پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : در طول ساليان گذشته افراد متعددي بر رئوس مديريتي ارگانهاي مختلف دولتي و غير دولتي تكيه زده و صندلي هاي رنگارنگي را گرم نگه داشته اند. مردان و زنان متخصص و غير متخصصي كه يا بر اساس اصل شايسته سالاري ميهمان اين ميز و صندلي ها بوده و يا با سفارش پدر خوانده هاي خود و به صورت اتوبوسي مناصب خاص قدرت و ثروت را به تسخير خود در آورده اند.
آنان كه با اتكا بر اصل مهم شايسته سالاري ميهمان قدرت بوده اند قطعا بر اين امر آگاه و در موقتي بودن آن نيز شكي به دل راه نداده و آخرت خود را با دنياي مادي معاوضه نكرده اند ، اما متاسفانه اغلب مديران سفارشي و بله قربان گو ها به محض جلوس بر مسند قدرت و با توجه به موقتي بودن خود ، صرفا در جهت آرمانهاي شخصي و حزبي گام برداشته و منافع شخصي و سياسي خود را به مصالح سازماني ترجيح داده اند. اما متاسفانه رسم نا نوشته اي وجود دارد كه بعضي از انسانها را وابسته و دلبسته قدرت ميز و صندلي هاي امانتي مي كند.
گويا همواره حب قدرت چشم ها را كور و ايمان ها را به پرتگاه ابدي راهنمايي كرده است. در طول تاريخ ، مرداني كه با شايسته سالاري نقش ناخدا را بر عهده گرفته اند و كشتي را سلامت به مقصد برده اند ، قطعا قابل قياس با ملوان نماهايي كه براي رسيدن به تفريگاه هاي بندري لحظه شماري كرده و در آينده سفارشي ناخدا مي شوند نيستند.
شركت سايپا يكي از بنگاه هاي اقتصادي قدمت داري است كه در طول نيم قرن سابقه خود مديران قدرتمند و وفاداري را در راس هرم مديريتي خود به خدمت گرفته و توانسته با اتكا به پتانسيل هاي شايسته مديريتي گام مناسبي را در جهت سود آوري ، توسعه محصولات و خدمات رساني برداشته و در مقوله رضايت مشتري رتبه خوبي را نيز كسب نمايد. اما متاسفانه در سالهاي اخير و زير سايه الطاف دوستان، جواني بر مسند مديريت ارشد گروه خودروسازي سايپا تكيه زد كه نه تنها از جايگاه و خواستگاه صنعت رشد نكرده بود ، بلكه سكوي پرتاب وي مستقيما و به صورت كاملا سفارشي از كانال دولتي ها و در جهت انجام مقاصد خاص سياسي صورت پذيرفته بود.
اما متاسفانه جلوس بر جايگاه مديريت عاملي يكي از بزرگ ترين خودروسازي هاي ايران ، تنها توانست پل عبور مطمئني براي رسيدن به اهداف سياسي و انتخاباتي باشد و در مقابل در زمينه توسعه محصول و پيشرفت سايپا نه تنها گامي بر داشته نشد بلكه سايپا را تا مرز ورشكستگي ناخواسته كشاند. انتصاب هاي غير كارشناسي در حوزه مديران ارشد و ريخت و پاش هاي مختلف در سايپا در زمان مديريت اين جوان سفارش شده دولتي ها ، موجب بر هم زدن نظم و نظام هميشگي و بر باد دادن تمام زحمات مديران قدرتمند و سكانداران پيشين كشتي عظيم اين خودروسازي گرديد.
اما چيزي كه اخيرا و پس از اتمام ماموريت موقتي اين مدير خودرويي در سال 88 ، تا سالها بعد در اذهان خواهد ماند اين است كه چرا و بر پايه كدام وجدان كاري يك مدير مي تواند گذشته و عملكرد خود را فراموش كرده و دستاوردهاي خوب و بد امروز گروه خودروسازي سايپا را ثمره درخت كاشته شده توسط خود و رسيدگي ناكارامد باغبان هاي منتخبش نداند؟ و بر اساس كدام انصاف و منطقي ، حق تخريب و تلاش در جهت تضعيف دستاوردهاي مديران بعدي را براي خود محفوظ بدارد؟ اين چه رسمي است كه بعضي از مديران و سياسيون ما در پيش گرفته اند كه پس از عزل و يا ترك هر پست و مقامي اقدام به انتقاد هاي ناجوانمردانه و پشت پا زدن به آرمان هاي گذشته خود كرده و به قولي نمك خورده و نمكدان مي شكنند؟ تا كي بايد شاهد حضور و عملكرد رابين هود نماهايي باشيم كه براي رسيدن به اهداف و جبران شكست هاي خود ، اذهان عمومي را براي مبارزه با دشمن خيالي بسيج مي نمايند؟