arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۹۹۹۲۲
تاریخ انتشار: ۴۱ : ۰۸ - ۳۱ فروردين ۱۳۹۴

اقتصاد در دست عرضه‌کنندگان است

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

پژوهش‌های زیادی در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی در ایران صورت گرفته که بازار و بازاریان را مورد بررسی و پژوهش قرار داده است اما به‌نظر می‌رسد مفهوم بازار، اصطلاحی پربار و فشرده است. بازار و شکل وصفی آن، بازاری، دربرگیرنده معانی متعددی در زبان‌‌های فارسی و انگلیسی است. مفهوم بازار را می‌توان در شرح یک مکان، یک اقتصاد، یک روش زندگی، یک طبقه و نمادی از حیات اسلامی یا خاورمیانه‌‌ای به کار برد. با وجود معانی متعددی که بازار دارد و جایگاه پراهمیتی که در تحلیل اقتصاد و سیاست ایران مدرن به خود اختصاص داده است، عمدتا سنجش نقادانه‌ای در مورد آن صورت نگرفته و در بسیاری از مطالعات تخصصی، تعریف بازار همچنان در ابهام باقی مانده است.

به گزارش شرق، در زبان فارسی بازار برای اشاره به یکی از چهار مفهوم زیر به کار برده می‌شود: ١- market place: مکان خریدوفروش کالا‌ها. صفاتی که معمولا این مفهوم را همراهی می‌کنند، مفاهیمی ایستا دارند مثل دور، نزدیک، بزرگ و... ٢- market: مجموعه شرایط متعلق به مبادله یک کالا از جمله محدوده جغرافیایی، وضعیت و شرایط عرضه‌کنندگان، وضعیت و شرایط متقاضیان، قیمت و... صفاتی که این مفهوم را همراهی می‌کنند معمولا مفاهیمی پویا دارند، مثل راکد، کساد، پررونق، پرنوسان، نامطمئن، رقابتی، انحصاری و... ٣- market mechanism: فرایند‌ها و مکانیسم‌های درونی بازار که دامنه آن می‌تواند از یک بازار خاص تا کل اقتصاد را دربر گیرد. درواقع همان مکانیسم‌های هماهنگ‌کننده که تک‌تک بازار‌ها و سرانجام کل اقتصاد را به تعادل می‌رسانند. این فرایند‌ها ناشی از ساخت بازار یا بازار‌هاست و صفاتی که می‌گیرند اغلب، مفاهیم پویای زمان‌بر را دربر دارند مانند شدید، ضعیف، کند، سریع و... یا بر کیفیت‌هایی دلالت می‌کنند که حاصل یک فرایند پویا یا زمان‌بر هستند؛ مانند کامل، ناقص و... ٤- market system: نظام اقتصادی بازار که شامل مجموعه‌ای از نهاد‌ها و مکانیسم‌هاست. صفاتی که با این مفهوم به کار می‌رود اغلب دارای بار ارزشی هستند مانند: عادلانه، منصفانه، غیرانسانی، سعادتمندانه، کارا و... .

این ابهام از مفهوم بازار در آثار بسیاری از اقتصاددانان نیز مطرح است و هرکدام از آنان تعریفی خاص از آن را ارائه می‌دهند؛ تعریفی که باعث ازمیان‌رفتن بسیاری از صفات بازار می‌شود. بسیاری از اقتصاد‌دانان بازار را به‌عنوان یک مفهوم اولیه رها کرد‌ه‌اند. در این صورت دست از تعریف بازار برداشته و به‌جای آن صفات یک بازار را تعریف کرده‌اند.

به‌راستی بازار به چه معنی است؟ آیا می‌توان تعریفی از آن ارائه کرد؟ نقش بازار در اقتصاد ایران چیست؟ کنشگری بازاریان چه نسبتی با بازار دارد؟ اقتصاد ایران در چه نقطه‌ای از اقتصاد بازار ایستاده است؟ اینها سؤال‌هایی است که شرق از جمشید پژویان، استاد اقتصاد دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه‌طباطبایی پرسیده شده است. مشروح این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید:

‌بسیاری از اقتصاد‌دانان درخصوص بازار سخن گفته‌اند؛ اما بسیاری از آنها تعریفی از بازار ارائه نداده‌اند و به‌نظر می‌رسد عمدتا بازار را به‌عنوان مفروض در نظر گرفته‌اند. تعریف شما به‌عنوان یک اقتصاد‌دان از بازار چیست؟

بازار محلی است (همواره این محل الزاما یک مکان نیست) که متقاضیان و عرضه‌کنندگان با یکدیگر روبه‌رو می‌شوند. در این حالت ممکن است که کالا مبادله شود و به ازای آن پول دریافت کنند یا اینکه به ازای مبادله کالا، کالای دیگری دریافت کنند. پیش از اینکه بازار‌های الکترونیکی ایجاد شود و مردم بتوانند از طریق اینترنت به خریدوفروش بپردازند، بازار مکانی بود که این گروه‌ها برای انجام معاملات خود با یکدیگر روبه‌رو می‌شدند. در حال حاضر بازار‌های الکترونیکی شکل گرفته‌اند و متقاضی و عرضه‌کننده را به‌صورت غیرمستقیم با یکدیگر مواجه می‌کنند.

‌تعریفی که شما از بازار ارائه دادید ممکن است مفاهیم دیگری که از بازار مراد می‌شود را لحاظ نکند. اشاره شما بیشتر به (Market Place) بود. به‌عنوان مثال آیا مفهومی به نام (Market System) در این تعریف لحاظ شده است؟

Market system درواقع نوع بازار را مشخص می‌کند. مواجهه عرضه‌کنندگان و متقاضیان با یکدیگر (این مواجهه ممکن است در مکانی مشخص یا در دنیای مجازی باشد) موجب می‌شود فضایی را شکل ‌دهد که نشان‌دهنده مارکت سیستم است. به‌عنوان مثال براساس تعریف بازار رقابتی ممکن است تعداد بسیار زیادی از افراد، متقاضی و عرضه‌کننده و همه آنها دارای اطلاعات کافی درخصوص کالای در حال مبادله باشند. این یک نوع از سیستم بازار است. باید توجه داشت که در تعریف تئوریک در اقتصاد بازار رقابت کامل به‌نحوی تعریف شده است که وقوع آن در عالم واقع نادر است. درواقع ایجاد چنین شرایطی در فضای بازار، برای ایجاد سیستم رقابت کامل وجود نخواهد داشت. درست عکس این نظریه اگر بازاری وجود داشته باشد که تنها یک عرضه‌کننده داشته باشد و متقاضیان زیادی وجود داشته باشند یا عکس آن اگر در بازاری تنها یک متقاضی وجود داشته باشد و تعداد زیادی عرضه‌کننده وجود داشته باشند؛ بازار انحصار کامل را ایجاد خواهد کرد. در عالم واقع بازار‌ها در میان این دو قطب وجود دارند. در صورتی که هرکدام از بازار‌ها به یکی از این دو قطب تئوریک نزدیک‌تر باشند، اقتصاد‌دانان از مدل تئوریک آن بازار استفاده می‌کنند. یعنی اگر شرایط بیشتر نزدیک به بازار رقابت کامل باشد؛ برای مثال براساس «برابری هزینه نهایی و قیمت» بازار را تعریف می‌کنیم و شرایط بازار رقابتی را برای آن قائل هستیم. اما اگر طرف عرضه یا تقاضا در بازار‌ها محدود شود و به‌نوعی به انحصار نزدیک شده باشند، می‌توان شرایط یک بازار انحصاری را برای آن در نظر گرفت و اقتصاد‌دانان براساس همین شرایط در این بازار پیش‌بینی و تحلیل می‌کنند.

‌ شما بازار و شرایط آن را یک امر مفروض در نظر گرفتید که اقتصاد‌دانان متناسب با شرایط آن به نظریه‌پردازی می‌پردازند. به‌طورکلی عناصر بازار چه کسانی هستند و چه نقشی را در شکل‌گیری این بستر خواهند داشت؟

می‌توان بازیگران اصلی بازار را متقاضیان و عرضه‌کنندگان دانست. شرایطی که در بازار وجود دارد می‌تواند تابعی از عرضه و تحت‌تأثیر عرضه‌کنندگان باشد. عرضه‌کنندگان که یک طرف از بازیگری را برعهده دارند می‌توانند شرایط بازار را تعیین کنند؛ برای مثال عرضه‌کنندگان براساس تکنیک تولید کالایی که اتخاذ کرده‌اند می‌توانند هزینه تولید را به‌شدت کاهش دهند و با افزایش تولید هزینه‌های آنها کاهش پیدا کند به‌نحوی که اگر تولیدکننده‌ای شروع به تولید کرد و به پیش رفت، تولید‌کنندگان بعدی نتوانند وارد رقابت شوند؛ زیرا با قیمت‌های بالاتری وارد بازار می‌شوند و بدیهی است تولید‌کننده اول به‌دلیل قیمت‌های پایین‌تر بازار را تسخیر می‌کند و رقبا را از عرصه به‌‌در کند و در نهایت به اعمال انحصار دست می‌زند. این تولید‌کننده آنچنان بازار را تحت کنترل دارد که حتی در شرایط انحصاری، هزینه کمتری را نسبت به تولیدکننده‌ای که تازه‌ وارد رقابت می‌شود، می‌پردازد. این شرایط نوعی از انحصار طبیعی است که مربوط به تکنیک و طبیعت تولید آن کالاست.

‌بازار‌ در ایران چه وضعیتی دارد؟ اگر بخواهیم این بحث را به‌صورت تاریخی دنبال کنیم، بازار‌ها در ایران چه نسبتی با بازار‌های مدرن در اواخر قرن ١٨ اروپا داشته‌اند؟

به‌طور کلی و از نقطه‌ نظر بازار تفاوتی وجود نداشته است. از اواخر قرن ١٨ و اوایل قرن ١٩، صنعت در اروپا رشد کرد و کالا‌های صنعتی وارد بازار‌ها شدند اما در ایران مشابه این کالا‌ها در بازار‌ها وجود نداشت اما بازار‌هایی مشابه کشور‌های اروپایی با کالا‌های کشاورزی در ایران وجود داشت؛ یعنی عده‌ای عرضه‌کننده کالا‌های کشاورزی و عده‌ای متقاضی این کالا‌ها بودند و طرف عرضه و تقاضا با یکدیگر مواجه می‌شدند و در نهایت قیمت کالا‌ها تعیین می‌شدند. اما اروپایی که آغاز به تولید کالای صنعتی به شیوه رقابتی کرده؛ بدیهی است زمانی که این کالاها را به ایران صادر می‌کند و وارد بازار‌های ایران می‌شوند به‌صورت طبیعی همراه با میزانی از انحصار است. این موضوع به شرایط بازار‌های ایران و نوع آن محصول بستگی دارد؛ یعنی آن کالا در شرایطی نیست که هرکسی بتواند آن را وارد کند یا صادرکنندگان آن کالا مجوز واردات را تنها به عده‌ای خاص می‌دهند. در نتیجه، نوعی از انحصار در بازار‌های ایران شکل می‌گیرد. در نتیجه، در بازار‌های ایران و آن بخشی که به واردات محصولات خارجی مربوط می‌شود، با شرایط متفاوتی روبه‌رو بوده است. مزیت‌های این بخش از بازار‌های ایران به دست کسانی می‌افتاده که به عرضه‌کنندگان خارجی دسترسی داشتند و با ارتباط‌هایی که برقرار می‌کردند، می‌توانستند مجوز واردات این محصولات را به دست آورند.

‌در این میان بازاریان به‌عنوان عناصری از بازار چه نسبتی با بازار دارند. به‌عنوان مثال کنشگری بازاریان در حوزه‌های اجتماعی چه نسبتی با مکانیسم بازار دارد؟

بازاریان اصطلاحی است که در ایران وجود دارد و در خارج از کشور از آن به‌عنوان Business man نام می‌برند؛ کسانی که اهل معامله و فعال اقتصادی هستند. اینها کسانی هستند که عمدتا کالا‌هایی را عرضه می‌کنند. ممکن است خود آنها تولید‌کننده باشند و آن را عرضه کنند یا اینکه کالا‌ها را از تولید‌کنندگان خریداری و عرضه کنند. نسبت میان بازاریان و بازار در گذشته به سنت‌ها مربوط می‌شده است. در بازار‌های سنتی نوعی از انحصار وجود داشته که نباید وجود می‌داشت. به‌عنوان مثال در گذشته رسم بر این بوده، کسی که در خراسان زعفران تولید می‌کرده است، با اولین کسی که در تهران رابطه برقرار می‌کرده و ارتباط داشته است؛ این رابطه باعث می‌شده که تولید‌کننده محصول خود را به کس دیگری نفروشد. این ارتباط سنتی بعد‌ها شکسته شد زیرا با گسترش بازار‌ها و حضور کسانی که حاضر بودند با قیمتی گران‌تر محصول را بخرند، این سنت و انحصار شکسته شد. البته همچنان بخشی از این سنت در لایه‌هایی از بازار وجود دارد. این موضوع نیز از دیگر تفاوت‌های بازار‌های اروپایی و ایران است. نوعی از ارتباط میان تولید‌کننده و عرضه‌کننده آن کالا در بازار، در کشور‌های اروپایی نیز وجود دارد؛ اما این ارتباطات و پیوند‌ها به ‌شدت و فراوانی بازار‌های ایران نیست.

‌بسیاری از تحلیلگران اجتماعی معتقدند دستکاری دولت در مکانیسم بازار موجب برانگیخته‌شدن و مقابله بازاریان با دولت در گذشته شده است. بحث من درخصوص نقش مکانیسم بازار است، این مکانیسم در بازار چه نقشی دارد و تا چه حد می‌توان درخصوص آن بحث کرد؟

وقتی به گروه بازاریان اشاره می‌کنیم، می‌بینیم این طبقه یا گروه اجتماعی در بسیاری از موارد و در دوره‌های متفاوت تاریخی با یکدیگر متحد شده‌ و تصمیماتی هم‌جهت را اتخاذ کرده‌اند. دلیل این موضوع روشن است و به منافع مشترک این گروه در بسیاری از موارد بازمی‌گردد. تهدید این منافع مشترک است که بازاریان را وا‌می‌دارد که به‌صورت گروهی تصمیمات و اقدامات مشترکی را انجام دهند. اما مقابله بازاریان که شما به آن اشاره کردید به سابقه‌ای تاریخی‌تر باز‌می‌گردد. ریشه‌یابی این مسئله به نقطه‌ای برمی‌گردد که عده‌ای از وابستگان نزدیک به دولت یا کسانی که در ساخت دولت نفوذ داشتند، شروع به تولید و واردکردن کالا‌های صنعتی کردند. این گروه به بازار کالا‌های کشاورزی که به‌صورت انبوه و وسیع تولید می‌شد نیز وارد شدند. این گروه با استفاده از رانتی که در اختیار داشتند، به‌راحتی می‌توانستند قیمت‌های محصولات را تغییر دهند و در گذر زمان قدرت بیشتری را به دست آوردند و در برابر بازاریان سنتی قرار گرفتند. تغییر موقعیت اقتصادی ایران در آن سال‌ها و ازدست‌رفتن جایگاه بازاریان سنتی در اقتصاد، باعث ایجادشدن برخورد بازاریان سنتی با دولت و طبقه جدید بازاری که در حال شکل‌گیری بود؛ شد. بگذارید با یک مثال این واقعیت در اقتصاد ایران را روشن کنم. بخشی از این نزاع با رقابت میان واردات نوشابه پپسی و کوکا‌کولا به نمایش درآمد. گروهی از بازاریان و بازرگانان ایران به آمریکا رفتند و کوکاکولا را محصولی دیدند که طرفداران زیادی دارد و تولید آن آسان است در نتیجه مجوز تولید آن را از شرکت تولید‌کننده دریافت کردند و تصمیم گرفتند دستگاه تولید‌کننده آن را وارد کنند. درعین‌حال گروهی که به دربار و دولت وابسته بودند متوجه شدند که دارند منافع زیادی را در بازار ایران از دست می‌دهند. این گروه نیز به‌سرعت برای دریافت مجوز از کوکا اقدام کردند، کوکاکولا مجوزی به آنها نداد و در نتیجه آنها رفتند و از پپسی مجوز تولید نوشابه گرفتند. نمایندگان کوکاکولا سریع‌تر اقدام کرده بودند و در این زمان می‌توانستند بازار را تصرف کنند؛ اما این گروه از طریق نفوذی که در دولت داشتند مانع از ترخیص دستگاه‌های کوکاکولا از گمرک شدند تا اینکه دستگاه‌های تولید پپسی رسید و اجازه داده شد ترخیص شوند. از آن زمان رقابت میان این دو شرکت در بازار‌های داخلی ایران آغاز شد. در نتیجه تهدید منافع بازاریان اصیل توسط گروهی که به دربار و قدرت نزدیک بودند باعث افزایش نزاع شد. البته رابطه پیچیده و عمیق بازار را با علما نباید از نظر دور داشت. پیوند و نزدیکی بازار و علما موجب شد این گروه تحت‌تأثیر فتوا‌های حضرت آیت‌الله خمینی قرار بگیرد و در جریان مبارزات انقلابی حضور پررنگی داشته باشد.

شما در بررسی موضوعی که منافع بازاریان را تهدید می‌کند به مداخله بخش‌هایی از قدرت در بازار، اشاره کردید. مداخله در اقتصاد به انحای مختلف، پس از انقلاب اسلامی نیز وجود داشته است. به‌طور مشخص بازار در ساختار اقتصاد کلان ایران و سیاست‌گذاری اقتصادی چه نقشی دارد؟ و آیا اقتصاد ایران می‌تواند به‌سمت اقتصاد بازار پیش رود؟

 شکل‌گیری اقتصادبازار به سیاست‌گذاری‌های اقتصادی بازمی‌گردد. به اعتقاد من اقتصاد امروز ما براساس اقتصاد بازار است.

‌یعنی شما فکر می‌کنید اقتصاد ما براساس اقتصاد بازار به پیش می‌رود؟

بله اقتصاد ما براساس اقتصاد بازار به پیش می‌رود نه هیچ چیز دیگر! شما هر کالایی که بخواهید می‌توانید با مراجعه به آن بازار، خریداری کنید یا سفارش دهید. این همان مکانیسم بازار است و با اقتصاد کوپنی فاصله زیادی داریم. بله مداخله در اقتصاد و بازار پس از انقلاب هم رخ داد؛ زیرا پس از انقلاب نیز عده‌ای به دولت نزدیک بودند و نفوذ داشتند و ازاین‌طریق توانستند رانت‌هایی را برای خودشان به دست آورند. در نتیجه آن بخشی از بازار که این دسترسی را نداشت به مقابله افتاد.

‌با وجود سازوکار اقتصاد بازار در اقتصاد ایران، شما دلایل شکست بازار را به مفهوم اقتصادی آن چه می‌دانید؟

در تمام دنیا برخی از بازار‌ها دچار شکست می‌شوند. زمانی که در اقتصاد می‌گوییم یک بازار دچار شکست شده است، یعنی آن شرایط رقابتی یا نزدیک به رقابتی در آن وجود نداشته است. اولین دلیلی که باعث شکست بازار می‌شود وجود کالا‌های عمومی است؛ یعنی کالاهایی که بخش خصوصی تمایلی برای تولید آن ندارد؛ مانند خیابان، جاده تیر چراغ برق و... . این قبیل موارد نمی‌تواند منافع بخش خصوصی را تأمین کند در نتیجه بخش خصوصی به تخصیص منابع نمی‌پردازد. لزوم کالای عمومی یک نوع شکست بازار است. یکی دیگر از دلایل شکست بازار پیامد‌های خارجی است، به‌عنوان مثال می‌توان به وضعیت محیط ‌زیست و آلودگی‌های محیطی اشاره کرد. در این مورد حتی اگر تولید کالایی در شرایط رقابتی باشد؛ اما تولید آن منجر به آلودگی شود، تولید‌کننده از شرایط کارایی بازار خارج می‌شود و زمانی‌که کارایی مخدوش شود، می‌توان گفت بازار دچار شکست شده است. شکست بازار آن‌قدر اهمیت داشت که در دهه ٨٠ میلادی، روش‌شناسی اقتصاد دگرگون شود؛ حتی کشور‌هایی مانند آمریکا که براساس نظریه‌های نئوکلاسیک اعتقاد داشتند باید براساس مکانیسم بازار عمل کنند؛ این واقعیت را پذیرفتند که بازار در این موارد دچار شکست می‌شود؛ در نتیجه باید دخالت‌هایی در آن صورت داد.

‌شما پیش‌ازاین در آثارتان به ضرورت ساختار تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در حوزه اقتصاد تأکید داشته‌اید. از این زاویه چگونه می‌توان به بازار نگاه کرد؟ کما اینکه تجربیات گذشته نشان داده ‌است اگر مداخلات و تصمیم‌سازی‌ها براساس یک روند عقلانی انجام نگیرد، می‌تواند برای اقتصاد زیان‌بار باشد.

ببینید این سیستم بازار است که اهمیت دارد. اگر بازار‌هایی دچار شکست نشده باشند و انحصار در آنها وجود نداشته باشد، بهترین تصمیم این است که بازار را به حال خود رها کنیم و در آن دخالت نداشته باشیم و بگذاریم بازیگران اصلی، یعنی عرضه‌کنندگان و متقاضیان کار خود را انجام دهند، اما اگر در بازار‌هایی شکستی رخ دهد باید از نظریه‌ها و تئوری‌هایی که به‌خصوص در دهه ٦٠ میلادی طرح شده‌اند، استفاده کرد؛ البته ریشه برخی از این تئوری‌ها به پیش از اینها و به قبل از جنگ جهانی دوم بازمی‌گردد. دراین‌باره می‌توان به نظریات پیگو اشاره کرد. در شرایط شکست بازار، باید با استفاده از مکانیسم‌هایی، که این نظریه‌‌پردازان طرح کرده‌اند، در بازار مداخله کرد تا بازار به‌سمت کارایی هدایت شود.

‌در روز‌های اخیر شاهد صدور بخش‌نامه‌ای توسط معاون رئیس‌جمهور بوده‌ایم. براساس این بخش‌نامه افزایش قیمت تمامی کالا‌ها باید با هماهنگی دولت انجام شود. مداخله در بازار مدنظر شما، چه نسبتی با این بخش‌نامه دارد؟

این بخش‌نامه دخالت بی‌مورد در بازار است.

‌این دو چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟

این بخش‌نامه در پی تثبیت قیمت‌ها است و برای تمامی کالاها و بازار‌ها صادر شده است. باور برخی اقتصاد‌دانان به مداخله دولت در بازار؛ به معنی تثبیت و تعیین قیمت‌ها توسط دولت نیست. این نظریه‌پردازان به عامل اختلال و شکست بازار اشاره دارند و در پی این هستند که ابزار‌های کنترل این عامل را طراحی کنند تا بتوانند این مانع را برطرف کنند.
اگر عامل شکست بازار نباشد، هرگونه دخالت دولت، اختلال ایجاد می‌کند و اصولا اقتصاد به بخش‌نامه‌های دولت که سال‌های سال تجربه شده است، گوش نمی‌دهد. اقتصاد زبان خودش را می‌فهمد.
نظرات بینندگان