arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۱۱۱۶۸
تاریخ انتشار: ۵۵ : ۱۰ - ۰۱ تير ۱۳۹۴

هنرمندان در دست‌انداز شبکه‌های اجتماعی

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی این روزها بیش از پیش وارد تار و پود زندگی مردم شده‌اند و چهره‌های سرشناس هم از این قاعده خارج نیستند. اگر تا چند‌ سال قبل مخاطبان تنها از مجرای رسانه‌های رسمی و به شکلی یک طرفه در جریان وقایع و اتفاقات زندگی شخصی و کاری هنرمندان قرار می‌گرفتند، این روزها هنرمندان در عرصه‌های مختلف با عضویت در شبکه‌های اجتماعی مختلف و متنوع به شکل مستقیم با مخاطب ارتباط برقرار می‌کنند.

نظرات و علایق خود را با هوادارانشان در میان می‌گذارند و از آنها به شکل مستقیم بازخورد می‌گیرند. از آن طرف هواداران همیشه باید منتظر گفت‌وگوی چهره‌های محبوبشان در روزنامه‌ها، مجلات یا سایت‌ها و تلویزیون می‌ماندند تا شاید سوالاتی که در ذهنشان دارند پرسیده شود اما الان می‌توانند مستقیما از هنرمند مطبوع خود سوال کنند و احتمالا جواب بگیرند.

در این بین رسانه‌ها هم که تا پیش از این تنها منبع مخاطب برای آگاهی از وضع هنرمندان بودند این روزها خودشان هم بسیاری از اخبار و واکنش‌ها را بی‌واسطه و از طریق همین شبکه‌های اجتماعی به دست می‌آورند.

در چند روز گذشته و پس از به دنیا آمدن فرزند مهناز افشار و یاسین رامین در رسانه‌های مختلف هجمه‌های گسترده‌ای علیه این زوج به وجود آمد.

پس از گذشت چند روز ابتدا یاسین رامین در صفحه اینستاگرامش جوابیه بلند بالایی به حاشیه‌سازان اطرافش داد و روز گذشته هم مهناز افشار در شبکه اجتماعی «توییتر» طوفانی از توییت‌های صریح و بی‌پرده درباره حاشیه‌های اخیر منتشر کرد.

سام درخشانی هم در چند روز گذشته در صفحه اینستاگرام خود از رفتن به جام‌جهانی به همراه تیم سیدجواد‌ هاشمی ابراز پشیمانی کرد،

شهاب حسینی هم چند هفته پیش به گفته خودش با اصرار دوستان و اطرافیان و به علت زیاد شدن صفحات جعلی با نام او صفحه اینستاگرام باز کرده است.

مهراب قاسمخانی هم جوابیه تند و تیزی در اینستاگرام خود به صحبت‌های جهانگیر الماسی داد.

ساعد سهیلی عکس قبر سگی را در صفحه اینستاگرام خود می‌گذارد اما آن‌قدر واکنش منفی می‌گیرد که بلافاصله عکس را حذف می‌کند، اتفاقی که برای عکس شکار گنجشک سحر قریشی و نیما شاهرخ‌شاهی و سیاوش خیرابی هم رخ می‌دهد و مردم به قول معروف کامنتدونی را می‌ترکانند، ‌هانیه توسلی یک پست درخصوص مرگ مرتضی پاشایی در صفحه شخصی‌اش منتشر می‌کند و مورد هجوم بی‌سابقه‌ای قرار می‌گیرد. بهنوش بختیاری اعلام می‌کند به دلیل درخواست طرفدارانش در جشن حافظ با حجاب کامل ظاهر شده است، رامبد جوان، ترانه علیدوستی، مانی حقیقی، هنگامه قاضیانی، صابر ابر و بسیاری از هنرمندان جوان و میانسال‌تر هم عضوی از یک یا چند شبکه اجتماعی هستند که در آن به فراخور اتفاقات اظهارنظر می‌کنند و این اظهار نظرها با واکنش‌های متعددی هم همراه می‌شود.

به این ترتیب به راحتی این نکته را می‌توان دریافت که دیگر همه ترجیح می‌دهند خودشان مهم‌ترین منبع خبری درباره خودشان باشند. اما این اتفاق که با توجه به روند رو به رشد نفوذ اینترنت در بین جوامع دنیا اجتناب‌ناپذیر است هم روی مثبت دارد و هم روی منفی. برای بررسی هر دو طرف ماجرا به سراغ دکتر محمد سلطانی‌فر و اسماعیل قدیمی رفتیم تا بهتر با نقاط روشن و تاریک این موضوع آشنا شویم.

مسیری که ورود به آن اجتناب‌ناپذیر است
دکتر سلطانی‌فر این اتفاق را کاملا مثبت می‌داند و معتقد است روندی که درحال طی شدن است کاملا درست و همگام با اتفاقی است که در سراسر جهان می‌افتد.

به گفته او چنین اتفاقی باعث شده دیگر ممیزی‌های سلیقه‌ای در انتشار اخبار هیچ جایگاهی نداشته باشد: «شبکه‌های اجتماعی فضایی است که اجازه مداخله دروازه‌بانان خبری در رسانه‌ها را می‌گیرد و فعالیت صاحبان رسانه، مدیران رسانه و آنها که منافع خودشان را در چگونگی انتشار اخبار لحاظ می‌کردند متوقف و خنثی می‌کند. این یعنی هیچ‌کس در ایده‌ها و نظرات دخل و تصرف نمی‌کند و مردم به صورت مستقیم اخبار را از هنرمندان دریافت می‌کنند.»

به گفته سلطانی‌فر در چنین فضایی رسانه‌های سنتی بیشترین آسیب را می‌بینند و سرآمد همه این رسانه‌های سنتی که روزنامه‌ها هستند دیگر ارج و قرب سابق را بین مخاطبان نخواهند داشت.

البته این کارشناس رسانه معتقد است هر پدیده نویی یک سری عوارض ابتدایی دارد و یکی از مهم‌ترین عوارض ناشی از حضور هنرمندان در رسانه‌‌های مجازی را رشدنیافتگی سواد رسانه‌ای این افراد می‌داند که گاهی باعث می‌شود در اظهار نظرها و برخوردهایشان در این رسانه به گونه‌ای عمل کنند که دردسرهای فراوانی برایشان ایجاد شود با این حال این استاد دانشگاه معتقد است: «در کل ورود به این مسیر اجتناب‌ناپذیر است. همه مجبور هستند وارد این جریان شوند و بهتر است همه با این موضوع کنار بیایند که حضور در این فضا روزبه‌روز گریزناپذیرتر می‌شود.»

فرار از فیلترینگ
اما دکتر اسماعیل قدیمی به سراغ آسیب‌هایی می‌رود که بر اثر این شبکه‌ها به وجود می‌آید. اما قبل از آن به این نکته می‌پردازد که چرا حجم گسترده‌ای از هنرمندان به سمت استفاده از شبکه‌های اجتماعی رفته‌اند و استفاده خبری و رسانه‌ای از آن می‌کنند. او معتقد است که این اتفاق را باید از دو منظر نگاه کنیم.

یکی اصل ماجرا که در کشورهای پیشرفته و صنعتی اتفاق افتاده و یکی آن بخش ماجرا که در ایران رخ می‌دهد: «در کشورهای صنعتی این مسأله نمی‌تواند خیلی آسیب‌رسان باشد چرا که سیر تحول رسانه‌ها طبیعی است. ارتباطات شفاهی، مکتوب و بعد الکترونیک. هر رسانه جدیدی در آن‌جا نافی سیستم‌های گذشته خودش نبوده بلکه در راستای تکامل یکدیگر بوده‌اند. درواقع این رسانه‌ها برای افزایش امکانات و قابلیت‌ها به وجود آمدند. بنیان این رسانه‌ها در کشورهای پیشرفته صنعتی به صورت سیستماتیک گذاشته شده‌ و اصلا براساس نیاز و نفوذ اجتماعی توانسته‌اند فرصت عرض‌اندام پیدا کنند. در این شرایط همه چیز به رسمیت شناخته می‌شود و برایش جنبه‌های حقوقی در نظر می‌گیرند. در این کشورها مطبوعات و تلویزیون مورد قبول جامعه هستند و هنرمندان در این کشورها برای دور زدن وسایل ارتباطات جمعی رسمی به سراغ شبکه‌های اجتماعی نمی‌روند.»

به این‌جا که می‌رسد این استاد دانشگاه وارد تشریح انگیزه هنرمندان ایرانی از حضور در این شبکه‌ها می‌شود: «آیا این کار به دلیل آمدن ابزار جدیدی که در اختیارشان قرار گرفته صورت می‌گیرد یا این‌که رادیو، تلویزیون و مطبوعات وظایف نهادی یا کار سیستمی‌شان را انجام نمی‌دهند؟ در ایران وسایل ارتباط جمعی نوین و قدیمی هیچ‌کدام به شکل بنیادی، با یک روند طبیعی و از دل نیازهای اجتماعی به وجود نیامده‌اند. مطبوعات و کتاب وقتی وارد ایران شدند با مخالفت شدید گروه‌های فشار روبه‌رو می‌شوند. سال‌ها طول می‌کشد تا کتاب‌نویسی مورد توجه قرار بگیرد. خود حکومت‌ها ازجمله پهلوی، قاجاریه هر دو در مورد کارکردهای اصلی مطبوعات مقاومت می‌کنند و مطبوعات به ابزار تبلیغاتی تبدیل می‌شوند. کارکرد اطلاع‌رسانی، ‌آموزشی، تفریحی و کارکردهای تفسیری‌شان تحت‌تأثیر نظام تبلیغاتی قرار می‌گیرد. بنابراین شاید هنرمندان احساس می‌کنند که جایی در رادیو و تلویزیون ندارند. در کشور ما وسایل ارتباط جمعی هم با فیلترینگ و سانسور روبه‌رو شده‌اند و نسل قبل وسایل ارتباط جمعی هم در انحصار نهادهای خاص است. یعنی همه  اقشار از آن بهره نمی‌برند.»

این استاد دانشگاه پس از تشریح موقعیت به سراغ آسیب‌ها می‌رود: «مثلا این‌که در این شبکه‌های اجتماعی مدیریت رسانه، مدیریت جریان اطلاعات، همبستگی اجتماعی و منافع عمومی وجود ندارد. یعنی بیشتر روحیات فردی پرورش پیدا می‌کند. وحدت در این‌جا مورد غفلت قرار می‌گیرد و آشفتگی هویتی به وجود می‌آید.»

به گفته دکتر قدیمی هنرمندان تحت نظارت یک صنف یا سازمان غیردولتی یا تحت یک تشکیلات منسجمی که صاحب افکار منسجمی باشد فعالیت نمی‌کنند درحالی‌که یک جامعه موفق در هر عرصه‌ای در کنار فردیت نیازمند یک روحیه جمعی یا هویت جمعی هم هست: «خب در شبکه‌های اجتماعی هویت جمعی آسیب می‌بیند. اگر مخاطب صفحات بسیاری از این هنرمندان را رصد کند می‌بیند حرف‌هایی که به یکدیگر می‌زنند بیشتر مبتنی بر شایعه است. صحه‌گذاری‌ها فردی، صنفی و شخصی است و بیشتر مطالب عنوان شده حرف‌های بی‌مایه و مسائل خصوصی است.»

اما این کارشناس رسانه یکی از بدترین معضلات و مضرات این شبکه‌ها را ورود افراد به حریم‌های خصوصی و بسته می‌داند آن هم زمانی که هنوز فرهنگ‌سازی لازم در این زمینه صورت نگرفته است. نتیجه این اتفاق هم رواج ناهنجاری‌ها، ادبیات گستاخانه و افزایش استفاده از کلمات رکیکی است که می‌تواند وارد زبان جامعه شود و کیفیت آن را به هم بریزد.

منبع: شهروند
نظرات بینندگان