در روایت تاریخی، ضرورت انجام عملیات سرنوشتساز، موجب طراحی عملیات کربلای ۴ با هدف پیشروی به سمت بصره و در نتیجه تثبیت موقعیت ایران پس از پیروزی فاو، برای پایان دادن به جنگ بود. شکست عملیات کربلای ۴، وضعیت سیاسی - نظامی موجود را به مخاطره انداخت، چنانکه بیم آن وجود داشت که عراق با حمله به فاو، موازنه نظامی را تغییر دهد. در چنین شرایطی، پیروزی در عملیات کربلای ۵، نتایج شکست در عملیات کربلای ۴ را تحت تأثیر قرار داد. با این توصیف، عملیات کربلای ۵، در تداوم درسهای حاصل از شکست عملیات کربلای ۴ و امکاناتی که برای این عملیات فراهم شده بود، انجام گرفت و در روند جنگ تأثیر سرنوشتساز داشت، زیرا با ایجاد تردید در توان دفاعی عراق و همزمان تشدید درگیری در خلیج فارس، اراده بینالمللی را برای پایان دادن به جنگ شکل داد و در قطعنامه ۵۹۸، برای نخستین بار خواستههای ایران مورد توجه قرار گرفت و به تصویب رسید.
در این روایت تاریخی، عملیات کربلای ۴، به دلیل شکست و تامین نشدن اهداف سیاسی - نظامی، بیرون از تاریخ است و تنها به دلیل پیشروی لشکر ۱۹ فجر و تیپ حضرت ابوالفضل(ع) در منطقه شلمچه، درسهای آن در پیروزی عملیات کربلای ۵ مورد توجه فرمانده کل سپاه قرار گرفت و طراحی عملیات بر اساس آن انجام و به پیروزی رسید. در حالی که با ورود غواصان شهید، عملیات کربلای ۴، از نقطه عزیمت نگرش جامعه به مظلومیت شهدا و تامل بر علت و چگونگی آن، وارد تاریخ شد و چند و چون درباره این عملیات با رجوع به تاریخ مورد بحث قرار گرفته است. روایت جدید درباره عملیات کربلای ۴، بیانگر نوعی جدال میان روایت تاریخی از واقعه با روایت جدید جامعه از عملیات کربلای ۴ است. در این میان مناقشات جدیدی که درباره پرهیز از استفاده سیاسی از شهدا صورت میگیرد، ناظر بر وجود دیدگاهی است که طی سالهای گذشته در تشییع و تدفین شهدا در اماکن عمومی وجود داشت، ولی اکنون به موضعگیری آشکار با واکنش عمومی و بیانیه بخشی از خانواده شهدا تبدیل شده است. ظهور نشانههای جدید در شکلگیری روایت جامعه از جنگ، ناظر بر این معنا است که در فضای اجتماعی سازوکارهای بروز و ظهور سطحی از واکنش اجتماعی، به روایتهای موجود از جنگ و انقلاب، در حال تکوین است.
موضوع قابل توجه این است که سه مفهوم لو رفتن عملیات، شکست عملیات کربلای ۴ و شهادت غواصان دست بسته، هر سه تاریخی است، اما ترکیب و نتیجهگیری درباره آنها و ساختن روایت جدید از عملیات کربلای ۴، حاصل شرایط پس از واقعه تاریخی و در برابر روایت رسمی و تاریخی از واقعه است. به این اعتبار، میتوان پذیرفت که تاریخ همواره تاریخ معاصر است، زیرا از نقطه عزیمت حال به گذشته، مفاهیم و دادههای تاریخی، در خدمت روایت جدید قرار میگیرد.
برای شناخت روایت جدید، بجای تمرکز بر مفاهیم سه گانه و توضیح بیشتر آن، باید بر چگونگی ترکیب آنها در ساختن روایت جدید توجه کرد. با وجود آنکه درباره لو رفتن عملیات و شکست آن، طی ۲ دهه گذشته، مطالبی گفته و نوشته شده است، تأثیر شرایط حال در ساختن روایت جدید اینگونه است که با انتشار خبر انتقال شهدای غواص، این روایت شکل گرفت در حالی که طی دو دهه گذشته، با وجود اخبار و گزارشهایی که در این زمینه گفته و نوشته شده بود، اما چنین تصویری ساخته نشده بود. با این توضیح اگر بلافاصله پس از اتمام جنگ خبر کشف شهدای دست بسته غواص منتشر میشد، روایتی که هم اکنون شکل گرفته، ساخته نمیشد، زیرا زمینههای سیاسی- اجتماعی آن وجود نداشت.
بدین ترتیب روایت از عملیات کربلای ۴، با نشان دادن این موضوع که چگونه پس از واقعه زمینه و شرایط سیاسی - اجتماعی میتواند در شکلگیری روایتهای جدید از جنگ نقش داشته باشد، بسیار قابل توجه است. در واقع عملیات کربلای ۴ با رجعت شهدای غواص دست بسته و تحت تأثیر ملاحظات سیاسی - اجتماعی، وارد تاریخ شد.
* پژوهشگر جنگ ایران و عراق / تاریخ ایرانی