ویشكا آسایش امسال با بازی در «ورود آقایان ممنوع» سیمرغ بلورین بهترین
بازیگر فجر را از آن خود كرد، نخستین تجربه بازیگری ویشكا آسایش بازی در
نقش «قطام» بود كه او را در یك سریال پرطرفدار به یك ستاره تلوزیونی بدل
كرد.
ویشكا آسایش بازیگری گزیدهكار است، او در «ورود آقاین ممنوع» مدیر منضبط
یك دبیرستان دخترانه است كه جز كسب افتخار دختران دبیرستانش در المپیاد
دغدغه دیگری ندارد و خشك و مثل یك سرباز زندگی میكند، درخشش آسایش در این
نقش متفاوت، بهانهای شده تا «شرق» به گفتگو با او بنشیند.
چرا در یك برههای از زمان ویشكا آسایش حضور پررنگی در سینما و تلویزیون دارد و به یكباره هنر خالی از حضورش میشود؟
-من چهار سال به دو دلیل كار سینمایی نكردم: یكی اینكه بچهدار شدم و
دیگر اینكه نقشهایی كه بعد از «قطام» به من پیشنهاد میشد هیچ جذابیتی
نداشت و تقریبا همه نقشهایی كه به من پیشنهاد میشد كلیشه و تكراری بود
به همین دلیلترجیح دادم كمكار باشم تا اینكه 20 نقش شكل همكار كنم.
البته این نقص در كلیت تلویزیون و سینمای ما وجود دارد كه
بازیگر به محض اینكه در نقشی موفق عمل میكند دیگر همان نقشها برایش
حتی نوشته میشود. این مساله به تكراری بودن كلیت سوژهها بر میگردد؟
هم به تكراری بودن برمیگردد هم اینكه اصلا كارگردانها و نویسندهها به
این مساله دقت نمیكنند كه بازیگر باید بتواند نقشهای مختلف را بازی كند
و به صرف اینكه یك نقش را خوب كار كرد نباید رلهای تكراری به او
پیشنهاد شود، متاسفانه سناریوی خوب كمتر نوشته میشود. «ورود آقایان
ممنوع» بدون اغراق از معدود سناریوهایی بود كه به درستی نوشته شده و نقش
زن داستان بسیار خوب و قوی پرداخت شده است.
-یادم میآید كاندیداهای دیگری برای حضور در این نقش وجود داشتند و به یكباره تصمیم گرفتند كه با شما كار كنند؟
-بله، گویا كاندیدا زیاد داشتند بسیار جالب وارد این پروژه شدم. قبل از
حضور در این كار به عنوان طراح صحنه و لباس در كار كاظم راست گفتار
مشغولكار بودم كه بهاره رهنما به عنوان بازیگر برای تست آمد، آنجا همدیگر
را دیدیم و بهاره به من گفت پیمان برای یك پروژه دنبال تو میگردد. همان
موقع به پیمان زنگ زد و من به دفتر خانم حكمت رفتم كه جلسهای با حضور
رامبد، پیمان و آقای خرقهپوش صورت پذیرفت و در آن فاصله كه رامبد داستان
را در پنج دقیقه برایم تعریف كرد شیفته نقش شدم و تصمیم گرفتم بازی كنم.
جالب است بدانید همه چیز بسیار سریع صورت گرفت و ما وارد كار شدیم.
-با توجه به دوری چند ساله شما از سینما و خاص بودن نقش و دوری
از كاراكتر خود شما این نگرانی را نداشتید كه نتوانید خانم دارابی را به
این خوبی بازی كنید؟
-بسیار نگران بودم با توجه به تمام حرفهایی كه وجود داشت و میگفتند
خیلیها معتقدند كه نمیتوانی این نقش را در بیاوری، اما قبل از كار
بسیار تمرین كردیم، با رامبد و پیمان درباره ایدههایمان صحبت كردیم، حتی
یادم میآید یكی از دوستان پیشنهاد كرد كه من صدایم را كلفت كنم اما
رامبد مخالفت كرد. به هر حال درباره این كاراكتر خیلی فكر كردیم و شخصیتش
را كاملا شناختم. این مدیر كسی است كه مثل یك سرباز زندگی میكند، زندگی
را برای خودش سخت میگیرد.
-اصولمند است؟
-بله كاملا، آرایش نمیكند نه به دلیل اینكه دوست ندارد به دلیل اینكه
اصلا به این مساله فكر نمیكند و برایش اهمیت ندارد. این كاراكتر حتی
خودش را هم در آینه نمیبیند. به هر حال وقتی این كاراكتر را به خوبی
شناختم درك كردم كه حتی خشكی این زن از چه نوعی است.
-به نظرم مدتی كه از سینما دور بودید این فضا را برایتان به
وجود آورد كه بتوانید با دقت بیشتری نقشهایی كه به شما پیشنهاد میشود را
واكاوی كنید. متاسفانه در حال حاضر بازیگران ما در آن واحد چند نقش
بیربط را در چند كار مختلف كار میكنند و وقتی را كه لازم است برای
كارشان نمیگذارند؟
-كاملا درست است، البته من هرگز چند كار را همزمان انجام ندادم. با اینكه
من طراح صحنه هستم هیچ وقت قبول نكردم در یك فیلم هم طراحی صحنه را انجام
دهم و هم بازی كنم زیرا معتقدم باید روی یك مقوله تمركز كرد.
-در «هشت پا» داوودنژاد هم طراح صحنه بودید و هم بازیگر؟
-بله، این تنها استثنای كار من است و آن هم به این دلیل بود كه من اصلا
از ابتدا قرار نبود طراح صحنه باشم اما طراح ما دچار مشكلی شد و نتوانست
ادامه دهد و آقای داوودنژاد از من خواستند و من هم همكاری لازم را با گروه
در این زمینه كردم. اما با اینكه در یك پروژه چند كار را با هم انجام
دهم مخالف هستم. هرگز دغدغه ستاره شدن نداشتم و همواره به كیفیت كارم فكر
كردهام. «ورودآقایان ممنوع» را چهار بار دیدم و دوست دارم باز هم ببینم و
از دیدنش لذت میبرم زیرا همه اجزای فیلم خوب است. تنها خوب بازی كردن
بازیگر مهم نیست، مهم این است كه یك گروه خوب وجود داشته باشد.
-چطور شد كه به سیمرغ رسیدید؟
-باور كنید هنوز هم در شوك هستم، دقیقا مانند بچههایی بودم كه بهشان
میگویند این كار را نمیتوانی انجام دهی و آنها همه تلاششان را برای
این كه آن كار مورد نظر را به نحو احسن انجام دهند به كار میگیرند. به
دلیل اینكه من از اول دیدم كه آدمها شك دارند و نگران هستند نتوانم نقش
را در بیاورم، سعی كردم ثابت كنم عدم حضور من به مدت چهار سال دلیل بر
این نمیشود كه نتوانم دیگر كارم را درست انجام دهم.
-به نظر من یكی از محاسن بازیگری شما این است كه مانند بسیاری از بازیگران دیگر اسیر تغییر میمیك نیستید؟
-بله تغییرات میمیك برای من مهم نیست و تمام مدت در فیلمبرداری به این
مسایل توجه نمیكنم، بازیام را میكنم، یك نكته جالب در این فیلم هم
دقیقا همین بود كه گفتند تو به واسطه گریم باید زشت شوی كه من خیلی هم
استقبال كردم به خاطر متفاوت بودن این گریم و نقش. وقتی درگیر خودت و
نگران میمیك صورتت نباشی كارت را به خوبی انجام میدهی، وقتی با وجودت
بازی كنی در چشمانت هم معلوم است وقتی ادا در میآوری تماشاگر با هوش
میفهمد و به این واسطه پس زده میشوند، باید واقعی بازی كنی، وقتی در
كافه با دوستت نشستی هرگز به گونهای نمینشینی كه از نظر دیگران خوب به
نظر بیایی. در بازی هم باید به همین شكل باشد وقتی به كارگردان اعتماد
داشته باشی باید خودت را به او بسپاری و همه چیز درست پیش میرود. من به
رامبد خیلی اعتماد داشتم و به همین خاطر خودم را به او سپردم و نتیجه كار
خوب از آب درآمد.
-«ورود آقایان ممنوع» اولین كار بلند سینمایی رامبد جوان است پس این اعتمادی كه شما میگویید از كجا میآید؟
-ببینید من برایتان یك مثال زدم وقتی رامبد میگوید كه من نمیخواهم صدایت
را كلفت كنی این مساله از سر دانش میآید. رامبد كارگردانی است كه كارش
را بلد است و میداند كه دقیقا چه میخواهد و این حسن بزرگی برای یك
كارگردان محسوب میشود. بعضی وقتها ما سر یك صحنه با هم به نتیجه
میرسیدیم و رامبد میرفت خانه فردای آن روز میگفت، فكر كردم اگر این
گونه بگیریم حتما بهتر خواهد بود به كار فكر میكرد و به نظر من كارگردان
بسیار مسلطی است. رامبد كار كمدی زیاد انجام داده است، بسیار شاد بود و در
دورخوانی دقیقا مغلوب بود كه رامبد میداند چه میخواهد.
-با اینكه در حال حاضر دیگر مدیری كه این همه خشك باشد وجود
ندارد اما این نقش غلو شده به نظر نمیرسد و به این واسطه تماشاگر را پس
نمیزند؟
-ما واقعا خیلی زیاد تمرین كردیم و حتی خیلی هم حواسمان بود كه به واسطه
میمیك صورت و بالا دادن بیش از حد ابروها نقش غلو نشود، ببینید در عین
اینكه مدیر خشكی است اما خیلی زود هم گول میخورد و بچهها از ضعف او مطلع
هستند و این كاراكتر را سوئیت میكند و اغراق نیست. یكی از دلایلی كه
این نقش طبیعی شده است شناخت از كلیت این كاراكتر است تعریفش كردیم و
شخصیت را كالبد شكافی كردیم دقیقا حس كردیم كه از كجا آمده است و هرگز
این نقش فقط حفظ كردن چند دیالوگ نبوده كه با ژست جلوی دوربین گفته شود.
-با توجه به اینكه سینمای كمدی مدتی است به سمت لودگی رفته است
پذیرفتن بازی در یك فیلم كمدی ریسك بالایی را میطلبد چگونه شما این ریسك
را پذیرفتید؟
-من همیشه دوست داشتم فیلمهای كمدی بازی كنم زیرا شوخی را میفهمم اما
در این پروژه به هر حال نام پیمان برای من بسیار مهم بود، پیمان یكی از
بهترین طنزنویسان كشور است و وقتی برای من داستان را تعریف كردند سر و ته
داشت و خالی از شوخیهای كلامی لوس بود به معنای واقعی من با یك موقعیت
كمدی روبه رو بودم واقعا تعجب كردم كه چرا پیمان و رامبد كاندیدا نشدند.
-مدتی كه بازی نمیكردید كار طراحی صحنه انجام میدادید؟
-یك كار تئاتر انجام دادم، كار آقای راست گفتار هم قبل از شروع بازی در
فیلم رامبد را هم طراحی صحنه و لباسش را به عهده داشتم، در سینما از این
كار لذت نمیبرم زیرا پیش تولید نمیشود و خانهها را همان گونه كه هست
انتخاب میكنند و من این گونه كار كردن را دوست ندارم باید به واسطه
طراحی كاراكتر را در جریان تعامل با كارگردان دربیاوری. در «ورودآقایان
ممنوع» آتوسا قلمفرسایی بسیار زحمت كشید تا این مدرسه را با آن راهروها و
كلاسها درست كند.
-طراحی صحنه چقدر به بازی بازیگر كمك میكند؟ طراحی كه اصولا دیده
نمیشود و در همین فیلم كه مثال زدید آنقدر طراحی در موقعیت حل میشود كه
به چشم نمیآید؟
-دقیقا باید طراحی حل شود و بازیگر به این واسطه باور كند كه الان در یك
مدرسه است، طراحی صحنه در پیدا كردن شخصیتی كه قرار است بازی كنی بسیار
مهم است. طراحی صحنه به علت نبود بودجه و تایم كم متاسفانه خیلی در سینمای
ما توجه نمیشود در حالی كه میتواند نقش تعیین كنندهای در بازی
بازیگران داشته باشد.
-در حال حاضر مشغول به چه كاری هستید؟
در حال بازی در فیلم پیمان معادی هستم.
چطور به این فاصله حاضر شدید دوبار فیلم بازی كنید؟
-سناریو را دوست داشتم، از پیمان معادی هم زیاد تعریف شنیده بودم.
-البته از بازیش دیگر؟ و این چه ربطی به كارگردانی دارد یك
بازیگر به صرف اینكه بازیگر خوبی است،نمیتواند كارگردان خوبی هم باشد؟
-بله، دقیقا ولی پیمان معادی نویسنده خوبی هم هست و من از نحوه برخوردش و سناریو خیلی خوشم آمد و تصمیم گرفتم در آن كار كنم.
اسم فیلم و بازیگران؟
برف روی كاجها نام فیلم است. مهناز افشار، حسین پاكدل و...
دریافت سیمرغ چقدر در پیشنهاد كارهای بعدی تاثیر گذار خواهد بود؟
امیدوارم در جهت مثبت تاثیر بگذارد و بدانند كه نقشهای متفاوت را میتوانم بازی كنم و دوباره نقشهای كلیشهای به من پیشنهاد نكنند.
حرف آخر؟
-در «ورود آقایان ممنوع» ما یك تیم خوب و حرفهای داشتیم اگر من سیمرغ
گرفتم به دلیل گروه خوب و پارتنر بازی من و آقای عطاران بود. هیچ كس
نمیخواست خودش را نشان دهد و همه برای كلیت فیلم تلاش میكردند.