پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : نمايش قدرت جريانهايي از افراطگرايي اين روزها بروز و ظهور بيشتري يافته كه نميتوان به سادگي نسبت به آن بيتفاوت بود و از آسيبهاي آن نگفت. لغو چند كنسرت در تهران و شهرستانها، البته خبر جديدي نيست. تا بحال از اين نمونهها زياد داشتهايم. برخي حتي معتقدند در دوران رياست جمهوري آقاي روحاني بر حجم اقداماتي از اين دست افزوده شده است يعني بيشتر از دوران دولت قبل... اين لغوها نوعي نمايش قدرت است.
در كنار اين ماجراهاي هنري البته خبرهاي ديگري هم هست. هفته گذشته مراسم تشييع پيكر پاك شهداي غواص را هم در تهران داشتيم كه نحوه شهادت آنان قلب هر ايراني را جريحهدار كرد. بيترديد در اين ماجرا همه همدردي نشان دادند و به احترام اين صبوري و مظلوميت پس از سه دهه، كلاه از سر برداشتند و به سلام ايستادند و اما در اين ماجراي ملي، ميهني و انقلابي هم انگار عدهاي همچنان به دنبال صيد و شكار خويش بودهاند. تلخي ماجرا بهرهبرداري سياسي از اين جريان (با شعار و پلاكارد و سخنراني و دشنام عليه دولت و مسئولان) بود كه در اين ميدان و ميانه به نمايش قدرت پرداختند.
درست در همان ايّام سفر تيم ملي آمريكا به ايران پيش آمد. از مدتها قبل براي حضور زنان در ورزشگاه تمهيداتي انديشيده شده بود. وزارت ورزش، معاونت زنان رياست جمهوري، فدراسيون واليبال و... همه و همه اعلام كردند كه مسأله حضور زنان را در برخي رشتهها و سالنها حل كرده و براي آن كه مشكل شرعي يا اخلاقي پيش نيايد مقدماتي را فراهم آوردهاند. اما چند شب نامه و يك بنر تبليغاتي تند و تهديدآميز و يك نماز جماعت ده بيست نفره در مقابل وزارت ورزش، همه اين رشتهها را پنبه كرد. چنان مبالغهاي در اين زمينه صورت گرفت كه اگر چنين مجوزي داده شود گويي به همه شهدا، به همه جانبازان، به همه ايثارگران و حتي به همه غواصان گرانقدري كه بدرقهشان بعد از سه دهه با آن وضعيت مظلومانه آتش به خرمن وجدان جامعه زد و احساسات همه را تحت تأثير قرار داد، اهانت شده است. مقابله با اين ماجرا به امري حيثيتي بدل گرديد اما واقعيت ماجرا اين بود و هست كه در پس و پشت همين ماجرا نيز نوعي نمايش قدرت را ميشد ديد. نمايش قدرت گروههايي افراطي كه اعتقاد دارند نه فقط شهدا، جانبازان، خانوادههاي ايثارگران و نه فقط مومنان و روزهداران، و نه فقط ولايتمداران و انقلابيون بلكه همه آنچه كه ارزش است و انقلاب است و ربطي به خدا و پيغمبر و امام زمان و دين و انقلاب و مملكت و نظام و رهبري دارد، فقط و فقط به نام آنها سندخورده و به همين خاطر هم تمام كشور مال آنهاست و باز به همين اعتبار بقيه غلط ميكنند چيز ديگري بخواهند. قانون هم غلط ميكند حرف ديگري بزند و تكليف ديگري بخواهد. اما آيا واقعاً چنين است؟ چنين نمايندگي را چه كسي به اين عزيزان داده است؟ اين ماه ماه با بركت و با فضيلتي است. در اين ماه ياد خدا هميشه بايد با ما باشد و از خدا بترسيم. پس به چه صلاحيتي، به داوري آدميان مينشينيم؟ اجراي چند كنسرت قانوني در كشور كه مجوز آنها را وزارت ارشاد صادر كرده به اسلام و دين و ايمان و اعتماد مردم بيشتر صدمه ميزند يا نفرتي كه از اقدامات خودسرانه و بيقانوني ميپراكند و آسيبي كه به شأن قانون و جايگاه دولت و نظام اسلامي وارد ميآورد؟ حضور كنترل شده و مناسب دختران و زنان در يك مسابقه رسمي و بينالمللي بيشتر خطر و آسيب دارد يا جلوگيري از آن و كلك زدن و دروغگويي در اين زمينه كه هيچ منعي براي حضور بانوان وجود ندارد و همه آزادانه ميتوانستند به سالن بيايند؟ آن بيشتر آسيبزننده بود يا تهمتي كه به نظام اسلامي در مورد بدرفتاري با زنان و نگاه تبعيضآميز به زن ميزنند و ما هم گاه با حركتهاي غلط و اشتباه با آن همراهي ميكنيم؟
آيا واقعاً زنان در ايران آزاد نيستند؟ وقتي پاسخ اين سؤال را ميدانيم و اوضاع خيابانها و رفت و آمد معمولِ زن و مرد و دختر و پسر در آن را همه ميبينند به چه دليلي بايد براي خود و مملكت هزينه اضافي بتراشيم؟
چرا گمان ميكنيم اينطوري ارزشهاي فراموش شده احيا ميشوند و فضاي مقدس دهه 60 بر ميگردد؟ چرا گمان ميكنيم راه حل حفظ ارزشها و مقدسات، برخوردهاي سلبي و منعي است؟ چرا فكر ميكنيم تندروي، افراط، بندوبست، خشونت، جلوگيري و منع، چاره كار است؟
از همه اينها گذشته چه كسي به دوستان و برادران عزيز چنين نمايندگي را داده است؟ من حزباللهي طرفدار انقلاب و نظام و جنگ و جبهه و بسيجي و ولايت چرا بايد تماشاچي حركتهاي بعضاً تند و غير قابل دفاعي باشم كه نميتوان از آن دفاع كرد؟ اگر دوستان از طرف مراجع، رهبري، بسيجيان، خانواده شهدا، جانبازان و ... خلاصه مردم مسلمان نمايندگي تامالاختيار دارند بفرمايند تا ما هم زير اين پرچم در آئيم و اگر ندارند پس اندك صبوري پيشه كنند و بزرگواري داشته باشند و سهمي هم از كشور و ملت و انقلاب و مقدسات و اخلاق براي بقيه قائل باشند. متاسفانه عدهاي از اين دوستان گويا آن شوخي به محاق تعطيل رفته را جدي گرفتهاند كه مضمون آن چنين بود:
واسماست، همهاش واس ماست... چقدر خوب است كه همه ما در اين ماه به فرمان خدا گوش فرا دهيم و نگران ارزشهاي واقعي ديني باشيم و دلمان براي از دست رفتن اخلاق ديني و دينداري و عمل به اصل دين و سفارشات اخلاقي آن در حوزههاي اصلي و حقيقياش بسوزد.
*فتح الله آملي
2- خداوند انسان را مختار آفريده و حق انتخاب راه را به خود او واگذار كرده و اگر قرار به اجبار بود مي توانست انسان را هم مثل فرشتگان غير مختار بيافريند.
3- ارزش تكليف به اختياري بودن آن است وگرنه تكليف اجباري جزا و عقابي ندارد.خداوند نمي تواند كسي را كه مجبور به مثلا خواندن نماز كرده اند جزا يا پاداش بدهد.
4- دموكراسي را از خود خداوند ياد بگيريم؛ انسان را مختار آفريد براي او كتاب و پيامبر فرستاد با او اتمام حجت كرد و گفت انتخاب راه با خودت، در اينصورت در روز جزا جاي گله اي براي كسي نمي ماند.
وای بر تبعیض
وای بر ریا
یعنی اگه دوتا دختر بیان تو. ورزشگاه خدایی نکرده مردای ما میخوان چه بلایی سرشون بیارن ک میگن ب نظام لطمه وارد میشه???????
به این افراد هم هر چه میدان داده شود گستاخ تر خواهند شد.