پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روزنامه as اسپانیا با لحنی تعجبآمیز از کاپیتانی آندرانیک تیموریان در تیم ملی ایران یاد کرده است.
به گزارش ایران ورزشی، تحلیلگران این روزنامه پرتیراژ شاید بر این باور بودهاند که پس از وداع نکونام با بازیهای ملی بازوبند در اختیار فردی قرار میگیرد که جزو اقلیتهای مذهبی در ایران نباشد. درحالی که این ذهنیت هیچ مبنای عقلی درستی ندارد. آندو وقتی میشنود که روزنامه as اسپانیا با این دیدگاه به کاپیتانیاش در تیم ملی مینگرد این واکنش را نشان میدهد: «من هم از تعجب آنها متعجبم. مگر تا امروز شرایط برای کاپیتانی یک بازیکن ارمنی در تیم ملی فراهم بوده و فدراسیون فوتبال ایران جلوی این موضوع را گرفته است که آنها با آب و تاب ازکاپیتانی من در تیم ملی حرف میزنند و میگویند آندو اولین کاپیتان مسیحی در تاریخ ۹۵ ساله تیم ملی است؟! دلیلی ندارد که آنها از این اتفاق تعجب کنند.
کاپیتانیام در تیم ملی برای اسپانیاییها ظاهرا یک سورپرایز بوده اما برای خود من هرگز واقعه عجیبی نیست.» دیدگاهی که همواره اروپاییها در قبال اقلیتهای مذهبی در ایران داشتهاند بر این توهم استوار بوده که این افراد در کشورمان از آزادیهای لازم بیبهرهاند و نمیتوانند در فضای اجتماعی ایران عرض اندام کنند. استدلالی که در مقابل کاپیتانی آندرانیک تیموریان در تیم ملی ایران از سوی روزنامه as اسپانیا بیان میشود از این نظریههای نادرست پرده برمیدارد. آیا در ایران فضا برای پیشرفت اقلیتها بخصوص ارامنه فراهم نیست؟ این سوال را که پیش روی آندو قرار میدهیم با این پاسخ صریح و محکم مواجه میشویم: «آنقدر ایران را بد جلوه دادهاند که وقتی یک مسیحی کاپیتان تیم ملی میشود تعجب میکنند.
اروپاییها فکر میکنند ما مسیحیها در ایران زیر منگنه سیاسی و اجتماعی هستیم، در حالی که اینطور نیست. من و همه همکیشانم در ایران آزادانه به فعالیتهای اجتماعیمان ادامه میدهیم و در عرصه سیاست هم فعالیم و نظرمان را بیان میکنیم. در ایران هیچ محدودیتی برای ارامنه وجود نداشته و نخواهد داشت. ما هم مثل تمام مسلمانهای ایرانی در چارچوب قوانینی که نظام جمهوری اسلامی تدوین کرده به زندگی و فعالیت ادامه میدهیم. اروپاییها باید اطلاعاتشان را درباره ایران افزایش دهند. ای کاش بیایند در این مملکت و خودشان تحقیقات میدانی انجام دهند تا متوجه شوند که فضا اینجا چگونه است. یکی از دلایلی که باعث شده آنها چنین ذهنیتها و برداشتهای غلطی را داشته باشند این است که فوتبال ما را نگاه نمیکنند. ای کاش لیگ فوتبال ایران برای اروپاییها پخش میشد تا بیشتر با اتمسفر اینجا آشنا میشدند.»
با احترام به نکونام بازوبند را برمیدارم
«من هیچ وقت دنبال بازوبند کاپیتانی نبودم.» این جملهای است که آندو وقتی ناچار میشود درباره کاپیتانیاش در تیم ملی اظهارنظر کند به زبان میآورد و ادای احترام میکند به نکونام و دیگر کاپیتانهای تیم ملی: «این بازوبند دست به دست چرخیده تا به من رسیده و روزی هم ازمن به دیگران میرسد. بستن بازوبند کاپیتانی تیم ملی افتخار است اما نباید جلوی انگیزه بازیکن را بگیرد.
من از اینکه کاپیتان تیم ملی شدهام احساس غرور میکنم اما باید تلاشم دو برابر شود چون حالا انتظارها از من بیشتر است. باید تمرکزم را هم افزایش دهم و حالا که قسمتم بوده بازوبند کاپیتانی را به دست ببندم به خوبی از عهده مسوولیتهای محوله برآیم.»
ماجرای خبرنگار سوئدی و امیدواری به توافق ۱+۵
آندو سپس به تحلیلهای مشابهی که یک خبرنگارسوئدی داشت نیز اشاره میکند. او پرده از همین دیدگاهها در دیگرکشورهای اروپایی برمیدارد: «یک خبرنگار سوئدی هم در جریان بازی با تیم ملی سوئد جلوی من را گرفت و از من پرسید: ماندهایم که چگونه مسلمانها حاضر شدهاند بازوبند کاپیتانی تیم ملی کشورشان را به تو بدهند! که من در جواب این خبرنگار سوئدی گفتم: شما چه برداشتی از مملکت من دارید؟ فکر میکنید اینجا ارامنه و مسیحیها با خفت و خواری زندگی میکنند؟! بروید ببینید که ارامنه چه اندازه در اقتصاد و صنعت ایران نقش دارند. در ایران اقلیتهایی هستند که صاحب کارخانه و شرکتهای تولیدی هستند و به خوبی در چرخه صنعتی فعالیت میکنند.
من هم بهعنوان یک فوتبالیست ۱۱سال برای تیم ملی ایران بازی کردم و حالا نوبت به کاپیتانیام رسیده است و دلیلی هم وجود ندارد که کسی بخواهد بازوبند را از من بگیرد. به این خبرنگار گفتم همیشه برخورد با من در تیم ملی ایران خوب بوده و شما اگر به نیمکت تیم ملی نگاه کنید میبینید که مارکار آقاجانیان یکی دیگر از اقلیتهای مذهبی در ایران همکار کارلوس کروش است و هیچ دلیلی برای بستن راه اقلیتها وجود ندارد. ما نه مشکل ایدئولوژیکی در ایران داریم و نه ممنوعیت کاری. ارامنهای که من میشناسم شکر خدا از شرایط خوبی در ایران برخوردارند و زندگیشان خوب است.»
آندو به همین بهانه نگاهی سیاستمدارانه میاندازد به ماجرای توافقات هستهای و باز شدن درهای پیشرفت اقتصادی در ایران و تعامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی با اروپا: «خیلی خوشحالم که در مذاکرات ۱+۵ به نتیجهای که مد نظر سیاست خارجی کشورمان بود دست یافتیم. خدا را شکر میکنم که توافق حاصل شده و در آینده شرایط برای بهبود وضعیت اقتصادی و روابط با کشورهای خارجی بهتر میشود. آرزو میکنم درهای بزرگ اقتصادی و سیاسی به روی این مملکت باز شود تا دنیا ایران را بهتر بشناسد.»
۱۱ سال با وجدان راحت
۱۱سال مثل سرباز! این تعبیر آندو از حضورش در تیم ملی ایران است. ۱۱سال پر فراز و نشیب که با پستیها و بلندیهای بسیار همراه بوده است. این ۱۱ سال چگونه گذشت؟ جواب میدهد: «فراز و فرودهای بسیاری بود. یک روز در لباس تیم ملی خندیدم و یک روز هم اشک ریختم. یک روز آمدم و یک روز هم میروم. من در این ۱۱ سال که در ترکیب تیم ملی بودم و نمیدانم چند سال دیگر از زمان فعالیتم در تیم ملی باقی مانده سعی کردم مثل یک سرباز باشم. سربازی که برای حفظ کشورش لباس رزم میپوشد، اسلحه دست میگیرد تا یک وجب از خاک این مملکت را به دشمن ندهد.
من هم با همین نیت لباس تیم ملی را پوشیدم و خوشحالم که در این ۱۱سال برای کشورم کم نگذاشتم و هر روز یک نکته جدید یاد گرفتم. یاد گرفتم که در روزهای بحرانی نباید ناامید بود. یاد گرفتم که در سختیها باید پشت هم باشیم و در شادیها باید خوشحالیمان را تقسیم کنیم. این ۱۱سال برای من همگی تجربه بود و جا دارد از همه بازیکنانی که کنارشان بودم تشکرکنم و بگویم که نسبت به این ۱۱سال حس خوبی دارم. حس میکنم که وجدانم راحت است چون هیچ وقت برای تیم ملی کشورم کم نگذاشتم و حتی با وجود مصدومیت و گاهی در بدترین وضعیت روحی برای تیم ملی بازی کردم.»
این خداحافظی در شأن نکونام نبود
نمیداند چند صباح دیگر به پایان دوران بازیگریاش در تیم ملی باقی مانده است. ۱۱سال در تیم ملی بازی کرده و حالا باید جور کاپیتانی تیم ملی را هم تا نقطهای نامعلوم بکشد. آندو نحوه خداحافظی نکونام را برای خودش تداعی میکند. شاید ۳ سال دیگر و شاید هم بیشتر: «از نحوه خداحافظی نکونام واقعا ناراحتم و تصور میکنم همین وضعیت برای من هم تکرار خواهد شد. جواد با ۱۵۱ بازی درتیم ملی خیلی غریبانه از تیم ملی رفت و مطمئنم که روزی من هم همینطور از تیم ملی میروم. مثل جواد، مثل علی دایی، خداداد عزیزی، مهدی مهدویکیا، وحید هاشمیان، علی کریمی و خیلیهای دیگر. یادم هست که کریم باقری در بازی دوستانه با برزیل چطور غریبانه با تیم ملی خداحافظی کرد. خداحافظی نکونام هم در سوئد همینطوری بود. بدون اینکه از او تجلیلی شود و بدون اینکه برایش مراسم کوتاهی برگزار شود. جواد رفت و دایم این سوال به ذهن میآید که چرا خداحافظی جواد اینقدر زشت بود؟! ای کاش خداحافظی درخور شأنی برای نکونام برگزار میشد. جواد یک بازیکن بزرگ بود. یک جنتلمن واقعی. بازیکنی که نمونهاش دیگر نیست و خیلی طول میکشد تا فوتبالیستی در قواره او به فوتبال ایران بیاید.»
دوستی من و جواد حریم داشت
در این ۱۱ سال که نکونام و تیموریان به زوجی همیشگی و پایدار در تیم ملی بدل شده بودند بارها شنیدیم که این دو با هم اختلافهایی دارند. حالا که جواد از بازیهای ملی خداحافظی کرده آندو پرده از تمام ابهامهایی که پیرامون روابطش با نکونام وجود داشت برمیدارد تا برایمان روشن شود که اساسا آیا میان او و کاپیتان نکو اختلافی بود یا خیر؟! آندو نفسی میکشد و این سوال را برایمان میشکافد: «نمیدانم چه بگویم.
دوست نداشتم هیچ وقت وارد این بحثها شوم چون حرفها و شایعاتی که وجود داشت برایم خیلی بیاهمیت بود اما یک بار برای همیشه درباره موضوعاتی که بارها و بارها مطرح شد حرف میزنم. من و جواد در تمام این ۱۱ سال که در تیم ملی بودیم هیچگاه با هم اختلاف نداشتیم. فضای دوستی بین ما آنقدر محترمانه بود که هیچ وقت کار به اینجا نمیکشید. دلیلش هم این بود که رفاقت من و جواد حریم داشت.
ما همیشه یکدیگر را با احترام صدا میزدیم و در عین حال خیلی صمیمی بودیم. نمیدانم، منظور بعضیها شاید از صمیمیت این باشد که من و جواد مدام از سر و کول هم بالا میرفتیم و جلوی دوربین میخندیدیم و دست مان را دورگردن هم میانداختیم. شاید بعضیها تصور میکردند چون ما این ادا و اطوار را درنمیآوریم پس با هم مشکل داریم؛ در حالی که شخصیت من و جواد با بقیه فرق میکرد. در این ۱۱سال من یک بار هم با خانوادهام به خانه جواد نرفتم و ایشان هم یک بار خانه من نیامد اما همیشه رفتار مودبانهای با هم داشتیم. من و جواد یک بار درباره این شایعات با هم حرف زدیم و به این نتیجه رسیدیم که این شایعات ساخته ذهن کسانی بود که میخواستند در تیم ملی یک موج منفی راه بیندازند.»
آندو از خلق و خوی جواد بیشتر میگوید: «جواد در کار هیچکس دخالت نمیکرد. بازیکن بسیار با شخصیتی بود و سعی میکرد جنتلمن باشد. این را صادقانه میگویم که در این ۱۱ سال هیچ بدی و بیاحترامی و بیاخلاقی از جواد ندیدم.»
نکونام گفت نرو بیرون، من پشتت هستم
حالا یک مشت خاطره مانده از ۱۱ سال بازی در کنار نکونام در تیم ملی و دیگر هیچ. حالا آندو در ترکیب تیم ملی دیگر جواد را در کنارش نمیبیند. شاید زوج تازهای را در کنارش قرار دهند و شاید هم تاکتیک تیم ملی بهطور کلی عوض شود. از این زندگی ۱۱ساله در کنار شماره شش خاطرات بسیاری در یاد دارد اما یکیاش از همه برجستهتر است؛ آنجا که جواد این جمله را به زبان آورد: «میگفت حق نداری از زمین بیرون بروی. بمان من پشتت هستم و تو هم باید پشت من باشی. بازی با کرهجنوبی در اولسان را میگویم.
روزی که دستم شکست و دقایق زیادی تا پایان بازی باقی مانده بود. به جواد گفتم دستم شکسته و خیلی درد دارم. نگاهی به من کرد و گفت: آندو تو باید بمانی و حق نداری از زمین بیرون بروی. گفت بمان من پشتت هستم و من هم ماندم. این بهترین خاطرهای است که از جواد به یاد دارم. آن روز را هرگز فراموش نمیکنم. تیم ملی با کاپیتانی جواد به جام جهانی رفت و یکی از بهترین روزهای زندگی ورزشی جواد و همه ما رقم خورد. برای من آن روز بهترین خاطره از جواد است و هیچ وقت آن دیالوگ و آن روز بهیادماندنی را از یاد نمیبرم.»
یکی مثل او ساخته میشود؟
سوالی را مطرح میکند که ذهن ما را هم میآزارد: «ببینم حالا میتوانیم یکی مثل نکونام پیدا کنیم؟!» آندو با این مساله استعدادیابی در فوتبال ایران را به چالش میکشد: «اصلا میخواهم بدانم بهجز علی دوستی مهر آیا استعدادیابی برای فوتبال ایران باقی مانده است؟ اصلا چه کسی باید بازیکنی مثل نکونام را در فوتبال ایران پیدا کند؟ آیا کسی میرود دنبال ساختن بازیکنی که توانایی پر کردن جای خالی جواد را داشته باشد؟ کار من بازیکن نیست که بروم بازیکن انتخاب کنم. این مسوولیتی است که دیگران باید به عهده بگیرند. به خصوص مربیان فوتبال و آنهایی که در کارپرورش بازیکن هستند.
بعضی از بازیکنان هستند که جای خالیشان سخت پر میشود. مگر جای خالی عابدزاده پر شد؟ مگر جای خالی دایی، خداداد، مهدویکیا، هاشمیان و کریمی پر شد که حالا انتظار داشته باشیم جای جواد هم پر شود؟! یک بازیکنیاب خوب در این فوتبال باقی نمانده. خیلیها دیگر دنبال بیزینس هستند و کاسب شدهاند و حال و حوصله ساختن بازیکن ندارند. این وضعیت در آینده به فوتبال ایران لطمه میزند و من امیدوارم که فدراسیون فوتبال و کمیته آموزش و کمیته جوانان با جدیت به استعدادیابی در چرخه فوتبال ایران نگاه کنند. ما باید آنقدر هنر داشته باشیم که دوباره بازیکنانی در قامت این بزرگان را در فوتبال ایران متولد کنیم.»
کریم باقری کجا است؟
همیشه حس خوبی نسبت به کریم باقری داشته و از او با احترام یاد میکند. کریم برای آندو بازیکنی فراموش نشدنی است. به همین دلیل بهانه که پیدا کند اسم آقا کریم را به زبان میآورد: «میخواهم ازشما بپرسم چند وقت است ازکریم باقری خبری ندارید؟ چند وقت است اسم کریم باقری برده نمیشود؟ من ازیک بازیکن معمولی حرف نمیزنم. از کسی میگویم که بهترین هافبک تاریخ فوتبال ایران بود. کریم باقری را با آن همه بزرگی حالا همه فراموش کردهاند و ممکن است همین قصه برای من و دیگران هم تکرار شود.
چرا کسی مثل کریم باقری با آن همه افتخاری که برای فوتبال ایران به دست آورد نباید داخل گود باشد؟ چرا از او در استعدادیابی استفاده نمیکنیم؟ مگر کریم باقری بازیکن کوچکی بوده که الان از فوتبال طرد شده است؟ امثال کریم باقری در این مملکت زیاد نیستند. او یکی از بهترینهای زمانه خودش بود و همیشه نامش درفوتبال ایران به یادگار میماند. کاش شرایطی فراهم شود که از بازیکنانی مانند کریم باقری استفاده بهتری کنیم. کریم میتواند نبوغش را به جوانها آموزش دهد و یک مهره موثر برای فوتبال ایران باشد. همان کاری که در اروپا با بازیکنان بزرگشان میکنند اینجا هم باید انجام شود. البته اگر میخواهیم نسل بزرگان را درفوتبال ایران حفظ کنیم. این درست نیست که بازیکنی با شخصیت کریم باقری از فوتبال دور بماند. این مسائل به فوتبال ایران لطمه میزند.
شاید تا ۴۰ سالگی در تیم ملی بودم
سقف آرزوهای آندو در تیم ملی کجا است؟ آیا بستن بازوبند کاپیتانی میتواند ولعش را برای بازی در تیم ملی بیشتر کند؟ اینها پرسشهایی است که با خداحافظی نکونام از تیم ملی اهمیت بیشتری یافته است. آندو پاسخش به این سوال واضح است: «دلیلی ندارد بیش از حد توانم در ترکیب تیم ملی باشم. هیچ دلیلی. جایی گفتم که تا وقتی توپ در اختیار و تحت تسلطم باشد فوتبال بازی میکنم و حالا این جمله را به آن اضافه میکنم که تا وقتی شان و شخصیتم درتیم ملی ایران حفظ شود در خدمت تیم ملی خواهم بود. نمیخواهم روزی فرا برسد که من را از تیم ملی بیرون کنند. مطمئن باشید تا روزی که بدانم میتوانم بازیکن موثری باشم در خدمت تیم ملی هستم. حالا ممکن است این زمان تا ۴۰ سالگی هم طول بکشد و شاید هم بیشتر از ۲، ۳ سال دیگر نتوانم در ترکیب تیم ملی قرار بگیرم.»
جام جهانی روسیه چه؟ آیا هدفگذاری خاصی برای آن زمان داشتهای؟ میگوید: «برنامهریزی من همان است که گفتم. فوتبالم تا زمانی ادامه پیدا میکند که توپ تحت فرمانم باشد نه اینکه بخواهم برای خودم زمان تعیین کنم. طبیعتا هیچ کس نیست که از بازی برای تیم ملی در ۳ دوره جام جهانی بدش بیاید. من هم میتوانم از این تجربه بهره بگیرم اما باید ببینم که وضعیت فنیام چگونه است.
البته برای اینکه در این فوتبال تداوم داشته باشم برنامهریزی خاصی دارم. خوب تمرین میکنم و استراحتم هم کافی است تا دوامم در فوتبال بیشتر باشد. میدانید که فوتبالیست هرچه سنش بالاتر میرود باید برنامهریزیاش دقیقتر باشد. بازیکنی مثل گیگز که هم پست من است و جزو بهترینهای جهان محسوب میشد بی دلیل تا ۴۰ سالگی در اوج فوتبال بازی نکرد. من هم همین رویه را دنبال میکنم. سن در فوتبال یک عدد است. در ایران هم نمونههایی داریم که تا ۴۰ سالگی فوتبال بازی کردهاند اما عزت و احترام از هر چیزی مهمتر است.»
پادشاه تراکتور نیستم، یکی هستم مثل بقیه
انتخاب تراکتورسازی در نیم فصل لیگ چهاردهم یکی از تصمیمهایی مهم زندگی ورزشی آندو بود. او درست زمانی که پیراهن استقلال را دردست داشت تصمیم گرفت از این تیم به تراکتورسازی برود.
انتخابی که با اتفاقات حاشیهای در زمان حضورش در استقلال گره خورده بود. آندو بیآنکه بخواهد دیگر صحبتی درباره آن اتفاقات ایام حضورش در استقلال داشته باشد، علل حضور در تراکتورسازی و جو حاکم بر این تیم را برمیشمارد: «به شدت از انتخاب تراکتورسازی راضی و خشنودم. فکر میکنم تا الان هم حرفهایم را داخل زمین زدهام. اینجا آرامش کافی دارم و دیگر از لحاظ ذهنی مشکل ندارم. نمیخواهم به گذشته برگردم و از اتفاقاتی بگویم که برایم خیلی تلخ بود اما باید اعتراف کنم که در تراکتورسازی فضای تخریبی وجود ندارد و تماشاگران فقط فکر موفقیت تیم هستند و یک مجموعه را تشویق میکنند. نمیخواهم بگویم پادشاه تراکتورسازی هستم.
نه هرگز اینطور نیست. هواداران تبریزی با همه اینطوری برخورد میکنند و من هم یکی هستم مثل دیگر بازیکنانی که اینجا زحمت میکشند. وقتی این فضا را میبینم به این نتیجه میرسم که تیم ما شخصیت قهرمانی دارد و میتوان با اتحاد و یکپارچگی قهرمان لیگ شد. معمولا تیمهایی قهرمان لیگ میشوند که چند پاره و چند دسته نشده باشند.
تراکتورسازی در حال حاضر این وضعیت را دارد و ما به یک تیم متحد تبدیل شدهایم. نفت هم درکورس قهرمانی است و من جایگاهی که این تیم به دست آورده را ستایش میکنم اما هنوز هفتههایی مانده که بسیار سرنوشت سازاست به خصوص آن بازی آخری که ما مقابل نفت داریم و باید در تبریز مقابل این تیم قرار بگیریم.
خیلی دوست داریم اولین جام قهرمانی لیگ را به هواداران خونگرم آذری زبان هدیه کنیم. تراکتورسازی ظرفیت این کار را دارد و با حمایت هواداران بدون شک میتوانیم درهفته پایانی قهرمان لیگ شویم. به امید روزی که تراکتورسازی قهرمان لیگ ایران شود. این آرزوی قلبی من است و برای رسیدن به آن لحظه شماری میکنم.»