پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
جلسه آتي سازمان ليگ فوتبال و صداوسيما ميتواند حکم مرگ يا ادامه حيات فوتبال ايران را امضا کند. واقعا رسانه ملي مايل به حصول کدام نتيجه است؟بنا به گفته رئيس سازمان ليگ فوتبال ايران، اين سازمان قرار است جلسهاي با مسئولان صداوسيما داشته باشد تا دربارهي مساله حق پخش تلويزيوني مسابقات ليگ برتر و ليگ دسته اول بحث و تبادل نظر کنند. تا تاريخي که مهدي تاج براي برگزاري اين جلسه اعلام کرده، کمتر از يک هفته ديگر باقي مانده است و حالا تمام نگاهها به تاج و همکارانش است که آيا بالاخره تکليف پروندهاي که سالهاست ذهن اهالي فوتبال ايران را درگير کرده روشن ميشود يا خير.
ماجرا از اين قرار است که چندين سال قبل سازمان صداوسيما تصميم گرفت به فريادهاي منطقي فوتباليها گوش بسپارد و بخشي از حق پخش مسابقات فوتبال را به صاحبانش بپردازد. هر چند رقم پرداختي از آن چه بايد داده ميشد به مراتب کمتر و بسيار ناچيز بود اما همين که بالاخره سازمان عريض و طويل صداوسيما تصميم گرفت روند اشتباه و ناحقي را که دنبال ميکرد، تغيير دهد جاي اميدواري داشت.
صداوسيما طبق قراردادي مکلف شد مبلغي حدود 26 ميليارد تومان به فدراسيون فوتبال بابت حق پخش مسابقات ليگ برتر پرداخت کند، در حالي که رقم اصلي چيزي حدود 300 ميليارد تومان بود. اين روند تا تغيير مديريت کلان صداوسيما ادامه يافت و مديران جديد حتي حاضر به پرداخت همان مبلغ ناچيز هم نشدند. اين گونه بود که براي نحستين بار در ايران پاي نهادي امنيتي به فوتبال باز شد.
علي کفاشيان در آستانه هفته يازدهم ليگ برتر چهاردهم فوتبال اعلام کرد که به دليل بدقولي صداوسيما و عدم پرداخت حق پخش، دوربينهاي اين سازمان را به ورزشگاهها راه نخواهد داد؛ همين اتفاق هم رخ داد و دوربينها چهار هفته نتوانستند راهي به ورزشگاهها پيدا کنند. همين مساله حالا به چالشي براي سازمان ليگ تبديل شده است؛ چرا که اسپانسر تبليغات محيطي به دليل پخش نشدن چهار هفته از رقابتهاي ليگ برتر شاکي و درخواست خسارت کرده است!
با وجود طرح دعوي از سوي اسپانسر تبليغات محيطي اما اقدام فدراسيون فوتبال در ممانعت از ورود دوربينها به استاديومها بسيار پسنديده و درست بود. با اين حال ورود نهادهاي امنيتي مثل شوراي عالي امنيت ملي به اين موضوع و دستور اکيد اين نهاد به فدراسيون فوتبال براي صدور مجوز ورود دوربينها مانع از آن شد که اقدام بيسابقه فدراسيون فوتبال به بار بنشيند و حتي بدتر از آن باعث شد که صداوسيما در موضع خود بيشتر پافشاري کند.
چندي پيش اتحاديه فوتبال اسپانيا اعلام کرد که به دليل پرداخت نشدن درصدي از حق پخش تلويزيوني رقابتهاي ليگا تصميم دارد فصل آينده اين بازيها را برگزار نکند. اين تهديد کافي بود تا فوتبال اسپانيا به خواستهاش برسد؛ مهدي تاج هم در صحبتهاي اخيرش چنين تهديدي را البته در لفافه مطرح کرده و گفته است که اگر حق پخش پرداخت نشود، شايد ليگ برتر تعطيل شود، چون هزينه تيمداري بالاست.
در جامعهاي که فوتبال يکي از بزرگترين تفريحات و سرگرميهاي جوانان است و حتي اگر ورزشگاهها خالي از تماشاگر باشند، قطعا جوانان زيادي هنگام انجام بازيهاي ليگ برتر در خانه و از طريق تلويزيون آنها را دنبال ميکنند، حرف زدن از تعطيلي ليگ برتر بسيار تاسفآور است اما به نظر ميرسد پافشاري صداوسيما و سرسختي اين سازمان کار را به جايي رسانده است که رئيس سازمان ليگ فوتبال ايران از تعطيلي حرف ميزند.
اکنون مجلس شوراي اسلامي با جديت تمام پيگير خصوصيسازي باشگاههاست و در همين زمينه به مزايده باشگاههاي استقلال و پرسپوليس هم وارد شده است. دستگاه قانونگذاري ايران بارها به پولهاي کثيف در فوتبال اشاره کرده و از باندبازي و دلاليسم در آن شکايت داشته است. منبع و منشاء بسياري از اين فسادها نامعلوم بودن بودجه باشگاههاي دولتي و ابهام در منبع مالي آنهاست. بخش خصوصي بايد وارد کار شود و باشگاهها را از دولتي بودن خارج کند تا ديگر شاهد حيف و ميل بيتالمال و هدر رفتن سرمايههاي ملي نباشيم.
بخش خصوصي بايد بيايد اما اين امر به انگيزه نياز دارد. زماني که نمايندگان بخش خصوصي ميبينند در ايران کسي مدافع فوتبال نيست و در دعواهاي مالي هيچ نهادي پشتيبان فوتبال نيست، انگيزهاي براي ورود به اين عرصه پيدا نميکنند. صاحبان سرمايه هر قدر هم که عاشق فوتبال باشند وقتي ميبينند که در دعواي فوتبال و صداوسيما – به عنوان يک نمونه – نهادهاي رده بالايي مانند وزارت کشور و شوراي عالي امنيت ملي بدون در نظر گرفتن حق فوتبال و تنها براي فيصله دادن به دعوا، فدراسيون فوتبال را مجبور به اطاعت از دستور ميکنند، چشمشان ميترسد و عشق خود را وامينهند و فرار ميکنند.
باز هم قرار است که سازمان ليگ و صداوسيما جلسهاي داشته باشند و درباره اين درد کهنه صحبت کنند. اين ميان يکي بايد پيدا شود که حق را به حقدار برساند؛ حقي که آشکار است و هيچ ابهامي ندارد. فرياد فوتبال ايران بايد به گوش شنوايي برسد و اين همه داد و فغان روزي به نتيجه برسد؛ البته اگر گوش شنوايي باشد.
فدراسيون فوتبال و سازمان ليگ اين بار نبايد به هيچ عنوان از خواسته به حق خود کوتاه بيايند، چون نماينده 16 تيم ليگ برتري و بسياري تيمهاي ديگر هستند که روزي ممکن است پا به دنياي حرفهاي بگذارند. هزاران نونهال و نوجوان عاشق فوتبال که شکوفايي استعدادشان در گرو پويايي فوتبال است، منتظر موفقيت فوتبال در مذاکرات حساس سازمان ليگ و صداوسيما هستند.
فوتبال حرفهاي ايران و ليگ برتر اکنون نهال نوپايي است که مسير حرفهاي شدن را طي ميکند. صداوسيما با گام برداشتن در مسير درست و پرداختن حق فوتبال ميتواند اين نهال را آبياري کند و هم ميتواند با تداوم مسير اشتباه گذشته و لجاجت تاسفبرانگيزش اين نهال تازه را از ريشه قطع کند. يک نفر بايد صداي فوتبال ايران را بشنود.