پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزگاري که جهل زمين را در برگرفته بود و نفسهاي انسانيت به شماره افتاده بود و زنجيرهاي جهل و بت پرستي سلطه قهرآميز خود را بر جان بشريت محکم نموده بود و دندانه هاي خرافه پرستي و تعصبهاي جاهلانه بر عمق جان او نزديکتر مي شد و ننگ لات و عزي بر دامن شرافت انسان نشسته بود و اشرف کائنات به نظاره پست ترين وجهه زميني اش ايستاده بود؛ ديگرعطوفت و عشق راهي بر حصار سنگي قلبهاي بت پرستان نمي يافت. آنگونه که فرزندکشي رسم رايج زمان شده بود. جنگهاي خونين و يغماگري مايه مباهات باديه نشينان.
و فضايل اخلاقي و انساني در زيرخروارها خاک جهل و فراموشي خفته بودند. جنگجويان عرب قرين نام خود ننگ جاهليت را يدک مي کشيدندکه ناگهان در سايه عنايت سبحان نسيم رحمت و عنايت يزدان به امداد زمينيان آمد. و طليعه فرخنده اي از صبح صادق سعادت بر شام تاريک زمين درخشيدن گرفت.
آري گل وجود محمد(ص)، نبي رحمت، آيت هدايت، از کوير خشکيده عربستان سر برآورد.
ولادت محمد(ص)، ارکان جهل و جاهليت را در جاي جاي جهان به لرزه آورد. و محمد(ص) همگام با طلوع فرخنده خورشيد خاوران، در روز جمعه هفدهم از ماه ربيع الاول سنه عام الفيل تکبيرگويان پا بر بساط خاکيان نهاد. ولادت محمد(ص) آغاز سعادت بشريت بود.
عبدالمطلب(ع) ستودني ترين نام زمين را که مشتق شده از نام نامي محمود آسمانها بود، براي او انتخاب نمود. محمد(ص) زيباترين نمود عالم خلقت بود. از همان جواني روزهاي بسيار زيادي را به غار حرا مي رفت و در سکوت آن و دور از بي خبري مردمان چشم به رحمت آسمان و حکمت هاي بديع جهان مي دوخت و به نظاره افقهاي بيکرانه هستي مي نشست.
شايد از همين رو بود که سينه آسمانيش وسعت را از پهنه آسمان ربوده بود. کلامش به صداقت ايمان آراسته بود. از خلق و خوي اش شميم عطوفت سبحان مي تراويد. و با اين همه خاضع ترين و خاشع ترين خلق در ميان مردمان و امين ايشان بود.
ساده مي زيست و بسيار مهربان بود. طوري که وقتي از کوچه ها عبور مي کرد کودکان به سويش مي شتافتند آنگونه که به آغوش پدر مي شتابند و بر دامن و حتي بر کتفهاي مبارکش سوار مي شدند.
خداوند پرچم روشنگري و هدايت خلق را به دستان آسمانيش سپرد و محمد(ص) رشته اتصال عالم خاک با عظمت افلاک گرديد. ديگر جرعه هاي هدايت آسمان و حکمت لايزالي سبحان ابتدا بر ملکوت قلب احمد(ص) مي نشست و از زبان او بر افهام و اذهان آدميان نقش مي بست و بر جاري زندگيشان مي نشست.
به اين طريق بود که جاهليت دوران به رنگ و بوي عرفان و نشانه هاي ايمان آراسته مي شد و محمد(ص) همچنان بردبار پرچم هدايت نسلها را به دوش گرفته و پيش مي رفت.
آنطور که توانست از بت پرستان مکه و متعصبان عصر جاهليت مؤمناني شهادت طلب و ايثارگراني فداکار تربيت کند که خرافه هاي زمان و آيين نياکان را به زير پاهاي غيور خود نهادند و الگو و فخر انسانيت براي همه اعصار شدند.
سلام خدا بر محمد پسرعبدا...، سلام بر او که جانش معدن ايمان بود.
سلام بر او که در جاهليت دوران فرو نشد بلکه جاهلان را از غرقابهاي جهل زمان رهانيد.
سلام بر بشير الهي نذير آسماني و سراج منير هدايت.
سلام بر او که گل وجودش پرده از راز آسماني خلقت زدود و راز آفرينش را در شميم يگانه پرستي و وحدانيت سبحان که از وجود آسماني اش مي تروايد معني نمود که اگر محمد(ص) نبود در آفرينش آسمانها و زمين سودي نبود: لولاک لما خلقت الافلاک.
سلام اي آفتاب برج رحمت
سلام اي برج و باروي محبت
سلام اي پادشاه ملک لولاک
سلام اي ما وراي فهم و ادراک
سلام اي خطبه طه و ياسين
به نامش خوانده سلطان سلاطين (ديوان شهريار)
* صديقه درويش زاده