاقا يك بار آقاي اكبريان رفت كه ايشان را آرام كند و نصيحت كند كه اين نطق به مصلحت نيست، ايشان اتفاقا با آقاي اكبريان برخورد فيزيكي كرد. يا با آقاي فتحالله حسيني برخورد فيزيكي كرد. اتفاقا اين بندگان خدا سكوت كردند و چيزي نگفتند.
شما كه بالا رفتيد ميخواستيد چه چيزي به آقاي مطهري بگوييد؟ ميخواستيد جلوي نطق را بگيريد؟
ميخواستم جلوي اين نوع موضعگيري را بگيرم. آقاي مطهري فكر ميكند كه صحبتهايش صحبتهاي درستي است. در صورتي كه اشتباه ميكند.
خب همه فكر ميكنند كه صحبتهايشان درست است. شما خودتان وقتي حرفي ميزنيد فكر ميكنيد اشتباه ميگوييد؟
به هر حال وقتي كه جايي دارد نسبت به نظام جمهوري اسلامي، نسبت به ولايت، نسبت به چارچوب قانوني كشور تعرض ميشود و گفتههاي بيبيسي و رسانههاي بيگانه و منافقين و اسراييل در يك مجلسي كه با بيتالمال اداره ميشود، مطرح ميشود، معلوم است كه ما برنميتابيم. ما بايد از حقوق ملت دفاع كنيم. تريبون مجلس براي دفاع از حقوق ملت است نه براي دفاع از موضعگيريها و مواضع سياسي امريكا و اسراييل و منافقين. ما اين صحبتها را داريم از زبان آنها ميشنويم. قطعا مجلس جاي اين صحبتها نيست. شما ميپسنديد مواضع كساني كه دستشان به خون جوانان ما آغشته است از زبان يك نماينده مجلس طرح شود؟
اما آقاي مطهري داشت فقط يك ايراد قانوني را كه به نظر خودش آمده بود مطرح ميكرد. اين چه ربطي به مواضع اسراييل دارد؟
كجايش ايراد قانوني بود؟ اينكه درباره روز ٩ دي تلويحا به عنوان يومالشيطان ياد كنيد ايراد قانوني است؟ اينكه بيايند تفرقهافكني كنند، اينكه بيايند و بر تصميم نظام كه بارها راجع به آن توضيح داده شده و نامه دادهاند، شك ايجاد كنند آيا مصلحت نظام است؟
اما سوال اصلي چيز ديگري است.
نه شما جواب من را ندادهايد.
به هر حال هر ايثاري هم براي شكلگيري مجلس انجام شده براي اين بوده كه مجلسي آزاد شكل بگيرد. براي اين بوده نه تنها نماينده، بلكه شهروند عادي هم بتواند آزادانه حرف بزند. من كاري به درستي يا نادرستي حرف آقاي مطهري ندارم. آقاي مطهري وقتي در مقام نماينده نميتوانند حرف بزنند چه توقعي براي وضعيت ديگران است. به هر حال ايشان ميخواهد استنباط خود را عنوان كند. آيا قسمتي از اين خون شهدا براي آزادي مردم فدا نشده است؟
آقاي مطهري كه با بيانيهها و نامهها و سخنراني در دانشگاهها به راحتي حرف خود را ميزنند. اين آزادي بيان نيست؟ اين چه چيزي است؟ پس آقاي مطهري آزادي بيان داشته است. ما در نظام جمهوري اسلامي قاعدهيي داريم به عنوان ولايت فقيه. بعد ايشان درباره يك موضوعي حكمي ميدهند يا قاعدهيي تعريف ميفرمايند. اين ديگر كفايت ميكند. آيا اگر در تضاد با آن عمل كنيم اين مبتني بر ولايت فقيه است؟ اين سوال من از شمايي است كه در جمهوري اسلامي با آرامش و آزادي كامل زندگي ميكنيد. آقاي مطهري تمام حرفهايش را زده و دستگاههاي متولي جوابهايشان را دادهاند و خود مقام معظم رهبري در ديدار با فرزندان شهدا جواب ايشان را داده است. اما وقتي ايشان با ولي فقيه و مسوولان نظام لجاجت ميكند، به اين چه ميگوييد؟ به اين بايد گفت عناد يا آزادي بيان؟
حالا يك سوال پيش ميآيد. منتقدين و مخالفان توافق ژنو و مذاكرات هستهيي بارها و بارها آمدند برنامه برگزار كردند و بارها از تريبون مجلس مواضعي تكرار كردند و حتي دولت را به خيانت و وطن فروشي متهم كردند.
انتقاد كردند ديگر. اشكالي ندارد.
رهبري بارها تاكيد كردهاند كه تيم مذاكرهكننده مورد اعتماد است و خطوط قرمز نظام در مذاكرات حفظ ميشود. حالا با اين تاكيدات اگر كسي بيايد و مثلا در نطق آقاي كريمي قدوسي چنين رفتارهايي انجام دهد شما چه قضاوتي خواهيد كرد؟
اتفاقا در بحث مذاكرات خود حضرت آقا فرمودند كه خوشبين نيستند و اعتمادي به طرف مقابل ندارند.
بحث خوشبيني نيست، بحث متهم كردن دولت به عقبنشيني است.
ما چنين نميگوييم كه دولت دارد خيانت ميكند و اگر كسي بگويد غلط است. من هم نبايد پاسخ ديگران را بدهم، خودشان پاسخ دهند. ما نقد بر شيوه مذاكره داريم و ميگوييم چرا در مذاكرات رعايت حقوق هستهيي ما نميشود. اما معناي اعتماد به تيم هستهيي اين نيست كه آنها اشتباه نميكنند. ما اين همه مسوول داريم، معنايش اين است كه آنها اشتباه نميكنند؟ اين انتقاد در سلايق است. همه در اصول توافق دارند و آن را قبول دارند. آقا فرمودهاند كه مذاكرات را قبول دارند و ما هم ميگوييم قبول داريم. اما وقتي حضرت آقا چيزي ميفرمايند ما نميتوانيم بگوييم نه. حضرت آقا درباره سران فتنه گفتهاند كه به اينها ترحم شده و اگر مجازات شوند شما حكم آنها را تحمل نميكنيد. بعد آقاي مطهري ميگويد كه من حرف رهبري را قبول ندارم و اين لجاجت است. اگر حضرت آقا اين جواب را به هر كس ديگري هم داده بودند طبيعتا ما همين رفتار را ميكرديم. ولايت از اصول ماست. وقتي ولي فقيه حكمي دادهاند ديگر روي آن حرفي نيست. مثل پذيرفتن قطعنامه، وقتي حضرت امام(ره) قطعنامه را پذيرفتند ديگر حكم بود و همه بايد ميپذيرفتند.
اما همين الان خيليها همان قطعنامه را به چيزهاي ديگري نسبت ميدهند.
آن موضوع ديگري است. ولايتمداري يعني تمكين راي رهبري. بايد تبعيت باشد و تبعيت اين نيست كه هر جايي من خواستم و اين خواسته مطابق فرمان رهبري بود به آن عمل كنم و جايي كه نبود آنجا ديگر هيچ. اين ديگر ولايتمداري نيست.
اصولگرايان همواره از بازتاب منفي برخي اخبار به عنوان سياهنمايي و خوراك تهيه كردن براي بيگانگان ياد ميكنند. آيا فكر نميكنيد كه اتفاق امروز و واكنش تند نمايندگان به آقاي مطهري هم مصداق همين باشد؟
من از آقاي مطهري سوال كردم كه فكر ميكنيد اينجوري شما مشهور ميشويد؟ يا باعث ميشود كه قهرمان شويد؟ ايشان گفت بله، اتفاقا آدم از همين راه بهتر مشهور ميشود. منطق آقاي علي مطهري اين است. اصلا با فردي كه چنين منطقي دارد ميشود حرف زد؟
يعني فكر ميكنيد فردي مثل علي مطهري دنبال شهرت باشد؟ آخر شهرت به چه درد علي مطهري ميخورد؟
اين چيزي بود كه خودش گفت. بيايد و تكذيب كند. گفتم اگر كسي شهرتش زياد شود، خداوند از راه صداقت اين كار را ميكند. گفتم اتفاقا از اين مسير آدم ذليل ميشود. اما ايشان گفت نه، اتفاقا راه شهرت همين است.
بحث بر سر اين است كه اگر گذاشته بوديد آقاي مطهري حرفش را بزند، آيا بازتاب بهتري نداشت؟ چون به هر حال اين مواضعي است كه ايشان بارها تكرار كرده است و چيز جديدي نيست. حمله به ايشان وقتي در رسانهها برجسته ميشود آيا به زعم خود شما خوراك تهيه كردن براي رسانهها و سياهنمايي نميشود؟
حملهيي در كار نبوده، اعتراض بوده كه خيلي هم طبيعي است. نميتوان گفت كساني كه درد دين و نظام و انقلاب دارند، وقتي جايي بر آنها تكليف ميشود و عليه نظام و ولايت حرفي زده شد، اينها ساكت باشند و چيزي نگويند. حالا من يك سوال از شما دارم. شما متاهل هستيد يا مجرد؟
متاهل.
شما فرض كنيد با خانمتان در خيابان ميرويد يك كسي هم ميآيد جلوي شما را ميگيرد و به گوش خانمتان سيلي ميزند. شما ميگوييد كه صبر كن تا بعدا من تذكر بدهم يا همانجا ميزنيد توي گوش طرف مقابل؟
من طبق قانون ميروم از آن فرد شكايت ميكنم و از راه قانون مساله را پيگيري ميكنم.
يعني هيچ كاري نميكنيد؟
نه. شايد آن فرد ديوانه باشد. بعد هم قانون براي اين است كه هر كس هر طور خواست رفتار نكند و نظم حفظ شود. غير از اين باشد كه سنگ روي سنگ نميماند.
آهان. حالا شما يك مقدار بيخيال هستيد من نميدانم. اما ما اينطور نيستيم. من اگر در خيابان كسي كوچكترين تعرضي به خانمم بكند، صبر نميكنم. من همانجا دفاع ميكنم. در قانون هم دفاع مشروع داريم. حالا شما يك چيز ديگري هستيد من نميدانم. رفتار در برابر اين موضوع هم براي ما همينطور است. وقتي به اعتقادات و آرمانهاي من تعرضي صورت ميگيرد بايد سريع اعتراض كنم. من آنجا نيستم كه بنشينم و تماشا كنم. اين سيلي زدن به صورت نظام و انقلاب است. مثل اين است كه شما بگوييد چرا با منافقين مشكل داريم؟ چرا با سلطنتطلبان مشكل داريم؟
آقاي مطهري را شما آيا با اين جريانها يكي ميدانيد؟ فكر نميكنيد قياس درستي نيست؟
وقتي كسي با مباني نظام مقابله كرد و راه لجاجت در پيش گرفت، اين ديگر قابل تحمل نيست. حالا علي مطهري يا هر كس ديگر. ما منتظر ننشستهايم كه ديگران چه ميگويند. قطعا اگر باز همچنين موقعيتي پيش بيايد همينطور انتقاد ميكنيم و همين واكنش را نشان خواهيم داد.
اعتماد