پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پايگاه نشنال اينترست درباره توافق هستهاي ايران و غرب مينويسد: درحاليکه ايران و آمريکا به توافق هستهاي تاريخي نزديک ميشوند، اين بحث وجود دارد که آيا اين توافق به معناي تسليم شدن در برابر منافع ايران در خاورميانه است و يا فرصتي براي کمک به ايجاد ثبات در منطقه. اگر آمريکا و شرکاي آن درسهايي را از توافقات هستهاي قبلي با ايران بياموزدند و راهبرد کاملاً هماهنگي را در منطقه به پيش برند، اين احتمال بالقوه وجود دارد که ظرف چند سال آينده منطقه بحران زده خاورميانه بهبود يابد. به همين خاطر خود توافق تنها نيمي از چالش است: نيمه ديگر ايجاد چارچوب ژئوپولتيکي پس از توافق است که جاهطلبيهاي ايران را مهار نمايد.
از سال 2009، اوباما راهبرد تعامل و فشار را درباره برنامه هستهاي ايران دنبال ميکرد که در آن دائماً مذاکره کردن پيشنهاد ميشد و در عين حال فشارهاي اقتصادي و ديپلماتيک نيز وجود داشت. اما ايران تبعيت نميکرد.
اين رويکرد در تغيير رفتار ايران شکست خورد چرا که اين کشور تحريمهاي موجود را تهديدي براي خود در نظر نميگرفت. اين مساله با اعمال تحريمهاي شديد انرژي و مالي از سال 2012 که باعث کاهش 50 درصدي صادرات نفت ايران شد تغيير کرد.
با افزايش تهديدات عليه جمهوري اسلامي، حسن روحاني به عنوان رئيس جمهور ايران در سال 2013 انتخاب شد. رهبر ايران نيز به روحاني اجازه داد تا درباره برنامه هستهاي با غرب مذاکره کند. پس فرصتي براي مذاکرات ايران و آمريکا فراهم شد. زمينه اين گفتگوها توسط عمان فراهم شد.
نويسنده اين مقاله در ادامه ادعا ميکند: سياستگزاران آمريکايي بايد از اين تجربه درس بگيرند. در حال حاضر، موضع ايران در منطقه از هر زمان ديگري ضعيفتر است. حاکميت ايران معتقد است که قدرت اين کشور با افزايش تاثيرگذاريش در سوريه، عراق، يمن و لبنان افزايش يافته است. ايران معتقد نيست که آمريکا براي مقابله با نفوذ اين کشور در منطقه جدي است. اما در واقع ايران در چنين وضعيت بزرگي نيست. در باتلاق سوريه ايران، بسيار براي بقاي بشار اسد سرمايهگزاري کرده است. در عراق، راهبرد حمايت از شيعيان توسط حکومت نوري المالکي باعث خشم اهل تسنن و ظهور داعش شد. در يمن هم خيلي درباره نقش ايران صحبت شده است، اما در واقع هيچکس در آنجا بر اوضاع مسلط نيست.
تلاشها براي تغيير محاسبات ايران با حمله سعويها به يمن همراه با اين نشانه که آمريکا نيز در اين خصوص نقش تعيينکنندهاي خواهد داشت شروع شده است. عقبنشينيهاي اخير نظامي حکومت سوريه نيز ميتواند بر ارزيابي ايران تاثير بگذارد. در واقع، حمله سعوديها به يمن و فشارهاي جديد بر بشار اسد توسط سعوديها و ديگران بعنوان خاورميانه پس از توافق هستهاي محسوب شود: در آن همپيمانان منطقهاي آمريکا ميفهمند که بايد اقدامات بيشتري را براي مهار ايران انجام دهند.
اما آمريکا و همپيمانان منطقهاي آن ميتوانند اقدامات ديگري را نيز براي فشار آوردن به ايران انجام دهند. اين ميتواند با تدوين راهبرد منسجمي شروع شود که در زمانيکه سران عرب با باراک اوباما در کمپ ديويد ملاقات ميکنند مورد بحث قرار گيرد. برخي مولفههاي اين راهبرد عبارتند از تبادل بيشتر اطلاعات، سياست قدرتمندتر دريايي براي مقابله با ارسال تجهيزات توسط ايران، ريسکپذيري بيشتر در عملياتهاي مخفي با حضور شرکاي عرب و آموزش شرکاي سني آمريکا براي مقبله با ايران.
در حاليکه واشنگتن به تهران ميگويد که نفوذش به نهايت خود رسيده است، آمريکا بايد با آغوش باز از تغيير رفتار ايران حمايت کند. پس از توافق هستهاي، آمريکا بايد براي مذاکره درباره مسائل منطقهاي با ايران به صورت دوجانبه آماده باشد.
نويسنده اين مقاله در انتها مينويسد: يک چيز قطعي است. تنها راه براي اينکه توافق هستهاي به تواند به نفع آمريکا و شرکايش باشد اين است به طور همزمان از فشار و تعامل براي تعيين شرايط جديد رابطه با ايران استفاده کرد.
چطور حزبالله به توافق هستهاي با ايران نگاه ميکند: ما ميبريم و شما ميبازيد
هفتهنامه ويکلي استاندارد مينويسد: هفته گذشته نيروي هوايي رژيم صهيونيستي توانست محموله موشکهاي برد متوسط متعلق به حزبالله را نابود کند و هشداري به اين گروه دهد. با اين حال، حزبالله و حاميان آن در تهران از يک چيز مطمئن هستند. رژيم صهيونيستي از منظر ايران بازيچه دست آمريکا است و ايران هم اختيار اوباما را در دست دارند. کاخ سفيد از توافق هستهاي با ايران به عنوان توافق برد - برد ياد ميکند، اما حزبالله اينگونه به اين توافق نگاه نميکند. از منظر حزبالله در موازنه طولاني مدت بين ايران و آمريکا بايد يک طرف برنده و يک طرف پيروز شود. ايران ميبرد و آمريکا ميبازد.
طي چند هفته اخير، رسانههاي وابسته به حزبالله دارند يک پيروزي راهبردي را جشن ميگيرند. در سرمقالهاي که در روزنامه الاخبار چاپ شد، آمده است توافقي که در لوزان حاصل شد، توافق برد - برد نيست، بلکه در اين توافق غرب بازنده ميشود.
از منظر حزبالله و حاميان ايراني آن، سخنان اوباما مبني بر اينکه گزينه ديگري براي آمريکا به جز توافق هستهاي وجود ندارد به اين معنا است که اگر آمريکا به ايران حمله کند هيچ شانسي در مذاکرات هستهاي نخواهد داشت. يا گزينه نظامي روي ميز است يا نيست. از منظر حزبالله و ايران، اوباما هيچگاه گزينهاي نداشته است. در حقيقت، زمانيکه آمريکا نميتواند ايران با استفاده از زور وادار به کنار گذاشتن برنامه هستهايش نمايد، پس آمريکا در واقع تسليم ايران شده است.
از اين لحاظ، حزبالله با اوباما موافق است که اين توافقي تاريخي محسوب ميشود. حزبالله معتقد است که آمريکا ايران را به عنوان يک کشور هستهاي پذيرفته است. اما حزبالله همچنين فهميده است که کاخ سفيد با به رسميت شناخته شدن اين مساله به ايران براي جايگاهش در موازنه قدرت در منطقه کمک کرده است.
منبع : مشرق