پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
شفقنا نوشت: توزيع کارتهاي ويزيتي که در آن بختگشايي، باز کردن سرکتاب، رفع مشکل و... تبليغ شده است، به ويترين فروشگاه زيرزميني تهران اضافه شد. قصه از چندي پيش شروع شد که خسته و کوفته روي زمين مترو وا رفته بودم که يک خانم نسبتا جوان، کارتي را به سمتم گرفت، کارت را که گرفتم توقع ديدن هر جمله اي را داشتم جز اين عبارتها: «سرکتاب، دعاي بخت گشايي، کارگشايي، مهر و محبت، استفاده از آيات قرآني و احراز چهارده معصوم»، در بالاي کارت هم عبارت (هوالشافي) و وننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمهللعالمين و در پايين کارت شماره تلفن، اسم و آدرس ذکر شده بود.
مدتي به کارت نگاه کردم و سرم را که بالا آوردم، زن که حمل کننده اين کارت بود در نگاه ابهام آميز مسافران ديگري که مانند من کارت را دريافت کرده بودند از واگن مترو خارج شد. برخي از خانمهايي که کنارم بودند پوزخندي زدند و کارت را مچاله کردند و برخي ديگر، کارت را با تفکر در جيب خود جا دادند، اما من تنها از روي کنجکاوي که چگونه ميتوان بخت و مشکلات را با کارتي که در مترو پخش ميکنند باز و برطرف کرد به شماره روي کارت زنگ زدم.
توکل کن و بيا
بعد از چند بوق يک آقا جواب تلفنم را داد.از صدايش ميشد فهميد که بيش از 50 سال سن دارد و هنگامي که به او گفتم ميخواهم به نزدش بروم پرسيد:
- براي چه موردي ميخواهي مراجعه کني؟
براي بخت گشايي
- چند سالت است؟
29
- پنجشنبه ساعت 10 بيا تا سرکتابت را نگاه کنم تا بفهمم مشکل چيست.بالاخره دعا که خوب است.انشاءالله نفس ما حق باشد و شرمنده شما که اين همه راه ميآيي نشويم.
خودتان انجام ميدهيد؟
- بله
من بايد کار خاصي انجام دهم؟يعني دعاي خاصي بهم ميدين که هميشه همراهم باشه يا بخوانمش؟
- بايد ببينم در سر کتابت چه ميآيد بعد بهت ميگويم.چون هر فرد يک دعايي دارد که معلوم نيست آتشي،بادي،خاکي يا آبي است.بايد بياي تا سر کتابت را نگاه کنم بعد باهم صحبت ميکنيم.
منظورتون از سر کتاب، قرآن است؟
- نه.سر کتاب از رو اعداد ابجد حساب ميشود.استخاره از داخل قرآن باز ميشود.فرق دارد باهم.
هزينهاش چقدر است؟
- هزينه معلوم نيست.در سر کتاب در ميآيد.اگر خواستي برايت مينويسم اگر نخواستي نمينويسم.آمدنت که ضرر ندارد.
من راهم دور است،بايد بدانم حداقل يا حداکثر هزينه چقدر است؟
- معلوم نيست.از 150 هزار تومان تا 300 هزار تومان است.به احتمال 70درصد همان پايين ترين هزينه باشد.
آيا آدرسي که داده ايد براي منزل است؟
- بله
شما دروس قرآني خوانده ايد؟
- اصلا اين کار ربطي به قرآن ندارد.اين درس طلبگي نيست.حساب و کتاب و ابجد است و علم آن با علم آخوندي فرق ميکند.
ميخواهم خيالم راحت شود،ميخواستم ببينم اين علم را از کجا فرا گرفتهايد؟
- علم درويش،آخوند،مرتاض و... با يکديگر فرق ميکند.مگر ميشود آدم خودش همينطور يک چيزي را ياد بگيرد؟
خب شما از چه منبعي اين علم را ياد گرفتهايد؟
- اين علمها علمهاي غريبه است.شما نميتوايند در آن وارد شويد.
منظورتون از علم غريبه چيست؟
- علمي که غريب است براي شما.رياضتي است.اصلا به آن توجه نکنيد.در اين کار تجسس نکنيد.اين علم ابطال جادو ميشود.
آيا نسل به نسل به شما منتقل شده است؟
- بله جد من در اين کار بوده است.مادر من هندي و پدر من عرب است.در اين کار توکل کن بيا.اگر کمي هم شک و شبهه داري به هيچ وجه نيا.دعاهاي قرآني همه رحمت و شفا است.دعا چيزي نيست که زوري باشد.هر کس اعتقاد داشته باشد و به آيات قرآني گوش فرا دهد مورد رحمت خداوند قرار خواهد گرفت.
پس شما که گفتين اين کار شما ربطي به قرآن ندارد؟
- نه دعا دارد.اما حساب و کتاب روي طلسم است.طلسم براي فردي است که بي توکل،شکاک، وسواس، تندخو و.. ميشود.نميتوان به اين فرد گفت فلان دعا را بخوان خوب ميشوي، طلسم بايد بشکند،يعني ذهني است. با توکل، اعتماد کن و بيا. در اين کارها بخواهي وسواسيت به خرج بدهي خودت ميداني اما توکل کن.يا آره يا نه.يا نيا يا با توکل بيا. عمر براي ما انسانها ضمانت نشده است.من 10 روز ديگر ميروم هندوستان و برگشتنم معلوم نيست.فقط روي قدرت توکلم حرکت ميکنم و ميروم.شما هم توکل کن و بيا.اصلا به اين عنوان که تضمين خواهم کرد و اين مسائل که رزق روزي و بخت همه اش غيبي است و ما انسانها وسيله هستيم.من در خدمت شما هستم.
در ادامه گفتوگوي شفقنا زندگي با حجتالاسلام والمسلمين ابوالفضل موسويان، استاد حوزه و دانشگاه در رابطه با اين موضوع آمده که وي معتقد است: ممکن است مردم براي رفع مشکلاتشان به هر دري روي آورند، اما عده اي با رمالي از مذهب مردم سوءاستفاده ميکنند.
منطقي مبني بر اينکه اسلام از نظر شرعي، قرآن را قرار داده تا افراد با آن تفأل بگيرند وجود ندارد
حجت الاسلام موسويان اظهار داشت: گاهي مردم در زندگي با معضلاتي مواجه ميشوند که براي رفع آن به هر دري روي ميآورند و فکر ميکنند شايد راهي باشد، اما در اين بين عده اي با رمالي از سردرگمي مردم و بعضا اعتقادات مذهبي آنها سوءاستفاده کرده، مردم را دور خود جمع ميکنند و باعث بروز مشکلات ميشوند.
اين کارشناس مذهبي ادامه ميدهد: همانطور که ذکر شد انسان در زندگي با مسائلي مواجه ميشود که تصميمگيري برايش دشوار و سخت است. انسان گاهي ممکن است در تصميمگيري برخي از کارها دچار سردرگمي و ترديد باشد و بخواهد خودش را از اين ترديد و سردرگمي به طرق مختلف مانند قرعه انداختن که از نظر شرعي هم مشکلي ندارد خارج کند، اگر راهي پيدا کند براي اينکه خود را از اين سردرگمي نجات دهد،اشکالي ندارد اما دليل و منطقي مبني بر اينکه بخواهيم بگوييم اسلام از نظر شرعي، قرآن را قرار داده تا افراد با آن تفعل بگيرند وجود ندارد.اگر چنين چيزي مرسوم بود بايد روايات زيادي از ائمه نقل ميشد که ائمه هم اين کار را انجام ميدادند.اما چنين رواياتي از پيامبر و ائمه نقل نشده است.
وي در ادامه درمورد راههايي که اسلام براي خارج شدن از شک پيش روي انسان قرار داده، توضيح ميدهد: خدا به انسان عقل داده است تا انسان در تصميمگيري از آن بهره بگيرد. انسان بايد عقل خود را به کار بيندازد و راجع به کاري که ميخواهد انجام دهد فکر کند. اينکه در هر مسالهاي که ترديد کرديم سراغ استخاره يا فالهايي که اين روزها مرسوم شده است برويم به نوعي از کار انداختن عقل محسوب ميشود و کار درستي نيست.البته حقيقت استخاره با اين فالها فرق دارد و قابل مقايسه نيست.
اين کارشناس مذهبي ادامه ميدهد: يکي ديگر از راههايي که اسلام براي خارج شدن از شک و ترديد پيش روي انسان قرار داده، مشورت با افراد مورد اعتماد و صاحب تجربه است. اينکه اگر انسان بعد از همه اين مقدمات باز هم به نتيجه نرسيد مساله ديگري است اما نبايد براي هر کاري بدون فکر و تامل اقدام به استخاره گرفتن کرد و اگر مشکلي پيش آمد آن را به گردن دين، اسلام و قرآن اندخت، مقصر اصلي خودمان هستيم که بدون فکر عمل کردهايم.
وي با بيان اينکه عدهاي قصد سوءاستفاده از مذهب و دين مردم را دارند بر لزوم آگاهي مردم تاکيد ميکند و ادامه ميدهد: خبرهاي زيادي از طرق مختلف شنيده ايم که افراد بسياري خام اين افراد شده و زندگيشان از بين رفته است.من فکر ميکنم مردم بايد از اين شنيدهها عبرت بگيرند.
خرافات باعث تنزل انسان ميشود
در همين راستا حجتالاسلام سيدهادي سيدوکيلي، کارشناس مذهبي اعتقاد به خرافات را بر خلاف عقل و شرع دانسته و عقيده دارد خرافات باعث تنزل انسان ميشود.
اين کارشناس مذهبي در گفتوگو با شفقنا زندگي با اشاره به مباحثي که در دين اسلام مطرح شده است، ميگويد: اسلام درمورد هر آن چيزي که انسان ميخواهد انجام دهد يا سخن گفته يا سکوت کرده است.افراد درمورد مواردي که دين درمورد آنها صحبت کرده موظف است به فرمايش دين که امري را حلال، حرام، مباح، مستحب، مکروه و... دانسته عمل کند.اما در مباحثي که دين درمورد آنها اظهار نظر نکرده است،بايد گفت به انسان آزادي عمل داده شده تا با استفاده از عقل و خرد و بر اساس کلياتي که در دين وجود دارد بتواند کشف کند که نسبت به آن عمل چه وظيفهاي دارد.
سيد وکيلي براينکه تصميمگيري بايد برپايه عقل و کلياتي که در دين وجود دارد صورت گيرد اظهار ميکند:اين شيوه دين باعث ميشود عقل و خرد انسانها افزايش پيدا کرده و به سمت تکامل پيش رود.اسلام اين شيوه را براي تکامل خردگرايانه برگزيده است، در غير اين صورت ميتوانست درمورد جزئيات همه مسائل سخن بگويد.
وي در تعريف خرافات ميگويد:هرچيزي که با خردورزي تناقض و تعارض پيدا کند و بر اساس کليات دين قابل توجيه نباشد، قطعا مردود است.زيرا نه تنها در جهت تکامل نيست، بلکه در جهت تنازل انسان قرار ميگيرد و موجب سقوط انسان ميشود.در اصطلاح به چنين چيزهايي «خرافات» گفته ميشود.خرافات يعني چيزهايي که انسان بدون اينکه دليل خردگرايانه يا دليل ديني داشته باشد انتخاب ميکند تا به يک هدف خاصي دست پيدا کند.
اين کارشناس ديني ادامه ميدهد: بر همين اساس برخي از انسانها بعضا براي خيلي چيزهايي تاثير و اثر قائل هستند که هيچ تاثيري ندارد.براي مثال براي يک درخت بدون اينکه خرد يا شرع آن را تاييد کند در جايگاه خاصي قرار گرفته و مقدس شمرده ميشود.از آنجايي که اين رفتار در نقطه مقابل خردورزي قرار گرفته و به گسترش جهل و ناداني در جامعه کمک ميکند بسيار مورد استقبال کساني قرار ميگيرد که ميخواهند بر گرده جهل جامعه سوار شده و از آن سو استفاده کنند،بنابراين اين افراد به تبليغ چنين حرکتهايي مانند عرفانهاي گوناگون کاذب،توسلات غير عقلي و غير شرعي،انواع فال و... دست ميزند.
وي به مباحث مطرح شده در دين اسلام اشاره ميکند و توضيح ميدهد:در قرآن کريم اين مساله ذکر شده است که گاهي خداوند پيامبري را ميفرستد و به او امر ميکند «من تو را نماينده خودم روي زمين قرار دادم»، بنابراين مردم براي رفع مشکلات خودشان به تو مراجعه ميکنند، بنابراين اين خليفه خدا چه زنده باشد و چه از دنيا رفته باشد، خودش و هر آنچه که به او منصوب است مورد رحمت الهي است. در مقابل شيطان هم بتهايي را قرار ميدهد که اين بتها نميتوانند در زندگي فرد اثر گذاشته و جايگاهي داشته باشند، شيطان مردم را به سمت بتها سوق ميدهد تا آنها را از راه خردگرايي که ولي خدا تبليغ ميکند دور کرده و به سمت جهل و ناداني کشانده و از جهل و ناداني آنها به نفع خودش استفاده کند. در تفسير قرآن آمده است که اين امور نه نفعي ميرسانند نه ضرري.زيرا اين مسائل را افراد به دست خودشان ساخته اند و خرد آنها را نفع ميکند.
اين کارشناس مذهبي ادامه ميدهد: درواقع صفتي که قرآن براي بتها به کار ميبرد صفتي است که خرد ميتواند به راحتي تشخيص دهد مراجعه به اين بتها باطل است و در مقابل مراجعه به ولي خدا قرار دارد.اين بتها زماني مانند بت و مجسمه اي بود که مردم عبادت ميکردند، اما امروز به شکل فلان درخت، ديوار و ستون و ذکر و ورد جادويي و... است.
سيدوکيلي در ادامه به فرهنگ عمومي جامعه اشاره کرده و ميگويد: نکته ديگري که درمورد خرافهپرستي و گسترش خرافهپرستي وجود دارد، به فرهنگ عمومي جامعه ما برميگردد.بايد گفت فرهنگ عمومي جامعه به گونهاي شده است که افراد در رسيدن به تکامل تعجيل دارند. مباحث معنوي مانند مباحث مادي،علمي و... براساس يک سري قواعدي ايجاد شده است و انسان براي به دست آوردن درجات بالاتر در اين مباحث بايد به اين قواعد عمل کند تا به تکامل برسد، اما روحيه اي در جامعه ايجاد شده است که فرد تمايل دارد يک شبه ره صد ساله را طي کند.اين حس نامطلوبي که در جامعه ما رواج پيدا کرده است در مباحث معنوي به گسترش خرافهپرستي کمک کرده است.زيرا فرد احساس ميکند با مراجعه به خرافات ميتواند ره صد ساله تکامل معنوي را يک شبه طي کند و از طرفي سوءاستفادهگران از اين روحيه مردم در ترويج خرافات کمال استفاده را ببرند.
وي ادامه ميدهد: براي مثال در بعضي از روستاها ديده ميشود مردم درختي را متبرک ميدانند و حاجات خود را از آن ميخواهند درصورتي که اين کار دليل عقلي و شرعي ندارد.در همين راستا گاهي افراد براي اينکه بتوانند آرامش از دست رفته خود را که بايد توسط مباحث معنوي به دست آورند،برگردانند به فالگيران و مباحث شبه معنوي مراجعه ميکنند. اين مساله دقيقا مصداق همان جريان بت و ولي خدا و در واقع کپي برداري شده تقلبي از يک امر حقيقي و واقعي است.
اين کارشناس مذهبي توضيح ميدهد:حقيقتي در دين وجود داشته که عقل و خرد آن را تاييد ميکرده، از طرفي افرادي به دليل اينکه ميخواستند جهل را گسترش دهند از آنها کپيبرداري کردهاند تا مردم به سمت دين حقيقي و واقعيت نروند.
سيدوکيلي در ادامه، به بحث استخاره اشاره کرده و اظهار ميکند: در دين امري به نام استخاره وجود دارد. حقيقت استخاره طلب خير کردن از خدا است.درواقع در استخاره دعا ميکنيم خدا خير را به ما عنايت کند.در کنار طلب خير مبحثي قرار داده شده است به اين عنوان که انسان احتمال ميدهد دعايش مستجاب شود،بنابراين به قرآن تفعل ميزند و از قرآن کمک ميگيرد که آيا دعاي خير من مستجاب شد يا خير.به همين دليل مردم براي استخاره به علماي بزرگ و صاحب معنويت رجوع ميکنند، زيرا عقيده دارند دعاي اين افراد در طلب خير زودتر مستجاب ميشود و اين تفعل به قرآن نوعي تاييد استجابت دعا خواهد شد.
وي بر اين امر که حقيقت استخاره طلب خير کردن از خدا است تاکيد ميکند و به مقايسه استخاره با انواع فالها ميپردازد و ادامه ميدهد: فالهاي گوناگوني که در جامعه رايج شده است هيچگونه ارتباطي با خدا و عالم معنا پيدا نميکند،اين فالها نوعي قرعه کشي و طلب شانس کردن است.
اين کارشناس مذهبي با اشاره به برخي افراد که زندگي خود را بر پايه پاسخ استخاره بنا ميکنند،ميگويد:انسان بايد آگاه باشد هر خير يا ضرري که به او ميرسد حاصل اعمال خودش بوده و از جانب خدا به انسان ميرسد. در واقع خدا خيرها و ضررها را بر اساس اعمال ما مقدر ميکنند.بنابراين عمل کردن صرف به استخاره اشتباه است.علماي بزرگ بارها تاکيد کرده اند استخاره بعد از استشاره است.يعني اگر فرد بعد از مشورت کردن و پي نمودن مسيرهاي مشخص و خردگرايانه در مورد دو امر به اين نتيجه رسيد که هر دو امر حسن دارند اما نميداند کدام را برگزيند که خير بيشتري دارد،درحالي که همه مشورتها انجام شده و همه جوانب بررسي شده است ميتواند اقدام به استخاره کند.
سيدوکيلي ادامه ميدهد: البته اگر امري از نظر عقلي داراي آسيب و ضرر باشد،حتي نبايد انجام شود چه برسد به اينکه به استخاره رسد،حتي اگر استخاره خير بود اما انجام آن عمل از نظر عقلي آسيب رسان بود نبايد انجام شود.استخاره براي موردي است که انسان همه مقدمات حکمت،عقلي و نقلي را انجام داده است،انجام کار از نظر شرعي و عقلي ايرادي ندارد و انسان به تحير رسيده است، دعا و طلب خير از خدا ميکند و براي اينکه ببيند دعايش مستجاب شده يا خير استخاره ميکند.
وي با تاکيد بر اينکه مفهوم استخاره جدا از انواع فالهايي است که امروزه رواج پيدا کرده، اظهار ميکند:تبليغ اين فالها سوءاستفاده از جهل مردم است.مردم نبايد اجازه دهند که اين مباحث زندگي آنها را دستخوش تغييرات کند.ما هيچ راه ميانبري براي رسيدن به معنويات جز مسير خدا و اهل بيت نداريم و بايد از اين مسير براي تکامل استفاده کرد.اين کارها هم به دين مردم هم به اجتماعيات مردم آسيب ميرساند.انساني که ازدواج، زندگي و شغل خود را بر اساس اين مباحث و بدون دليل بنا ميکند به همين شکل ميتواند آنها را رها کند و اين امر آسيب جدي به زندگي انسان وارد ميکند.
نااميدي و عدم خودباوري دو دليل اصلي گرايش به خرافهپرستي
يک جامعهشناس و آسيبشناس اجتماعي نيز بر کثرت تبليغات درمورد خرافهپرستي در جامعه تاکيد ميکند و عقيده دارد افرادي که تقديري پرورش مييابند تقديري هم ميانديشند و از آنجائي که عقيده دارند تقدير آنها از قبل مشخص شده، درمورد سرنوشتشان تفکر نميکنند.
امان الله قرائي مقدم در گفتوگو با شفقنا زندگي، با تاکيد بر اينکه خرافهگرايي و تبليغ در اين مورد بسيار زياد شده است، اظهار ميکند:خرافهگرايي به صورت نامحسوس در سريالها، فيلمها و...تبليغ ميشود و به افراد جامعه ياد داده ميشود به جاي استفاده کردن از عقل و انديشه به چيزهاي مختلف ديگر متمسک شوند.حاصل اين امر اين است که انسان مفعول بار ميآيد.در صورتي که بر اساس اصول جامعه شناسي انسان بايد فاعل باشد. منظور از مفعول بودن اين است که انسان تقديري و سرنوشتي رشد ميکند.
وي ادامه ميدهد: هنگامي که به انسان گفته ميشود تقدير و سرنوشتش از قبل مشخص شده است، او ناخودآگاه گمان ميکند تقدير و سرنوشت من اين است،حتي هنگاميکه فردي با شکستي مواجه ميشود اطرافيان به جاي اينکه دنبال راه حل منطقي باشند ميگويند تقدير و مقدرات است.اين باعث رشد خرافهگرايي ميشود.در صورتي که مساله جبر و اختيار در دين مطرح است و گفته شده انسان داراي اختيار است.
قرائي مقدم به سخن صاحب نظران جامعه شناس اشاره ميکند و ميگويد:گردون چايلد عقيده دارد انسان خود را ميآفريند و بر اساس عقيده مارکس اين انسانها هستند که تاريخ را ميسازند نه اينکه تاريخ از قبل مقدر شده باشد بنابراين بايد ياد بگيريم زندگيمان را خودمان بسازيم. وي به نيروي عقل و مشورت که در دين اسلام به آن اشاره شده است تاکيد ميکند و ادامه ميدهد: در دين اسلام سفارش شده افراد از عقل و مشورت با ديگران کمک بگيرند.نبايد تقديرگرايي،خرافهپرستي و... را با دين اشتباه کرد.آنچه که در اصل دين آمده است با آنچه که اکنون به آن عمل ميشود متفاوت است.در دين گفته شده هنگاميکه علم داريد به سمت خرافات نميرويد اما افرادي هستند که سعي در سوءاستفاده از دين و اعتقادات مردم دارند. اين آسيبشناس اجتماعي به يکي از ريشههاي خرافي پرستي اشاره ميکند و توضيح ميدهد:«ُتِم» يک کلمه سرخپوستي است و منظور و مفهوم آن موجود جاندار يا بي جاني است. افرادي که بر آن باور دارند معتقد هستند در تتم نيرويي به نام «مانا» وجود دارد که مقدس است.مقدس بودن تتم و حامي بودن آن جزو ويژگيهاي آن است و جادوگر کسي است که ادعا دارد نيروهاي مرموز را در اختيار دارد بنابراين ميتواند نيروهاي شر را از افراد دور کرده و نيروهاي خوب را جذب کند.بايد گفت اين عقايد اشتباه است.
قرائي مقدم به اين پرسش که دليل اصلي گرايش افراد به خرافهپرستي چيست،پاسخ ميدهد:بايد گفت زمينه به وجود آمدن جادوگر و رمال را جامعه فراهم ميکند.هنگامي که مردم به آينده خود نا اميد بوده و از آن بي خبر باشند به سمت خرافهپرستي سوق پيدا ميکنند. از طرف ديگر از آنجائي که انسان جست و جو گر است ميخواهند از آينده خود مطلع شوند.به همين دليل سراغ فال ورق و قهوه و رمال و دعانويس ميرود.
وي ادامه ميدهد: دليل ديگر اين است که افراد خودشان را باور ندارند،افرادي که نزد فالگير ميروند خودشان را باور ندارند.افراد گمان ميکنند نميتوانند راه حلي براي مشکل خود پيدا کنند به همين دليل ميخواهند يا دنبال آسانترين راه حل بروند يا دنبال اين هستند که فرد ديگر برايشان دنبال راه حل باشد.
اين جامعهشناس در ادامه درمورد اينکه خرافهپرستي بيشتر در چه جوامعي وجود دارد؟ توضيح ميدهد:گرايش به فالگيري در جوامعي بيشتر است که علم و دانش و آگاهي در آن کم تر است.حتي در جوامع پيشرفته مانند انگليس و آمريکا هم وجود دارد.البته در مقايسه کشورهاي توسعه يافته با کشورهاي در حال توسعه بايد گفت در جوامع درحال توسعه مانند هند،ايران، افغانستان،پاکستان و... بيشتر است .اما نميتوان گفت در جوامع توسعه يافته وجود ندارد،حتي افراد تحصيل کرده هم ممکن است از روي کنجکاوي يا نااميدي از آينده به خرافهپرستي مايل باشند،اما به طور کلي بايد گفت علم و دانش مخالف خرافهگرايي است.
وي در پايان به اهميت تربيت و مساله آموزش و پرورش تاکيد ميکند و اظهار ميکند: بايد نسلي را پرورش دهيم که ياد بگيرد متکي به خود باشند نه متکي به ديگري . فرد ياد بگيرد اگر مشکلي دارد خودش بايد منشا آن را پيدا کند و دنبال اين نباشد که مشکلش را به گردن ديگري بيندازد و راه حل مشکلش را از ديگري بخواهد.جامعه اي که تقديري ميانديشد تقديري زندگي ميکند و دنبال راه حل تقديري است.اتکا به خود را بايد در دروس مدرسه و تربيت خانوادهها ترويج دهيم. بدا به حال جامعه اي که به دنبال قهرمان و نجات دهنده هستند و خوشا به حال مردمي که هرکدام خود را يک قهرمان و نجات دهنده ميدانند.