پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اشرف غني احمد زي رييسجمهور افغانستان پس از مدتها تاخير در سفر به ايران، صبح امروز وارد تهران خواهد شد و با مقامات عالي كشورمان ديدار خواهد كرد.
اين اولين سفر او در قامت رييسجمهور به كشورمان است هر چند كه پيش از اشرف غني احمد زي، مقامات دولت وحدت ملي نيز سفرهاي بسياري به تهران كردهاند و رييسجمهور و وزير امور خارجه كشورمان نيز سفرهايي به افغانستان داشتهاند.
در اين باره اعتماد با پيرمحمد ملازهي كارشناس مسائل افغانستان گفتوگويي داشته كه در ادامه ميآيد:
روابط ايران و افغانستان پس از روي كار آمدن دولت تدبير و اميد چگونه است؟
از وقتي دولت وحدت ملي تشكيل شده است و حتي قبل از آن يعني در زمان انتخابات رياستجمهوري اين كشور، تلقياي به اشتباه در افكار عمومي افغانستان ايجاد شد مبني بر آنكه ايران تمايل و علاقه دارد تا عبدالله عبدالله به عنوان رييسجمهور اين كشور پيروز و انتخاب شود و اينگونه وانمود شد كه ايران علاقهاي براي انتخاب شدن اشرف غني احمدزي ندارد. اين تلقي از يك جهت موثر واقع شده است و ما ميتوانيم آن را در زمان سفر اشرف غني احمد زي مشاهده كنيم چراكه قرار بود رييسجمهور افغانستان زودتر به تهران بيايد و تاخير در سفر او ايجاد شد. اين در حالي است كه اشرف غني احمد زي به پاكستان، عربستان و چين سفر كرده و انتظار آن بود تا زودتر از زمان كنوني به ايران آيد ولي همان تلقي در ايجاد تاخير براي سفر موثر واقع شد.
آيا اين تلقي هم اينك نيز در افكار عمومي افغانستان و به خصوص ذهن اشرف غني احمد زي از بين رفته است؟ عملكرد وزارت خارجه در اين راستا چگونه بوده است؟
تلاشهاي خوبي صورت گرفته و مثمرثمر و مفيد بوده است و توانسته در ترميم چهره ايران موثر باشد. آقاي بهرامي كه اكنون سفير جمهوري اسلامي ايران در افغانستان هستند، اشراف و تسلط خوبي نسبت به مسائل سياسي، اجتماعي و فرهنگي افغانستان دارند و تلاش صادقانهاي دارند تا اگر ترديدي هم نسبت به ايران وجود دارد، آن را از بين ببرد چراكه سياست جمهوري اسلامي ايران در انتخابات پيشين حمايت از كانديدايي خاص نبود بلكه هدف ايران، ايجاد يك دولت مستقل مركزي و قدرتمند است تا بتواند زمام امور اين كشور را برعهده گيرد. متاسفانه در دولت قبل شاهد نوعي تجزيه قدرت بوديم كه نه به نفع تهران و نه به نفع كابل بود و مقصر آن نيز دخالت امريكاييها در امور اين كشور بود. با اين حال، سياست جمهوري اسلامي ايران نسبت به اين مساله به درستي انتقال نيافت هرچند عملكرد برخي رسانههاي كشورمان و بعضي افراد در اين رخداد بياثر نبود ولي همانطور كه قبلا بيان كردم در دولت آقاي روحاني و با تلاشهاي آقاي بهرامي اين نوع نگاه بهبود يافته است.
چه مسائل و زمينههاي همكاري ميان ايران و افغانستان وجود دارد؟ به طور مشخص در سفر رييسجمهور افغانستان به تهران، چه مسائلي مورد بحث و بررسي قرار خواهند گرفت؟
واقعيت اين است كه تهران و كابل تمايل بسياري براي افزايش روابط دوجانبه دارند. زمينههاي همكاري در همه حوزهها و به خصوص در زمينههاي اقتصادي، امنيتي، فرهنگي و سياسي نيز زياد است. در مساله تروريسم كه بحث اصلي منطقه نيز هست، هر دو كشور از وجود گروههاي تروريستي كه در مرزهاي دو كشور فعاليت دارند، رنج ميبرند هر چند مامن آنها افغانستان است. با اين حال شرايط به گونهاي است كه امنيت افغانستان، امنيت ايران است و امنيت ايران، امنيت افغانستان است. بنابراين قاعدتا در اين خصوص بحثهاي مهمي صورت خواهد گرفت. از نظر اقتصادي، افغانستان در خشكي محصور است و براي استفاده از آبراهههاي دريايي، اين كشور از دو طريق ايران و پاكستان است كه ميتواند به آبهاي آزاد متصل شود. امنترين و بهترين مسير براي اتصال به دريا نيز براي افغانستان، ايران است بنابراين بحثهايي براي استفاده اين كشور از بندر چابهار صورت خواهد گرفت. از طرفي بحثهاي مهمي نيز براي توسعه روابط سياسي دوجانبه انجام خواهد شد. يك مساله مهم ديگر نيز كه در اين سفر صورت خواهد گرفت، مساله مهاجرين افغان است. حال با توجه به افزايش مهارتهاي كاري افغانها در كشور و استقرار دولت مركزي در اين كشور، بحث بازگشت آنها به افغانستان مطرح است. همچنين بايد اشاره كنم كه در اين سفر بحث مواد مخدر و مبارزه با آن نيز مطرح خواهد شد.
به نقاط مشترك و همكاري دو كشور اشاره كرديد. چه نقاط اختلافي ميان تهران و كابل وجود دارد؟
اختلافات چنداني به شكل عميق ميان ايران و افغانستان وجود ندارد. طبيعي است كه هنگامي كه دو كشور از مرزهاي طولاني برخوردار باشند، يكسري اختلافات مرزي ميان دو كشور وجود داشته باشد اما در اين باره مشكلي ميان دو كشور نيست. يكي از مشكلات اصلي ايران و افغانستان، توليد و قاچاق مواد مخدر است كه توليد در افغانستان و راه صادراتي آن از طريق ايران است. ايران ميخواهد افغانها را مجاب كند تا دولت اين كشور، كشاورزان افغان را مجبور به كشتهاي جايگزين مقرون به صرفهاي نظير زعفران كند تا اين مشكل كاهش يافته و حتي حل شود. انتظار دوم ايران از افغانستان، مساله مهاجران افغان است كه تهران انتظار دارد تا آنها به كشورشان بازگردند. با اين حال، همانطور كه گفتم دو كشور، دين، تاريخ، زبان و فرهنگ و جنبههاي مشترك بسياري دارند. زبانشان فارسي است. تبادلات فرهنگي ميان شهروندان دو كشور بسيار زياد است. جنبههاي منفي نيز آنچنان نيست چراكه اراده سياسي براي توسعه روابط دو كشور وجود دارد.
آقاي ملازهي! يكي از اختلافات ايران و افغانستان، مساله معاهده امنيتي افغانستان و امريكاست. اين اختلاف چقدر جدي است؟
ايران نظر مطلوبي نسبت به حضور نيروهاي بيگانه ندارد و معتقد است كه امنيت منطقه بايد توسط خود نيروها و كشورهاي منطقه تامين شود اما در اين مساله بايد از زاويه افغانها نگريست. به نظر ميرسد كه حضور نظامي امريكا براي هيات حاكمه افغانستان الزامي است و اگر نيروهاي نظامي اين كشور به شكل كامل تخليه شوند، شايد اين مساله به نفع افغانها نباشد زيرا ارتش و نيروهاي امنيتي اين كشور به حالتي درنيامدهاند كه توان رويارويي با طالبان و گروههاي تروريستي را داشته باشند هرچند كه اين ايراد به امريكا نيز وارد است كه چرا در ١٠ سال گذشته اين آموزش را به نيروهاي افغاني نداده و آنها را توانمند نكرده است.
بنابراين راهي جز مذاكره و امضاي معاهده امنيتي وجود نداشت ولي افغانها مادهاي را در اين تبصره گذاشتهاند مبني بر اينكه امريكا حق ندارد عليه كشور ثالثي از پايگاههاي خاك افغانستان استفاده كند هر چند كه احتمال سوءاستفاده و ناديده گرفتن اين اصل وجود دارد. نكته ديگر، اين است كه دولت افغانستان در پي اشغال نظامي امريكا بر سر كار آمده است و هنوز در بخشهاي بزرگي از اين دولت، تعداد بسياري بقاي خود را در ارتباط و همكاري با امريكا ميدانند.
چقدر احتمال امضاي توافقنامه همكاري تهران – كابل وجود دارد؟
احتمال امضاي معاهده امنيتي ايران و افغانستان بالا است چراكه حتي در زمان كرزي نيز اين كشور با امريكا و اروپا معاهده استراتژيك امضا كرد و پس از آن، دولت كابل عزم گسترش آن معاهده پيدا كرد و با هند و پاكستان و چين نيز معاهده استراتژيك امضا كرد و ميخواهد با ايران امضا كند. در واقع، افغانستان ميخواهد با گسترش مناسبات دوجانبه با ساير كشورها و درگير كردن قدرتهاي منطقهاي در پي حل بحران امنيتي داخلياش باشد.