پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : شاید این روزها صادق خرازی را به عنوان یک سیاستمدار یا یک دیپلمات بشناسند اما او به واسطه حضورش در جنگ تحمیلی با بسیاری از سرداران دفاع مقدس دوستی نزدیکی دارد.
صادق خراجی در گفت و گو با خبرانلاین به رابطه دوستانه اش با سردار قاسم سليماني اشاره کرد که در ادامه نقل مي شود:
قاسم سليماني روستا زاده ای خود ساخته از کرمان بود و از پايين ترين سطوح بسيج وسپاه شروع کرد و امروز به بالاترين قسمت فرماندهي نظامي رسيده است. نه ياري داشت، نه ياوري، نه رانتي و حامي اي. قاسم سليماني خود را در جنگ و حماسه دفاع مقدس نشان داد. چندبار مجروح شد. همين امروز هم بخشي از دستش مشکل دارد و جانباز است .
قاسم سليماني چند ماه مجروح بود و کسی اطلاع نداشت کجاست . بعد ها مشخص شد که در مشهد بستري بوده است. يک پزشک منافقي بود که نمي خواست او را مداوا کند. شکم او را باز گذاشته بود و بحران پیدا کرده بود. در حقیقت آن از خدا بی خبر مي خواست او را بکشد. يک پرستار کرماني اين را فهميد و جاي او را عوض کرد. بعد از آن هم بچه هاي هم دوره اش مثل موحدی کرمانی و دیگران رفتند و او را نجات دادند. از دوران جنگ من خدمت قاسم سلیمانی و باقر قالیباف و برخي از دوستان ديگرمان ارادت دارم. من با قاسم سليماني ، مرحوم شهيد باقري ( حسن افشردي) ، مرحوم شهيد خرازي ، حاج همت ، شهيدان باکري ، آقاي محسن رضايي ، آقاي شمخاني ، آقا رحيم ( سردار رحيم صفوي) و دوستان ديگري که بعضي از آن ها هنوز هستند و برخي از آن ها هم شهيد شده اند، آشنايي دارم. در ميان اين ها يک دردانه اي بود به نام قاسم سليماني. همه اين ها خوبند. همه اين ها کساني هستند که حق حيات معنوي گردن ملت ايران دارند و من به تک تک این دوستان ارادت دارم.
بعضي مي گويند که چرا اين ها در سياست دخالت مي کنند. چرا اين را زماني که همه مملکت درحال از دست رفتن بود و اين ها ايستاده بودند که اين اتفاق نيفتد، چرا در آن زمان اين را نمي گفتند؟ اگر اين ها نبودند، امروز داعش در خيابان هاي تهران رژه مي رفت. اين ها نمادهاي مقاومت اند، اين ها ستون هاي فقرات امنيت ملي کشور هستند. اين حرف هاي روشنفکري صد من يک غاز را بايد به دور ريخت.
سليماني سرچشمه محبت، مهرباني و معرفت است. در دوراني که من بیمار بودم، قاسم ( شايد بلااستثنا) هفته اي يکي دوبار بالاي سر من بود. در دوراني بود که من کمتر مي توانستم تشخيص بدهم، او، باقر قاليباف و برخي از دوستان ديگرمان هميشه بالاي سر من بودند . محبت ، معرفت، بزرگي و شکوهي که در اين آدم هست با هيچ کسي قابل مقايسه نيست. اگر کسي مشکلي داشته باشد، قاسم با همه وجودش مي رود و به او خدمت مي کند. قاسم نه اهل خط است و نه اهل خط بازي. او يک انسان فداکاري است که عاشقانه مي خواهد وظيفه اش را انجام دهد. قاسم سليماني به لحاظ فکري هم انسان بسيار قوي اي است. ظرفيت و استعداد قاسم سليماني خيلي بيشتر از اين حرف هاست. ببينيد که يک تنه او در لبنان، عراق، سوريه، مصر ، يمن ، افغانستان و در سرحدات ما چه کار کرده است. سليماني يک چهره فداکار، ملي و فراملي است و استوانه مجاهدت و رشادت است. آنچه که قاسم سليماني را از ديگران متمايز مي کند در پديده ذهن قدرتمند و اخلاق و معرفت بي پايان اوست. اخلاق و گنجينه فضايل و مهرباني او پايان ندارد. اين مهمترين مولفه و مشخصه آقاي سليماني است.