arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۸۵۷۰۳
تاریخ انتشار: ۳۲ : ۱۲ - ۲۷ دی ۱۳۹۳
قاتل بخشوده شده:

 شیشه پدرم را کشت!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
  پسر معتاد به شیشه که به خاطر ازدواج با دختر مورد علاقه‌اش پدرش را قربانی جنایت کرده بود دیروز در دادگاه کیفری استان تهران با اعلام رضایت برادر و دو خواهرش، تنها از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.

به گزارش فرهيختگان آنلاين(FDN.IR)،این پسر که در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی باقری و با حضور چهار مستشار پای میز محاکمه ایستاده بود وقتی از برادر و دو خواهرش شنید که آنها حاضر به خونخواهی نیستند و رضایت می‌دهند به گریه افتاد و گفت: «باور کنید شیشه پدرم را کشت.

 من جز شرمندگی حرفی برای گفتن ندارم.» مهدی 33 ساله نهم فروردین 93 پدر 50 ساله‌اش به نام قاسم را در خانه‌شان در قرچک ورامین با ضربه‌های چاقو کشت.

چقدر درس خوانده‌ای؟
سیکل دارم.

چرا ادامه تحصیل ندادی؟
علاقه‌ای به درس خواندن نداشتم. خیلی تجدید آوردم تا توانستم سیکل بگیرم.

فرزند چندم خانواده هستی؟
فرزند اول. یک برادر و دو خواهر دارم.

وضع مالی پدرت چطور بود؟
پدرم وضع مالی خوبی داشت. هر چقدر از او پول می‌خواستم در اختیارم می‌گذاشت اما وقتی فهمید معتاد شده‌ام دیگر به من پول نداد.

رابطه‌ات با پدرت چطور بود؟
چون فرزند بزرگ خانواده بودم پدرم من‌ را دوست داشت. او مرا لوس بار آورده بود و هر چه می‌خواستم برایم فراهم می‌کرد.

پس چرا پدرت را کشتی؟
من پدرم را نکشتم. توهم ناشی از مصرف شیشه باعث شد او را بکشم. وقتی در زندان مواد را ترک کردم، فهمیدم آن زمان دچار توهم شده بودم.

از ماجرای قتل پدرت بگو.
پدرم در اهواز یک سوپرمارکت برایم اجاره کرده بود. من آنجا کار می‌کردم که با یک دختر جوان آشنا شدم. او هم در مغازه‌ای در نزدیکی سوپرمارکتم کار می‌کرد. بدون اینکه با دختر مورد علاقه‌ام صحبت کنم تصمیم به ازدواج گرفتم. در تعطیلات عید به تهران آمدم تا ماجرا را با خانواده‌ام درمیان بگذارم و همراه آنها برای خواستگاری به اهواز برگردم.

پدر و مادرت قبول کردند به خواستگاری بیایند؟
قرار شد بعد از تعطیلات عید با هم به اهواز برویم. من به پدرم گفتم برای خواستگاری به پول نیاز دارم و باید پنج میلیون تومان به من بدهد. او هم قبول کرد اما گفت در تعطیلات پول نقد ندارد. من که شیشه مصرف کرده بودم و حال طبیعی نداشتم حرفش را باور نکردم. از او خواستم تا برگه‌ای را امضا کند و تعهد بدهد بعد از تعطیلات پول را به حسابم می‌ریزد اما پدرم ناراحت شد. من هم با چاقو او را زدم.

چاقو را از کجا آورده بودی؟
از آشپزخانه کارد قصابی را برداشتم تا پدرم را مجبور کنم تعهدنامه را امضا کند اما با هم درگیر شدیم. من در توهم شیشه بودم و پدرم را یک دشمن می‌دیدم که ضربه‌های چاقو را به سینه‌اش کوبیدم.

از چند سالگی به دام اعتیاد افتادی؟
15 سالم بود که برای اولین‌بار یکی از دوستانم به من شیشه داد. بعد از مدرسه با هم به یک خرابه رفتیم و آنجا شیشه کشیدم. تا 25 سالگی باور نداشتم که معتاد شده‌ام.

یعنی بعد از 10 سال مصرف مواد متوجه اعتیاد شدی؟
تا 25 سالگی تفریحی مواد می‌کشیدم اما وقتی به خودم آمدم که معتاد شده بودم و برای تهیه مواد دست به هر کاری می‌زدم.

پول مواد را از کجا تهیه می‌کردی؟
از پدرم می‌گرفتم، اما وقتی پدرم فهمید معتاد شده‌ام دیگر به من پول نداد. به همین خاطر مجبور به دزدی بودم.

چطور دزدی می‌کردی؟
دزدی را از سرقت وسایل ماشین شروع کردم. همراه دوستانم ضبط و قالپاق ماشین می‌دزدیدیم.

هیچ وقت دستگیر نشدی؟
به خاطر سرقت دستگیر نشده بودم، اما چند بار به خاطر حمل مواد به زندان افتادم.

فکر می‌کردی خواهرها و برادرت از قصاص گذشت کنند؟
می‌دانستم آنها حاضر به اعدام من نمی‌شوند، اما در زندان چندین شب کابوس اعدام دیده بودم. آنها مرا بخشیدند اما نمی‌دانم چطور می‌توانم این بار را به دوش بکشم. اگر قصاص می‌شدم شاید راحت‌تر بودم.

ماجرای دختر مورد علاقه‌ات چه شد؟
 در مدتی که در زندان بودم از او هیچ خبری نداشتم. حتما هنوز هم در اهواز است. دیگر برایم اهمیتی ندارد.

بعد از آزادی چه کار می‌کنی؟
نمی‌دانم شاید به یک شهر دورافتاده بروم و آنجا زندگی کنم تا با برادر و خواهرهایم روبه‌رو نشوم. من شرمنده آنها هستم.
نظرات بینندگان